Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor in Urban and Regional Planning, College of Architecture and Urban Planning, Art University of Isfahan, Isfahan, Iran.
2 M.A.; Faculty of Architecture & Urban Planning, Daneshpajoohan Pishro Higher Education Institute, Isfahan, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
شکلها و جلوههای شهرنشینی روزبهروز گستردهتر و پیچیدهتر میشود و شهرها از توان زیادی در سکونت و بهرهمندی مردم از فرصتهای زندگی بهتر و دسترسی به آنها برخوردار میشوند؛ با این حال فقر شهری در جهان با سرعت و حجم زیادی در حال گسترش است و با وجود دیدگاههای مختلف دربارة فقر و برنامههای جهانی و ملی در مبارزه با آن، این معضل همچنان تهدید بزرگی محسوب میشود و شهرها را با جلوههای ناکارآمدی مواجه میکند (Asian Development Bank, 2014: 11). این موضوع در کشورهای در حال توسعه (بهویژه در منطقة خاورمیانه و شمال آفریقا) اهمیتی دوچندان دارد. براساس آمارهای بانک جهانی، بیش از 720 میلیون فقیر در این کشورها زندگی میکنند. اگرچه در منطقة خاورمیانه و شمال آفریقا، میزان فقر طی سالهای 1990 تا 2015 از 6.2 به 5 درصد کاهش یافته، بررسی شاخص شدت فقر در این منطقه حاکی است وضع فقرای آن طی این سالها بهمراتب بدتر شده است (پایگاه خبری اتاق بازرگانی، صنایع، معادن و کشاورزی ایران، 1397؛ Castañeda et al., 2018: 251).
دربارة فقر در کشور ایران نیز پژوهشهایی انجام شده که برمبنای آنها ایران، هم از منظر تعریف فقر مطلق و هم ازنظر فقر نسبی، با معضلی جدی مواجه است؛ به گونهای که پژوهشهای آماری نشان میدهد بهلحاظ فقر مطلق تا پایان سال 1397، حدود 23 تا 40 درصد (با سناریوهای مختلف برای وضعیت درآمدی خانوار در سال 1397) زیر خط فقر قرار خواهند گرفت (مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی، 1398)؛ ضمن اینکه افزایش ضریب جینی در طول دهة 90 شمسی (خبرگزاری فارس، 1398) نیز، نشاندهندة روند افزایشی فاصلة طبقاتی و درنتیجه گستردگی فقر نسبی است.
با عنایت به ضرورت یادشده، متفکران علوم اقتصادی از سالهای دور به موضوع فقر ازنظر اقتصادی بهویژه با متغیر درآمد توجه داشته و در ارتباط با آن، پژوهشهای گستردهای بهویژه درزمینة طبقهبندی کشورها و شهرهای مختلف ارائه کردهاند؛ ولیکن از دهة 1960 و با بازتعریف فقر بهمثابة پدیدهای چندبعدی و شامل همة محرومیتهای اجتماعی، اقتصادی، دسترسی به خدمات و فضاهای باکیفیت شهری و... ، تعداد بیشتری از متفکران در عرصههای مختلف علوم اجتماعی، جغرافیا و... ، موضوع فقر را مدنظر قرار دادهاند و این موضوع به همراه بحث مهم عدالت، به یکی از کلیدیترین مباحث عصر تبدیل شده است (Yang, 2018: 21).
امروزه نیز فقر چندبعدی به این نکته اشاره دارد که فقر بیش از درآمد نامناسب یا محرومیت از منابع مادی است و دسترسینداشتن به تحصیل، مراقبتهای اولیة بهداشتی و آب آشامیدنی تمیز یا تأثیرگذاری بر فرایندهای سیاسی و سایر عوامل مهم برای مردم را نیز دربرمیگیرد (UNDP, 2009).
علاوه بر اهمیت شناسایی افراد فقیر در عرصههای مختلف اجتماعی، اقتصادی و... ، درک ارتباط بین حوزههای فقر نیز شایان توجه جدی است؛ زیرا تعیین چگونگی ارتباط بین عرصههای مختلف در موضوع فقر، در شناسایی عوامل مهم و اولویتدار نقش دارد و به برنامهریزی بهتر برای شهرها کمک میکند.
یکی از شهرهای ایران که با وجود گستردگی جمعیتی و کالبدی، کمتر پژوهشی دربارة فقر در آن انجام شده، کلانشهر اصفهان است. با گسترش افقی این شهر در دهههای اخیر، شهرها، روستاها یا حتی سکونتگاههای غیررسمی متعددی به آن الحاق[1] و عملاً در طول سالهای اخیر به شهری با بافت غیرهمگن اجتماعی و اقتصادی و نیز کالبدی و کارکردی تبدیل شده است. این موضوع به بررسی و تحلیلهای عمیق نیاز دارد؛ این در حالی است که پژوهشهای انجامشده درزمینة فقر در کشور بهصورت عام و در شهر اصفهان بهصورت خاص، بیشتر جنبة کلی داشته و بدون تمرکز بر وجوه فضایی (جغرافیایی) یا در بعدی خاص انجام شدهاند و کمتر توجهی به ابعاد مختلف فقر و محرومیت و میزان و چگونگی ارتباط بین فقر اجتماعی و اقتصادی و محرومیت کالبدی و کارکردی داشتهاند (برای نمونه مراجعه کنید به زنگانه و همکاران، 1394؛ حافظفرقان، 1394)؛ ضمن اینکه اهمیت تعیین میزان افزایش یا کاهش فقر در طول بازههای زمانی، بررسی موضوع فقر شهری را با دادهها و اطلاعات بهروز (برگرفته از سرشماری سال 1395 و طرح تفصیلی ابلاغی در سال 1394) ضرورت میبخشد؛ بر این اساس و خلأ پژوهشی یادشده، این پژوهش ضمن پاسخگویی به پرسش چگونگی وضعیت فقر اجتماعیاقتصادی و محرومیت کالبدیکارکردی، سعی دارد چگونگی و میزان معناداری ارتباط بین این دو بعد از فقر را در مناطق پانزدهگانة شهر اصفهان مشخص کند. برای تحقق این اهداف، نخست سنجههای فقر اجتماعیاقتصادی و محرومیت کالبدیکارکردی شهرها با مرور ادبیات نظری و تجربی پژوهش مشخص میشود؛ سپس با بهکارگیری سنجههای یادشده، ضعفها و قوتهای مناطق کلانشهر اصفهان در ارتباط با موضوع فقر اجتماعیاقتصادی و محرومیت کالبدیکارکردی تحلیل و چگونگی و میزان ارتباط بین آنها بررسی و درنهایت پیشنهادهای بهبودبخشی هریک از مناطق به تفکیک ارائه میشود.
