Document Type : Research Paper
Authors
1 Associate professor in Geomorphology, Department of Geography, University of Yazd, Yazd, Iran
2 Assistant professor in Remote Sensing, Department of Geography, University of Yazd, Yazd, Iran
3 M.A. in Geomorphology, Department of Geography, University of Yazd, Yazd, Iran
Abstract
Keywords
Main Subjects
مقدمه
نخالههای ساختمانی یا به عبارت دقیقتر زبالههای ساختوساز و تخریب (Construction and demolition waste) بهعنوان زبالههای جامد تعریف میشود که بر اثر ساختمانسازی، بازسازی و تخریب ساختمانهای مسکونی و غیرمسکونی و زیرساختهایی ( Kofoworola & Gheewala, 2009; Shen et al., 2004; Marzouk & Azab, 2014) از قبیل جادهها، پلها و ... و یا در اثر مخاطرههای محیطی ازقبیل زلزله، طوفان، سیلاب، گردباد، سونامی و غیره تولید میشود. اینگونه زبالهها بهعنوان یکی از موضوعات مهم و حیاتی درسطح جهانی شناخته شده است (Hao & Ma, 2023) که از وجوه مختلف اقتصادی، محیط زیستی و تکنولوژیکی نیازمند ملاحظات بیشتر و جدّیتر است؛ زیرا حجم زیاد و ترکیب پیچیدۀ آنها سبب ایجاد چالشهای زیادی درزمینۀ مدیریتش شده است (Gao et al., 2024). بهویژه آنکه رشد سریع صنعت ساختمان در دهههای گذشته منجر به افزایش بسیار زیاد زبالههای ساختوساز و تخریب شده است؛ درنتیجه نخالههای ساختمانی بار چشمگیری را بر محیط زیست تحمیل کرده است (Banias et al., 2010). برای مثال، بخش ساختوساز، مسئول مصرف 40 درصد از منابع طبیعی و انرژی اولیه درسطح جهان است که 36 درصد از گازهای گلخانهای را تولید میکند. همچنین، حدود 1 میلیارد تن زبالۀ جامد را درسطح جهان در سال به وجود میآورد (Mercader-Moyano et al., 2022). اینگونه از زبالهها حدود 25-34 درصد کل زبالههای جامد شهری را در کشورهای توسعهیافته و نسبت بیشتری را در کشورهای درحال توسعه تشکیل میدهد (Xu et al., 2024). مصالح ساختمانی تا حدودی نصف مصالح به کار رفته و پسماند ساختمانی نصف پسماندهای جامد کرۀ زمین را تشکیل میدهد (Pashaie et al., 2014). براساس تحقیقات جهانی بهطور معمول، حدود 40 تا 50 درصد نخالههای ساختمانی را بتن، آسفالت، آجر، بلوک، سنگ و خاک، 20 تا 30 درصد آن را چوب و محصولات مرتبط با آن و 20 تا 30 درصد را پسماندهای متفرقه مانند فلزات، گچ، شیشه، آزبست و سایر مواد عایق و پلیمری و نیز اجرای تأسیسات آب و فاضلاب و برق تشکیل میدهد. در این میان، بعضی از انواع مصالح ساختمانی مانند بتن و آسفالت نسبت به برخی دیگر ضایعات بیشتری تولید میکنند. حدود 50 درصد اجزای زبالههای ساختمانی ازنظر وزن درصد بیشتری ازنظر حجم را دارند؛ برای مثال، مصالح چوبی حدود 25 درصد از کل نخالههای ساختمانی و فلزاتی مانند فولاد، آلومینیوم، شیشه، اجزای سقف، گچ، پلاستیک و… 25 درصد بعدی را شامل میشود ( Laadila et al., 2021; Abina et al., 2022). حجم نخالههای ساختمانی به حدی است که اکنون این مسئله نهتنها در ایران، در کشورهای توسعهیافته نیز یک مشکل اجتماعی و محیط زیستی است که اثرهای تخریبی زیادی را بر محیط زیست (آلودهکردن آب و خاک و هوا، اثرهای زیانبار بر پوشش گیاهی و گونههای جانوری)، اقتصاد (تخریب و تخلیۀ منابع معدنی اولیه، اثرهای تخریبی حملونقل آن و مصرف زیاد انرژی حملونقل و ساخت)، بهداشت (اثر بر آلودگیهای آب و خاک و هوا و به تبع آن گسترش بیماریهای عفونی و میکروبی و باکتریایی)، زیباییشناختی (تغییر منظر و چشماندازهای شهری و روستایی و پیرامون آن و اثرهای منفی بر گردشگری) برجای میگذارد (Yeheyis et al., 2013).
از این رو، مدیریت اینگونه از پسماندها بهدلیل حجم زیاد و تنوع و ترکیب آنها پیچده و مشکل بوده است. همچنین، اینگونه از پسماندها مانند سایر پسماندهای دیگر به شکل جمعآوری، ذخیرهسازی، حملونقل، بازیافت، پردازش، دفع و دفن و غیره ازسوی شهرداریها ضرورت دارد (سازمان شهرداریها و دهیاریهای کشور، 1391). به سخن دیگر، مدیریت آنها به یکسری از فعالیتها و اقدامهای جوامع انسانی ازقبیل تولید و حجم تولید آنها، جمعآوری، ذخیره و انباشت، انتقال و فرآیند دفن آنها بستگی دارد (Hemmelmayr et al., 2014). هزینۀ جمعآوری و انتقال، بیش از 70-80 درصد هزینههای مدیریت ضایعات ساختمانی را پوشش میدهد (Tavares et al., 2021) که این امر منجر به عدم حمایت مالی کافی برای فعالیتهای کلیدی و اساسی بعدی مانند تصفیه و دفع میشود. از سوی دیگر، دردسترسنبودن زمین موضعگیری و مخالفت با ایجاد تأسیسات دفع در نزدیک سکونتگاههای انسانی سبب دورشدن این تأسیسات از محدودههای شهری میشود (Bosompem et al., 2016) که همین امر هزینههای انتقال آنها را از مناطق مرکزی شهری به سایتهای دفن بالا میبرد؛ درنتیجه پیمانکاران بیشتر اینگونه از ضایعات ساختمانی را در نزدیکی مناطق شهری و حومههای آن دفن میکنند (Lin et al., 2020).
مطالعات نشان داده است که سالانه بیش از 840 تن نخالههای ساختمانی در اروپا تولید میشود که آسفالت و موزاییک حدود 85 درصد ترکیب وزنی این نخالهها را دربرمیگیرد. در اغلب کشورهای اروپایی بیش از 70 درصد این نخالههای ساختمانی بازیافت و مجدد به چرخۀ مصرف بازمیگردد و 30 درصد باقیمانده با رعایت اصول بهداشتی و محیط زیستی دفن میشود. حتی در برخی از این کشورها ازجمله هلند، آلمان و دانمارک مقدار بیشتری از این ضایعات (حدود 80 درصد) بازیافت میشود (Arm et al., 2017). در کل کشور ایران نیز روزانه حدود 200 تا 250 هزار تن (سالانه 70 تا 90 میلیون تن) نخالۀ ساختمانی تولید میشود که در حال حاضر این مقدار پسماند ساختمانی تولیدی پنج برابر پسماند شهری است (Past et al., 2017). با وجود این، مقدارهای بسیار کمی از آن بازیافت میشود؛ برای مثال، منصوریان و همکاران (1387) میزان تولید، چگونگی جمعآوری، حمل، بازیافت و تخلیۀ نخالههای ساختمانی را در شهر کرمان با روش گردآوری آمار و اطلاعات شهرداری و مشاهدههای میدانی و نمونهبرداری از محل موقت و محل تخلیۀ ضایعات ساختمانی بررسی و برآورد کردند. نتایج نشان داد که میزان زائدات ساختمانی این شهر حدود 2400 تن در روز است که قریب 95 درصد آن دفن و فقط حدود 5 درصد از این مقدار بازیافت میشود. شهبازی و همکاران (1399) کمیّت و کیفیت نخالههای ساختمانی و برآورد مقدار کمّی این نوع از زبالههای جامد شهر گرگان را با استفاده از سه پارامتر حجم تخلیه، چگالی نخاله و بار ماشین مطالعه کردند. نتایج نشان داد که بهطور متوسط روزانه 264 تن نخالۀ ساختمانی در این شهر تولید میشود. از سوی دیگر، برخلاف اینکه عمر مفید ساختمانها در کشورهای جهان حدود 60 سال است، عمر مفید آنها در ایران در حدود 30 برآورد شده است. همین امر روند افزایش اینگونه از ضایعات ساختمانی را در آیندۀ نزدیک تسریع میکند و بر دامنۀ مشکلات دفع آن خواهد افزود. نخالههای ساختمانی در ایران علاوهبر هزینۀ دفع، تخریب محیط زیست را نیز درپی دارد (نصری و رنجبر، 1397).
در حال حاضر، رایجترین کار درزمینۀ ضایعات ساختمانی در بسیاری از کشورهای توسعهنیافته دفن آنها به شکل سایر زبالههای جامد شهری است (Ding et al., 2018). بنابراین انتخاب مکان مناسب برای دفن آنها در راستای کاهش تخریب و آلودگی محیط زیستی حیاتی است (Paz et al., 2020). در غیر این صورت، اثرهای محیط زیستی اینگونه از زبالهها باعث آلودگی جدّی هوا، آب و زمین میشود ( Moustakas et al., 2023; Chen et al., 2018). در نقطۀ مقابل، دفن یا بازیافت مناسب و علمی این ضایعات فواید اقتصادی و زیست محیطی زیاد و توسعۀ شهری پایدار را به دنبال دارد (Zheng et al., 2017). از همین رو، مطالعات به نسبت زیادی در سالهای اخیر دربارۀ نحوۀ دفن و انتخاب مکان یا مکانهای مناسب مبتنی بر معیارهای علمی و اغلب شاخصهای چندگانۀ تصمیمگیری برای دفن اینگونه از ضایعات درسطح جهان و ایران انجام گرفته که در زیر برخی از مهمترین آنها درسطح جهان و ایران اشاره شده است.
