Geometric Analysis of Salt Diapirs using Geomorphologic Indices (Case Study: Salt Diapirs in Lar Region of Fars Province)

Document Type : Research Paper

Authors

1 PhD Candidate of Geomorphology, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran

2 Professor of Geomorphology, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran

3 Associate Professor of Geomorphology, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran

4 Assistant Professor of Geology, Shahid Beheshti University, Tehran, Iran

Abstract

During the past two decades, extracting geomorphic indices using digital elevation models in the GIS environment has been addressed as a quick and accurate method to analyze landforms, so that these indices have been used to quickly evaluate the recent tectonic activity in a particular area. The present study aimed to evaluate the active tectonic of salt diapirs located on south-eastern Zagros in Lar region of Fars province, by measuring the hypsometric integral (Hi), basin height (Bh) circularity ratio (Rc), elongation ratio (Re), drainage density (Dd), bifurcation ratio (Rb), mean length of first-order streams (LN1), stream frequency (Fs), alluvial fan’s width to length ratio (W/L), and the sweep angle (S). First, the study area was extracted using digital elevation model. After calculating the indices in salt diapirs, the results reveal that the best correlation is between the hypsometric parameter and the diapirs area, indicating that the hypsometric integral is a good indicator for classifying age of diapirs. In addition, the mean length of the first-order stream is a good indicator for dividing the diapirs from age viewpoint (youth and old). It was found that the drainage density index, bifurcation ratio, drainage frequency, the indices of the alluvial fans around the diapirs  such as the sweep angle, width to length ratio, and slope have no significant relationship with the hypsometric integral and the age of the diapirs. The lack of a significant relationship was due to the complex structure of the salt diapirs and their movements, which disrupted the morphometry of draiange systems of the study area.

Keywords

Main Subjects


مقدمه

دیاپیریسم ازجمله فرایندهای مورفوژنز مهم سطح و نزدیک سطح زمین است که در ایجاد لندفرم‌های اولیه نقش بسیار مهمی دارد. در حال حاضر زمین‌شناسان به ساخت‌هایی دیاپیریسم می‌گویند که دراثر حرکت صعودی مواد با خاصیت پلاستیکی و سوراخ‌کردن سنگ‌های بالایی تشکیل می‌شوند (Billings‚ 2003: 11). از انواع دیاپیرها، دیاپیرهای نمکی هستند که از آنها با عنوان تکتونیک نمکی هم یاد می‌کنند. دیاپیریسم‌های نمکی موجب تشکیل گنبدهای نمکی در سطح یا نزدیک سطح زمین می‌شوند (Allaby & Allaby‚ 2003: 7). گنبدهای نمکی، یکی از اسرارآمیزترین پدیده‌های زمین‌شناسی و مورفولوژیکی به شمار می‌آیند (ثروتی و همکاران، 1389: 16) که مناطق دگرشکلی منحصربه‌فردی را برای بررسی‌های ساختاری ایجاد می‌کنند. رسوبات تبخیری و گنبدهای نمکی همراه آنها، تقریباً 24 درصد از سطح قاره‌ها را دربرگرفته‌اند و حتی در نیم‌کرة شمالی این رقم به 43 درصد می‌رسد (ثروتی، 1381: 57). در ایران نیز در مناطق مرکزی و زاگرس فارس، گنبدهای نمکی بخش عمده‌ای از مناطق را دربرگرفته‌اند.

کمربند چین‌خورده - راندة زاگرس بخشی از کمربند کوه‌زایی آلپ - هیمالیاست (Takin, 1972: 148; Berberian & Kingn, 1981: 211). این کمربند چین‌خورده با طول 1800 کیلومتر با جهت شمال‌غرب - جنوب‌شرق در اثر برخورد صفحة عربی و فلات ایران در ترشیاری پیشین و به‌مثابة کمربند شمال‌غربی - جنوب‌شرقی شناخته می‌شود (Stocklin, 1968: 1230). رشته‌کوه زاگرس از کوه‌های تروس در ترکیه تا تنگة هرمز در ایران گسترش یافته (Stocklin, 1968: 1230; Haynes & McQuillan, 1974: 740; Jahani et al., 2007: 290) که درنتیجة بازوبسته‌شدن اقیانوس تتیس جدید بین صفحة عربستان و ایران ایجاد شده است (Takin, 1972: 149; Berberian & King­, 1981: 212; Haynes & McQuillan, 1974: 740; Stocklin, 1874: 874; Ricou & Braud‚ 1977: 34; Alavi, 1974: 2; Agard et al., 2005: 402; Frizon de Lamotte, 2011: 11; Mouthereau et al., 2012: 2).

گنبدهای نمکی زاگرس فارس به دلیل وجود منابع معدنی و هیدروکربنی (Jenyon, 1984: 10) و پدیده‌های منحصربه‌فرد ژئومورفولوژیکی ازلحاظ اقتصادی، زیست‌محیطی و گردشگری حائز اهمیت هستند؛ هرچند مطالعات مختلف نشان‌دهندة زلزله‌خیزی زاگرس (Berberian, 1995: 194; Ramsey et al., 2008: 24) و منطقة لارستان است.

با توجه به نوپابودن مطالعات صورت‌گرفته درزمینة گنبدهای نمکی در ایران و فارس، بسیاری از مطالعات اولیه را زمین‌شناسان غیرایرانی درزمینة تکتونیک نمک انجام داده‌اند. ازجمله: هاریسون[1] (1931)، کنت[2] (1958)، تالبوت[3] (1979 و 1998)، بوساک و همکاران[4] (1998)، جهانی و همکاران[5] (2007)، تالبوت (1979 و 1998)، لوتوزی و شرکتی[6] (2004)، کالوت و همکاران[7] (2007)، کویی و همکاران[8] (2008). همچنین درزمینة مطالعه‌شده طی سال‌های اخیر پژوهش‌های مختلفی در داخل کشور صورت گرفته است؛ ازجمله جلیل‌پور (۱۳۹۰) گنبد نمکی خواجه را در استان آذربایجان شرقی از دیدگاه ساختاری بررسی کرده است.

پاژنگ و همکاران (۱۳۹۳) هفده گنبد نمکی مدفون و غیرمدفون را براساس داده‌های لرزه‌ای در تنگة هرمز معرفی کرده‌اند.

رجبی و شیری طرزم (۱۳۹۳) ویژگی‌های کمّی گنبدهای نمکی طاقدیسی و ناودیسی شمال غرب ایران را بررسی تطبیقی کردند.

سرکارنژاد و همکاران (2018) تجزیه و تحلیل ساختاری و میکروساختاری گنبدهای نمکی زاگرس را مدنظر قرار دادند.

محمدی و همکاران (۱۳۹۸) جهت رخنمون و تغییرات مورفومتری گنبدهای نمکی سری هرمز را در سطوح میزبان بررسی کردند.

پژوهش‌های گسترده‌ای دربارة تأثیرات تکتونیک بر گنبدهای نمکی منطقة لار فارس انجام شده، اما پژوهشی درزمینة رابطة تکتونیک و ویژگی‌های مورفومتری گنبدهای نمکی انجام نشده است.