فقر و محرومیت در ابتدا با بحث اقتصادی و میزان درآمد تعریف میشد؛ اما در دهههای اخیر از منظر محافل علمی، پدیدهای است چندبعدی که با حوزههایی چون اقتصاد، جمعیتشناسی، سیاست، روانشناسی، جغرافیا، شهرسازی و... ارتباط مییابد؛ از این رو به دلیل ماهیت چندبعدی فقر، ارائة تعریفی جامع و دقیق از آن مشکل مینماید (Baharoglu and Kessides, 2002: 2).
آمارتیا سن[2]، یکی از مهمترین نظریهپردازان فقر، در سال 1981 با اشاره به تفاوت بین فقر نسبی و مطلق عنوان میکند فقر را باید محرومیت از قابلیتهای اساسی در نظر گرفت و نه صرفاً کمبود درآمد که ضابطة متعارف شناسایی فقر است؛ به بیان دیگر، ملاک تشخیص فقر، دستیابی به کارکردهایی در زندگی است که برای هر فردی مطلوب و ارزشمند است؛ مانند تغذیة کافی، برخورداری از خدمات بهداشتی، دسترسی به آموزش و پرورش، مشارکت در تصمیمگیریهای اجتماعی و... . مجموع این کارکردها، قابلیتهای افراد را تشکیل میدهد. به نظر «سن»، هرکس موفق به رسیدن به سطح مطلقی برای کسب کمترین قابلیتهای مادی مناسب با جامعه نشود، بدون توجه به موقعیت نسبیاش درمقابل دیگران، فقیر خواهد بود (Sen, 1981: 24)؛ بنابراین مفهوم فقر و محرومیت بهمثابة فرایندی همهجانبه و متضاد با توسعه و پیشرفت یک جامعه پذیرفته میشود که معطوف به وخامت و نقصان در یک یا تمامی ابعاد زندگی مردم و شامل ابعاد مختلفی نظیر فقر اقتصادی، محرومیت سیاسی، فقر فرهنگی و اجتماعی، محرومیت امنیتی، عملکردی و فیزیکی است.
در سال 2001، حدود 47 درصد از جمعیت جهان در مناطق شهری زندگی میکردند؛ براساس آمارهای سازمان ملل، در سال 2018، این رقم به بیش از 55 درصد رسیده است و پیشبینی میشود تا سال 2050، جمعیت شهرنشین بیش از 68 درصد باشد؛ از این میان، براساس گزارش سال 2008 بانک جهانی، جمعیت ساکن نواحی فقیرنشین حدود 40 درصد جمعیت شهرنشین کل جهان است؛ بنابراین شهریشدن فقر و محرومیت از مهمترین چالشهای توسعه در جهان است. این موضوع به کشورهای غیرصنعتی محدود نیست و در کشورهای توسعهیافته نیز پدیدة اسکان غیررسمی و بیخانمانی که عددی برابر با حدود 5 درصد است، بهمثابة نمودی از وضعیت سکونتی فقرا یافت میشود؛ همین درصد برای کشورهای غربی آسیا ازجمله ایران، حدود 35 درصد جمعیت شهری است (Castañeda et al., 2018: 252)؛ بنابراین نکتة مهم دربارة فقر، روند فزایندة انباشت آن در شهرهاست؛ به گونهای که اگرچه فقرای جهان عمدتاً روستایی هستند، در خلال 30 سال گذشته فقر بیش از گذشته شهری شده و برآوردها حاکی است در دهة اول قرن 21، بیش از یک میلیارد نفر (حدود یکسوم جمعیت شهری جهان) در فقر به سر میبرند (Ravallion, 2007: 680).
به دلیل چندبعدیبودن و پیچیدگی مفهوم فقر شهری، نهادهای مختلف نظیر سازمان ملل، بانک جهانی، سازمان همکاری اقتصادی و توسعه[3] و نیز متفکران متفاوت، درزمینة فقر و سنجش و ارزیابی آن، ابعاد و شاخصهای متنوعی را ارائه کردهاند؛ بر این مبنا در این پژوهش، ادبیات نظری و تجربی مرتبط با فقر شهری مرور و درنهایت براساس موضوع پژوهش، سنجههایی برمبنای جدول 1 برای سنجش فقر اجتماعیاقتصادی و محرومیت کالبدیکارکردی استخراج شده است.