پیشینۀ پژوهش
رسادو و همکاران پژوهشی با عنوان «ارزیابی چرخۀ زندگی مدیریت زبالههای ساختوساز و تخریب در منطقۀ وسیعی از ایالت سائوپائولو، برزیل» انجام دادند. نتایج نشان داد که انتقال و دفن این نوع پسماند در کنترل انباشت غیرقانونی اینگونه زبالهها کارآمد نیست. محققان بیان کردند که با وجود اینکه دفن یک گزینۀ مناسب در شهرهای کوچک است، در شهرهای بزرگ گزینۀ بازیافت روشی مناسبتر است (Rosado et al., 2019).
سنر و همکاران پژوهشی با عنوان «انتخاب محل دفن زباله با استفاده از فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی و سیستمهای اطلاعات جغرافیایی: مطالعۀ موردی در حوضۀ یالواچ، ایسپارتا، ترکیه» انجام دادند. محققان در این مطالعه برای مکانیابی محل دفن مواد زائد ساختمانی در کشور ترکیه از روش چندمعیارۀ سلسلهمراتبی (AHP) در بستر سامانۀ اطلاعات جغرافیایی (GIS) استفاده کردند. آنها نشان دادند که این روش کارآمدی زیادی در انتخاب مکان مناسب برای دفن زبالههای جامد ساختمانی دارد (Sener et al., 2010).
بانیاس و همکاران پژوهشی با عنوان «ارزیابی معیارهای چندگانه برای مکانیابی بهینۀ یک تأسیسات مدیریت پسماند ساختوساز و تخریب» انجام دادند. محققان پیشنهادهایی را برای استفادۀ توأمان پذیرش محلی، توان مالی و سطح کیفیت محیط زیستی ارائه کردند که مسئلهایی حیاتی برای کارایی مدیریت نخالههای ساختمانی است (Banias et al., 2010).
آراگونس و همکاران پژوهشی با عنوان «یک رویکرد فرآیند شبکۀ تحلیلی برای مکانیابی یک کارخانۀ زبالۀ جامد شهری در منطقۀ شهری والنسیا» انجام دادند. محققان در این مطالعه مکانهای تصفیۀ پسماند شهری را با توجه به معیارهای پایداری و با استفاده از ابزار تحلیل سلسلهمراتبی در شهر والنسیای اسپانیا رتبهبندی کردند. یافتههای اصلی این پژوهش نشان داد که ANP ابزاری مفید برای کمک به تکنیسینها در فرآیند تصمیمگیری مطمئن در مکانیابی نخالههای ساختمانی است (Aragones et al., 2010).
دوسال و همکاران پژوهشی با عنوان «معرفی معیارهای اجتماعی برای مکانیابی بهینۀ تأسیسات مدیریت زبالۀ ساختوساز و تخریب در کانتابریا» انجام دادند. نتایج نشان داد که در مکانیابی محل دفن اینگونه از زبالهها باید علاوهبر معیارهای اقتصادی و زیستمحیطی جنبههای اجتماعی منطقه را درنظر گرفت (Dosal et al., 2013).
آرایزا و همکاران پژوهشی با عنوان «انتخاب مکانهایی برای تصفیه و دفع نهایی زبالههای ساختمانی و تخریب با استفاده از دو رویکرد: تجزیهوتحلیل برای مکزیکوسیتی» انجام دادند. نتایج نشان داد که برای انتخاب مکان مناسب جهت دفع و دفن این نوع از زبالهها استفاده از تکنیکهای چندمعیاره اهمیت فراوانی دارد (Araiza-Aguilar et al., 2019).
لی و همکاران پژوهشی با عنوان «بهینهسازی قوی محل تأسیسات دفع زبالههای ساختمانی با در نظر گرفتن عوامل نامشخص» انجام دادند. آنها دو عامل میزان تولید نخاله و هزینۀ حملونقل را بهعنوان دو فاکتور اصلی و غیرقطعی در مکانیابی دفن ضایعات ساختمانی مطرح کردند. نتایج نشان داد که هزینههای ایجاد ایستگاههای انتقال زبالههای ساختمانی و حملونقل ازطرفی، بر هزینههای کلی دفع اینگونه از زبالههای جامد شهری اثر میگذارد و از طرف دیگر، هزینههای مکانیابی و تخصیص سایتهای مناسب را برای دفن نخالههای ساختمانی تحتتأثیر قرار میدهد (Li et al., 2022).
یوآن و همکاران پژوهشی با عنوان «بررسی مبتنی بر تئوری ساختار اتلاف یک سیستم به حداقل رساندن زبالههای ساختوساز و تخریب در چین» انجام دادند. محققان در این مطالعه از مدل بهینهسازی چندشاخصه با استفاده از الگوریتم ژنتیک برای انتخاب مکان بهینه استفاده کردند. یافتههای آنها نشان داد که سیستم دکنونی کاهش ضایعات ساختمانی چین یک ساختار متمرکز است؛ درنتیجه توسعۀ این سیستم نمیتواند یک ساختار کلان باثبات و منظم را با خودساماندهی تشکیل دهد؛ بنابراین آنها پیشنهاد کردند که برای انتخاب مکانهای بهینه جهت دفن نخالههای ساختمانی از ساختار غیرمتمرکز و مبتنی بر ویژگیهای محیطی در هر منطقهای استفاده شود (Yuan et al., 2022).
در ایران نیز مطالعاتی در سالهای اخیر درزمینۀ زبالهها و ضایعات ساختمانی و نحوۀ مدیریت و بهویژه دفن آنها انجام گرفته است که در زیر برخی از مهمترین اینگونه پژوهشها که دربارۀ مکانیابی بهینۀ دفع و دفن اینگونه از زبالهها بوده، آورده شده است.
تقیزاده و همکاران (1392) پژوهشی با عنوان «مکانیابی چندمعیاری محل دفن مواد زاید ساختمانی با استفاده از رویکرد ترکیبی تحلیل سلسلهمراتبی فازی: مطالعۀ موردی شهر گرگان» انجام دادند. محققان در این مطالعه برای مکانیابی محل دفن مواد زائد ساختمانی در شهر گرگان از رویکرد ترکیبی تحلیل سلسلهمراتب فازی و روش تصمیمگیری چندمعیاره ازجمله معیارهای اکولوژیکی (خاک، سنگ بستر و زمینشناسی، فاصله از منابع آبهای سطحی، شیب، ارتفاع) و برخی معیارهای اقتصادی و اجتماعی استفاده کردند. براساس نتایج حاصلشده از مطالعات آنها و برپایۀ روش شایستگی ناحیهای سرزمین، 4 منطقۀ مناسب برای احداث دفن نخالههای ساختمانی مشخص شد که همۀ آنها در بخش شمال شرقی محدودۀ مطالعه شده قرار داشت.
رحیمی و همکاران (1394) پژوهشی با عنوان «مکانیابی محل دفع نخالههای ساختمانی با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) در شهر تبریز» انجام دادند. براساس یافتههای حاصلشده از مطالعات آنها قسمتهای شمالی و جنوبی شهر تبریز از پتانسیل بیشتری را برای دفن نخالههای ساختمانی درمقایسه با دیگر بخشها دارد؛ اما بخشهای غربی شهر بهدلیل محدودیت مروط به کاربری فعلی اراضی که بیشتر شامل باغها و اراضی کشاورزی است، برای دفن نخالهها نامناسب است.
پاست و همکاران (1396) پژوهشی با عنوان «انتخاب بهترین روش مدیریتی دفع نخالههای ساختمانی شهر تهران با دیدگاه توسعۀ پایدار براساس تکنیک تحلیل سلسلهمراتبی» انجام دادند. محققان در این مطالعه به روشهای مدیریتی دفع نخالههای ساختمانی شهر تهران پرداختند. درنهایت، بهترین گزینه، دفع و گزینۀ بازیافت دومین ارجحیت و گزینۀ دفن در زمین بهعنوان گزینۀ بعدی انتخاب شد. در این مطالعه مشخص شد که روزانه بیش از 40 هزار تن نخالۀ ساختمانی در شهر تهران تولید و به محدودۀ آبعلی منتقل میشود. براساس مطالعۀ آنها میزان تولید نخالههای ساختمانی در شهر تهران 4 تا 5 برابر تولید زبالههای خانگی است.
قانعی اردکانی و کشفی (1396) پژوهشی با عنوان «مکانیابی محل دفن پسماندهای ساختمانی شهر یزد با استفاده از روش تحلیل سلسلهمراتبی» انجام دادند. نتایج نشان داد که بخشهای شمال شرقی در حومۀ یزد شرایط مناسبی برای دفن اینگونه از ضایعات ساختمانی دارد.
بشارتیفر و درخشنده (1398) پژوهشی با عنوان «سازماندهی و انتخاب مکان بهینۀ نخالههای ساختمانی: مطالعۀ موردی شهر یاسوج» انجام دادند و بیان داشتند که مناطق واقع در جنوب شهر با مساحت 60 هکتار و با عمر 30 سال میتواند بهعنوان مکان مناسبی برای دفن زبالههای ساختمانی انتخاب شود.
موسوی و همکاران (1398) پژوهشی با عنوان «مکانیابی محل دفن نخالههای ساختمانی شهر کرج با استفاده از روش ارزیابی چندمعیاره » انجام دادند. براساس یافتههای مطالعات پارامترهای زمینشناسی، خاکشناسی، توپوگرافی، منابع آب، راههای دسترسی و فاصله تا منابع مسکونی در انتخاب مکان مناسب برای دفن نخالههای ساختمانی اهمیت زیادی دارد. براساس این پارمترها محققان دو مکان را جهت دفن نخالههای ساختمانی برای شهر کرج پیشنهاد کردند.
جعفری نوبخت و همکاران (1399) پژوهشی با عنوان «مکانیابی محل دفن نخالههای ساختمانی با استفاده از GIS و روش AHP: مطالعۀ موردی: شهر همدان» انجام دادند. نتایج نشان داد که اینگونه از زبالهها بهدلیل رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی درحال افزایش است؛ بنابراین باید مکانهای مناسبی را برای دفن آنها جهت جلوگیری از آثار تخریبی محیط زیستیشان انتخاب کرد. محققان برای این مقصود از سامانۀ GIS بهمنظور تلفیق لایههای اطلاعاتی مختلف با در نظر گرفتن معیارهای محیط زیستی، اجتماعی و اقتصادی بهره گرفتند.
