Document Type : Research Paper
Authors
1 Assistant Professor, Department of Geography, Shahid Bahonar University of Kerman, Kerman, Iran
2 Associate Professor, Department of Geography, Shahid Bahonar University of Kerman, Kerman Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
محدودة جنگلی شمال ایران در بخش ساختاری البرز قرار دارد؛ درنتیجة تکتونیک فعال زون البرز، ساختارهای مورفوتکتونیکی زیادی در محدودة جنگلی توسعه یافته است. ازجملة این ساختارها، گسلهای مهم رخداده در این منطقه نظیر گسل خزر و شمال البرز یا زمینلغزشهای فراوان رخداده در این مناطق است (طبسی و عباسی، 1381: 43). با توجه به اهمیت مطالعات مورفوتکتونیکی در ارزیابی خطرات محیطی، شناخت و بررسی پدیدههای ژئومورفیک امری مهم به شمار میآید. بررسی مطالعات زمینشناسی و مورفوتکتونیکی در مناطق جنگلی به دلیل وجود پوشش درختی روی سطح خاک و ممانعت در مشاهدة مستقیم لندفرم و سطح زمین بسیار مشکل است؛ درنتیجه استفاده از روشهای معمول مطالعات ژئوتکنیکی نظیر پردازش تصاویر ماهوارهای اپتیکی در این مناطق پاسخگو نیست. در مقایسه با روشهای سنتی، استفاده از دادههای راداری در مطالعات سطح زمین، یکی از روشهای نسبتاً جدید در علم سنجش از دور است که از قابلیتهای بیشتری در این زمینه بهره میبرد (Ferretti et al., 2015: 1; Hu et al., 2017: 27). از دادههای راداری ضمن استفاده در تعیین میزان جابهجاییهای رخداده در سطح زمین ناشی از عوامل مختلف (مهرابی و پورخسروانی، 1397: 62؛ Ghazifard et al., 2017: 778; Amarjargal et al., 2013: 713)، در تهیة مدل ارتفاع رقومی با دقت زیاد نیز بهره برده میشود (Ozouville et al., 2008: 4131; Yu and Ge, 2010: 124; Pinheiro et al., 2014: 78; Eldhuset, 2017: 4362)؛ مدلی که ویژگیهای سطح لخت زمین را بهطور مستقیم بازتاب میدهد؛ همچنین این مدل موجب استخراج اطلاعات بسیار مفیدی از سطح زمین در مناطق پوشیده از جنگل میشود (Bourgine and Baghdadi, 2005: 1225).
در فناوری رادار، امواج با عبور از پوشش جنگلی به سطح زمین میرسند و ویژگی سطح را بازتاب میدهند. این نفوذپذیری برای طول موجهای مختلف رادار متفاوت است؛ برای نمونه نفوذ باند L (طول موج 15-30 سانتیمتر) و P (طول موج 5/7-15 سانتیمتر) از باند K (طول موج 9/3-5/7 سانتیمتر) و X (طول موج 4/2-9/3 سانتیمتر) بیشتر است؛ به همین منظور معمولاً برای مطالعة مناطق جنگلی از تصاویر فعال در باند L (مانند تصاویرAlos Palsar) استفاده میشود (Bourgine and Baghdadi, 2005: 1227).
مطالعات متعددی درزمینة استفاده از تصاویر رادار در مناطق جنگلی انجام شده است؛ برای نمونه لین و همکاران[1] (2013) با استفاده از تصاویر رادار اشکال مورفوتکتونیکی را در مناطق جنگلی تایوان بررسی کردهاند.
سیویکو و همکاران[2] (2015) با استفاده از تصاویر ALOS/ PALSAR مدل رقومی ارتفاعی تهیه و ساختارهای مورفوتکتونیکی ناشی از گسل عامل زلزلة لاکولای ایتالیا را در سال 2009 بررسی کردهاند. بهمنظور نمایش بهتر و استفادة بیشتر از مدل ارتفاع رقومی بهتازگی دو روش آنالیز بازشدگی[3] و نقشة تصویر قرمز برجسته[4] (RRIM) به کار گرفته شده است (Doneus, 2013: 6428; Chiba and Hasi, 2016: 393). در این روشها، توپوگرافی منطقه بدون سایه و با جزئیات زیاد به نمایش درآمده است و درنتیجه برای نمایش اشکال مورفوتکتونیکی بسیار مفید و مناسب هستند.
