A comparative evaluation of relationship between nebkha morphometry and plant morphology, case study: Khair Abad desert in Sirjan

Document Type : Research Paper

Authors

1 PhD student, Department of Geography, The University of Isfahan and the Faculty Member of Shiraz University

2 M.A student, Department of Geography, The University of Isfahan

Abstract

Applied geomorphology is concerned with sufficient sustaining in natural landscape, mitigating natural hazards, minimizing and adjusting the environmental change. One of the most important landscapes in arid land is nebkha dunes. Nebkha has been formed as a function of wind regime, biological aspect and sediment supply. Understanding complex ecogeomorphological relationships is applied in predicting the likely success of climate change, investigating the effects of changes in land use and reconstructing condition responsible for the formation and stabilization of relief systems. This paper has evaluated the relationship between morphology parameters of Ta.ma, Re.tu and Al.ma, and nebkha morphometry with multivariate linear regression in Khair Abad desert in Sirjan basin. The effective parameters on Ta.ma and Re.tu nebkha height in are canopy cover, length and branch diameter with coefficient of determination (R²) of 0.72and0.74for to selected models. Best illustration characteristics for horizontal component were found canopy and branch diameter for Ta.ma nebkha and canopy cover and plant length , for Re.tu for R² of 0.655and 0.531. On Al.ma only canopy cover has satisfied for determining of nebkha height and horizontal component with R² value of 0.586, 0.625. The slope of nebkha dune has been formed only one model for Ta.ma nebkha with R²of 0.464. Result showed is a strong relationship between nebkha forms and plant growth forms. That it state different function of plant species. Intensity of relationship was related to adaptation of nebkha species mechanisms.

Keywords


مقدمه

نبکاها تپه­هایی هستند که بر اثر تجمع رسوبات بادی در اطراف گیاهان شکل می­گیرند. نبکاها گروهی از اشکال ناهمواری ترسیبی هستند که ایجاد و توسعه آنها متأثر از عوامل گوناگونی است. در مورد تشکیل نبکاها دیدگاه­های مختلفی وجود دارد: عده­ای نظیر زو و همکاران[1] (1981)،نیک لینگ و ولف[2] (1994)، تنگ برگ[3] (1995) و وانگ و همکاران[4] (2003)  ایجاد نبکاها را متأثر از فعالیت­های کاهنده پتانسیل محیط از سوی بشر در مناطقی که پوشش گیاهی استقرار دارد، بیان کرده­اند؛ به طوری که افت پتانسیل اراضی مناطق بیابانی و بیابان زایی در مناطق کانون تولید رسوب­های بادی و حمل آنها منجر به ایجاد نبکا گردیده است. و نبکا را به عنوان یک شاخص مناسب برای ارزیابی فرسایش، تخریب اراضی و آشفتگی چشم­انداز معرفی نموده­اند. دوگیل و توماس[5] (2002) بیان کرده­اند که شکل نبکا از حرکت رسوب در طی زمان و در مناطق با پوشش گیاهی کم بین تپه­های ماسه­ای ناشی می­شود.

تشکیل، توسعه و تکامل نبکا را می­توان از دو جهت بررسی کرد: در بعضی مواقع چشم انداز نبکا حاصل تخریب اراضی و کاهش پتانسیل محیط است وآن زمانی است که اکوسیستمی که در مرتبه بالاتری از وضعیت تعادل قرار دارد، سیر نزولی خود را شروع می‌کند و تا جایی پیش می‌رود که چشم انداز نبکا حاصل می‌شود، اما اگر یک اکوسیستم بیابانی که در پایین­ترین سطح تراز انرژی قرار دارد، بر اثر بهبود شرایط شروع به بازسازی و تکامل نماید، در مرحله‌ای از رشد خود چشم­انداز نبکا را به وجود می­آورد؛ در این حالت چشم­انداز نبکا حاصل رشد وتکامل محیط است.