ژئومورفولوژی تکتونیک، فرایندهای پویا و دینامیک مؤثر بر شکل‌دهی چشم‌اندازهای موجود در یک منطقه را بررسی می‌کند. امروزه ثابت شده است تکتونیک کاربرد مؤثری در دانش ژئومورفولوژی دارد (Ramsey et al., 2008: 24). اندازه‌گیری کمّی لندفرم‌ها این امکان را به ژئومورفولوژیست‌ها می‌دهد تا نقش تکتونیک‌های فعال را در تغییر شکل چشم‌اندازها بررسی کنند (Keller & Pinter, 2002: 1). ژئومورفولوژی تکتونیک لندفرم‌هایی را مطالعه می‌کند که متأثر از فعالیت‌های زمین‌ساختی ایجاد شده‌اند. بررسی کمّی لندفرم‌های مربوط به مناطق تکتونیکی فعال، در بازسازی تاریخچة تکتونیک و درک تکامل لندفرم‌ها، ابزاری بسیار مناسب است (Mayer, 1896: 126; Shtober-Zisu, 2008: 94). روش‌های تعیین تکتونیک‌های فعال بسیار هزینه‌بر و گاهی غیرممکن است؛ بنابراین استفاده از شاخص‌های مورفومتری برای تعیین و تشخیص تکتونیک‌های فعال اهمیت و ضرورت دارد و تاکنون از این روش در مطالعة زمین‌ساخت فعال منطقه استفاده نشده است؛ از این رو هدف مطالعة حاضر، بررسی ژئومورفولوژی تکتونیک گنبدهای نمکی منطقه است.

 

روش پژوهش

در این پژوهش، نخست گنبدهای نمکی در محیط Google Earth در محدودة پژوهش شناسایی شدند؛ سپس با استفاده از مدل ارتفاعی رقومی 20 متر (DEM) و نقشة توپوگرافی 1:250۰00، اطلاعات توپوگرافی مانند سطوح ارتفاعی و شیب توپوگرافی استخراج شد. همچنین برای استخراج اطلاعات زمین‌شناسی منطقه از نقشة زمین‌شناسی 1:100000 منطقه استفاده و با نرم‌افزار Arc GIS، لایه‌های مختلف کاربردی شامل آبراهه، گسل، لیتولوژی و خطوط ارتفاعی و مخروط‌افکنه تهیه شد. در ادامه مورفومتری گنبدها ازجمله مساحت، محیط، ارتفاع حداکثر و حداقل، طول آبراهة اصلی، طول و تعداد آبراهه‌ها در درجات مختلف، شیب مخروط‌افکنه، طول و عرض مخروط‌افکنه‌های گنبدها و زاویة جاروب مخروط‌افکنه‌ها محاسبه و شاخص‌های ژئومورفیک در سه بخش بررسی شد:

1. شاخص‌های مورفومتری مربوط به خود گنبدهای نمکی (انتگرال هیپسومتری (Hi)، شاخص برافراشتگی (Bh)، شاخص دایره‌واری (Rc)، شاخص کشیدگی (Bs))؛

2. شاخص‌های مربوط به شبکة آبراهة گنبد (نسبت انشعاب (Rb)، تراکم زهکشی (Dd)، فرکانس آبراهه (Fs) و میانگین طول آبراهة درجه یک (LN1))؛

3. شاخص‌های مربوط به مخروط‌افکنه‌های منشعب‌شده از گنبد (شیب، زاویة جاروب (S) و نسبت عرض به طول (W/L)). این شاخص‌ها محاسبه و نتایج حاصل از آن، پس از انجام مطالعات صحرایی تجزیه و تحلیل شد.

در ادامه شاخص‌های استفاده‌شده تشریح می‌شود.

1. شاخص‌های کمّی گنبدها

انتگرال هیپسومتریک Hi: تحلیل هیپسومتریک به‌مثابة یک شاخص برای مراحل فرسایش حوضه‌های زهکشی به کار برده می‌شود (Singh, 2009: 11). این شاخص، مساحت نسبی زیر منحنی هیپسومتری تعریف شده است که حجم فرسایش‌نیافتة حوضه را نشان می‌دهد و به‌صورت درصدی بیان می‌شود (Keller & Pinter, 2002: 135). مقادیر زیاد این شاخص به نواحی فعال و جوان زمین‌ساختی مربوط است؛ در صورتی که مقادیر کم آن به نواحی قدیمی مربوط است که دچار فرسایش شده و کمتر متأثر از زمین‌ساخت فعال منطقه‌اند
(El Hamdouni et al., 2008: 154). شاخص انتگرال هیپسومتریک توصیف‌کنندة توزیع نسبی ارتفاع در یک منطقه است (Strahler, 1952: 1118). در این شاخص، برای توصیف پراکندگی ارتفاع نسبت به مساحت یک حوضه یا یک ساختار زمین‌شناسی، کمترین و بیشترین ارتفاع از Dem به دست می‌آید و به‌منظور به‌دست‌آوردن ارتفاع میانگین از GIS، میانگین حسابی ارتفاع کل منطقه محاسبه می‌شود. شاخص Hi براساس رابطة ۱ به دست می‌آید:

رابطة ۱: انتگرال هیپسومتریک

Hi= Hmean-Hmin/Hmax-Hmin

برافراشتگی (Bh): برافراشتگی از اختلاف بین مرتفع‌ترین و پست‌ترین ارتفاعات گنبد به دست می‌آید و با رابطة ۲ محاسبه می‌شود (Strahler, 1952: 1118). در این رابطه Hmax، مقدار ارتفاع بیشینه و Hmin، ارتفاع کمینة گنبد نمکی است. مرتفع‌ترین و پست‌ترین نقطه در 11 گنبد نمکی با استفاده از مدل رقوم ارتفاعی (DEM) محاسبه و سپس بر مساحت تقسیم شد که ارتفاع بیشتر، فرسایش کمتر و درنتیجه فعالیت تکتونیکی بیشتر را نشان می‌دهد.

رابطة ۲: برافراشتگی

Bh= Hmax-Hmin

دایره‌واری Rc: شاخص دایره‌واری از رابطة زیر محاسبه می‌شود (Zavoianu, 1985: 15). در این رابطه π عدد ثابت، A مساحت سطح گنبد نمکی به کیلومترمربع و p محیط گنبد نمکی برحسب کیلومتر است.

رابطة ۳: دایره‌واری

Rc= (4πA)/p2

کشیدگی Re: کشیدگی از تقسیم قطر بزرگ گنبد نمکی بر قطر کوچک گنبد نمکی به دست می‌آید و از رابطة زیر محاسبه می‌شود (Zavoianu, 1985: 16). در این رابطه Lmax، قطر بزرگ گنبد و Lmin، قطر کوچک گنبد نمکی است.

رابطة ۴: کشیدگی

Re= Lmax/Lmin

 

۲. شاخص‌های شبکة آبراهه

شاخص نسبت انشعاب Rb: نسبت انشعابات، تخمینی کلی از تکامل شبکة آبراهه‌ها با درجات مختلف است (Singh & Tandon, 2008: 376). نسبت انشعابات برای هر رده از آبراهه از تقسیم تعداد کل آبراهه‌های آن درجه بر تعداد کل آبراهه‌های یک درجه بالاتر محاسبه می‌شود (رابطة ۵) (Guarnieri & Pirrotta, 2008: 265). در این رابطه Rb، نسبت انشعاب و Nu، تعداد آبراهه‌های رتبة بالاتر و Nu+1، تعداد آبراهه‌های رتبة بالاتر است. تکتونیک نقش مهمی در تعداد آبراهه‌های با درجات مختلف دارد و بنابراین نسبت انشعابات در گنبدهای جوان بسیار بیشتر از گنبدهای فرسایش‌یافته و قدیمی است. به بیانی در گنبدهای جوان‌تر، تعداد آبراهه‌های درجه پایین (1 و 2) زیاد است و شبکة آبراهه‌ها با درجات بالاتر هنوز تکامل نیافته‌اند که این امر باعث می‌شود نسبت انشعابات در این‌گونه گنبدها زیاد باشد. در شکل (1)، شبکة آبراهة گنبدهای نمکی منطقه نشان داده شده است.