خادمی شیراز و همکاران (1400) پژوهشی با عنوان «مکانیابی محل دفن پسماند ساختمانی با استفاده از ترکیب فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی فازی و سیستم اطلاعات مکانی: مطالعۀ موردی شهر قزوین» انجام دادند. نتایج نشان داد که محدودۀ شمال غربی شهر قزوین بهدلیل جنس خوب خاک، کاربری اراضی مناسب، فاصله از رودخانه و گسل، دسترسی به جادۀ ارتباطی و اقلیم خشک میتواند بهعنوان مکان مناسب و بهینه برای دفن ضایعات ساختمانی مورد استفاده قرار بگیرد.
فلاحی و همکاران (1401) پژوهشی با عنوان «مکانیابی اصولی دفع نخالههای ساختمانی شهر تبریز با تأکید بر عوامل زمینشناسی زیستمحیطی» انجام دادند. نتایج نشان داد که پهنههای شمال و جنوب شهر مکانهای مناسبی ازنظر زیستمحیطی و سایر پارامترها برای دفن نخالههای ساختمانی است.
نرگسی و خطیبینیا (1401) پژوهشی با عنوان «مکانیابی محل دفن نخالههای ساختمانی با استفاده از منطق فازی و فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی: مطالعۀ موردی شهر ایلام» انجام دادند. نتایج نشان داد که متغیرهای فاصله از شهر، شیب و فاصله از جادههای اصلی مهمترین شاخصهای مؤثر بر مکانیابی اینگونه از ضایعات در شهر مذکور بوده است.
خداوردی ازغندی و کلاهی (1392) پژوهشی با عنوان «افق پیشروی سیاستگذاری و مدیریت پسماند» انجام دادند. محققان در این مطالعه از روش ANP فازی برای ارزیابی گزینههای مدیریت پسماندهای بتنی بهره گرفتند. آنها بیان داشتند که قانون مدیریت پسماند در ایران در مسیر رشد خود بوده و تکامل آن در گرو بررسی بیشتر حقوقدانان، متخصصان و حمایت تمام نهادهاست و ضروری است که در کنار سیستم قانونی و سیاستگذاری سیستمهای مدیریتی، اقتصادی، محیط زیستی، فرهنگی و اجتماعی پسماند نیز تقویت شود.
هدف از پژوهش حاضر بررسی مکان یا محدودههای بهینه برای دفع ضایعات ساختمانی شهر یزد است. شهری که از یکسو بهدلیل مهاجرپذیری زیاد و بهطور کلی افزایش شتابان جمعیت شهری درحال گسترش سریع کالبدی بوده و از سوی دیگر، بافتهای قدیمی آن به شکل پیوسته درحال تخریب و بازسازی است. بهعلاوه، بازسازی و نوسازی معابر عمومی و خیابانهای شهری بر تولید حجم زبالههای جامد شهری افزوده است. فعالیتهای خاکبرداری و آمادهسازی توسعۀ فیزیکی شهری نیز همراه با حجم زیادی از تولید نخالهها و ضایعات ساختمانی بوده است. از سوی دیگر، وجود صنایع خاصی چون صنایع کاشی و سرامیک و کورههای آجرپزی و سفالسازی، معادن متعدّد شن و ماسه و سنگهای ساختمانی و موارد زیاد دیگر سبب تولید حجم انبوهی از ضایعات ساختمانی شهری در سالهای اخیر (2 دهه اخیر) بوده است که این ضایعات به شکل مجاز و غیرمجاز در مناطق پیرامونی شهر یزد تخلیه و رها شده (شکل 1) و علاوهبر ایجاد مناظر بسیار زشت و ناپسند در حومۀ شهر آثار و پیامدهای زیستمحیطی زیادی را برجای گذاشته است. بررسی و تحلیل روند سطح زیرپوشش ضایعات و پسماندهای ساختمانی در دو دهۀ اخیر بسیار نگرانکننده است و آثار سوء آن ازقبیل افزایش گردوغبار و ورود بخشی از این مواد به داخل مناطق مسکونی ازجمله شهرهای پرجمعیت، ورود بخشی از این مواد همراه با جریان آب و بهویژه سیلابها به داخل شهر ازجمله سیل 1400 شهر یزد، ورود حجم زیاد گل و لای و سیمان و مواد آلایندۀ شیمایی به داخل خیابانها، ایجاد شیرابههای آلاینده و نفوذ آن به داخل آبهای سطحی و زیرزمینی، آلودهکردن خاک و ایجاد چهره و چشمانداز زشت پیرامون شهر ازجمله مخاطرههای این نوع ضایعات است (شریفی پیچون و همکاران، 1403). اگرچه تنها راه کاهش آثار و پیامدهای زیانبار متعدّد محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی اینگونه ضایعات بازیافت آنهاست، بهدلیل نبود تکنولوژی و سرمایهگذاریهای اولیه در این زمینه برای کوتاهمدت دفن آنها به شکل علمی و اصولی امری ضروری و اجتنابناپذیر است که محققان در پژوهش حاضر این مهم را دنبال کردهاند.
شکل 1: تصاویری از تخلیه و دفع غیرمجاز نخالههای ساختمانی (منبع: نویسندگان 1403)
Fig 1: Photos of illegal disposal of construction waste
منطقۀ مطالعهشده
با توجه به اینکه اصلیترین کانونهای جمعیتی استان یزد در مرکز استان و چند شهر مجاور آن واقع شده است، برای انجامدادن این پژوهش شهرستانهای یزد، زارچ و اشکذر که اصلیترین کانونهای تخلیۀ نخالههای ساختمانی استان یزد است، انتخاب شد. این مناطق ازنظر موقعیت جغرافیایی درطول جغرافیایی حدود ˊ45 °53 تا ˊ45 °54 شرقی و در عرض جغرافیایی حدود ˊ30 °31 تا ˊ15 °32 شمالی قرار گرفته است (شکل 2). بیشتر نخالههای ساختمانی تولیدشده در محدودۀ مطالعهشده مربوط به نخالهها و ضایعات ساختوسازهای شهر یزد بوده (در حدود 900 تن در روز) که در محیطهای پیرامونی همین شهر نیز ریخته شده و سطحهای زیادی را به خود اختصاص داده است. این نخالههای ساختمانی علاوه بر اینکه چشمانداز بسیار نامناسبی به شهر یزد و مناطق پیرامونی بخشیده است (شکل 1)، مشکلات عدیدۀ زیستمحیطی را درحال حاضر برای شهروندان به وجود آورده است که این مشکلات در آیندۀ نزدیک بسیار بیشتر خواهد شد. شهر یزد و بخش زیادی از سکونتگاههای شهری و روستایی پیرامون آن در داخل و حاشیۀ جنوبی و جنوب شرقی چالۀ ساختمانی (کویری) یزد- اردکان واقع شده که ارتفاع متوسط آن از سطح دریا در حدود 1300 متر است. این چاله از جنوب با کوههای شیرکوه و از شمال با کوههای خرانق محدود و محصور شده است. بخشهای شمالی شهر یزد به تپههای ماسهای و گنبدهای نمکی محدود شده که همین امر مانع توسعۀ شهری به اینسو شده است؛ اما در بخشهای جنوبی نزدیکی به کوههای شیرکوه و وجود بستر آبرفتی و شیب بهنسبت مطلوب برای شهرسازی فضای مناسبی را برای توسعۀ فیزیکی شهر به وجود آورده است. در سالهای اخیر ازطرفی، بهدلیل افزایش جمعیت شهری در شهر یزد و مناطق پیرامونی آن و از طرف دیگر، افزایش توان اقتصادی شهروندان یزدی علاوهبر ساختوسازهای جدید و گسترش فیزیکی شهر تخریب، بازسازی و نوسازی بافتهای قدیمی شهری با سرعت و شتاب زیادی انجام گرفته است که این خود حجم زیادی از نخالهها و ضایعات ساختمانی را به وجود آورده است. بهعلاوه، شیب کم و همواربودن محدودههای پیرامون شهری و وجود جادههای مختلف بینشهری و دسترسی آسان سبب شده که سطحهای زیادی از زمینهای اغلب بیابانی و بدون استفادۀ پیرامون شهر یزد و حتی شهرهای مجاور آن برای تخلیه و رهاسازی نخالهها و ضایعات ساختمانی شهروندان و صاحبان صنایع کاشی و سرامیک و آجرپزی مورد استفاده قرار بگیرد.
شکل 2: موقعیت جغرافیایی منطقۀ مطالعهشده (منبع: نویسندگان 1403)
Fig 2: Geographical location of the study area
روششناسی پژوهش
در پژوهش حاضر پس از انجامدادن مطالعات کتابخانهای و میدانی و مشاهدۀ مکانهای متعدّد محل دفن و انباشت ضایعات ساختمانی و بررسی و تحلیل این مکانها در مرحلۀ اول معیارهای مهم و مؤثر بر مکانیابی اینگونه از زبالههای جامد شهری بهویژه برای شهرهای هموار و بیابانی (ازقبیل شهر یزد) براساس مطالعات و تجربۀ پژوهشگران مشخص شد. سپس این عوامل در سامانۀ اطلاعات جغرافیایی به شکل لایههای اطلاعاتی آماده و پردازش شد. در گام بعدی با استانداردسازی لایهها با استفاده از 2 رابطۀ زیر، یعنی DN-MIN÷MAX-MIN=1 بهعنوان شاخص+ و MAX-DN÷MAX-MIN=0 بهعنوان شاخص- محدودههای مناسب و بسیار نامناسب در هرکدام از لایههای اطلاعاتی مشخصشد. بدین ترتیب، هرکدام از لایهها عدد بین 0 تا 1 میگیرد که عدد صفر نشاندهندۀ مکان مناسب و عدد 1 نمایانگر مکان و محدودۀ نامناسب است. درمجموع، لایههای حریمگذاریشده روی هم گذاشته شد. درادامه، برای تصمیمگیری دربارۀ محدودههای مناسب و نامناسب و اولویتبندی آنها از تکنیک چندمعیارۀ تاپسیس (TOPSIS) بهره گرفته شد. در این روش برای وزندهی به لایهها در این تکنیک از روش وزندهی شانون استفاده و درنهایت، براساس لایههای اطلاعاتی و تکنیک تصمیمگیری چندشاخصۀ تاپسیس محدودههای مناسب با آثار و پیامدهای کمتر مخرب بهلحاظ زیستمحیطی تعیین شد.