هدف این پژوهش، استفاده از تصاویر راداری ALOS/ PALSAR بهمنظور تهیة مدل ارتفاع رقومی با دقت مناسب و استفاده از این مدل در آنالیز بازشدگی و RRIM برای بررسی اشکال مورفوتکتونیکی مناطق جنگلی شمال کشور ازجمله گسل شمال البرز و زمینلغزشهای رخداده در منطقه است؛ موضوعی که با استفاده از روشهای سنتی به دلیل پوشش جنگلی بهخوبی قابل مطالعه نیست.
منطقة پژوهش
محدودة پژوهش شامل بخشهایی از منطقة جنگلی شمال کشور واقع در عرض جغرافیایی 36 درجه تا 36 درجه و 30 دقیقة شمالی و طول جغرافیایی 52 درجه تا 53 درجه و 30 دقیقة شرقی است. بهلحاظ ساختاری این محدوده در زون البرز مرکزی قرار گرفته است (شکل 1). منطقة پژوهش در استان مازندران قرار دارد. در این محدوده دو گسل اصلی خزر و البرز شمالی فعالیت دارند.
شکل 1. محدودة پژوهش
Figure 1. Study area
دادهها و روش پژوهش
ماهوارة ALOS[5] را آژانس تحقیقات هوافضای ژاپن در سال 2006 به فضا پرتاب کرد. سنجندة راداری آن به نام PALSAR فعال در باند L در روز و شب و تمامی شرایط آبوهوایی تصویربرداری میکند. برای انجام این پژوهش، یک جفت تصویر راداری سنجندة PALSAR از ماهوارة ALOS به آژانس هوافضای ژاپن سفارش داده شد و در اختیار قرار گرفت. دلیل انتخاب تصاویر این سنجنده، فعالیت آن در باند L است و از آنجایی که امواج در این طول موج بیشترین نفوذ را در سطح زمین بهویژه در مناطق جنگلی دارند، برای پژوهش حاضر از دیگر انواع تصاویر راداری مناسبتر است. این جفت تصویر به تاریخهای 25/03/2008 و 07/05/2008 مربوط هستند. در روش تداخلسنجی همواره تصویر اول را تصویر پایه[6] و تصویر بعدی را تصویر پیرو[7] مینامند. یکی از تصاویر بهصورت بالارو[8] و دیگری بهصورت پایینرو[9] تصویربرداری شدهاند. سعی شد تصاویر استفادهشده خط مبنای (فاصله بین مسیرهای پرواز ماهواره) مناسب برای استخراج مدل رقومی ارتفاع داشته باشند؛ زیرا در تکنیک تداخلسنجی، تصاویر با فاصلة مبنای مکانی کم برای تعیین تغییرات جابهجایی سطح زمین و تصاویر با فاصلة مبنای بیشتر برای تولید مدل ارتفاع رقومی مناسب هستند (Ozouville et al., 2008: 4131)؛ همچنین فاصلة زمانی بین دو تصویر نیز کم انتخاب شد که فاز جابهجایی تأثیری بر کار نگذارد. اطلاعات مربوط به تصاویر و فاصلة مبنای آنها در جدول 1 ارائه شده است. پردازشها و تکنیک تداخلسنجی با افزونة Sarscape 4.3 مربوط به نرمافزار ENVI 4.8 صورت پذیرفت و در این زمینه از نرمافزار ArcGIS 10.3 نیز استفاده شد.
جدول 1. اطلاعات مربوط به تصاویر و فاصلة مبنای آنها
Table 1. Information about images and their base Line
زوج تصویر |
فاصلة مبنا (متر) |
فاصلة مبنای بحرانی (متر) |
ابهام ارتفاعی (متر) |
جابهجایی رنج (متر) |
جابهجایی آزیموت (متر) |
مرکز داپلر (متر) |
مرکز داپلر بحرانی (متر) |
25/03/2008 (تصویر پایه) 07/05/2008 (تصویر پیرو) |
2/349 |
5/930 |
2/10 |
8/43 |
2/543 |
7/86 |
4/1652 |
تداخلسنجی رادار
نخستینبار گابریل و همکاران[10] (1989) با استفاده از 3 تصویر، از فناوری تداخلسنجی راداری (InSAR) استفاده کردند. این فناوری امکان تشخیص تغییرات بسیار کوچک را در مقیاس روزانه تا سالانه در سطح زمین و در ابعاد جهانی با دقت میلیمتر و با قابلیت اعتماد زیاد در شب و روز و در هر شرایط آبوهوایی فراهم میکند. از این روش، علاوه بر بررسی تغییرات و جابهجاییهای رخداده روی سطح زمین ناشی از عوامل مختلف، در تهیة مدل ارتفاع رقومی (DEM) نیز استفاده میشود. در روش InSAR، دو تصویر SAR اخذشده با آنتنهای مخصوص نصبشده روی ماهواره یا هواپیما با هم ترکیب میشوند تا نقشة سهبعدی پوستة زمین حاصل شود (Ferretti et al., 2015: 372). تداخل نگاشتها با ضرب تصویر اول بهمثابة پایه در مزدوج تصویر دوم پیرو که بهصورت اعداد مختلط هستند، حاصل میشود. نتیجة این حاصلضرب شامل اختلاف فاز دو تصویر خواهد بود. همانطور که از رابطة زیر مشخص میشود، فاز تداخلنگاشت مشاهدهشده مجموع چند مؤلفه است (Yu and Ge, 2010: 378).