رابطة ۵: نسبت انشعاب

Rb= Nu/Nu+1

 


 

شکل 1. شبکة آبراهة گنبدهای نمکی منطقة پژوهش


شاخص میانگین طول آبراهة درجه یک (LN1): آبراهه‌های درجه یک حساسیت زیادی دربرابر حرکات تکتونیک دارند و از شاخص‌های مناسب برای شناسایی فعالیت‌های نئوتکتونیکی محسوب می‌شوند (Jordan, 2007: 547). هرچه مقادیر به‌دست‌آمدة شاخص LN1 بیشتر باشد، نشان‌دهندة تکتونیک فعال است؛ به‌طوری ‌که در مناطق دارای بالاآمدگی سریع، فقط شبکه‌های درجه یک توسعه می‌یابند (Zuchiewicz, 1998: 127). میانگین طول آبراهة درجه یک از تقسیم مجموعة طول آبراهة درجه یک بر تعداد آبراهة درجه یک و براساس رابطة ۶ محاسبه می‌شود. در این بررسی هرچه میانگین طول آبراهة درجه یک بیشتر باشد، نشان‌دهندة جوانی گنبد است و این شاخص با Hi رابطة معکوس دارد. هرچه میانگین طول آبراهة درجه یک کمتر باشد، تعداد آبراهه کمتر است. هرچه میانگین طول آبراهة درجه یک بیشتر باشد، بیان‌کنندة جوانی گنبد است. هرچه درجة آبراهه کمتر باشد، گنبد نمکی جوان‌تر و هرچه درجة آبراهه بیشتر باشد، گنبد پیرتر است. بالاترین درجة آبراهه برعکس طول آبراهه است.

رابطة ۶: میانگین طول آبراهة درجه یک

LN1=£L1/N

شاخص تراکم زهکشی Dd: تراکم زهکشی بالا به‌ویژه آبراهه‌های درجه یک، نشان‌دهندة فعال‌تربودن مناطق ازنظر تکتونیکی است (Zuchiewicz, 1998: 127)؛ به‌طوری ‌که در مناطق دارای بالاآمدگی سریع‌تر فقط شبکة درجه یک توسعه می‌یابد. تراکم زهکشی از نسبت مجموع طول تمام آبراهه‌های یک حوضه به مساحت حوضه محاسبه می‌شود (رابطة ۷) (Tucker et al., 2001: 187). برای محاسبة این شاخص، Lu، مجموع طول تمام آبراهه‌های یک حوضه و A، مساحت حوضه است.

رابطة ۷: تراکم زهکشی

Dd= Lu / A

فرکانس آبراهه (Fs): این شاخص از مؤلفه‌های کمّی مربوط به مورفومتری شبکة زهکشی است. فرکانس زیاد نشان‌دهندة مناطق تکتونیکی فعال به‌ویژه در گنبدهای جوان و درنتیجه در مناطقی است که تعداد آبراهه‌های درجه یک بیشتر است. فرکانس آبراهه از نسبت تعداد آبراهه‌ها در تمامی درجات یک حوضه به مساحت حوضه (به کیلومترمربع) محاسبه می‌شود (Sreedevi et al., 2005: 415; Devi et al., 2011: 19). این شاخص براساس رابطة ۸ محاسبه می‌شود. در این رابطه، Nu، تعداد آبراهه‌ها در تمامی درجات و A، مساحت حوضه به کیلومترمربع است.

رابطة ۸: فرکانس آبراهه

Fs= Nu/A

۳. شاخص‌های مخروط‌افکنه

مخروط‌افکنه‌ها ازجمله لندفرم‌هایی هستند که فعالیت‌های تکتونیکی در کنار تغییرات آب‌وهوایی، مهم‌ترین عامل کنترل‌کنندة آنهاست (Lee et al., 1999: 299). حرکات تکتونیکی، سطح اساس فرسایشی را تغییر می‌دهد و بر فرایندهای فعال در سطح مخروط‌افکنه و تکامل آنها تأثیر می‌گذارد. بر این اساس می‌توان سطوح مخروط‌افکنه‌ای را به‌مثابة خطوط همزمان برای بررسی تاریخ و حرکات گسل‌ها و وقوع زلزله‌ها به کار گرفت. در این پژوهش نخست محدودة 143 مخروط‌افکنه براساس تصاویر ماهواره‌ای و مطالعات میدانی مشخص (شکل 2) و سپس برای هر مخروط، زاویة جاروب[9] (S) و نسبت عرض به طول (W/L) محاسبه شده است. هرچقدر میانگین زاویة جاروب بیشتر باشد، میزان فعالیت تکتونیکی بیشتر خواهد بود و کم‌بودن میانگین زاویة جاروب بیان‌کنندة فعالیت تکتونیکی کمتر است. همچنین در شاخص W/L، نسبت عرض به طول مخروطه‌افکنه محاسبه می‌شود و براساس آن هرچقدر عرض مخروط‌افکنه بیشتر باشد، ازنظر تکتونیکی فعال‌تر است. با توجه به اینکه در این شاخص عرض بر طول تقسیم می‌شود، هرچقدر ضریب W/L بیشتر باشد، بیان‌کنندة وضعیت تکتونیکی فعال‌تر است (Bahrami, 2013: 218).

 

 

شکل 2. موقعیت مخروط‌افکنه‌های گنبدهای نمکی منطقة پژوهش

 

 

محدودة پژوهش

برای بررسی شاخص‌های مورفومتری گنبدهای نمکی و تأثیر گسل‌ها و نمکشارها[10] بر آنها، بخشی از زاگرس انتخاب شد که بیشترین تمرکز گنبد نمکی را دارد و نمکشارها در آنها چشمگیرتر است.

رشته‌کوه زاگرس در محل برخورد پلاتفرم عربستان و اوراسیا، نمونه‌ای از یک کمربند کوه‌زایی فعال و جوان است. شواهد زمین‌لرزه‌شناسی، ژئومورفولوژیکی و لرزه‌شناسی نشان می‌دهد زاگرس از شمال شرق به سمت جنوب غرب در حال بالاآمدگی است؛ به بیان دیگر ساختارهای زاگرس از شمال شرق به سمت جنوب غرب جوان‌تر می‌شوند (Berberian, 1995: 211). زاگرس چین‌خورده روند کلی شمال غربی - جنوب شرقی دارد و در آن رسوبات پالئوزوئیک، مزوزوئیک و سنوزوئیک به‌طور هم‌شیب روی هم قرار گرفته‌اند. این رسوبات درواقع نهشته‌های حاشیة قاره‌ای پلاتفرم عربستان را تشکیل می‌داده‌اند که در زمان پلیوسن چین خورده‌اند. سازندهای منطقة لارستان مربوط به پیش از دوران اول (اینفراکامبرین)، دوران دوم و سوم (مزوزوئیک و سـنوزوئیک) و دوران چهارم است. ناهمواری‌های زاگرس چین‌خورده در شمال خلیج فارس از روند شمال غرب- جنوب شرق به روندی شرقی - غربی بـا چین‌خوردگی آرام و منظم تبدیل می‌شود. این روند منظم با فعالیت دیاپیریسم‌ها و گسل‌خوردگی‌ها بـه هـم می‌خورد. یکی از عمده‌ترین این گسل‌ها، گسل رازک است. گسل رازک، گسلی است که به‌صورت عمودی بر محور چین‌خوردگی‌ها عمل کرده و در محدودة لارستان باعث شده است لارستان به دو نیمة شرقی و غربی تقسیم شود. این دو محدوده ازلحاظ برون‌زدگی نمکی چهره‌ای کاملاً متفاوت از هم ارائه می‌دهند؛ به‌طوری ‌که تمامی گنبدهای نمکی برون‌زدیافته در محدودة شرق این گسل است و نیمة غربی آن عاری از هر نوع ساختار نمکی است. با توجه به نقشة زمین‌شناسی با مقیاس ۱:۲۵۰۰۰۰ از محدودة لارستان و فارس جنوبی، وجود 19 گنبد نمکی در محدودة سیاسی کنونی لارستان به‌راحتی تشخیص داده می‌شود.