معیارهای مکانیابی نخالههای ساختمانی
در این مطالعه برای کاهش اثرهای زیستمحیطی و هزینۀ تسهیلات و خطرهای بهداشت عمومی ازبین عوامل گوناگون و تأثیرگذار معیارهای زیستمحیطی، زمینشناسی، اقلیمی، ژئومورفولوژیکی، اقتصادی و اجتماعی درنظر گرفته میشود (Gorsevski et al., 2012). در این پژوهش برای مکانیابی تخلیۀ نخالههای ساختمانی از روش تصمیمگیری چندشاخصۀ TOPSISو از 20 لایۀ اطلاعاتی شامل شیب، ارتفاع، زمین زراعتی، خطوط آب، خطوط گاز، خطوط برق، چشمه، چاه، قنات، رودخانهها، مراکز فرهنگی، مناطق صنعتی، محدودۀ شهر، روستا، راهآهن، فرودگاه، جاده، مرتع و خاک استفاده شده که در زیر نحوۀ استفاده از این لایهها به شکل جداگانه تحلیل شده است (جدول 1).
جدول 1: پارامترهای مکانیابی نخالههای ساختمانی
Tab 1: Location parameters of construction waste
پرامتر |
مرز محدوده |
منبع |
محدوده شهر |
2000 |
ضوابط معیارهای محیط زیست ایران 1391 |
روستا |
300 |
رحیمی 1394 |
فرودگاه |
3000 |
تقیزاده و دیوا 1392 |
راه آهن |
500 |
GEMITIZ 1996 |
منطقه صنعتی |
1000 |
BASAK 2005 |
مرکز فرهنگی |
3000 |
|
قنات |
300 |
NAS 2010 |
رودخانه |
150 |
شکوهیان 1390 |
زمین زراعتی |
تا حد امکان دارای کاربری باارزشی مانند کشاورزی، جنگل، تالاب و دریاچه نباشد. |
|
خاک |
حاصلخیزی و فرسایش کمتر خاک مناسبتر |
|
ارتفاع |
1800 |
جعفری و همکاران 1391 |
شیب |
20 |
تقیزاده و دیوا 1392 |
مرتع |
500 |
سازمان حفاظت محیط زیست 1383 |
چشمه |
300 |
NAS 2010 |
چاه |
1000 |
GANTWELL 1991 |
معدن |
100 |
|
جاده |
1000 |
ALLEN 2003 |
خطوط آب |
500 |
رحیمی 1394 |
خطوط برق |
500 |
رحیمی 1394 |
خطوط گاز |
500 |
رحیمی 1394 |
بهدلیل اثرگذاری عوامل متعدّد در مکانیابی بهینۀ سایتهای دفن ضایعات ساختمانی و استفاده از سامانۀ اطلاعات جغرافیایی در تهیه، تحلیل و ترکیب دادهها و لایههای اطلاعات مکانی تعیین دقیق و بهینۀ سایتها امری دشوار است؛ از این رو در این پژوهش از تکنیک تاپسیس به عنوان یکی از تکنیکهای مؤثر و ارزشمند جهت تصمیمگیری چندشاخصه بهمنظور اولویتبندی محدودههای ارائهشده در سامانۀ اطلاعات جغرافیایی و مشخصکردن مکانهای مناسب و نامناسب استفاده شد. درواقع، در این روش گزینههای ایدئال مثبت (بهترین حالت ممکن) و ایدئال منفی (بدترین حالتهای ممکن) درنظر گرفته میشود. معیار محاسبۀ نمرهها در روش تاپسیس این است که گزینهها تا حد امکان به گزینۀ ایدئال مثبت نزدیک و از گزینۀ ایدئال منفی دور باشد. این تکنیک شامل 6 گام به شرح زیر است (شکل 3).
الف) تشکیل ماتریس تصمیم: گام اولیۀ این روش تشکیل ماتریس تصمیم است. ماتریس تصمیم این روش شامل یکسری معیار و گزینه است. یک ماتریسی که معیارها در ستونها قرار میگیرد و گزینهها در سطر است. هر سلول ماتریس ارزیابی هر گزینه نسبت به هر معیار است که در بهترین حالت با استفاده از نظرهای نخبگان تکمیل میشود. در بیشتر موارد معیار کیفی باید به معیار کمّی و عددی تبدیل شود. همچنین، جنبۀ مثبت و منفی معیارها باید مشخص شود. هرچه مقدار منفی بیشتر شود از ارزش آن کاسته میشود و هرچقدر مقدار مثبت بیشتر شود، ارزش آن نیز افزایش مییابد.
ب) نرمالکردن ماتریس تصمیمگیری (بیمقیاسکردن ماتریس تصمیم): بیمقیاسکردن در روش تاپسیس با استفاده از روش نرم صورت میگیرد (رابطۀ 1) و به این صورت انجام میشود که هر لایه بر جذر مجموع مربعات لایههای آن ستون معیار تقسیم میشود. در این صورت، ماتریس تصمیم تبدیل به یک ماتریس بیبُعد میشود.
ج) تعیین ماتریس بیمقیاس وزندار: در این گام باید وزن معیارها که از روشهای دیگر به دست آمده است، در ماتریس نرمال ضرب شود تا ماتریس وزندار حاصل شود (روش تاپسیس بهتنهایی قادر به محاسبۀ وزن معیارها نیست)؛ بنابراین باید از روشهای دیگر مانند آنتروپی شانون، روش تحلیل سلسلهمراتبی و غیره وزن معیارها را محاسبه کرد و بهعنوان ورودی به این روش داد که در این صورت:
V=nd*wn*n
در این پژوهش برای وزندهی به ماتریس از روش آنتروپی شانون براساس رابطۀ زیر استفاده شده است:
د) به دست آوردن میزان فاصلۀ هر گزینه تا ایدئالهای مثبت و منفی: در اینجا باید وزن معیارها مشخص شود. معیارها جنبۀ مثبت و یا منفی دارد. معیار مثبت معیارهایی است که افزایش آنها باعث بهبود در سیستم میشود و حل ایدئال آن برابر با بزرگترین لایۀ ستون معیار و ضد ایدئال برابر با کوچکترین لایۀ سلول برای معیار منفی است و برعکس.
و) محاسبۀ فاصله از ایدئال مثبت و ایدئال منفی: در این گام براساس رابطۀ زیر فاصلۀ هر گزینه تا ایدئال مثبت و منفی محاسبه میشود.
ی) شاخص شباهت و رتبهبندی گزینهها: شاخص شباهت نشاندهندۀ امتیاز هر گزینه است و براساس رابطۀ زیر محاسبه میشود. هرچقدر مقدار این شاخص به عدد یک نزدیکتر باشد، نشاندهندۀ برتری آن گزینه است.
هـ) محاسبۀ نمرهها (نسبت نزدیکی به گزینۀ ایدئال): نسبت نزدیکی به گزینۀ ایدئال که با نماد (CLi) نمایش داده میشود، برابر است با:
Cli=d-i/d-i+d+i
درنهایت، باید گزینهها با توجه به مقدار CLi رتبهبندی شود. هرچقدر مقدار CLi بیشتر باشد، گزینۀ مدظر مطلوبتر است.
شکل 3: فرآیند انجامداند پژوهش و تعیین مکانهای مناسب تخلیۀ نخاله (منبع: نویسندگان 1403)
Fig 3: The process of conducting research and determining suitable places for construction waste landfill
یافتههای پژوهش و تجزیهوتحلیل
برای تعیین مکان یا مکانهای بهینه جهت دفن ضایعات ساختمانی در شهر یزد عوامل و پارامترهای متعدّدی درنظر گرفته شد که درادامه، هریک از این پارامترها، ویژگیهای آنها و نحوۀ استفاده و لحاظکردن آنها به شکل لایۀ اطلاعات مکانی همراه با نقشههای آنها بررسی شده است. سپس، با در نظر گرفتن مکانهای انتخابشدۀ بهینه در سامانۀ اطلاعات جغرافیایی از روش تاپسیس بهعنوان تکنیکی مناسب برای اولویتبندی این مکانها و انتخاب مکان بهینه و مطلوب استفاده و نقشۀ نهایی مبتنی بر عوامل متعدّد مؤثر بر مکانیابی و روش تاپسیس تهیه شد که درادامه، موارد ذکرشده بهتفصیل آورده شده است.
شیب: ریختشناسی سطح زمین یک پارامتر پایه در احداث محل دفن است. ریختشناسی سطح زمین بیشتر با شیب توپوگرافی ارزیابی میشود. دربارۀ شیب مناسب در مکانیابیها نظرهای متفاوتی وجود دارد. بالارفتن شیب منجر به ایجاد هزینههای زیاد برای ساختن مدفن و دشواری نقلوانتقال شده است که این خود نیازمند خاکبرداری و خاکریزی بیشتری است (Roy, 2023). بنابراین مناطق پرشیب برای دفن نخالههای ساختمانی ازلحاظ اقتصادی بهصرفه نیست. از سوی دیگر، بهدلیل سرعت زیاد حرکت آب، انتقال شیرابهها درسطح وسیع و با سرعت زیاد انجام میگیرد. همچنین، در شیبهای زیاد احتمال ایجاد مخاطرههایی ازقبیل ریزش، لغزش دامنهها و سقوط ضایعات ساختمانی و فرسایش زیاد خواهد بود (تقیزاده و همکارن، 1392). از این رو، بهطور کلی مناطقی که شیب زیادی دارد، برای دفن پسماندها مناسب نیست؛ بنابراین مناطق با شیب تند (بیش از 15%) امتیاز کمتری برای مکانیابی میگیرد. برای تهیۀ نقشۀ شیب منطقه در این بخش از نقشۀ توپوگرافی استفاده شده است. مطابق ضوابط وزارت نیرو مناطق با توپوگرافی پرشیب باید از مکانیابی حذف شود (شکل 5).