جدول 1. مؤلفهها و سنجههای ارزیابی میزان فقر اجتماعی و اقتصادی و فقر و محرومیت کالبدی و کارکردی
مؤلفه |
سنجه |
منبع |
اجتماعی |
جمعیت، نسبت جنسی، تراکم جمعیتی، وضعیت زناشویی، بعد خانوار، درصد خانوار دارای معلول، تراکم نفر در واحد مسکونی، تراکم خانوار در واحد مسکونی، تعداد نفر در اتاق، میزان باسوادی، میزان مهاجرت، درصد جمعیت کمتر از 6 سال و درصد جمعیت بالای 65 سال |
روستایی و همکاران، 1391؛ زبردست و رمضانی، 1395؛ موحد و همکاران، 1395 Coudouel et al., 2002; Chamhuri et al., 2012; Asian Development Bank, 2014; Lucci et al., 2017; Yang, 2018; Zandi et al., 2019 |
اقتصادی |
بار تکفل، میزان مالکیت ملکی، میزان اشتغال، میزان مالکیت خودرو، مشارکت اقتصادی (نسبت جمعیت فعال به جمعیت در سن کار) |
روستایی و همکاران، 1391؛ موحد و همکاران، 1395 Coudouel et al., 2002; Asian Development Bank, 2014; Ackerman, 2010; Chamhuri et al., 2012; Lucci et al., 2017 |
کالبدی |
درصد پایداری مصالح مسکن، کیفیت ابنیه، تراکم ساختمانی، میانگین تعداد طبقات، تعداد اتاق در واحد مسکونی، تعداد اتاق در تصرف خانوار، درصد واحدهای مسکونی دارای تلفن ثابت، درصد واحدهای مسکونی دارای آب لولهکشی، درصد واحدهای مسکونی دارای گاز لولهکشی، درصد واحدهای مسکونی دارای دستگاه حرارت مرکزی، درصد واحدهای مسکونی دارای دستگاه حرارت و برودت مرکزی |
زنگانه و همکاران، 1394؛ موحد و همکاران، 1395 Coudouel et al., 2002; Curley, 2005; Martine, 2008; Asian Development Bank, 2014; Haizzan et al., 2018; Muñoz-Mora et al., 2018
|
کارکردی |
متوسط مساحت مسکن، سرانة کاربری مسکونی، سرانة کاربری خدمات (تجاری، آموزشی، بهداشتیدرمانی، اداریانتظامی، فضای سبز، فرهنگی، جهانگردیپذیرایی، مذهبی، ورزشی، تأسیسات و تجهیزات شهری)
|
زنگانه و همکاران، 1394 Baharoglu and Kessides, 2002; Martine, 2008; Chamhuri et al., 2012; Asian Development Bank, 2014; Yang, 2018; Muñoz-Mora et al., 2018; Zandi et al., 2019
|
این پژوهش ازنظر هدف، کاربردی است؛ ضمن اینکه براساس دستهبندی جانسون و کریستنسن[4] (2014) پارادایم روششناسی[5] در این مقاله از نوع پژوهش مختلط[6] است؛ به این صورت که در مرحلة نخست برای تمرکز بر موضوع مدنظر و جلوگیری از کلیگویی، از روش پژوهش موردپژوهی[7] از پارادایم روششناسی پژوهش کیفی استفاده و از بین شهرهای حاضر، کلانشهر اصفهان (شکل 2) بهمثابة نمونة پژوهش انتخاب شده است؛ در مرحلة دوم نیز برای تبیین موضوع مدنظر (تحلیل ارتباط بین فقر اجتماعی و اقتصادی و محرومیت کالبدی و کارکردی)، از روش پژوهش غیرتجربی[8] از پارادایم روششناسی پژوهش کمی بهره گرفته شده است تا اولاً وضعیت هریک از مناطق کلانشهر اصفهان بهلحاظ دو بعد فقر اجتماعی و اقتصادی و محرومیت کالبدی و کارکردی تحلیل و ثانیاً ارتباط بین آنها تبیین شود.
اطلاعات لازم برای بررسی سنجهها و رتبهبندی مناطق کلانشهر اصفهان، به روش اسنادی و میدانی (از نوع مشاهده و مصاحبه) گردآوری شده است؛ بدین منظور طرح تفصیلی شهر اصفهان، آمارنامهها و اطلس کلانشهر اصفهان بهمثابة منبع اطلاعاتی مبنا در این پژوهش در نظر گرفته و برای تکمیل و بهروزرسانی اطلاعات مورد نیاز به سازمانها و نهادهای دولتی (شامل راه و شهرسازی، استانداری، میراث فرهنگی و گردشگری، سازمان نوسازی و تجهیز مدارس) و عمومی (شهرداری) مراجعه و با کارشناسان ذیربط مصاحبه شد.
گفتنی است از میان سنجههای عنوانشده در جدول 1 به دلیل محدودیتهای اطلاعاتی، تعداد 10 سنجه برای تعیین میزان فقر اجتماعی و اقتصادی و 7 سنجه برای مشخصکردن میزان محرومیت در ابعاد کالبدی و کارکردی شهر اصفهان انتخاب و در شکل 1 بهمثابة چهارچوب نظری و تجربی پژوهش نشان داده شده است.
شکل 1. چهارچوب نظری و تجربی
پس از گردآوری دادههای مورد نیاز، با آمار توصیفی و استنباطی و استفاده از نرمافزارهای GIS و SPSS، سنجهها و عوامل یادشده تبیین و تحلیل شد؛ بدین صورت که نخست وضعیت هریک از مناطق پانزدهگانة شهر اصفهان در دو بعد فقر اجتماعی و اقتصادی و بعد فقر و محرومیت کالبدی و کارکردی توصیف شد؛ سپس برای مشخصکردن ارتباط بین دو بعد مدنظر، اطلاعات سنجههای مربوط در مقیاس محلههای شهر اصفهان (در قالب 194 تعداد محله) مدنظر قرار گرفت و در مرحلة نخست براساس تکنیک تحلیل عاملی تأییدی مؤلفهها در قالب عوامل بررسی شد. در این قسمت در صورتی که براساس روش Maximum likelihood، سنجهها در درون یک مؤلفه قرار گرفته و KMO آزمون از 0.5 بالاتر و Sig کمتر از 0.05 درصد بود، عامل مربوط قابل قبول تلقی میشد. در مرحلة دوم و در صورت تأیید، وضعیت ارتباط بین عامل مربوطه با سنجههای تشکیلدهنده از راه رگرسیون خطی بررسی شد و میزان Beta مدنظر بهمثابة ضریب تأثیرگذاری سنجه در عامل مدنظر قرار گرفت. در مرحلة بعد نیز، ارتباط بین مؤلفهها با یکدیگر از راه تحلیل همبستگی پیرسون مشخص شد. در پایان همة موارد یادشده بهصورت تحلیل مسیر در قالب نموداری تشریح و نقشههای میزان فقر و محرومیت در عرصههای اجتماعی و اقتصادی و همچنین کالبدی و کارکردی و تجمیع این دو بهصورت برداری ارائه شد.