یکی از ویژگی‌های زاگرس، اجتماع زیادی از گنبدهای نمکی به‌ویژه در جنوب شرقی زاگرس در منطقة لار است که از لایة مدفون‌شده در اینفرا کامبرین به‌مثابة سری هرمز ایجاد شده است (Sarkarinejad et al., 2018: 110). این سری، قدیمی‌ترین واحد در لارستان است که تعداد 19 گنبد نمکی در این منطقه برون‌زد خارجی دارد و شامل چهار واحد است؛
1. واحد هرمز 1 (H1)؛ واحد تشکیلات نمک هرمز که اغلب از نمک و لایه‌های نازک بین آنها شامل توف، آهک، اکسید آهن و سولفور آهن تشکیل شده است؛
2. واحد هرمز 2 (H2)؛ این واحد با رنگ قرمز از مارن‌های سفیدرنگ تا زرد کم‌رنگ، انیدریت توف، ایگنمبریت، آهک‌های سیاه‌رنگ و آهن تشکیل شده است؛ 3. واحد هرمز 3 (H3)؛ این واحد از آهک‌های سیاه‌رنگ سرشار از فسیل جلبک تشکیل شده است؛
4. واحد هرمز 4 (H4)؛ این واحد از ماسه‌سنگ‌های قرمز، خاکستری و سبز و میان‌لایه‌های توفیت سبزرنگ تشکیل شده است.

منطقة پژوهش بین مختصات جغرافیایی 27، 28 تا 30 عرض شمالی و 54 تا 55 درجة طول شرقی قرار دارد (شکل 3 و جدول ۱) و در محدودة نقشه‌های 1:100000 لار، چاه برکه، بزنجان، شاه غیب، بستک، رستاق و رویدر سفلی واقع شده است که شامل سازندهای هرمز، بنگستان، خامی، رازک، ساچون، تاربور، گورپی و فارس بختیاری است و گسل‌های تاقدیس گچ، چهال، بورخ، هرمود، کورده، نینا و نمکی در منطقه واقع شده‌اند (شکل 4).

 

 

جدول 1. مشخصات گنبدهای نمکی

حداقل ارتفاع

حداکثر ارتفاع

طول جغرافیایی درجه

عرض جغرافیایی درجه

مساحت km2

نام

ردیف

675

1334

'۳۴ °۵۴

'۳۱ °۲۷

8/24

سیاه‌طاق

1

895

1982

'۴۳ °۵۴

'۳۲ °۲۷

038/15

چهال

2

702

1405

'۲۸ °۵۴

'۳۴ °۲۷

262/39

کرمستج

3

529

930

'۰۱ °۵۵

'۳۶ °۲۷

342/84

هرمود

4

824

1289

'۳۵ °۵۴

ﹶ '۳۸ °۲۷

589/2

علی‌آباد

5

669

1094

'۳۸ °۵۴

'۴۴ °۲۷

056/13

کورده

6

761

1215

'۰۸ °۵۴

'۴۸ °۲۷

14

نینا

7

755

1267

'۰۸ °۵۴

'۵۱°۲۷

767/21

نمکی

8

918

1693

'۲۸ °۵۴

'۵۴ °۲۷

749/21

دهکویه

9

651

1335

'۵۴ °۵۴

'۵۹ °۲۷

292/109

شاه‌غیب

10

1024

1272

'۲۷ °۵۴

'۰۳ °۲۸

191/4

بناکو

11

 

 

شکل 3. نقشة موقعیت جغرافیایی منطقة پژوهش

 

شکل 4. نقشة زمین‌شناسی منطقة پژوهش

 

 

یافته‌های پژوهش

نتایج حاصل از ارزیابی شاخص‌های استفاده‌شده: نتایج حاصل از اندازه‌گیری شاخص هیپسومتری در گنبدهای بررسی‌شده نشان می‌دهد بیشترین مقدار این شاخص به گنبد نمکی کرمستج با مقدار 753/0 و کمترین مقدار این شاخص به گنبد نمکی علی‌آباد با مقدار 31/0 مربوط است (جدول ۲).

بیشترین مقدار شاخص برافراشتگی به گنبد نمکی چهال با مقدار 1087 و کمترین مقدار این شاخص به گنبد نمکی بناکو با مقدار 248 مربوط است. شاخص دایره‌واری در گنبدهای مطالعه‌شده از مقدار ۸۷۹/0 (گنبد بناکو) تا 105/0 (گنبد نینا) متغیر است.

نتایج حاصل از اندازه‌گیری شاخص کشیدگی در گنبدهای بررسی‌شده نشان می‌دهد بیشترین مقدار این شاخص به گنبد نمکی نینا با مقدار 397/5 و کمترین مقدار این شاخص به گنبد نمکی بناکو با مقدار 069/1 مربوط است.

بیشترین مقدار شاخص نسبت انشعابات به گنبد نمکی چاه‌غیب با مقدار 066/9 و کمترین این شاخص به گنبد نمکی علی‌آباد با مقدار 675/1 مربوط است.

اندازه‌گیری شاخص میانگین طول آبراهة درجه یک در حوضه‌های بررسی‌شده نشان می‌دهد بیشترین مقدار این شاخص به گنبد نمکی با مقدار 16/0 و کمترین مقدار شاخص به گنبد نمکی علی‌آباد با مقدار 11/0 مربوط است.

همچنین بیشترین مقدار شاخص تراکم زهکشی به گنبد نمکی نینا با مقدار 15 و کمترین مقدار شاخص به گنبد نمکی بناکوه با مقدار 6/6 مربوط است.

بیشترین مقدار شاخص فرکانس آبراهه به گنبد نمکی نینا با مقدار 9/119 و کمترین مقدار شاخص به گنبد نمکی چهال با مقدار 8/53 و گنبد نمکی با مقدار 3/54 مربوط است.

نتایج حاصل از اندازه‌گیری شاخص زاویة جاروب در مخروط‌افکنه‌های حوضه‌های بررسی‌شده نشان می‌دهد بیشترین میانگین مقدار این شاخص به گنبد نمکی علی‌آباد با مقدار 5/11 و کمترین مقدار شاخص به گنبد نمکی دهکویه با مقدار 3/56 مربوط است (جدول ۳).

نتایج حاصل از اندازه‌گیری شاخص نسبت عرض به طول مخروط‌افکنه‌ها نشان می‌دهد بیشترین میانگین مقدار این شاخص به گنبد نمکی کرمستج، علی‌آباد و نمکی با مقدار 8/0 و کمترین مقدار شاخص به گنبد نمکی سیاه‌تگ و دهکویه با مقدار 5/0 مربوط است.