ارتفاع: ارتفاع نیز بهدلیل آنکه نقش مهمی را در فرآیندهای سطح زمین و فرآیندهای جوّی دارد باید در انتخاب مکان مناسب برای دفع و دفن زباله لحاظ شود. ارتفاعات بالاتر مشکلات اقتصادی و مخاطرههای محیطی (مانند آنچه دربارۀ شیب بیان شد) و ارتفاعات پایینتر نیز مخاطرههای دیگری ازقبیل درمعرض سیل قرارگرفتن و انتقال این ضایعات (مانند آنچا در سیل 1400 برای شهر یزد رخ داد)، درمعرض فرآیندهای بادی و انتقال مواد ریزدانۀ آنها به داخل شهرها و سکونتگاههای انسانی را دارد. برای تهیۀ نقشۀ شیب و ارتفاع منطقۀ مطالعهشده از نقشههای توپوگرافی (1:50000) منطقه و نقشۀ رقومی ارتفاعی (DEM) با قدرت تفکیک مکانی 15 متر استفاده شده است. براساس نقشههای تهیهشده قسمتهای مرکزی، شمال و جنوب شهر یزد مکان یا محدودههای مناسب را برای تخلیۀ ضایعات ساختمانی بهلحاظ شیب و ارتفاع دارد؛ ولی در قسمتهای غرب و شرق چنین مکانهایی دیده نمیشود (شکل 4).
راه ارتباطی: جادهها درزمینۀ مکانیابی سایتهای دفن ضایعات ساختمانی میتوانند نقش دوگانۀ مثبت و منفی داشته باشند. از یکسو، از مهمترین مسئلۀ اقتصادی برای انتقال زبالههای شهری جاده و راه ارتباطی است. راههای ارتباطی انتقال اینگونه از ضایعات را که حجم و وزن بالایی دارند، تسهیل میکند؛ از این رو جادههای مناسب که اغلب شامل جادههای ارتباطی بین شهری میشود، برای حملونقل مناسب هستند. با در نظر گرفتن حریم خطوط ارتباطی هرچه فاصله کمتر باشد، هزینۀ اجرایی و انتقال نخالهها کمتر خواهد بود. از سوی دیگر، قرارگیری این سایتها در امتداد راههای ارتباطی منظر و چشمانداز بسیار نامناسب و زشتی را برای شهر و هویت شهر به وجود میآورد. بهعلاوه، تجمع حشرات و میکروبها در مجاورت این جادهها میتواند زمینۀ خطر بیماریهای زیادی را به وجود بیاورد. بدین ترتیب، باید حریم جادههای شهری و ارتباطی در مکانیابی سایتهای زبالههای ساختمانی رعایت شود. این حریم در حدود 1000 متر درنظر گرفته میشود (Allen, 2001). همچنین، استان یزد یک خط راهآهن دارد که از تهران به سمت جنوب کشیده شده است و از بخشهایی از شهر یزد عبور میکند. این خط آهن یک خط پرترافیک و بهنسبت خط شلوغ و پرترافیکی بوده است. وجود نخالههای ساختمانی و زبالهها در حاشیۀ امتداد خط راهآهن چالش بزرگی را برای هویت شهر و زیباییشناسی منظر حومۀ آن به وجود آورده است؛ از این رو در این پژوهش این مهم نیز بهعنوان یکی از مؤلفههای اصلی مکانیابی سایتهای ضایعات ساختمانی درنظر گرفته شده که حریم آن 500 متر لحاظ شده است (شکل 4).
زمینشناسی و خاک: سنگشناسی محدودههای زمینی در مکانیابی بهدلیل داشتن پتانسیل طبیعی در جلوگیری از گسترش آلودگی و انتقال آن مورد توجه قرار میگیرد. درصورتی که جنس سنگ از پهنههای رسی و گلی (شیل و مارن) تشکیل شده باشد، ازنظر عدم نفوذ شیرابه بسیار مناسب است (Alexakis & Sarris, 2014). سنگی که درزهها و شکافهای زیادی و تراوایی بالایی داشته باشد، ازلحاظ قابلیت برای دفن هر نوع پسماند جامد شهری مناسب نیست. خاک نیز مانند عامل لیتولوژی نقش اصلی در نفوذ شیرابههای این مواد به داخل زمین و آلودگی آبهای زیرزمینی درسطح گسترده دارد. لایۀ خاکی که بافت درشتی داشته باشد، تراوایی بالایی نیز دارد که این خود پیامدهای زیستمحیطی مخرب بیشتری برجای میگذارد (ماجدی، 1384). اما با افزایش رس در خاک میزان نفوذپذیری کاهش پیدا میکند. باید توجه داشت که بسیاری از مواد سمی و آلاینده که به خاک افزوده میشود، ممکن است ازنظر چگالی افزایش و درنهایت، تهدید جدّی برای محیط زیست باشد و قرنها در خاک باقی بماند (غضبان، 1381). برحسب نقشههای زمینشناسی و خاکشناسی منطقه میتوان گفت که در محدودۀ پیرامون یزد صخرههای سنگی برونزدگی ندارد و اغلب رسوبات و خاکها با بافت درشت هستند که بر سطح زمین شکل گرفتهاند. از این نظر، بخش عمدۀ زمین و خاک روی سطح آن برای دفن ضایعات ساختمانی مناسب نیست (شکل 4).
آبهای زیرزمینی: مکانهای نزدیک محلهای دفن زباله پتانسیل زیادی برای آلودگی آبهای زیرزمینی (چشمهها، چاهها و قنوات) دارند؛ زیرا در اینگونه مناطق امکان آلودگی با شیرابه زیاد است (Nixon et al., 1997). حریم مکان دفن نخالههای ساختمانی مانند سایر زبالههای جامد شهر براساس ویژگیهای توپوگرافی و لیتولوژی منطقه تعیین میشود. بهطور کلی، برای حفاظت از منابع آب زیرزمینی محل دفن پسماند نباید در مناطقی واقع شود که آبخوانهایی با کیفیت مناسب دارد (Uyan, 2014). محلهای دفن نخاله و پسماندهای شهری بهمنزلۀ یکی از تهدیدهای عمده برای آبهای زیرزمینی شناسایی شده است (Nagarajan, 2012). درصورتی که آلودگی آبهای زیرزمینی با شیرابههای خروجی از محل دفن پسماند خسارتهای جبرانناپذیری را به این منابع ارزشمند آبی وارد کند (Erosy & Bulut, 2009)، فاصلۀ حریم چشمه و قنات را در حدود 300 متر و فاصله از چاهها را در حدود 1000 درنظر میگیرند (شکل 4). با توجه به آبوهوای یزد و کمبود آب در این شهر قنات یکی از منابع اصلی آب مصرفی و شرب یزد بوده است. در بخشهای مختلف شهر و استان یزد قناتهای متعدّدی ایجاد شده که بیشترین آنها در قسمتهای غربی و جنوب غرب احداث شده است. این قناتها در مکانیابی نخالههای ساختمانی مورد توجه بوده است (شکل 5). بهعلاوه، در سالهای اخیر با افزایش جمعیت شهر یزد و بالارفتن نیاز مصرفی این جمعیت چاههای متعدّد زیادی در داخل و پیرامون شهر یزد حفر شده است؛ (شکل 4) بنابراین سایتهای دفن نخاله باید در مناطقی دور از حریم این چاهها ایجاد شود.
کاربری اراضی و زمین زراعتی: مناطق براساس نوع پوشش گیاهی امتیازهای متفاوتی میگیرد. بسته به منطقۀ مطالعهشده زمینهای با درجه اهمیت پایینتر (بیثمر) مانند مراتع با تراکم پایین و زمینهای زراعتی نهچندان مطلوب و مرغوب بهترین کاربری را برای مکان دفن پسماند درنظر میگیرند. مناطقی که زمینهای کشاورزی، مسکونی، مراتع مرغوب و مناطقی که جاذبۀ گردشگری بالا داشته باشند، بهدلیل آسیبپذیری و اثرهای زیستمحیطی که مکان دفن ضایعات ساختمانی بر اینگونه زمینها دارند، از مکانهای نامناسب برای دفن قلمداد میشوند (Zamorano et al., 2009). در منطقۀ مطالعهشده بخش زیادی از زمینها بایر بوده و به شکل بیابانهای غیر قابل استفاده قابل مشاهده است. بدین روی، ازنظر این پارامتر، بخش چشمگیری از محدودههای پیرامون شهر یزد برای دفن و تخلیۀ ضایعات ساختمانی مناسب است. در این پژوهش بیشتر بر اراضی زراعی و باغی مانند بخشهای غربی منطقۀ مطالعهشده تأکید شده است تا این سایتها در قلمرو اینگونه از زمینها قرار نگیرد (شکل 5).
مرتع: مراتع و پوشش گیاهی مرتعی نیز بهعنوان یکی از مؤلفههای مهم در مکانیابی نخالههای ساختمانی باید لحاظ شود که براساس پروتکلهای سازمان حفاظت محیط زیست حریم مراتع 500 متر درنظر گرفته شده است؛ بنابراین نقشۀ حریم مراتع پیرامون شهر یزد تهیه شده است که برمبنای آن بیشتر مراتع در قسمتهای شرقی و غربی یزد شهر یزد قرار دارد. جایی که براساس این فاکتور برای دفن ضایعات ساختمانی مناسب نیست.
آبهای سطحی: محل دفن پسماندها بههیچوجه نباید در مجاورت آبهای سطحی اعم از رودخانهها، آبراهههای اصلی، سدها و دریاچهها واقع شود؛ زیرا سبب آلودهکردن آبها به شیوههای مختلف ازجمله راهیابی شیرابۀ این ضایعات به داخل آنها میشود؛ حتی در بسیاری موارد بخشی از این ضایعات با باد و یا عوامل دیگر ازجمله عامل انسانی بهتدریج وارد منابع آبهای سطحی میشود. پس رعایت فاصلۀ استاندارد از آبهای سطحی اعم از منابع آب آشامیدنی مانند رودخانهها و سدها یا حتی موارد دیگری ازقبیل دریاچهها، مردابها و تالابها ضروری است و دست کم باید 150 متر از این منابع آبی دورتر جایابی شود. به هر شکل، ریختن و قراردادن هرگونه زباله و ضایعاتی اعم از زبالههای جامد شهری و یا نخالههای ساختمانی در داخل بخشی از حوضههای آبریز سبب میشود که بخشی از مواد زبالهها و نخالهها به هنگام بارندگیها شسته و وارد روانابها و سپس وارد سایر منابع آبهای سطحی شود. درگذشته، حجم زیادی از نخالۀ ساختمانی شهر یزد در حاشیۀ شهر و در رودخانۀ موقتی (مسیلها) یزد تخلیه شده است. بر اثر همین فعالیتها بسیاری از شبکههای زهکشی خارج از محدودۀ شهری مسدود شده است. بر همین اساس، این شبکه ترسیم و بهعنوان لایۀ اطلاعات مکانی در امر مکانیابی دفن زبالۀ شهر یزد درنظر گرفته شده است (شکل 5).