شکل 2. موقعیت شهر اصفهان و مناطق پانزدهگانة آن
منبع: نگارندگان براساس طرح بازنگری طرح تفصیلی شهر اصفهان، 1393
در این قسمت، سنجههای مرتبط با فقر اجتماعی و اقتصادی به تفکیک مناطق پانزدهگانة کلانشهر اصفهان با استناد به نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 در قالب جدول 2 آورده شده است.
جدول 2. وضعیت سنجههای فقر اجتماعی و اقتصادی در مناطق کلانشهر اصفهان
منطقه |
جمعیت کل |
نسبت جنسی |
تراکم (نفر در هکتار) |
بعد خانوار |
بار تکفل |
میانگین نفر بر واحد مسکونی |
میزان باسوادی (درصد) |
میزان اشتغال (درصد) |
میزان مهاجرت (درصد) |
درصد مالکیت ملکی |
1 |
79091 |
96.04 |
95.22 |
2.90 |
2.47 |
2.96 |
95 |
86 |
3.3 |
55 |
2 |
69120 |
103.65 |
39.69 |
3.17 |
2.40 |
3.25 |
89 |
89 |
2.6 |
55 |
3 |
110368 |
97.69 |
94.48 |
2.99 |
2.59 |
3.04 |
93 |
87 |
3.4 |
56 |
4 |
133731 |
99.90 |
60.06 |
3.05 |
2.44 |
3.10 |
94 |
86 |
2.9 |
56 |
5 |
149923 |
93.84 |
63.62 |
3.15 |
2.66 |
3.18 |
97 |
83 |
6.2 |
52 |
6 |
110838 |
96.08 |
37.70 |
2.96 |
2.49 |
3.02 |
95 |
84 |
3.9 |
54 |
7 |
165767 |
101.72 |
111.95 |
3.19 |
2.45 |
3.23 |
92 |
87 |
4.7 |
50 |
8 |
239756 |
100.83 |
117.76 |
3.18 |
2.43 |
2.96 |
93 |
86 |
4.1 |
52 |
9 |
75168 |
102.54 |
36.59 |
3.08 |
2.37 |
3.19 |
90 |
88 |
2.2 |
58 |
10 |
207803 |
101.86 |
99.27 |
3.16 |
2.49 |
3.21 |
91 |
88 |
2.8 |
53 |
11 |
58841 |
103.96 |
53.27 |
3.28 |
2.50 |
3.38 |
87 |
88 |
2.2 |
54 |
12 |
132798 |
101.22 |
52.56 |
3.21 |
2.45 |
3.26 |
93 |
86 |
5.6 |
52 |
13 |
132469 |
118.45 |
61.95 |
3.40 |
2.79 |
3.46 |
94 |
82 |
5.9 |
48 |
14 |
164805 |
104.62 |
93.75 |
3.44 |
2.49 |
3.49 |
87 |
89 |
3.8 |
47 |
15 |
119600 |
105.29 |
31.81 |
3.22 |
2.35 |
3.32 |
87 |
89 |
2.7 |
57 |
کل |
1950123 |
101.71 |
64.54 |
3.17 |
2.47 |
3.22 |
91.8 |
86.53 |
3.75 |
53.3 |
منبع: محاسبهشده براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395
با توجه به جدول بالا و شکل 3، بیشترین جمعیت مربوط به منطقة 8 با تعداد 239.756 نفر و کمترین جمعیت مربوط به منطقة 11 با تعداد 58.841 نفر مشخص شده است. بیشترین نسبت مرد به زن در منطقة 13 با مقدار 118.45 و کمترین نسبت جنسی در منطقة 5 با مقدار 93.84 محاسبه شده است. طی سالهای 1390- 1395، میزان رشد جمعیت شهر اصفهان به 54/0 درصد رسیده و رو به کاهش بوده است. بیشترین میزان رشد جمعیت در این بازة زمانی در منطقة 7 با 2.56 درصد و کمترین میزان رشد در منطقة 5 با 1.56- درصد محاسبه شده است. بیشترین مساحت مربوط به منطقة 15، 3760 هکتار و کمترین مساحت مربوط به منطقة 1، 830.6 هکتار است. منطقة 15 با 31.54 نفر بر هکتار، کمترین و منطقة 8 با 117.76 نفر بر هکتار، بیشترین تراکم را دارد. متوسط بعد خانوار در شهر اصفهان در سال 1395، 3.2 نفر محاسبه شده است. این شاخص در سال 1390 برابر با 3.3 نفر بوده است. منطقة 1 با 2.9، کمترین و منطقة 14 با 3.44، بیشترین متوسط بعد خانوار را دارد. منطقة 13 با متوسط بار تکفل 2.79، بیشترین و منطقة 15 با متوسط بار تکفل 2.35، کمترین بار تکفل را دارد. کمترین تعداد نفر بر واحد مسکونی در مناطق 1 و 8 با مقدار 2.96 و بیشترین تعداد نفر بر واحد مسکونی در منطقة 14 با مقدار 3.49 است. مناطق 11 و 14 و 15، با میزان باسوادی 87 درصد، کمترین و منطقة 5 با 97 درصد، بیشترین میزان سواد را دارد. کمترین میزان اشتغال مربوط به منطقة 13 با 82 درصد و بیشترین میزان