 

جدول 2. مقادیر هشت شاخص اندازه‌گیری‌شده در گسترة پژوهش

 

W/L

Fs

LN1

(km)

Dd

Rb

Er

Rc

Bh

Hi

Perimeter (m)

Area

(Km2)

نام

ردیف

5/66

5/0

54/57

14/0

006/8

989/1

۸۳۷/۱

666/0

۶۵۹

549/0

626/21

8/24

سیاه‌طاق

1

-

-

8/53

15/0

345/8

066/2

۵۳۵/۱

۳۵۴/۰

۱۰۸۷

375/0

114/23

038/15

چهال

2

4/87

8/0

9/56

15/0

135/8

65/2

۱۹۴/۱

۶۴۴/۰

۷۰۳

753/0

667/27

262/39

کرمستج

3

4/78

6/0

11/59

15/0

988/7

836/1

۶۰۹/۱

۶۴۲/۰

۴۰۱

606/0

636/40

342/84

هرمود

4

5/110

8/0

78/73

11/0

221/8

657/1

۷۲۲/۱

۵۹۷/۰

۴۶۵

310/0

382/7

589/2

علی‌آباد

5

3/82

7/0

95/63

13/0

853/7

939/1

۶۰۹/۱

۵۶۲/۰

۴۲۹

428/0

085/17

056/13

کورده

6

1/70

7/0

9/119

15/0

36/15

061/2

۳۹۷/۵

۱۰۵/۰

۴۵۴

484/0

843/40

14

نینا

7

81

8/0

3/54

16/0

113/8

748/2

۵۳۹/۱

۶۵۲/۰

۵۱۲

626/0

471/20

767/21

نمکی

8

3/56

5/0

58/66

12/0

011/8

54/3

۰۶۲/۲

۳۷۱/۰

۷۷۵

490/0

137/27

749/21

دهکویه

9

2/78

7/0

21/57

13/0

697/7

066/9

۵۳۷/۱

۵۷۱/۰

۶۸۴

619/0

017/49

292/109

شاه‌غیب

10

1/81

6/0

98/57

12/0

618/6

238/3

۰۶۹/۱

۸۷۹/۰

۲۴۸

386/0

738/7

191/4

بناکو

11

جدول 3. میانگین شاخص‌های مخروط‌افکنة گنبدهای نمکی

میانگین زاویة جاروب (درجه)

میانگین شیب مخروط (درجه)

میانگین اختلاف ارتفاع مخروط (متر)

W/L میانگین

میانگین طول به متر (L)

میانگین عرض به متر (W)

میانگین مساحت (کیلومترمربع)

تعداد مخروط

نام

ردیف

5/66

5/5

8/118

5/0

4/2

0/1

1/2

14

سیاه‌طاق

1

-

-

-

-

-

-

-

-

چهال

2

4/87

7/5

3/61

8/0

4/1

0/1

3/1

8

کرمستج

3

7/78

6/3

5/61

6/0

1/2

1/1

0/2

16

هرمود

4

5/110

7/4

5/126

8/0

8/2

1/2

9/2

2

علی‌آباد

5

3/82

1/9

0/62

7/0

1/1

6/0

7/0

17

کورده

6

1/70

5/9

8/42

7/0

6/0

4/0

3/0

18

نینا

7

0/81

0/5

8/47

8/0

1/1

9/0

8/0

47

نمکی

8

3/56

6/4

4/115

5/0

1/3

2/1

4/2

7

دهکویه

9

2/78

0/3

0/58

7/0

0/2

4/1

4/2

25

شاه‌غیب

10

1/81

8/8

9/26

6/0

3/0

2/0

1/0

15

بناکو

11

 

 

نتایج حاصل از ارزیابی همبستگی بین شاخص‌ها: در این پژوهش ضریب همبستگی بین مؤلفه‌های مختلف گنبد نیز به دست آمده است (جدول 4).

رابطة مساحت زیرمنحنی هیپسومتری با میانگین طول آبراهه‌های رتبه یک با ضریب همبستگی 619/0 در سطح معناداری 042/0، رابطه‌ای مثبت است که نشان می‌دهد با افزایش سطح زیرمنحنی هیپسومتری بر میانگین طول آبراهه‌های رتبه یک افزوده می‌شود.

مساحت گنبد با مساحت زیرمنحنی هیپسومتری رابطة مثبت دارد. این رابطه با ضریب همبستگی 609/0 در سطح معناداری 047/0 نشان داده می‌شود.

رابطة مساحت گنبد نمکی با محیط قوی و مثبت است. میزان همبستگی در سطح معناداری 003/0 به مقدار 798/0 است.

رابطة مساحت با نسبت انشعاب 689/0 در سطح معناداری 019/0 است؛ اما همبستگی میان شاخص دایره‌واری و تراکم آبراهه به میزان 800/0- و سطح معنا‌داری 003/0 است.

رابطة میان شاخص دایره‌واری و فرکانس آبراهه نیز با مقدار 715/0- و سطح معنا‌داری 013/0 نسبتاً قوی و منفی است.

ارتباط شاخص کشیدگی با تراکم آبراهه و فرکانس آبراهه بسیار قوی و مثبت است. میزان همبستگی شاخص کشیدگی با تراکم آبراهه 978/0 با سطح معنا‌داری 000/0 است و این عدد برای همبستگی میان شاخص کشیدگی و فرکانس آبراهه 958/0 در سطح معنا‌داری 000/0 است. میزان همبستگی تراکم آبراهه‌ها با فرکانس آبراهه 938/0 در سطح معنا‌داری 000/0 است.

رابطة شاخص دایره‌واری با شاخص کشیدگی گنبد نیز منفی و قوی با مقدار 799/0- در سطح معنا‌داری 003/0 است. همبستگی میان شاخص دایره‌واری و تراکم آبراهه به میزان 800/0- است و سطح معنا‌داری 003/ را نشان می‌دهد.

رابطة میان شاخص دایره‌واری و فرکانس آبراهه نیز با مقدار 715/0- و سطح معنا‌داری 013/0، نسبتاً قوی و منفی است. نسبت عرض به طول مخروط‌افکنه‌ها با زاویة جاروب مخروط‌ها رابطه‌ای بسیار قوی و مثبت دارد؛ به‌طوری که ضریب همبستگی بین این دو مؤلفه 937/0 است. همچنین ضریب همبستگی بین تراکم آبراهه‌ها و فرکانس آبراهه‌ها 938/0 است.

بررسی شاخص‌های ژئومورفیک، روش مفیدی برای ارزیابی میزان فعالیت تکتونیک اخیر فراهم می‌آورد. بر این اساس مقدار شاخص‌های هیپسومتری (Hi)، برافراشتگی (Bh)، تراکم زهکشی (Dd)، شاخص نسبت انشعاب (Rb)، شاخص میانگین طول آبراهة درجه یک (LN1)، شاخص نسبت عرض به طول (W/L) و زاویة جاروب (S) در گسترة مدنظر محاسبه شد.

 

 

 

 

 

جدول 4. ضریب همبستگی شاخص‌ها

 

مساحت گنبد

محیط گنبد

شاخص برافراشتگی

شاخص دایره‌واری

شاخص کشیدگی

مساحت زیرمنحنی هیپسومتری

میانگین مساحت مخروط‌افکنه‌ها

نسبت W/L مخروط‌افکنه

میانگین شیب مخروط‌افکنه

میانگین زاویة جاروب مخروط‌افکنه

نسبت انشعاب

تراکم آبراهه‌ها

فرکانس آبراهه

میانگین طول آبراهه‌های رتبه یک

مساحت گنبد

Correlation

1

.798**

-0.549

0.109

-0.170

.609*

0.400

0.123

-0.368

0.067

.689*

-0.162

-0.257

0.203

Sig.