(1) |
|
مؤلفههای این معادله به ترتیب عبارتاند از: اثر فاز مؤلفة توپوگرافی ( )، فاز جابهجایی پوسته ( )، اثر مؤلفة اتمسفر ( )، اثر مؤلفهمداری و نویز ( ). در اینجا هدف اصلی، یافتن مؤلفة توپوگرافی است که با از بین بردن یا کاهش آثار مؤلفههای دیگر انجام میشود. اثر مدار با استفاده از پارامترهای دقیق مدار ماهواره نظیر پارامترهای مداری کاهش مییابد؛ همچنین میزان باقیماندة خطای مداری نیز ممکن است بهصورت روندی کلی از نتایج حذف شود. اثر اتمسفر در مناطق گرم و خشک به دلیل نبود رطوبت معمولاً صفر در نظر گرفته میشود. اثر مؤلفة جابهجایی نیز با انتخاب تصاویر با اختلاف زمانی کوتاه خودبهخود قابل چشمپوشی است؛ بنابراین درنهایت تنها فازی که میماند، فاز توپوگرافی است؛ درنهایت DEM تولیدی از پیچشزدایی فاز توپوگرافی و تبدیل این فاز به مقادیر ارتفاعی ایجاد میشود (Eldhuset, 2017: 4362).
آنالیز بازشدگی
از مدل ارتفاع رقومی بهدستآمده از تصاویر راداری ALOS/PALSAR برای تهیة نقشة سایه- برجسته و شیب استفاده میشود. نقشة سایه- برجسته استفادههای فراوانی دارد؛ به دلیل اینکه این نقشه ظاهر طبیعی سطح زمین را نمایش میدهد؛ ولی در این نقشهها با تغییر جهت نورپردازی، شکل عوارض سطحی تغییر میکند و این یکی از ویژگیهای منفی این نوع نقشههاست؛ از سویی نقشة شیب نیز با وجود اینکه مستقل از جهت نورپردازی است، درک واقعی از اشکال سطح زمین را برای ما ایجاد نمیکند و پستیها و بلندیها را بهخوبی نشان نمیدهد؛ بنابراین مدلهای نمایش سهبعدی زمین با وجود انتقال اطلاعات سطحی فراوان، ویژگیهای توپوگرافی سطح زمین را بهخوبی نمایش نمیدهند؛ اما آنالیز بازشدگی تصاویر راداری در مقایسه با مدلهای سنتی نمایش سهبعدی، بهخوبی آثار نور خورشید را در حین تفسیر تصاویر از بین میبرد و مدل بهتری را برای نمایش توپوگرافی سطح زمین ایجاد میکند. این تکنیک را نخست یوکویاما و همکاران[11] (2002) طراحی و ابداع کردند. مبنای این روش بر محاسبة مقدار زاویهای در ارتباط با میزان برجستگی و کشیدگی سطوح است؛ به طوری که با استفاده از دو فاکتور زاویه و فاصلة افقی سطوح، اطلاعات مربوط به شیب یک سطح نامنظم را در جهات مختلف محاسبه و درنتیجه کمک زیادی به شناخت اشکال توپوگرافی سطح زمین میکند. همانطور که در شکل 2 دیده میشود، در این روش زاویة زنیتی و نادیر در 8 جهت مختلف از نقطة A (جهات صفر، 45، 90، 135، 180، 225، 270 و 315 درجه) به فاصلة L اندازهگیری شده و علاوه بر آن با استفاده از معادلات 2 و 3 نیز زوایای زنیتی ( ) و نادیر ( ) قابل محاسبه است.