اشتغال مربوط به منطقة 14 و 15 و 2 با 89 درصد مشخص شده است. بیشترین میزان مهاجرت مربوط به منطقة 5 با 6.2 درصد و کمترین میزان مهاجرت مربوط به مناطق 9 و 11 با 2.2 درصد مشخص شده است. کمترین مالکیت ملکی مربوط به منطقة 14 با 47 درصد و بیشترین مالکیت ملکی مربوط به منطقة 9 با 58 درصد محاسبه شده است؛ بنابراین مناطق 6، 3 و 1 بهلحاظ بعد خانوار، 1، 5 و 6 بهلحاظ نسبت جنسی، 15، 2 و 9 بهلحاظ بار تکفل، 15، 14 و 2 بهلحاظ درصد اشتغال، 5، 13 و 12 بهلحاظ میزان مهاجرت، 15 و 9 بهلحاظ درصد مالکیت ملکی، 1، 5 و 6 بهلحاظ باسوادی و 1 و 6 بهلحاظ نفر بر واحد مسکونی برخوردار محسوب میشوند و در بالاترین سطح در بین مناطق پانزدهگانه قرار دارند. منطقة 14 بهلحاظ بعد خانوار و نسبت جنسی، مناطق 13، 5 و 3 بهلحاظ سنجة بار تکفل، مناطق 11 و 9 بهلحاظ درصد مهاجرت، 6، 5 و 13 بهلحاظ سنجة میزان اشتغال، 13 و 14 بهلحاظ درصد مالکیت ملکی و 11، 14 و 15 بهلحاظ میزان باسوادی و 13، 11 و 14 بهلحاظ سنجة نفر بر واحد مسکونی، محروم محسوب میشوند و در پایینترین سطح در بین مناطق کلانشهر اصفهان قرار میگیرند. سایر مناطق نیز در بین این دو سطح هستند.
شکل 3. نقشة وضعیت سنجههای بعد اجتماعیاقتصادی
در این قسمت، سنجههای مرتبط با فقر و محرومیت کالبدی و کارکردی به تفکیک مناطق پانزدهگانة کلانشهر اصفهان با استناد به نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 و طرح بازنگری طرح تفصیلی شهر اصفهان در قالب جدول 3 آورده شده است.
جدول 3. وضعیت سنجههای محرومیت کالبدی و کارکردی در مناطق کلانشهر اصفهان
منطقه |
میانگین مساحت مسکن (مترمربع) |
درصد پایداری مصالح مسکن |
امتیاز کیفیت بنا |
میانگین طبقات |
میانگین تراکم ساختمانی |
سرانة مسکونی |
مجموع سرانة خدمات |
1 |
134.52 |
59 |
36.15 |
2.07 |
123.98 |
68.56 |
11.8 |
2 |
121.09 |
50 |
29.61 |
1.31 |
78.51 |
41.42 |
10.4 |
3 |
130.09 |
65 |
36.15 |
2.07 |
123.98 |
47.53 |
16.2 |
4 |
127.09 |
65 |
24.02 |
1.77 |
106.12 |
36.37 |
11.6 |
5 |
130.30 |
74 |
35.05 |
2.25 |
135.11 |
32.31 |
10.4 |
6 |
137.01 |
63 |
35.05 |
2.25 |
135.11 |
41.09 |
18.3 |
7 |
107.83 |
53 |
33.035 |
1.52 |
90.97 |
25.24 |
8.05 |
8 |
116.00 |
52 |
33.035 |
1.52 |
90.97 |
30.83 |
5.56 |
9 |
130.25 |
44 |
29.61 |
1.31 |
78.51 |
66.65 |
6.66 |
10 |
115.94 |
51 |
24.02 |
1.77 |
106.12 |
32.97 |
5.2 |
11 |
112.35 |
62 |
29.61 |
1.31 |
78.51 |
41.42 |
10.4 |
12 |
107.32 |
68 |
33.035 |
1.52 |
90.97 |
30.83 |
5.56 |
13 |
117.78 |
65 |
35.047 |
2.25 |
135.11 |
32.31 |
10.4 |
14 |
89.73 |
23 |
33.035 |
1.52 |
90.97 |
25.24 |
8.05 |
15 |
121.01 |
64 |
24.024 |
1.77 |
106.12 |
34.67 |
8.38 |
منبع: محاسبهشده براساس نتایج سرشماری عمومی نفوس و مسکن سال 1395 و طرح بازنگری طرح تفصیلی شهر اصفهان، 1393
با توجه به جدول بالا و شکل 4، بیشترین میانگین مساحت مسکن به منطقة 6 با سطح 137.01 مترمربع و کمترین سطح مسکن به منطقة 14 با 89.73 مترمربع مربوط است. بیشترین درصد پایداری مصالح مسکن در منطقة 5 با 74 درصد و کمترین پایداری در منطقة 14 با 23 درصد محاسبه شده است. بیشتر (77.88 درصد) بناهای مناطق 1 و 3 نوساز است. 72.14 درصد بناهای مناطق 2، 9 و 11 قابل قبول اعلام شده است. نزدیک به نیمی از بناهای مناطق 4، 10 و 15 (حوزة شرق) قابل نگهداری، مرمتی، مخروبه و متروکه گزارش شده است. بیشترین میانگین طبقات به حوزة جنوب و مناطق 5، 6 و 13 با 2.25 طبقه و کمترین آن به حوزة غرب با 1.31 طبقه مربوط است.