 

0.003

0.080

0.749

0.617

0.047

0.223

0.719

0.266

0.845

0.019

0.634

0.445

0.550

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

محیط گنبد

Correlation

.798**

1

-.649*

-0.449

0.397

0.576

0.236

0.086

-0.464

-0.097

0.523

0.408

0.252

0.418

Sig.

0.003

 

0.031

0.166

0.227

0.064

0.485

0.802

0.151

0.777

0.099

0.213

0.456

0.201

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

شاخص برافراشتگی

Correlation

0.087

0.211

1

-0.415

-0.122

.088

0.562

-0.138

-0.537

-0.381

0.149

-0.064

-0.263

0.368

Sig.

0.080

0.031

 

0.970

0.866

0.008

0.551

0.949

0.730

0.588

0.327

0.871

0.702

0.055

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

شاخص دایره‌واری

Correlation

0.109

-0.449

0.013

1

-.799**

0.150

0.007

0.184

0.468

0.341

0.082

-.800**

-.715*

-0.231

Sig.

0.749

0.166

0.970

 

0.003

0.661

0.983

0.588

0.146

0.304

0.811

0.003

0.013

0.494

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

شاخص کشیدگی

Correlation

-0.170

0.397

-0.058

-.799**

1

-0.104

-0.038

0.227

-0.106

0.073

-0.159

.978**

.958**

0.144

Sig.

0.617

0.227

0.866

0.003

 

0.760

0.912

0.502

0.757

0.831

0.641

0.000

0.000

0.672

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

مساحت زیرمنحنی هیپسومتری

Correlation

.609*

0.576

-.746**

0.150

-0.104

1

0.102

0.326

0.078

0.130

0.308

-0.030

-0.224

.619*

Sig.

0.047

0.064

0.008

0.661

0.760

 

0.765

0.328

0.820

0.703

0.357

0.929

0.508

0.042

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

میانگین مساحت مخروط‌افکنه‌ها

Correlation

0.400

0.236

0.202

0.007

-0.038

0.102

1

0.291

-0.311

0.428

0.253

-0.116

0.020

-0.408

Sig.

0.223

0.485

0.551

0.983

0.912

0.765

 

0.384

0.351

0.189

0.453

0.733

0.953

0.213

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

نسبت W/L مخروط‌افکنه

Correlation

0.123

0.086

-0.022

0.184

0.227

0.326

0.291

1

0.566

.937**

0.137

0.232

0.366

-0.210

Sig.

0.719

0.802

0.949

0.588

0.502

0.328

0.384

 

0.069

0.000

0.687

0.493

0.268

0.535

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

میانگین شیب مخروط‌افکنه

Correlation

-0.368

-0.464

-0.118

0.468

-0.106

0.078

-0.311

0.566

1

0.521

-0.184

-0.136

-0.025

-0.107

Sig.

0.266

0.151

0.730

0.146

0.757

0.820

0.351

0.069

 

0.100

0.587

0.690

0.942

0.753

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

میانگین زاویة جاروب مخروط‌افکنه

Correlation

0.067

-0.097

0.184

0.341

0.073

0.130

0.428

.937**

0.521

1

0.036

0.056

0.267

-0.448

Sig.

0.845

0.777

0.588

0.304

0.831

0.703

0.189

0.000

0.100

 

0.916

0.869

0.427

0.167

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

نسبت انشعاب

Correlation

.689*

0.523

-0.326

0.082

-0.159

0.308

0.253

0.137

-0.184

0.036

1

-0.196

-0.200

-0.139

Sig.

0.019

0.099

0.327

0.811

0.641

0.357

0.453

0.687

0.587

0.916

 

0.563

0.556

0.683

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

تراکم آبراهه‌ها

Correlation

-0.162

0.408

-0.056

-.800**

.978**

-0.030

-0.116

0.232

-0.136

0.056

-0.196

1

.938**

0.256

Sig.

0.634

0.213

0.871

0.003

0.000

0.929

0.733

0.493

0.690

0.869

0.563

 

0.000

0.446

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

فرکانس آبراهه

Correlation

-0.257

0.252

0.130

-.715*

.958**

-0.224

0.020

0.366

-0.025

0.267

-0.200

.938**

1

-0.079

Sig.

0.445

0.456

0.702

0.013

0.000

0.508

0.953

0.268

0.942

0.427

0.556

0.000

 

0.818

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

میانگین طول آبراهه‌های رتبه یک

Correlation

0.203

0.418

-0.593

-0.231

0.144

.619*

-0.408

-0.210

-0.107

-0.448

-0.139

0.256

-0.079

1

Sig.

0.550

0.201

0.055

0.494

0.672

0.042

0.213

0.535

0.753

0.167

0.683

0.446

0.818

 

N

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

11

 

 

چنان‌که در قسمت نتایج بررسی شد، بیشترین ضریب همبستگی بین مؤلفة هیپسومتری و مساحت گنبد به دست آمد و این موضوع نشان‌دهندة آن است که شاخص هیپسومتری، شاخص خوبی برای طبقه‌بندی گنبدها ازنظر جوانی و پیری است. مقدار انتگرال هیپسومتری (سطح زیرمنحنی هیپسومتری) سن گنبدها را نشان می‌دهد. زیادبودن مقدار انتگرال هیپسومتری نشان‌دهندة جوانی گنبد و مقدار کم این شاخص نشان‌دهندة غلبة فرسایش و پیری گنبد است؛ بنابراین از این شاخص برای طبقه‌بندی سن نسبی گنبدها استفاده می‌شود.

میانگین طول آبراهة درجه یک نیز شاخصی مناسب برای تقسیم‌بندی گنبدها ازنظر جوانی و پیری است؛ به‌طوری که هرچه مقدار این شاخص بیشتر باشد، جوان‌بودن گنبد و هرچه کمتر باشد، پیری گنبد را نشان می‌دهد.

شاخص تراکم زهکشی، نسبت انشعابات و فرکانس زهکشی، رابطة معناداری با شاخص هیپسومتری ندارد و بنابراین شاخص‌های مناسبی برای تفکیک سن گنبدها نیستند. نبود رابطة معنا‌دار بین مؤلفه‌های یادشده با هیپسومتری گنبدها، احتمالاً به دلیل ساختار پیچیدة گنبدها و حرکت آنها (مانند یخچال‌ها) در حین بالاآمدگی است. شکل ۵، شکاف‌های عرضی را نشان می‌دهد که بیان‌کنندة حرکت نمک به سمت پایین‌دست است؛ علاوه بر نقش حرکت نمک‌ها، فرایند کارستیفیکاسیون نیز در پیچیدگی گنبدها تأثیرگذار است. فرایند کارستیفیکاسیون به پیچیدگی سیستم‌های زهکشی در گنبدها (پیر و جوان) انجامیده و نتیجة این وضعیت در نبود رابطة معنا‌دار بین شاخص‌های کمّی مربوط به شبکة زهکشی (تراکم زهکشی، نسبت انشعابات و فرکانس زهکشی) با انتگرال هیپسومتری ظاهر شده است.

شکل (۶)، یک دولین کارستی است که روی گنبد نمکی تشکیل شده است. دراثر پدیدة انحلال و ایجاد دولین هنگام بارندگی‌های اتفاقی، رواناب آبراهه به داخل دولین (یا فروچاله‌ها) نفوذ می‌کند و بنابراین اثر طول آبراهه در بالاتر از دولین، در تکامل آبراهة سطحی از بین می‌رود. این موضوع باعث می‌شود رابطة معناداری بین تراکم زهکشی، نسبت انشعابات و فرکانس زهکشی و سن گنبد وجود نداشته باشد.