(2)
|
|
|
(3) |
|
|
درنهایت زاویة متوسط مربوط به همة جهات با استفاده از معادلات 4 و 5 محاسبه میشود و درنتیجه مقادیر بازشدگی مثبت ( ) و منفی ( ) به دست میآید که هر کدام به ترتیب نشاندهندة توپوگرافی ستیغ و دره هستند (شکل 2). بازشدگی به دو پارامتر منفی و مثبت تقسیم میشود که نشاندهندة انحنای شیب زمین است. بازشدگی مثبت نشاندهندة تحدب سطح و بازشدگی منفی نشاندهندة مقعربودن سطح است. مدل نهایی آنالیز بازشدگی برمبنای ارزش I و با استفاده از فرمول 6 محاسبه میشود.
(4) |
(5) |
(6) |
|
شکل 2. نمودار مفهومی نحوة اندازهگیری پارامترهای آنالیز بازشدگی(Yokoyama et al., 2002: 257)
Figure 2. Conceptual diagram of how to measure openness analysis parameters
نمایش سهبعدی به روش نقشة تصویر قرمز برجسته (RRIM)
RRIM، نوعی مدل نمایش سهبعدی دادههای راداری است که چیبا و همکاران[12] (2007, 2008) ارائه کردهاند. RRIM، یک تصویر چندلایه و بدون نورپردازی است که برای نمایش همزمان شیب توپوگرافی و پستیها و بلندیها استفاده میشود. مفهوم پایة RRIM بر تلفیق سه لایه استوار است: شیب توپوگرافی، بازشدگی مثبت و بازشدگی منفی. این مدل با رویهماندازی نقشة شیب قرمزرنگ[13] و نقشة ارزش I ایجاد میشود. طراحی نقشة شیب براساس رنگ قرمز به دلیل این است که بهلحاظ تجربی ثابت شده این رنگ بهتر تغییرات را نشان میدهد. در این مدل، ارزش I نقش نمایش عوارض را دارد و درجة اشباع رنگ قرمز، میزان تغییرات شیب توپوگرافی را نشان میدهد.
یافتههای پژوهش
با انجام تکنیک تداخلسنجی راداری روی تصاویر ALOS/PALSAR، مدل ارتفاع رقومی 12 متر از محدودة مطالعهشده تهیه شد (شکل 3). برای مقایسة دقت مدل ارتفاع رقومی بهدستآمده از این روش با مدلهای رقومی دیگر، مقایسهای بین یک بخش کوچک از این مدل با مدلهای بهدستآمده از تصاویر SRTM و ASTER انجام شده است (شکل 4). در شکل 4، نقشههای سایهبرجستة بهدستآمده از مدلهای ارتفاع رقومی مختلف با هم مقایسه شده است. تصویر A، تصویر ماهوارهای برگرفته از Google Earth مربوط به بخشی از منطقة مطالعهشده است؛ تصویر B، نقشة سایهبرجستة تهیهشده از مدل ارتفاع رقومی 90متری ماهوارة SRTM است؛ تصویر C، مدل ارتفاع رقومی 30متری ASTER و درنهایت تصویر D، نقشة سایهبرجستة تهیهشده از مدل ارتفاع رقومی 12متری بهدستآمده در این پژوهش است. گفتنی است جهت آزیموت و زاویة میل نورپردازی در تصویر B و C، 315 و 45 درجه و در تصویر D، 75 و 45 درجه است.
همانطور که در شکل 4 مشخص است، میزان نمایش جزئیات توپوگرافی در مدل ارتفاع رقومی استخراجشده از تصاویر راداری ALOS/PALSAR بسیار بهتر از دیگر مدلهاست. درنتیجه از این مدل برای انجام آنالیزهای بعدی بهمنظور شناسایی پدیدههای مورفوتکتونیکی در محدودة جنگلی استفاده شد.