به همین ترتیب بیشترین میانگین تراکم ساختمانی به حوزة جنوب با 135.11 درصد و کمترین آن به حوزة غرب با 78.51 درصد مربوط است. بیشترین درصد و سرانة مسکونی به منطقة 1 با 48.84 درصد و 68.56 مترمربع و کمترین درصد به منطقة 6 با 25.58 درصد و کمترین سرانه به منطقة 7 و 14 با 25.24 مترمربع مربوط است. بیشترین درصد و سرانة مختلط تجاری به منطقة 3 با 5.28 درصد و 5.58 مترمربع مربوط است. کمترین درصد و سرانة مختلط تجاری به منطقة 4 با 1 درصد مربوط است و مناطق 7 و 14 با 0.94 مترمربع سرانه مشخص شدهاند. بیشترین درصد و سرانة آموزشی به منطقة 3 و کمترین سرانة آموزشی به مناطق 7 و 14 شهر اصفهان مربوط است. بیشترین درصد و سرانة بهداشتی و درمانی به منطقة 5 و 13 و کمترین آن به منطقة 4 شهر مربوط است. بیشترین درصد و سرانة پارک و فضای سبز به مناطق 7 و 14 و کمترین آن به منطقة 9 مربوط است. کاربری ورزشی منطقة 9، بیشترین درصد و سرانه و منطقة 10، کمترین سرانه را دارد. بیشترین درصد از سطح و سرانة کاربری فرهنگی و مذهبی به منطقة 3 و کمترین آن به منطقة 4 مربوط است. گردشگریپذیرایی در منطقة 4 بیشترین درصد و سرانه را دارد و کمترین آن به منطقة 10 مربوط است. کاربری اداری و انتظامی در مناطق 5 و 13، بیشترین و در منطقة 9، کمترین درصد و سرانه را دارد. تأسیسات و تجهیزات شهری در منطقة 6، بیشترین و در مناطق 12 و 8، کمترین درصد و سرانه را دارد. مناطق 6 و 3، بیشترین سرانة خدمات و مناطق 8 و 10، کمترین مجموع سرانة خدمات را دارند؛ بنابراین منطقة 5 بهلحاظ سنجة پایداری مصالح مسکن، مناطق 1 و 3 بهلحاظ کیفیت ابنیه، 6، 5 و 13 بهلحاظ سنجههای تعداد طبقات و تراکم ساختمانی، 1 و 6 بهلحاظ میانگین مساحت مسکن، 1 و 9 بهلحاظ سرانة مسکونی و 3 و 6 بهلحاظ مجموع سرانة خدمات برخوردار محسوب میشوند و در بالاترین سطح در بین مناطق پانزدهگانه قرار دارند؛ منطقة 14 نیز بهلحاظ سنجههای پایداری مصالح و میانگین مساحت مسکن و سرانة مسکونی، مناطق 10، 15 و 4 بهلحاظ کیفیت ابنیه، 2، 9 و 11 بهلحاظ تعداد طبقات و تراکم ساختمانی و 8، 9، 10 و 12 بهلحاظ مجموع سرانة خدمات محروم محسوب میشوند و در پایینترین سطح در بین مناطق کلانشهر اصفهان قرار میگیرند. سایر مناطق نیز در بین این دو سطح هستند.
شکل 4. نقشة وضعیت سنجههای کالبدیکارکردی
پس از مشخصشدن وضعیت سنجههای مرتبط با فقر اجتماعی و اقتصادی و همچنین محرومیتهای کالبدی و کارکردی، در این قسمت ارتباط بین سنجههای این دو بعد از فقر با تکنیک تحلیل عاملی تأییدی و ضریب بتای رگرسیونی تجزیه و تحلیل شده است. نتایج بهدستآمده که در شکل 5 و 6 نمایش داده شده، گویای آن است که:
نخست: بعد اجتماعی و اقتصادی قابلیت طبقهبندی به دو مؤلفة اجتماعی و اقتصادی را ندارد.
دوم: متغیرهای جمعیت، بعد خانوار، نسبت جنسی، میزان بیکاری و بیسوادی، بار تکفل، نفر بر واحد مسکونی و درصد مالکیت غیرملکی با شاخص فقر اجتماعیاقتصادی رابطهای معنادار دارند؛ در صورتی که متغیرهای تراکم جمعیت و میزان مهاجرت با Sig. بالاتر از 0.05، رابطهای غیرمعنادار را نشان داده است.
سوم: ضریب رگرسیون نشاندهندة شدت تأثیر هریک از متغیرها بر شاخص فقر اجتماعیاقتصادی است. در این زمینه بیشترین تأثیر به متغیر متوسط تعداد افراد بر واحد مسکونی با بتای استاندارد 0.345 و کمترین آن به متغیر جمعیت با مقدار 0.053- مربوط است.
چهارم: بعد کالبدی و کارکردی نیز قابلیت طبقهبندی به دو مؤلفة کالبدی و کارکردی را ندارد.
پنجم: متغیرهای کیفیت ابنیه، پایداری مصالح، میانگین مساحت مسکن، تراکم ساختمانی و سرانة مسکونی و مجموع سرانة خدمات با شاخص کالبدیکارکردی رابطهای معنادار دارند. متغیر تعداد طبقات به دلیل همپوشانی با تراکم ساختمانی حذف شده است.
ششم: با توجه به ضریب رگرسیون، شدت تأثیر متغیر تراکم ساختمانی با بتای استاندارد 0.576، بیشترین و متغیر سرانة مسکونی با مقدار 0.09، کمترین بوده است.
هفتم: ارتباط بین فقر اجتماعیاقتصادی و محرومیت کالبدیکارکردی با توجه به مقدار همبستگی پیرسون، معنادار است. در شکل 5 و 6 با توجه به ماهیت متغیرها، برخورداری کالبدیکارکردی مشخص شده و مقدار همبستگی پیرسون با فقر اجتماعیاقتصادی 0.594- به دست آمده است.