نکته قابل توجه در فرآیند ایجاد و توسعه نبکا وضعیت پوشش گیاهی است. عوامل مختلفی نظیر بردباری اکولوژیک گونه‌های گیاهی در توسعه چشم انداز نبکا نقش به سزایی دارد و قابلیت ایجاد نبکا در گونه‌های مختلف متفاوت می‌باشد شکل و ابعاد نبکا تا حد زیادی به وسیله الگوهای رویشی گونه­های گیاهی تشکیل دهنده آن کنترل می‌شود. هسپ[6] (1981)ضمن معرفی عوامل گوناگون در شکل گیری نبکاها، بر ارتباطات ساختاری نبکاها با خصوصیات مورفولوژیک آنها پرداخته است. کک و همکاران[7] (1993)با معرفی عوامل مهم مؤثر بر مورفولوژی نبکاها تأثیر عوامل زمان، فرم تعادلی تپه­ها، اندازه و دانه بندی رسوبات، منبع تأمین رسوبات، آب و هوا و باد را حائز اهمیت دانسته­اند. آنها نحوه تأثیر عوامل مزبور را در شکل نبکا حاصل عملکرد بلند مدت این عوامل معرفی و شکل کنونی نبکا را منعکس کننده تاریخچه تشکیل آنها بیان نموده­اند.خلف و همکاران[8] (1995)ضمن بررسی خصوصیات رسوبگذاری و ویژگی­های مورفولوژیک چند نوع نبکا در دشت ساحلی شمالی کویت به ارتباطات موجود بین برخی صفات رویشی گیاهان با خصوصیات مورفومتری نبکا پرداخته­اند. اگر چه در مناطق بیابانی عاری از پوشش گیاهی، تشکیل اشکال ناهمواری­های ماسه­ای تابعی از رژیم باد و منبع تولید رسوب بیان شده است و مدل­های طراحی شده بر اساس منبع تولید رسوب، خصوصیات و رفتار باد طراحی شده­اند(ویسون و هید[9]1983، ورنر[10]1995، بی شاپ و همکاران [11]2002)؛ اما تأثیر متقابل رفتارهای دینامیکی و اکوژئومورفولوژیک روی اشکال ناهمواری­های بادی مناطق واجد پوشش گیاهی کمتر بررسی و مدل سازی شده است (توماس و تسوآر[12] 1990، هسپ2002).

مدل سازی به عنوان ابزاری برای درک ارتباطات اکوژئومورفولوژیک پیچیده که در سیر تکامل ناهمواری و پوشش گیاهی حاکم است می­تواند در مدیریت تغییرات محیطی یا انسانی در سیستم­های مناطق خشک و نیمه خشک مؤثر واقع شود. برخی از این کاربردها می‌تواند در پیش بینی جهت توالی ناهمواری­های ساکن و تپه­های به ظاهر غیر فعال(آرنز و همکاران2004) در تعدیل و مدیریت بیابان زایی و تخریب اراضی نیمه خشک(باربیر و همکاران [13]2006)، ارزیابی آثار تغییرات اقلیمی (آنتونسن و همکاران [14]1996، هگن هولتز و ولف [15]2005، مارین و همکاران [16]2005، توماس و همکاران [17]2005)، در بررسی آثار تغییر در نوع استفاده اراضی(تسوآر و بلوم برگ [18]2002، لوین و بندور[19] 2004)و احیای شرایط ایجاد، برای تشکیل و پایداری سیستم­های متأثر از آن باشد (فرمن و همکاران [20]2001، فرمن و پیرسون[21] 2003، هس و همکاران [22]2003).

به طور کلی، نتایج تحقیقات انجام شده بر روی خصوصیات و ارتباطات موجود در شکل گیری و توسعه نبکاها به رغم دستیابی به نتایج در خور توجه، کمتر از معیارهای کمی تبعیت نموده، همواره نتیجه دیدگاه­های کلاسیک در شکل گیری این اشکال ناهمواری است. امروزه گسترش مرزهای علم باعث تغییر دیدگاه­ها نسبت به نحوه توجیه عملکرد سیستم­ها گردیده است؛ به طوری که پژوهش­های اخیر در علم ژئومورفولوژی روی بحث تعادل و مفهوم آن استوار شده است.

تغییر دیدگاه کلاسیک به سیستمی در ژئومورفولوژی باعث تحلیل مطلوب­تر و دستیابی به نتایج چشمگیرتر در سیستم­های تشکیل دهنده چشم­اندازهای طبیعی شده است. این تغییر نگرش به تغییر تمرکز دیدگاه از اجزا به کلیت و ارتباطات بین اجزا منجر شده است؛ به طوری که برای شناخت، بهره برداری و مدیریت هر سیستم مبتنی بر ارتباطات موجود بین عناصر آن است. تغییر نگرش از شناخت اجزاء به شناخت ارتباطات، باعث افزایش دقت در نتایج و کاهش هزینه‌ها گردیده است. هر عنصر سیستم می­تواند یک خصوصیات ذاتی و منحصر به فرد داشته باشد و از زمانی که بعنوان یک عنصر قلمداد می­شود، صرف نظر از خصوصیات فردی، نقش بسزایی در شکل گیری هویت جمعی یا گروهی بازی می­کند. بنابراین محور شناخت در دیدگاه سیستمی کشف ارتباطات موجود در سیستم می­باشد.