مراکز شهری و روستایی: مناطق سکونتگاهی بهویژه شهرها با تراکم جمعیتی زیاد از سه جنبۀ متفاوت در ارتباط با مکانهای دفن زبالهها اهمیت دارد: الف) محل دفن زبالهها ازجمله نخالههای ساختمانی بهدلیل مسائل بهداشتی و سلامتی نباید در نزدیکی شهرها واقع شود و باید حریم لازم برای آنها درنظر گرفته شود؛ ب) شهرها خود بهعنوان یک منبع تولیدکنندۀ پسماندها هستند؛ بنابراین از جنبۀ اقتصادی، یعنی هزینۀ انتقال اینگونه از زبالهها و مواد دورریختنی اهمیت زیادی دارند؛ ج) دفن زبالهها در مجاورت جادههای ورودی و خروجی شهرها ازنظر منظرۀ شهری و زیباییشناسی اهمیت بسیار زیادی دارد. در شهر یزد همواربودن زمینهای پیرامون محلههای محدودۀ شهری سبب شده که سطحهای زیادی از پیرامون شهر زیر پوشش نخالههای ساختوسازهای شهری برود. حریم محدودۀ شهری در این پژوهش دست کم 2000 متر درنظر گرفته شده است. براساس این پارامتر سطحهای زیادی از اراضی اطراف شهر یزد و اشکذر مکان مناسبی برای دفن نخاله ساختمانی است. همچنین، رحیمی و همکاران (1394) فاصله از مراکز سکونتگاهی روستایی را بیشتر در حدود 300 متر درنظر میگیرند که در این پژوهش نیز بر همین مبنا عمل شده و این فاصله درنظر گرفته شده است (شکل 5).
مراکز فرهنگی: مرکز فرهنگی به نهادی گفته میشود که درزمینۀ فرهنگ و هنر فعالیت دارد. همزمان با افزایش سریع جمعیت و گسترش شهرنشینی شهرهای بزرگ نیازمند مراکز فرهنگی و تفریحی ویژهای هستند که بتوانند بخشی از اوقات فراغت مردم را پر کنند. این مراکز اعم از مجتمعهای تجاری، سالنهای سینما، کتابخانهها، مدرسهها، دانشگاهها، زندانها و مکانهای دیدنی و تفرجگاهی بوده که در یزد اغلب در مرکز استان یزد قرارگرفته است و جاذبههای گردشگری دارد. حریم مراکز فرهنگی اغلب 3000 متر درنظر گرفته میشود (هاشمپور و همکاران، 1396). بر این اساس، تعیین محل دفن و تخلیۀ نخاله در مجاورت مناطق باستانی و یا محلهای شناختهشده بهعنوان میراث فرهنگی یکی از ابعاد مهم در مطالعات مکانیابی است. در شهر یزد تعدادی از مراکز فرهنگی در داخل شهر و یا در حومۀ شهر قرار دارد که در مکانیابی سایتهای دفن زبالۀ ساختمانی مورد توجه واقع شده است.
خطوط انتقال آب و انرژی: یکی از مواردی که باید در مطالعات مربوط به مکانیابی محل دفن نخالههای ساختمانی رعایت شود، فاصلۀ کافی از خطوط انتقال نیرو و مخابرات و لولههای نفت و گاز و خطوط انتقال آب است که باید حریم این خطوط را رعایت کرد (فتحی و سلاجقه، 1388). در این پژوهش حریم این خطوط برمبنای ضوابط نیرو 500 متر درنظر گرفته شده است (رحیمی و همکاران، 1394) (شکل 4).
فرودگاه: فرودگاه یکی از زیرساختهای اصلی شهرهای مدرن حتی در کشورهای کمتر توسعهیافته است که محل رفتوآمد صدها مسافر داخل استانی، مسافران خارج استانی و یا مسافران خارجی درطول روز است؛ بنابراین ازنظر ایمنی و مخاطرههای محیطی (ازقبیل ایجاد گردوغبار ناشی از این ضایعات)، ازنظر بهداشتی و ازنظر زیباییشناختی در نظر گرفتن حریم مناسبی برای سایت دفن هرگونه زبالۀ شهری (ازجمله ضایعات ساختمانی) در مجاورت فرودگاهها امری ضروری و پراهمیت است. در شهر یزد فقط یک فرودگاه وجود دارد که در ارتفاع 1230 متری از سطح دریا و در زمین مسطحی به مساحت 575 هکتار قرار گرفته است. این فرودگاه در سمت غرب شهر واقع شده است و حدود 10 کیلومتر از مرکز آن فاصله دارد که در این پژوهش حریم فرودگاه و باندهای آن براساس نظر تقیزاده و همکاران (1392) 3000 متر درنظر گرفته شده است (شکل 5).
معدن: احداث محل دفن و تخلیۀ نخالههای ساختمانی بر یک ذخیرۀ معدنی باعث از بین رفتن آن ثروت معدنی میشود. بهعلاوه، ممکن است بعدتر در هنگام بهرهبرداری از منابع معدنی و وجود ضایعات چالشهای بیشتری را به وجود بیاورد. باید درنظر داشت که خود معادن حجم زیادی از نخالههای ساختمانی را تولید میکنند؛ بنابراین به مکان مناسب برای تخلیه و دفن نیاز است. به همین دلیل، در این پژوهش حریم معادن برای مکانیابی بهینۀ تخلیۀ نخالههای ساختمانی در حدود 1000 متر محاسبه و در تهیۀ لایه اطلاعاتی لحاظ شده است. اگرچه یزد 545 معدن بزرگ و کوچک دارد که 5 مورد درمقیاس بزرگ ملی قرار دارد، اغلب معادن واقع در پیرامون شهر یزد معادن کوچکی است که اغلب در قسمتهای شمال شرقی و جنوب غربی شهر یزد قرار گرفته است (شکل 5).
منطقۀ صنعتی: مراکز کارخانهها و کارگاههای سطح شهر و پیرامون شهر ازجمله مراکز آلودهکنندۀ منابع محیطی است. هر واحد صنعتی بسته به نوع فعالیت پسماندهای مخصوص به خود را دارد؛ بنابراین ایجاد سایت دفن زبالههای جامد در مجاورت این مناطق میتواند در ترکیب با آلایندهای صنعتی ترکیبات آلودهکننده و مضرتری را به وجود بیارود. همچنین، برخی از این کارگاههای صنعتی تولیدکنندۀ مواد غذایی و خوراکی انسان و یا دام است که این مواد زائد میتواند در آلودهکردن و مسائل بهداشتی آنها تأثیر بگذارد؛ از این رو رعایت فاصله از این مناطق برای مکانیابی ضایعات ساختمانی بسیار حائز اهمیت است. مناطق صنعتی و شهرک صنعتی در محدودۀ غرب شهر یزد قرار گرفته است (شکل 5). در مجاورت این منطقه متأسفانه تخلیۀ نخالۀ ساختمانی بهصورت غیرمجاز و به شکل گسترده صورت گرفته است. همچنین، در مجاورت شهر اشکذر مناطق صنعتی وجود دارد که در آنجا هم حجم زیادی از نخالههای ساختمانی ریخته شده است. در این پژوهش برای مکانیابی اینگونه از زبالهها به حریم آنها که برپایۀ نظر پژوهشگران 1000 متر است، توجه شده است (Banias, 2010). درواقع، در ابتدا پراکنش جغرافیایی این صنایع و شهرکهای صنعتی مشخص و سپس حریم یک کیلومتر برای آنها در نظر گرفته شده است (شکل 5).
شکل 4: فاصلۀ استاندارد از لایههای اطلاعاتی استفادهشده در پژوهش (1) (منبع: نویسندگان 1403)
Fig 4: Standard distance from the information layers used in the research (1)
شکل 5: فاصلۀ استاندارد از لایههای اطلاعاتی استفادهشده در پژوهش (2) (منبع: نویسندگان 1403)
Fig 5: Standard distance from the information layers used in the research (2)
تعیین نقشۀ نهایی مکانهای بهینۀ دفن زبالههای ساختمانی در شهر یزد
پس از مشخصکردن عوامل مؤثر بر مکانیابی دفن زبالههای ساختمانی در شهر یزد هریک این عومل به شکل لایۀ اطلاعاتی درآمد. سپس این لایهها در سامانۀ اطلاعات جغرافیایی روی هم گذاشته و نقشۀ نهایی مکانیابی دفن ضایعات ساختمانی تهیه شد. براساس نقشۀ حاصل مشاهده شد که بیشتر مناطقی که در حال حاضر به شکل قانونی و غیرقانونی برای تخلیه و انباشت اینگونه از ضایعات ساختمانی مورد استفاده قرار گرفته است، مکانهای نامناسبی بوده و قابلیت توجیه محیط زیستی نداشته است.