بنابراین با توجه به امتیازات هر عامل، امتیاز هر منطقه در هر بعد به دست آمده است. براساس این امتیازات مناطق در 5 گروه بسیار برخوردار، برخوردار، متوسط، محروم و بسیار محروم طبقهبندی شدهاند. در بعد اجتماعیاقتصادی، مناطق 1 و 5 بسیار برخوردار، مناطق 3، 4، 6 و 13 برخوردار، مناطق 7، 8، 9 و 10 متوسط، مناطق 2، 11 و 12 محروم و مناطق 14 و 15 بسیار محروم ارزیابی شدهاند. در بعد کالبدیکارکردی، منطقة 6 بسیار برخوردار، مناطق 1، 3، 5 و 13 برخوردار، مناطق 4 و 15 متوسط، مناطق 9، 2، 11، 12، 7، 8 و 10 محروم و منطقة 14 بسیار محروم تعیین شدهاند.
شکل 5. مدل و جدولهای تکنیک تحلیل عاملی تأییدی
شکل 6. نقشههای تلفیق متغیرهای فقر ازنظر اجتماعیاقتصادی و کالبدیکارکردی در مناطق شهر اصفهان
در این مقاله، وضعیت برخورداری و محرومیت مناطق شهر اصفهان ازنظر بعد اجتماعیاقتصادی و کالبدیکارکردی و نوع ارتباط بین این دو بعد بررسی شد؛ به همین منظور با مرور ادبیات نظری و تجربی، سنجههای مرتبط با موضوع در قالب چهار مؤلفة اجتماعی، اقتصادی، کالبدی و کارکردی استخراج و در مناطق پانزدهگانه تجزیه و تحلیل شد.
در مرحلة نخست، میزان محرومیت و برخورداری مناطق شهر اصفهان در دو بعد اجتماعیاقتصادی و همچنین کالبدیکارکردی براساس جدول 4 بررسی و مشخص شد بهلحاظ اجتماعی و اقتصادی، مناطق 14 و 15 بسیار محروم و مناطق 1 و 5 بسیار برخوردارند. از دلایل محرومیت شدید مناطق 14 و 15، سکونتگاههای غیررسمی و حاشیهای این مناطق است. محلة حصه و زینبیه در منطقة 14، محدودهای حاشیهای و از سکونتگاههای غیررسمی بوده است. منطقة 15 تا پیش از سال 1392 با عنوان شهر خوراسگان در حاشیة شرق و از توابع شهر اصفهان بود که به موجب مصوبة هیئت دولت به اصفهان الحاق شد. زراعت، باغداری و دامداری از مهمترین مشاغل این منطقه به حساب میآمد که پس از خشکسالی و کاهش آب زایندهرود بهتدریج کاهش یافت. وجود تناقض در ضوابط و مقررات ساختمانی، کیفیت کم برنامهریزی شهری و تهیة طرحهای توسعة شهری ناکارآمد، وضعیت خدماترسانی نامطلوب و نبود یکپارچگی در مدیریت شهری در منطقة 15، از عوامل مؤثر بر محرومیت این منطقه و از دلایل الحاق آن به شهر اصفهان به شمار میآیند.
همچنین در بعد کالبدیکارکردی، وضعیت منطقة 14 بسیار نامطلوب و وضعیت منطقة 6 بسیار مطلوب است. محرومبودن مناطق در این بعد بیشتر ناشی از توزیع ناموزون خدمات و تراکم ساختمانی کم بوده است. از دلایل برخوردارتربودن بعضی مناطق، تراکم ساختمانی زیاد و کیفیت مطلوب مصالح مسکن و توزیع متمرکز خدمات و کاربریهاست.
جدول 4. وضعیت محرومیت و برخورداری مناطق شهر اصفهان در بعد اجتماعیاقتصادی و بعد کالبدیکارکردی
بعد |
بسیار محروم |
محروم |
متوسط |
برخوردار |
بسیار برخوردار |
اجتماعیاقتصادی |
15-14 |
12-11-2 |
10-9-8-7 |
13-6-4-3 |
5-1 |
کالبدیکارکردی |
14 |
12-11-10-9-8-7-2 |
15-4 |
13-5-3-1 |
6 |
نتایج گویای آن بود که در بعد اجتماعیاقتصادی بیشترین تأثیر بر فقر اجتماعیاقتصادی به متغیر متوسط تعداد افراد بر واحد مسکونی و کمترین تأثیر به جمعیت مربوط است. در بعد کالبدیکارکردی نیز، بیشترین تأثیر به متغیر تراکم ساختمانی و کمترین تأثیر به متغیر سرانة مسکونی مربوط است.
علاوه بر تحلیلهای بالا با تکنیک تحلیل عاملی، متغیرهای اجتماعیاقتصادی و کالبدیکارکردی در هر بعد تجمیع شد و امتیازات آن به دست آمد. ارتباط بین این دو بعد از راه ضریب همبستگی پیرسون برابر با مثبت 0.594 به دست آمد و شدت همبستگی، متوسط و معنادار محاسبه شد. این ارتباط به این معناست که هر منطقهای ازنظر بعد اجتماعیاقتصادی محروم باشد، نسبتاً ازنظر کالبدیکارکردی هم محروم بوده است؛ ازجمله مناطق 2، 11، 12 و 14 که ازنظر هر دو بعد مناطقی بسیار محروم تا نسبتاً محروم بودهاند. مناطق 15، 10، 7 و 9 از بعدی متوسط و در بعد دیگر فقیر و محروم بودهاند؛ از سوی دیگر مناطق 1، 3، 5، 6 و 13 در هر دو بعد در گروه برخوردار و غنی دستهبندی شدهاند. این مهم حاکی از آن است که با وجود نیاز مناطق دارای فقر اجتماعی و اقتصادی به رسیدگی و توجه بیشتر براساس سیاستهای عدالت برمبنای نیاز، این مناطق در سیاستهای کلان شهری درزمینة توزیع خدمات و امکانات هم نادیده گرفته میشوند و کمتر به آنها توجه میشود؛ به بیان دیگر، حمایت و اولویت مدیریت شهری در اقدام و اجرای عدالت و توانمندسازی آنها به تعویق میافتد که این موضوع رهایی از فقر را سختتر و دسترسی به فرصتها را محدودتر میکند.