شکل 3. نقشة سایهبرجستة 12متری بهدستآمده از تکنیک تداخلسنجی راداری (نویسندگان، 1399)
Figure 3. 12-meter hills hade map obtained from radar interferometry technique (Authors, 2020)
شکل 4. تصویر ماهوارهای و نقشههای سایهبرجستة بهدستآمده از مدلهای ارتفاعی رقومی مختلف؛ الف: تصویر ماهوارهای برگرفته از Google Earth؛ ب: مدل ارتفاع رقومی 90متری؛ ج: مدل ارتفاع رقومی 30متری؛ د: مدل ارتفاع رقومی 12متری (نویسندگان، 1399)
Figure 4. Satellite image and hillshade maps obtained from various digital elevation models; A: Satellite image from Google Earth; B: 90-meter digital elevation model; C: 30-meter digital elevation model; D: 12-meter digital elevation model (Authors, 2020)
برای انجام تحلیلهای مورفوتکتونیکی منطقه از روش تحلیل بازشدگی استفاده شد. تحلیل بازشدگی روی مدل ارتفاع رقومی 12متری محدودة مطالعهشده انجام شد. زوایای زنیتی ( ) و نادیر ( ) از 12 درجه تا 84 درجه به دست آمد؛ همچنین درنتیجة اعمال فرمول شماره 6، ارزش I برای محدودة مطالعهشده بین 27 درجه تا 56 درجه به دست آمد. در شکل 5 نمونهای از نتیجة اعمال این تحلیل روی DEM منطقه و تصویر بهدستآمده به نمایش درآمده است. تصویر A ناشی از تحلیل بازشدگی منفی و تصویر B ناشی از تحلیل بازشدگی مثبت است.
شکل 5. نمونهای از تصاویر حاصل از آنالیز بازشدگی روی مدل ارتفاع رقومی 12متری؛ الف: آنالیز بازشدگی منفی؛ ب: آنالیز بازشدگی مثبت (نویسندگان، 1399)
Figure 5. An example of the images obtained from the openness analysis on a 12- meters digital elevation model; A: Negative openness analysis; B: Positive openness analysis (Authors, 2020)
بهمنظور بررسی شواهد مورفوتکتونیکی رخداده در منطقه، مدل سهبعدی RRIM از مناطق جنگلی تهیه شد. با توجه به ویژگی خاص این مدل در نمایش دقیق تغییرات توپوگرافی سطح زمین و با توجه به وجود گسل البرز شمالی بهمثابة یکی از پدیدههای تکتونیکی مهم در منطقه، شواهد مورفوتکتونیکی گسل اشارهشده بررسی شد. گسل البرز شمالی در دامنة شمالی البرز به طول تقریبی 550 کیلومتر، از لاهیجان تا جنوب گنبد کاووس به موازات ساحل خزر کشیده و در ناحیة البرز مرکزی حدود طول جغرافیایی 53 درجه شرقی خمیده شده است (طبسی و عباسی، 1381: 25). شکل A6 نشاندهندة مدل RRIM از منطقهای در طول گسل البرز شمالی است که شواهد جابهجایی رخدادة ناشی از این گسل در شکل مشخص است. مسیر رودخانه با خط آبی مشخص شده است؛ همانطور که در شکل دیده میشود، جابهجایی بهصورت راستالغز و حدود 400 متر در راستای رودخانه روی داده است؛ همچنین آنطور که نقاط سبزرنگ نشان میدهند، امتداد ستیغ مشرف به رودخانه بریده و جابهجا شده است؛ شواهدی که مؤید نتایج مطالعات پیشین دربارة این گسل بوده است که این گسل را گسلی معکوس با مؤلفة راستالغز راستبر معرفی میکنند (طبسی و عباسی، 1381: 27؛ سعیدیان و همکاران، 1394: 2657).
در شکل B6 دیوارة گسل معکوس البرز شمالی بهصورت یک پرتگاه گسله آشکار شده است. همانطور که در شکل دیده میشود، امتداد و راستای گسل با فلشهای زردرنگ مشخص شده است. این شکل محدودهای به طول 30 کیلومتر را نشان میدهد که دچار جابهجایی شده است. موقعیت جابهجایی رخداده در مسیر رودخانه و پرتگاه گسلی ناشی از گسل البرز شمالی در شکل 6 نشان داده شده است.
شکل 6. A: جابهجایی رخداده در مسیر رودخانه با گسل البرز شمالی؛ B: پرتگاه گسلی ناشی از گسل البرز شمالی (نویسندگان، 1399)
Figure 6. A: Displacement occurred along the river by the North Alborz Fault; B: Fault precipice caused by North Alborz fault (Authors, 2020)
در مناطق جنگلی به دلیل شرایط آبوهوایی ویژه، پدیدة زمینلغزش بیشتر روی میدهد؛ به طوری که فقط در محدودة چهارگوش قزوین- رشت، تاکنون 338 زمینلغزش ثبت شده است (پاشا و همکاران، 1396: 90)؛ اما بررسی و شناسایی این محدودهها به دلیل پوشش جنگلی متراکم بهخوبی امکانپذیر نیست. بهمنظور شناسایی زمینلغزشهای رخداده در محدودة مطالعه از مدل ارتفاع رقومی 12متری و روش RRIM استفاده شد. با انجام این روش، سه محدودة دچار زمینلغزش شناسایی شد (شکل 7). محدودههای زمینلغزشی با فلشهای زردرنگ در شکل 7 مشخص است. همانطور که در این شکل دیده میشود، تودههای لغزشی یادشده بیشتر در محدودههای نزدیک به آبراهههای اصلی و در مناطق با شیب بیشتر روی دادهاند؛ دو عاملی که در بسیاری از مطالعات گذشته از آنها بهمثابة عوامل مؤثر در ایجاد زمینلغزش یاد شده است (محمدزایی و همکاران، 1392: 2؛ پاشا و همکاران، 1396: 91؛ Pourghasemi et al., 2015: 182).