 

 

شکل ۵. خط‌واره‌های عرضی سطح گنبد نمکی کرمستج که حرکت نمک‌ها را نشان می‌دهد. جهت حرکت نمک عمود بر خطوط قرمزرنگ است.

 

شکل ۶. دولین گنبد نمکی، گنبد کرمستج

 

 

نبود رابطه بین انتگرال هیپسومتری و دایره‌واری نیز به حرکت نمک در گنبدها مربوط می‌شود؛ به نحوی که حرکت نمک‌ها در حین بالاآمدگی گنبدها، شکل گنبدها را به هم می‌ریزد و کارایی شاخص‌های مورفومتری مربوط به شکل گنبدها (مانند دایره‌واری) کاهش می‌یابد.

شاخص‌های مربوط به مخروط‌افکنه‌های اطراف گنبدها نظیر زاویة جاروب، نسبت عرض به طول و شیب نیز رابطة معنا‌داری با شکل گنبدها و انتگرال هیپسومتری ندارند. این موضوع نیز به حرکت نمک‌ها در گنبدهای نمکی مربوط می‌شود؛ به گونه‌ای که حرکت نمک به سمت پایین‌دست باعث تغییر مداوم خط جبهة کوهستان و درنتیجه پیچیدگی در مورفومتری و تکامل مخروط‌افکنه‌ها می‌شود.

گنبدهای نمکی به دلیل حرکتی که دارند، نظم شاخص‌های مورفومتری را بر هم می‌زنند و با ویژگی‌های مورفومتری مخروط‌افکنه‌های تشکیل‌شده در پای طاقدیس‌های در حال رشد انطباق ندارند (Bahrami, 2013: 228).

نتیجه‌گیری

در این پژوهش، مورفومتری گنبدهای نمکی منطقة لار در استان فارس براساس شاخص‌های هیپسومتری (Hi)، برافراشتگی (Bh)، دایره‌واری (Rc)، کشیدگی (Er)، تراکم زهکشی (Dd)، شاخص نسبت انشعاب (Rb)، فرکانس آبراهه (Fs)، شاخص میانگین طول آبراهة درجه یک (LN1)، شاخص نسبت عرض به طول (W/L) و زاویة جاروب (S)، در گسترة مدنظر محاسبه شد. براساس شاخص انتگرال هیپسومتری، گنبدهای کرمستج، نمکی، شاه‌غیب جوان، علی‌آباد، چهال و بناکو پیر هستند. بین شاخص‌های هیپسومتری و میانگین طول آبراهة رتبه یک رابطة معنا‌دار مثبتی وجود دارد و نبود رابطة معنا‌دار بین شاخص‌های تراکم زهکشی و فرکانس زهکشی با هیپسومتری به دلیل حرکت به سمت پایین‌دست گنبدهای نمکی در حین بالاآمدن گنبدهای نمکی است که نظم شبکة زهکشی را بر هم می‌زند. نبود رابطة معنا‌دار بین مورفومتری مخروط‌های گنبد نمکی و مورفومتری گنبدها به حرکت نمک‌ها در گنبدهای نمکی مربوط می‌شود؛ به گونه‌ای که حرکت نمک به سمت پایین‌دست به تغییر مداوم خط جبهة کوهستان و درنتیجه پیچیدگی در مورفومتری و تکامل مخروط‌افکنه‌ها می‌انجامد. در بین شاخص‌های مورفومتری گنبدها، شاخص هیپسومتری و میانگین طول آبراهة درجه یک، شاخص‌های مناسبی برای بررسی مورفومتری گنبدها هستند.