قیاس نتایج بالا با پژوهشهای مشابه در اصفهان در سالهای گذشته (حافظفرقان، 1394) نشان از تغییرات اندک میزان فقر و برخورداری بین مناطق اصفهان بین سالهای 1390 تا 1395 دارد؛ به گونهای که فقر و محرومیت در مناطق شمال و حاشیة شمال شرق و غرب اصفهان همچنان باقی است و مناطق 1، 3، 5 و 6 که در سال 1390 برخوردار بودهاند، همچنان برخوردار ماندهاند؛ در این بین، فقط منطقة 13 شهر اصفهان است که از مناطق محروم در سال 1390 به جمع مناطق برخوردار در سال 1395 پیوسته است. این موضوع بهویژه به دلیل جذب سرمایههای مردمی و شهرداری در این منطقه بوده است.
همچنین معناداری روابط بین فقر اجتماعی و اقتصادی و محرومیتهای کالبدی و کارکردی که مهمترین نتیجة این پژوهش محسوب میشود، با رابطة نسبی بین فقر شهری و دسترسی به خدمات در پژوهش صورتپذیرفته در شهر قزوین (زبردست و رمضانی، 1395) و رابطة متقابل بین شاخصهای اقتصادی و کالبدی فقر در پژوهش انجامشده در شهر کرمانشاه (روستایی و همکاران، 1391) مشابهت دارد؛ این موضوع از حکمروایی ضعیف و غفلت و تبعیض در کلانشهرهای ایران خبر میدهد؛ به گونهای که براساس چهارچوب مفهومی چمهوری و همکاران[9] (2012)، کسانی که محرومیت را به دلیل موقعیتشان در چرخة زندگی تجربه میکنند و کسانی که به دلیل موقعیت اجتماعی خود در سطح محلی، منطقهای یا ملی مورد تبعیض قرار گرفتهاند، در فقر شدیدتری گرفتار میآیند و دیرتر از این چرخة معیوب رها میشوند.
با توجه به نبود توازن بین توزیع کاربریها و خدمات در مناطق شهر اصفهان، ایجاد و ارتقای کاربری آموزشی در مناطق 14، 7، 12 و 8، کاربری تجاری در مناطق غیرمرکزی شهر مانند 14، 15، 9 و 4، پارک و فضای سبز محلی در مناطق 1، 9، 5 و 13 و کاربری ورزشی در مناطق 10 و 15 پیشنهاد میشود؛ ضمن اینکه با عنایت به اهمیت تراکم ساختمانی در برخورداری کالبدیکارکردی پیشنهاد میشود تراکم ساختمانی در مناطق 2، 9 و 11 افزایش منطقی و مؤثر داشته باشد.
گفتنی است برای کنترل فقر شهری در زمینههای اجتماعی و اقتصادی، ایجاد جریان عمومی و فراگیر در میان شهروندان از راه ترویج و اطلاعرسانی در این زمینه در سطوح مختلف ضروری است؛ به صورتی که شهروندان در هر منطقه از شرایط شهر و محدودة زندگی خود آگاه باشند و از راه برنامههای فرهنگی، نشستها و همایشهای تخصصی، برگزاری دورههای آموزشی و تولید مستندات و منابع کاربردی در این زمینه، فاصلة میان شهروندان و متخصصان و عوامل مدیریتی و حکمرانی کاهش یابد و مجموعهای همگرا برای افزایش برخورداری و توانمندی مناطق شهری و شهروندان ایجاد شود.
همچنین پیشنهاد میشود با توجه به گسترش تبعیض و نابرابری بهویژه در کلانشهرهای ایران که امروزه بهصورت دوقطبی (حاشیهای- مرکزی یا شمالی- جنوبی) درآمدهاند، پژوهشهایی مشابه در دیگر شهرها مانند تهران، کرج، شیراز، مشهد، تبریز و... انجام و موضوعات و سیاستهای شهری درزمینة فقر و تبعیض جنسیتی، گروههای سنی، گروههای قومی، قبیلهای و مذهبی تفکیکپذیر، ارزیابی و پیگیری شود.
[1]. ازجمله شهر خوراسگان و روستاهای جیشیر، کردآباد، دهنو، رهنان و سکونتگاههای غیررسمی زینبیه، دارک، حصه، مارچین و عاشقآباد.
[2]. Amartya Sen
[3].Organisation for Economic Co-operation and Development (OECD)
[4]. Johnson and Christensen, 2014
[5]. Methodological paradigm
[6]. در پارادایم پژوهش مختلط (Mixed research paradigm)، از انگاشت، رهیافتها و روشهای پژوهش کمی و کیفی بهصورت همزمان یا متوالی استفاده میشود (Johnson and Christensen, 2014: 50).
[7]. روش پژوهش موردپژوهی (Case study research method)، شکلی از پژوهش کیفی است که در آن بر جزئیات یک یا چند نمونه تأکید میشود (Johnson and Christensen, 2014: 49).
[8]. روش پژوهش غیرتجربی (Non-Experimental research method)، روشی است که در آن با مشاهدة کنترلشدة آثار تغییرات سیستماتیک یک یا چند متغیر، امکان شناسایی روابط علی فراهم میشود (Johnson and Christensen, 2014: 42).
[9]. Chamhuriet al.