استفاده از روش تاپسیس برای تعیین مکان بهینۀ دفن نخالههای ساختمانی
پس از تهیۀ نقشۀ اولیه مکانهای بهینه و مناسب برای تخلیه و دفن ضایعات ساختمانی و نیز با استفاده از نتایج حاصلشده از این نقشۀ اولیه که حاصل در نظر گرفتن 20 عوامل مهم و مؤثر بر مکانیابی ضایعات جامد شهری بود، برای اولویتبندی مکانهای مشخصشده در نقشۀ مذکور از روش تاپسیس بهعنوان روشی مؤثر و کارآمد در تصمیمگیریهای چندشاخصه استفاده شد؛ بدین روی 4 منطقه در 4 منطقۀ مجاور شهر یزد براساس نقشۀ مکانیابی قبلی و براساس سایتهایی که شهرداری در حال حاضر برای دفع و دفن این نوع زبالهها درنظر گرفته است، بهعنوان مکانهای مناسب تخلیۀ نخالههای ساختمانی درنظر گرفته شد. درواقع، برای اینکه اولویت این عناصر براساس پارامترهای ذکرشده در این پژوهش مشخص و مطلوبترین گزینه براساس شاخصهای شباهت به این گزینه معرفی شود، از تکنیک شباهت به گزینۀ ایدئال، یعنی روش تاپسیس استفاده شد. برای انجامدادن این کار ابتدا امتیاز هریک از پارامترهای مؤثر بر مکانیابی نخالههای ساختمانی براساس پژوهشهای قبلی و با استفاده از نظرهای نخبگان لحاظ و در یک جدول به شکل ماتریسی قرار داده شد. سپس، این امتیازها بیمقیاس شد (جدول2). درادامه، بهدلیل تفاوت در اثرگذاری هریک از این پارامترها بر تعیین مکان بهینۀ دفن ضایعات ساختمانی برمبنای روش آنتروپی شانون، ماتریس اولیۀ بیمقیاسشده وزین شد (جدول3). در مرحلۀ بعد گزینههای ایدئال مثبت و منفی براساس نقش هریک از عوامل مشخص و سپس جدول شباهت و مشخصکردن گزینههای نزدیک به ایدئال مثبت و منفی مشخص شد (جدول 4) (جدول5) (جدول 6). درنهایت، بهینهترین و نامطلوبترین گزینهها برای دفن ضایعات ساختمانی بهطور موقت مشخص شد تا درادامه، بستر و شرایطی برای بازیافت آنها فراهم شود. برمبنای این روش نقشۀ مکانهای بهینۀ دفن ضایعات ساختمانی شهر یزد در محیط نرمافزار سامانۀ اطلاعات جغرافیایی تهیه شد (شکل 6). برپایۀ نقشۀ نهایی که مبتنی بر تکنیک شباهت به گزینۀ ایدئال بود، مشخص شد که بهترین گزینه برای دفن ضایعات ساختمانی محدودۀ خلدبرین در شمال شرقی شهر یزد است که ازنظر اقلیمی و بهویژه جهت بادها، هیدرولوژی، توپوگرافی و سایر پارامترهای مؤثر معرفیشده در این پژوهش شرایط بهینهتر و مطلوبتری را دارد (شکل 6).
جدول 2: ماتریس دادههای بیمقیاسشدۀ پارامترهای مؤثر بر مکانیابی بهینۀ دفن نخالههای ساختمانی
Tab 2: Unscaled data matrix of parameters affecting the optimal location of construction waste
خاک |
رودخانه |
ارتفاع |
شیب |
منطقۀ صنعتی |
راهآهن |
فرودگاه |
مراکز فرهنگی |
روستا |
محدودۀ شهر |
شاخصها گزینهها |
0.05 |
0.15 |
0.18 |
0.18 |
0.20 |
0.18 |
0.15 |
0.10 |
0.071 |
0.11 |
شحنه |
0.53 |
0.54 |
0.36 |
0.36 |
0.40 |
0.36 |
0.35 |
0.45 |
0.50 |
0.44 |
خلدبرین |
0.18 |
0.23 |
0.18 |
0.27 |
0.07 |
0.14 |
0.20 |
0.15 |
0.142 |
0.16 |
گودمحمودی |
0.23 |
0.07 |
0.27 |
0.18 |
0.33 |
0.32 |
0.30 |
0.30 |
0.285 |
0.28 |
محدودۀ پارک کوهستان |
خط گاز |
خط برق |
خط آب |
جاده |
معدن |
چشمه |
قنات |
چاه |
مرتع |
زمین زراعی |
شاخصها گزینه ها |
0.16 |
0.18 |
0.13 |
0.11 |
0.35 |
0.27 |
0.18 |
0.23 |
0.07 |
0.07 |
شحنه |
0.42 |
0.36 |
0.56 |
0.55 |
0.10 |
0.30 |
0.41 |
0.35 |
0.57 |
0.60 |
خلدبرین |
0.25 |
0.27 |
0.12 |
0.22 |
0.30 |
0.23 |
0.23 |
0.23 |
0.21 |
0.13 |
گودمحمودی |
0.16 |
0.18 |
0.19 |
0.11 |
0.25 |
0.20 |
0.18 |
0.18 |
0.14 |
0.20 |
محدودۀ پارک کوهستان |
منبع: نویسندگان 1403
جدول 3: ماتریس دادههای وزین پارامترهای مؤثر بر مکانیابی بهینۀ دفن نخالههای ساختمانی با استفاده از آنتروپی شانون
Tab 3: Weighted data matrix of parameters affecting the optimal locating of construction waste using Shannon entropy
خاک |
رودخانه |
ارتفاع |
شیب |
منطقۀ صنعتی |
راهآهن |
فرودگاه |
مراکز فرهنگی |
روستا |
محدودۀ شهر |
0.815 |
0.822 |
0.964 |
0.964 |
0.894 |
0.948 |
0.962 |
0.889 |
0.841 |
0.903 |
خط گاز |
خط برق |
خط آب |
جاده |
معدن |
چشمه |
قنات |
چاه |
مرتع |
زمین زراعی |
0.934 |
0.9644 |
0.836 |
0.828 |
0.940 |
0.989 |
0.971 |
0.974 |
0.798 |
0.778 |
منبع: نویسندگان 1403
جدول 4: مشخصکردن فاصلۀ گزینهها تا ایدئال مثبت (مکانهای بهینه برای دفن نخاله) براساس تکنیک تاپسیس
Tab 4: Determining the distance between the options and the positive ideal based on the TOPSIS technique.
خاک |
رودخانه |
ارتفاع |
شیب |
منطقۀ صنعتی |
راهآهن |
فرودگاه |
مراکز فرهنگی |
روستا |
محدودۀ شهر |
شاخصها گزینهها
|
0.1528 |
0.1183 |
0 |
0 |
0.0320 |
0.0289 |
0.0372 |
0.0967 |
0.131 |
0.0888 |
شحنه |
0 |
0 |
0.0302 |
0.0302 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
خلدبرین |
0.0812 |
0.0745 |
0 |
0.0075 |
0.0870 |
0.0432 |
0.0210 |
0.0712 |
0.0912 |
0.064 |
گودمحمودی |
0.0524 |
0.1755 |
0.0075 |
0 |
0.039 |
0.0014 |
0.0023 |
0.0176 |
0.0331 |
0.0207 |
محدودۀ پارک کوهستان |
خط گاز |
خط برق |
خط آب |
جاده |
معدن |
چشمه |
قنات |
چاه |
مرتع |
زمین زراعی |
شاخصها گزینهها |
0.059 |
0.0299 |
0.0772 |
0.132 |
0 |
0.0009 |
0.0457 |
|
0 |
0 |
شحنه |
0 |
0 |
0 |
0 |
0.055 |
0 |
0 |
0 |
0.158 |
0.1705 |
خلدبرین |
0.0252 |
0.0075 |
0.133 |
0.745 |
0.0022 |
0.0049 |
0.0306 |
0.0136 |
0.0123 |
0.0022 |
گودمحمودی |
0.059 |
0.0299 |
0.0961
|
0.132 |
0.0088 |
0.0098 |
0.0497 |
0.0275 |
0.003 |
0.0104 |
محدودۀ پارک کوهستان |
منبع: نویسندگان 1403
جدول 5: مشخصکردن فاصلۀ گزینهها تا ایدئال منفی (مکانهای نامطلوب برای دفن نخاله) براساس تکنیک تاپسیس
Tab 5: Determining the distance between the options and the negative ideal based on the TOPSIS technique.
|
خاک |
رودخانه |
ارتفاع |
شیب |
منطقۀ صنعتی |
راهآهن |
فرودگاه |
مراکز فرهنگی |
روستا |
محدودۀ شهر |
شاخصها گزینهها
|
0 |
0.0056 |
0.0302 |
0.0303 |
0.0134 |
0.0014 |
0 |
0 |
0 |
0 |
شحنه |
|
0.152 |
0.175 |
0 |
0 |
0.087 |
0.043 |
0.027 |
0.096 |
0.131 |
0.0888 |
خلدبرین |
|
0.011 |
0.021 |
0.030 |
0.0075 |
0 |
0 |
0.0023 |
0.0019 |
0.0036 |
0.0098 |
گودمحمودی |
|
0.026 |
0 |
0.0075 |
0.030 |
0.0538 |
0.0289 |
0.021 |
0.031 |
0.0324 |
0.0237 |
محدودۀ پارک کوهستان |
|
خط گاز |
خط برق |
خط آب |
جاده |
معدن |
چشمه |
قنات |
چاه |
مرتع |
زمین زراعی |
شاخصها گزینهها |
|
0 |
0 |
0.00003 |
0 |
0.055 |
0.0047 |
0 |
0.0024 |
0.158 |
0.1705 |
شحنه |
|
0.059 |
0.0299 |
0.00003 |
0.132 |
0 |
0.0047 |
0.049 |
0.0275 |
0 |
0 |
خلدبرین |
|
0.007 |
0.030 |
0 |
0.0082 |
0.035 |
0.0008 |
0.0023 |
0.0024 |
0.082 |
0.133 |
گودمحمودی |
|
0 |
0 |
0.003 |
0 |
0.0198 |
0 |
0 |
0 |
0.117 |
0.096 |
محدودۀ پارک کوهستان |
|
منبع: نویسندگان 1403
جدول 1: نتایج فاصلۀ گزینهها تا ایدئال مثبت (مکانهای بهینه) و ایدئال منفی (مکانهای نامطلوب) و مشخصکردن ترتیب گزینهها
Tab 6: The distance of the options to the positive ideal (optimal places) and the negative ideal as well as specifying the order of the options
ترتیب گزینهها برای دفن نخالهها |
فاصله تا ایدئال منفی |
فاصله تا ایدئال مثبت |
شاخص گزینهها |
0.402 |
0.6866 |
1.021 |
شحنه |
0.612 |
1.049 |
0.665 |
خلدبرین |
0.4035 |
0.6227 |
0.9202 |
گودمحمودی |
0.4431 |
0.70007 |
0.8797 |
محدودۀ پارک کوهستان |
منبع: نویسندگان 1403
نتایج حاصلشده از روش تاپسیس (جدول 6) که به تعیین اولویت مکانهای بهینه برای دفن زبالههای ساختمانی شهر یزد منجر شد، در سامانۀ اطلاعات جغرافیایی وارد و بهعنوان ضرایب ترجیحی و مؤثر بر مکانیابی لحاظ و بر این اساس، نقشۀ نهایی مکانیابی دفن زبالههای ساختمانی که با تعدیل نقشۀ قبلی همراه بود، در پیرامون شهر یزد تهیه شد (شکل 6). با توجه به این نقشه قسمتهای مرکزی محدودۀ شهری بهدلیل وجود ساختمانهای مسکونی، وجود آبهای سطحی و زیرزمینی و خطوط انتقال نیرو مکان مناسبی برای تخلیۀ نخاله ساختمانی نیست. درواقع، اولویت و ارجحیت بیشتر در مکانیابی سایت دفن نخالههای ساختمانی بر محدودههای شهری و روستایی و سپس منابع آبی و خطوط انتقال نیرو گذاشته شد. اثرگذاری سایر عوامل مؤثر بر مکانیابی ازقبیل وجود معادن، مکانهای صنعتی، مسیلها، توپوگرافی، پوشش گیاهی، وجود سکونتگاههای روستایی، جنس خاک و ویژگی رسوبات سبب شد که محدودههای غربی، شرقی و جنوبی شهر یزد بهعنوان مکان دفن زباله قابل توجیه نباشد. براساس همۀ عوامل و پارامترهای مؤثر بر مکانیابی ضایعات ساختمانی چهار بخش و محدودۀ پیرامون شهر یزد در قسمتهای غربی، جنوب غربی، شمال غربی و شمال شرقی شهر یزد بهعنوان مکانهای بهنسبت مناسب برای ایجاد سایت دفن نخالههای ساختمانی انتخاب شد که براساس روش تاپسیس قسمتهای شمال و شمال شرق یزد بهترین مکان برای تخلیۀ نخالههای ساختمانی است.