[1] Harrison

[2] Kent

[3] Talbot

[4] Bosák et al

[5] Jahani

[6] Letouzey & Sherkati

[7] Callo et al

[8] Koyi et al

[9]Sweep angle

[10] Salt glacier

منابع
پاژنگ، سعیده، کدخدایی، علی، زمانی، بهزاد، برگریزان، محمود، یوسف‌پور، محمدرضا، (۱۳۹۳). معرفی ۱۷گنبد نمکی مدفون و غیرمدفون براساس داده‌های لرزه‌ای در تنگة هرمز (بلوک E)، پژوهش نفت، دورة 25، شمارة ۸۴، 150-160.
ثروتی، محمدرضا، (1381). ژئومورفولوژی منطقه‌ای ایران، چاپ اول، تهران، انتشارات سازمان جغرافیای نیروهای مسلح.
ثروتی، محمدرضا، حمدی، بهاء‌الدین، یزدجردی، کورس، ادیب‌پور، محبوبه، (1389). بررسی مورفولوژی گنبد نمکی جهانی در جنوب فیروزآباد، فصلنامة جغرافیای طبیعی، سال ۳، شمارة ۷، ۳۹-۱۵.
جلیل‌پور، محمد، (۱۳۹۰). بررسی مکانیسم جای‌گیری گنبد نمکی خواجه در شمال شرق تبریز با نگرشی به پتانسیل ذخیره‌سازی گاز طبیعی، رسالة کارشناسی ارشد، استاد راهنما: مؤید، محسن، دانشگاه تبریز، دانشکدة جغرافیا.
رجبی، معصومه، شیری طرزم، علی، (۱۳۹۳). بررسی تطبیقی ویژگی‌های کمّی گنبدهای نمکی طاقدیسی و ناودیسی شمال غرب ایران، پژوهش‌های ژئومورفولوژی کمّی، سال ۳، شمارة ۱، ۹۶-۸۰.
محمدی، احمد، محمودی، پیمان، نعمتی، فرشاد، سهرابی مفرد، مرضیه، (۱۳۹۸). بررسی جهت رخنمون و تغییرات مورفومتری گنبدهای نمکی سری هرمز در سطوح میزبان، پژوهش‌های ژئومورفولوژی کمّی، سال ۷، شمارة ۴، ۲۱۷-۲۱۳.
Agard, P., Omrani, J.‚ Jolivet, L.‚ Mouthereau‚ F.‚ (2005). Convergence history across Zagros (Iran): constraints from collisional and earlier deformation‚ Int. J. Earth Sci‚ Vol 3‚ No 94, Pp 401-419.
Alavi, M.‚ (1994). Tectonostratigraphic synthesis and structural style of the Alborz mountain system in northern Iran‚ Journal of Geodynamics, Vol 21, Pp 1- 33.
Allaby, A., Allaby‚ M.‚ (2003). Dictionary of Earth Sciences, Oxford University Press, Second Edition.
Bahrami, S.‚ (2013). Tectonic controls on the morphometry of alluvial fans around Danehkhoshk anticline, Zagros, Iran‚ Geomorphology‚ Pp 180–181.
Berberian, M.‚ (1995). Master “blind” thrust faults hidden under the Zagros folds: active basement tectonics and surface morphotectonics‚ Tectonophysics‚ Vol 241‚ No 3‚ Pp 193-224.
Berberian, M., King‚ G.C.P.‚ (1981). Towards a paleogeography and tectonic evolution of Iran, Can. J. Earth Sci.‚ Vol 18, Pp 210‒285.
Billings, M.P.‚ (2003). Structural Geology, Third Edition, Prentice Hall, New Jersey.
Bosák, P., Jaros, J.‚ Spudil, J.‚ Sulovsky, P.‚ Vaclavek‚ V.‚ (1998). Salt diapirs in the Eastern Zagros, Iran: results of regional geological reconnaissance‚ Inst. Geol. Acad. Sci. Czech Repub,/ Geolines 7, Pp 3–174.
Callot, J.P., Jahani, S.‚ Letouzey, J.‚ (2007). The role of pre-existing diapirs in fold and thrust belt development‚ In Lacombe. Springer, Berlin, Pp 309-325.
Devi, R.K.M., Bhakuni, S.S.‚ Kumar Bora‚ P.‚ (2011). Tectonic implication of drainage set-up in the Sub-Himalaya: A case study of Papumpare district, Arunachal Himalaya, India, Geomorphology, Vol 1-2‚ No 127, Pp 14-31.
EL Hamdouni, R., Irigaray, C.‚ Fernandez, T.‚ Chacon, J.‚ Keller, E.A.‚ (2008). Assessment of relative active tectonics, southwest border of the Sierra Nevada (southern Spain), Geomorphology, Vol 969, Pp 150-173.
Frizon de Lamotte, D., Raulin, C.‚ Mouchot, N.‚ Wrobel-Daveau, J.C.‚ Blanpied, C.‚ Ringenbach‚ J.C.‚ (2011). The southernmost margin of the Tethys realm during the Mesozoic and Cenozoic: initial geometry and timing of the inversion processes‚Tectonics 30‚ No 3.
Guarnieri, P., Pirrotta‚ C.‚ (2008). The Response of Drainage Basins to the Late Quaternary Tectonics in the Sicilian Side of the Messina Strait (NE Sicily)‚ Geomorphology, Vol 95, Pp 260- 273.
Harrison, J.V.‚ (1931). Salt domesdiapirs in Persia‚ J. Inst. Pet. Tech‚ Vol 91‚ No 17, Pp 300-320.
Haynes‚ S.J., McQuillan‚ H.‚ (1974). Evolution of the Zagros suture zone, southern Iran, Geol. Soc. Am. Bull‚ Vol 5‚ No 85, Pp 739–744.
Jahani, S., Callot, J.P.‚ Frizon de Lamotte, D.‚ Letouzey, J.‚ Leturmy‚ P.‚ (2007). The salt diapirs of the eastern Fars province (Zagros, Iran): a brief outline of their past and present, In Thrust Belts and Foreland Basins‚ Frontiers in Earth Sciences, Springer, Pp 289–308.
Jenyon, M.K.‚ (1986). Salt Tectonics, Elsevier.
Jordan, G.‚ (2007). Adaptive smoothing ofvalleys in DEMs using TIN interpolation from ridgeline elevation, An application to morphotectonic aspect analysis, Computers & Geosciences,
Vol 33, Pp 573-585.
Keller‚ E.A., Pinter‚ N.‚ (2002). Active Tectonics; Earthquakes, Uplift, and Landscape (2nd Ed.), Prentice Hall, New Jersey.
Kent, P.E.‚ (1958). Recent studies of south Persian salt plugs‚ AAPG Bull‚ Vol 12‚ No 42, Pp 2951-2972.
Koyi, H.A., Ghasemi, A.‚ Hessami‚ K.‚ Dietl, C.‚ (2008). The mechanical relationship between strike-slip faults and salt diapirs in the Zagros foldethrust belt‚ J. Geol. Soc. Lond‚ Vol 6‚ No 165, Pp 1031-1044.
Lee, Y., Yang, J.‚ Tan, L.‚ Duan, F.‚ (1999). Impact of tectonics on alluvial landforms in the Hexi Corridor, Northwest China, Geomorphology, Vol 3-4‚ No 28, Pp 299-308.
Letouzey, J., Sherkati‚ S.‚ (2004). Salt movement, tectonic events, and structural style in the central Zagros fold and thrust belt (Iran), In: Paper Presented at 24th Annual GCSSEPM Foundation Bob F. Perkins Research Conference: Saltsediment Interactions and Hydrocarbon Prospectivity: Concepts, Applications, and Case Studies for the 21st Century, Gulf Coast Section. SEPM, Houston, Texas.
Mayer, L.‚ (1896). Tectonic geomorphology of escarpments and mountain fronts‚ Active tectonics, Pp 125-135.
Mouthereau, F., Lacombe, O.‚ Verges‚ J.‚ (2012). Building the Zagros collisional orogen: timing, strain distribution and the dynamics of Arabia/Eurasia plate convergence‚ Tectonophysics 532, 27e602.
Ramsey, L.A., Walker, R.T.‚ Jackson, J.‚ (2008). "Fold evolution and drainage development in the Zagros mountains of Fars province, SEIran", Basin Research, Vol 20, Pp 23-48.
Ricou, L., Braud‚ J.‚ (1977). Brunn Le Zagros. Mem. Soc‚ Geol. Fr.‚ Vol 8, Pp 33-52.
Sarkarinejad, K., Asadi Sarshar, M.‚ Adineh, S.‚ (2018). Structural, micro-structural and kinematic analyses of channel flow in the Karamostoj salt diapir in the Zagros foreland folded belt, Fars province, Iran. Structural Geology‚ Vol 107, Pp 109-131.
Shtober-Zisu, N., Greenbaum, N.‚ Inbar, M.‚ Flexer, A.‚ (2008). Morphometric and geomorphic approaches for assessment of tectonic activity, Dead Sea Rift (Israel). Geomorphology, Vol 1‚ No 102, Pp 93-104.
Singh, V., Tandon‚ S.K.‚ (2008). The Pinjaur dun (intermontane longitudinal valley) and associated active mountain fronts.NW Himalaya: tectonic geomorphology and morpholotectonic evolution‚ India, geomorphology, 106 p.
Singh‚ O.M.‚ (2009). Hypsometry and erosion proneness: a case study in the lesser Himalayan Watersheds, Journal of Soil and Water conservation, Vol 8, Pp 53- 59.
Sreedevi, P.D., Subrahmanyam, K.‚ Ahmed, S.‚ (2005). The significance of morphometric analysis for obtaining groundwater potential zones in a structurally controlled terrain, Environmental Geology, Vol 47‚ Pp 412–420.
Stocklin, J.‚ (1874). Possible ancient continental margins in Iran‚ In: Burk, C.A., Drake, C.L. (Eds.), the Geology of Continental Margins. Springer, New York, Pp 873–887.
Stocklin, J.‚ (1968). Structural history and tectonics of Iran: A review, AAPG Bull‚ Vol 52, Pp 1229–1258.
Strahler, A.N.‚ (1952). Hypsometric (area-altitude) analysis of erosional topography, Geological Society of America Bulletin, Vol 63, Pp 1117-1142.
Takin, M.‚ (1972). Iranian geology and continental drift in the Middle East, Nature 235, Pp 147–150.
Talbot, C.J.‚ (1979). Fold trains in a Glacier of salt in southern Iran. J. Struct. Geol. 1, Pp 5–18.
Talbot, C.J.‚ (1998). Extrusions of Hormuz salt in Iran. In: In: Blunderll, D.J., Scott, A.C. (Eds.), Lyell: the Past is the Key to the Present. Geological Society, London, Special Publication, Vol 143, Pp 315–334.
Talbot, C.J., Jackson‚ M.P.A.‚ (1987). Salt Tectonics. Scientific American, Colorado, Pp 70-79.
Tucker, G.E., Catani, F.‚ Rinaldo, A.‚ Bras‚ R.L.‚ (2001). Statistical analysis of drainage density from digital terrain dat, Geomorphology, Vol 36, Pp 187–202.
Zavoianu, I.‚ (1985). Morphometry of drainage basins. Elsevier Science Publishing Company.
Zuchiewicz, W.‚ (1998). Quaternary tectonics of the Outer West Carpathians, Poland‚ Tectonophysics, Vol 297, Pp 121–132.