بهمنظور صحتسنجی نتایج حاصل از پژوهش، موقعیت محدودههای لغزشی شناساییشده بازدید میدانی شد؛ شکل 8 تصاویری از زمینلغزشهای یادشده را نشان میدهد؛ علاوه بر اینکه انطباق موقعیت این محدودهها روی نقشة موقعیت زمینلغزشهای کشور نیز صحت نتایج را نشان میدهد (شکل 9). در شکل 9 نقاط قرمزرنگ، محدودههای زمینلغزش و دایرههای آبی، موقعیت زمینلغزشهای شناساییشده در این پژوهش را نشان میدهند که کاملاً با محدودههای لغزشی منطبق هستند.
شکل 7. زمینلغزشهای شناساییشده به روش RRIM(نویسندگان، 1399)
Figure 7. Landslides identified by the RRIM method (Authors, 2020)
شکل 8. عکسهایی از زمینلغزشهای شناساییشده در محدودة مطالعه
Figure 8. Images of landslides identified in the study area
شکل 9. انطباق محدودههای لغزشی شناساییشده با نقشة موقعیت زمینلغزشهای شمال کشور
(سازمان زمینشناسی کشور)، (نویسندگان، 1399)
Figure 9. Adaptation of identified landslide areas with landslide map of northern Iran (Geological Survey of the country)̦ (Authors, 2020)
نتیجهگیری
در مناطق جنگلی به دلیل پوشش متراکم درختی سطح زمین، مطالعة عوارض و پدیدههای سطحی با محدودیت روبهروست؛ درنتیجه تهیة نقشة توپوگرافی در این مناطق بهسختی امکانپذیر است؛ اما تصاویر راداری به دلیل اینکه قابلیت برداشت داده از زیر سطح پوشش درختان را دارند، در اینگونه مواقع بسیار کمککنندهاند. با توجه به اینکه امواج استفادهشده در تصاویر راداری ALOS/PALSAR بیشترین قدرت نفوذ را در پدیدههای سطح زمین دارند، در این زمینه از آنها استفاده میشود.
نتایج حاصل از اعمال روش تداخلسنجی روی تصاویر راداری یادشده موجب تهیة مدل ارتفاع رقومی 12متری از سطح زمین در منطقة مطالعه شد؛ در حالی که مدلهای ارتفاع رقومی موجود و تهیهشده از روش فتوگرامتری قدرت تفکیک مکانی کمتری دارند؛ بنابراین با توجه به قدرت تفکیک مکانی بهتر مدل ارتفاع رقومی حاصل از روش تداخلسنجی تصاویر راداری، میتوان از آن در تحلیلهای ژئومورفولوژیک سطح زمین استفاده کرد. از آنجایی که روشهای معمول و استفادهشده در نمایش و تحلیلهای ژئومورفولوژی نواقصی چون تغییر شکل عوارض سطحی درنتیجة تغییر در جهت نورپردازی دارند، در این پژوهش از روش بازشدگی و RRIM استفاده شد. روشهای یادشده محدودیتهای روشهای قدیمی را رفع و قابلیتهای بهتری ارائه میکنند. اعمال روش بازشدگی و RRIM روی مناطق جنگلی شمال کشور و درنتیجه شناسایی ساختارهای ژئومورفولوژی نظیر گسل و زمینلغزش، کارایی این روشها را به اثبات میرساند. بازدیدهای میدانی انجامشده در منطقه و تطبیق زمینلغزشهای شناساییشده با نقشة موقعیت زمینلغزشهای کشور همگی بر تأیید کارایی روشهای استفادهشده در این پژوهش دلالت دارند؛ بنابراین میتوان از این روشها در مناطق مشابه استفاده کرد.