شکل 6: نقشۀ نهایی مکانیابی نخالۀ ساختمانی با استفاده از روش TOPSIS (منبع: نویسندگان 1403)
Fig 6: Final location map of construction waste using TOPSIS method
نتیجهگیری
امروزه نخالهها و ضایعات ساختمانی یکی از معضلات بزرگ و اساسی شهرها در سراسر جهان بهویژه کشورهای توسعهنیافته ازنظر محیط زیستی، اقتصادی، بهداشتی و زیباییشناسیِ منظر و بهتبع آن هویت شهری مطلوب و پایدار است. شهر یزد نیز از اینگونه مخاطرهها و معضلات ناشی از تخلیه، رهاسازی و انباشت حجم عظیمی از نخالههای ساختمانی در محدودههای پیرامون شهر نهتنها مستثنی نیست، وضعیت به مراتب بدتری نیز دارد؛ زیرا حجم زیادی از نخالهها در همۀ محدودههای مجاور شهری و در مناطق دور و نزدیک ریخته و رها شده است. تولید حجم زیاد اینگونه از زبالههای جامد شهری بهدلیل توسعۀ شتابان شهری، بازسازی و نوسازی سریع بافتهای قدیمی شهر و وجود کارخانههای کاشی و سرامیک و کورههای آجرپزی در مجاورت شهر و ضایعات ناشی از آنهاست. از سوی دیگر، بیابانی و بایربودن بیشتر زمینهای پیرامون شهر و همواربودن آنها باعث شده است که شهروندان و صاحبان کارگاههای آجر، سفال، کاشی و سرامیک ضایعات ساختمانی خود را برای کاهش هزینههای حملونقل آنها در نزدیکترین محل تخلیه و رها کنند. بر همین اساس، درحال حاضر تخلیۀ نخالههای ساختمانی در مکانهای مجاز و غیرمجاز پیرامون شهر یزد چهرۀ زشتی را به محدودههای مجاور شهری بهویژه حاشیههای ورودی شهر داده است. بهطور کلی، دفع غیراصولی انواع زبالهها مشکلات زیادی را برای شهرها ازنظر زیستمحیطی (ازجمله نیاز به سطحهای گسترده برای دفن آنها) به وجود آورده است. بهویژه آنکه بهدلیل گسترش افقی شهر از یکسو و هموار و بیابانیبودن زمینهای پیرامون شهر از دیگر سو سبب شده است که شهروندان زباله را به شکل گسترده در سایتهای مجاز و غیر مجاز تخلیه کنند که براساس مطالعات جدید طی دو دهۀ اخیر سطحهای زیرپوشش این نخالهها در برخی مکانهای پیرامون شهر بین 4 تا 7 برابر افزایش پیدا کرده است (شریفی پیچون و همکاران، 1403). بنابراین یافتن مکان یا مکانهای مناسب براساس عوامل محیط زیستی، اقتصادی، اجتماعی و بهداشتی در سالهای اخیر ضرورتی اجتنابناپذیر پیدا کرده است. اگرچه ممکن است سایتهای دفن زباله اعم از زبالههای خانگی روزمره و انواع آنها تا زباله و ضایعات ساختمانی در طولانیمدت اثرهای ناگوار و نامناسبی را بر اقتصاد، محیط زیست و جامعه و هریک به شکلی پیامدهایی بر آلودهکردن منابع آب، خاک، هوا و ... داشته باشد، در کوتاهمدت و بهویژه برای کشورهای توسعهنیافته شاید تنها راهحل باشد. با وجود این، تعیین و در نظر گرفتن مکانهای بهینه با آثار زیانبار کمتر خود امری غامض، پیچیده و سخت است؛ از این رو باید فاکتورها و عوامل متعدّدی را برای تعیین و مشخصکردن این معیارها درنظر گرفت.
شهرداری یزد در سالهای اخیر چهار مکان مشخص را در سه سمت شهر شامل گود محمودی، گود خلدبرین، گود مقابل روستای شحنه و جادۀ تفت بعد از پل شهید تقوی جنب کارخانۀ آهک شکوفه بهعنوان مکان دفن ضایعات ساختمانی شهری مشخص کرده است. محققان در نتایج حاصلشده از پژوهش حاضر بیشتر این مکانها را بهعنوان مکانهای دفن مناسب و بهینه نشان نمیدهند و حتی برخی از آنها را براساس مؤلفهها و شاخصهای متعدّد نامناسب تشخیص دادند. شاخصهایی که در آنها اغلب بر وجوه آثار زیست محیطی ناشی از دفن و دفع اینگونه از زبالههای جامد شهری تأکید شده است. با وجود این و برخلاف نصب تابلوهای متعدّد در مسیر بلوارها و مسیرهای منتهی به مکان تخلیۀ نخالههای ساختمانی و تعیین سایتهای مجاز دفن زباله در چند گوشه از شهر و پیرامون آن باز هم تخلیه در مسیر جادهها و راههای ارتباطی اصلی و فرعی به شکل غیرمجاز صورت گرفته است که علاوهبر ایجاد سیمای زشت ازنظر بهداشتی نیز سلامت عابران و ساکنان مناطق را تهدید میکند. بهویژه آنکه بادها در دشت هموار یزد-اردکان که شهرها و سکونتگاههای زیادی ازجمله شهر یزد، اشکذر، رضوانشهر، زارچ، میبد، اردکان و چندین روستای دیگر در بستر آن به وجود آمده است، شدت بهنسبت زیادی دارد. اگرچه جهت غالب این بادها شمال غربی و غربی است، درطول فصلهای مختلف تغییر مسیر میدهد. درواقع، بادها با همۀ جهات در اطراف شهر یزد و سایر شهرها و سکونتگاههای دشت مذکور میوزد. در این شرایط وجود حجم زیاد نخالههای ساختمانی که مواد ریزدانۀ زیادی دارد و یا در کوتاهمدت تخریب و هوازده شده است، درمعرض این بادها قرار میگیرد و به شکل گردوغبارهای اغلب سمی وارد شهرهای مذکور میشود؛ بنابراین مشکلات و مخاطرههای جدّی زیستمحیطی را به همراه دارد. از سوی دیگر، تخلیه و رهاسازی حجم زیادی از این نخاله در بستر رودها و یا در مجاورت آنها سبب مسدودشدن مسیر خشکهرودها و تغییر مسیر و انحراف مسیر آبهای موقتی حاصل از بارندگیها میشود و بدین ترتیب، بخش زیادی از این مواد نخالهها شسته و همراه جریان آبها وارد شهر میشود که این خود ازطرفی، سیلابها و تخریبهای حاصل از آنها را تشدید میکند و از طرف دیگر، حجم زیادی از رسوبات و شیرابههای این زبالههای ساختمانی را مجدد وارد معابر و سکونتگاههای شهری میکند. این روند آبهای سطحی و زیرزمینی را آلوده و مشکلات بهداشتی فراوانی را به شهروندان تحمیل میکند؛ برای مثال، گچ و آهک میتواند یکی از نخالههای خطرناک باشد؛ چون شیرآبۀ آنها به مقدار خیلی زیادی وارد آبهای سطحی و حتی آبهای زیرزمینی میشود که این نهتنها قلیاییشدن آب را افزایش میدهد، طعم بد و تلخی به آب میدهد که برای سلامتی انسان نیز بسیار مضر است. بهطور خلاصه، از مسائل بسیار مهم و کلی دربارۀ نخالههای ساختمانی تغییر در چشماندازهای سطح زمین بهطور عام و تغییر در عوارض ژئومورفولوژیکی و لندفرمهای سطح زمین بهطور خاص است که بهتبع این تغییرات فرآیندها و مکانیسمهای تحول ناهمواریهای سطح زمین ازجمله تغییر در مسیر شبکۀ آبراهههای سطح زمین، تغییر در میزان نفوذپذیری، فرسایش خاک و تغییر در بافت آن، تغییر درسطحهای پوشش گیاهی، تغییر در مکانیسم و عملکرد باد و حتی فرونشست زمین را به وجود میآورد. این امر خود منجر به ایجاد مخاطرهها و ناپایداری و ناتعادلی محیطی ازقبیل تغییر در اکوسیستمها، آسیبپذیری آبخوانها، ایجاد خطر سیلاب، ایجاد و تولید شدید گردوغبار و موارد متعدّد دیگری از این دست میشود.