در این پژوهش سعی شده است با تکیه بر روش­های کمی، خصوصیات ژئومورفولوژی موجود در چشم­انداز نبکاها بررسی و ارتباط بین عوامل مؤثر در شکل زایی نبکاها تعیین گردد. از آنجایی که عوامل متعددی در شکل شناسی نبکا دخیل هستند در این تحقیق سعی شده با ثابت نگه داشتن برخی از این عوامل، میزان نقش عامل پوشش گیاهی درشکل شناسی نبکا بررسی شود. به عبارت دیگر با انتخاب یک منطقه محدود مورد مطالعه، عوامل اقلیمی ( باد،باران و ...) عوامل ترسیبی (اندازه، دانه بندی و ...) و عامل زمان ثابت فرض شده و به تغییرها و ارتباطات حاصل بر اثر عملکرد گونه­های گیاهی تشکیل دهنده نبکا پرداخته شده است. در این تحقیق ضمن بررسی ارتباطات اکوژئومورفولوژیک نبکاهای منطقه مورد مطالعه، به مقایسه ارتباطات و نحوه عملکرد فرم­های مختلف رویشی گیاهان در شکل گیری نبکا مبادرت شده است. هدف اصلی تحقیق بر رابطه سنجی بین عوامل پوشش گیاهی با خصوصیات مورفومتری نبکا با بکار بستن تکنیک­های اندازه گیری عددی و تحلیل­های آماری رابطه سنجی استوار و پایه ریزی شده است تا همواره سایر محققان نیز با بکار بستن روش­های کمی قادر به مقایسه نتایج خود با نتایج این پژوهش باشند .

منطقه مورد مطالعه

منطقه مورد مطالعه موسوم به کفه خیرآباد از محدوده حوضه آبریز کویر سیرجان است که در 35 کیلومتری غرب شهرستان سیرجان واقع شده است . حوضه آبریز کویر سیرجان در محدوده طول­های ´57  º54 و´27  ° 56   شرقی قرار دارد. که کفه خیرآباد در محدوده ´18  ْ55  طول شرقی و ´26  °29  عرض شمالی در غرب حوضه آبریز کویر سیرجان واقع شده است(فرهنگ جغرافیایی آبادیهای استان کرمان،1382) . شکل شماره (1) موقعیت منطقه مورد مطالعه را نشان می­دهد. کفه خیرآباد با ارتفاع متوسط 1688 متر از سطح تراز دریا و متوسط بارندگی 100 میلیمتر و میانگین دمای سالانه1/17 درجه سانتی گراد در غرب شهرستان سیرجان قرار دارد، جهت باد غالب در این کفه °135 جنوب شرقی است(آمار نامه اداره هواشناسی شهرستان سیرجان 1381).

 

 

 

شکل شماره 1 موقعیت منطقه مورد مطالعه (مأخذ:نقشه‌های تپوگرافی 50000/1)


 

روش تحقیق

ابتدا با استفاده از عکسهای هوایی منطقه محدوده کفه خیرآباد مشخص و سپس با مراجعات حضوری به منطقه قلمرو توسعه نبکاها تعیین گردید. سپس نمونه برداری در امتداد 10 ترانسکت 1000 متری که کل کفه را پوشش داده­اند، صورت گرفت و در امتداد هر ترانسکت خصوصیات مورفومتری نبکاها اندازه گیری شد حجم نمونه بستگی به موقعیت نبکا نسبت به محل ترانسکت­های مستقر شده داشته است که در مجموع 143 نبکا از گونه Tamarix mascatensis،  157نبکا از گونه Reaumuria turcestanica و 63 نبکا از گونه Alhagi mannifera ارزیابی شده است.

به منظور بررسی خصوصیات نبکاها عوامل مورفومتری نبکا شامل صفات ارتفاع، شیب دامنه، سطح مقطع و حجم نبکا اندازه گیری گردیده و برای بررسی خصوصیات پوشش گیاهی تشکیل دهنده نبکا، عوامل مورفولوژی گیاهی شامل قطر تاج پوشش، ارتفاع گیاه و قطر طوقه مورد سنجش و اندازه گیری واقع شده است. برای محاسبه قطر تاج پوشش متوسط دو قطر اندازه گیری شده تاج گیاه، برای محاسبه ارتفاع گیاه بلندترین شاخه گیاه تا قله نبکا و برای محاسبه قطر طوقه گیاه متوسط قطر ساقه اصلی 5 سانتی متری بالای طوقه گیاه ملاک عمل قرار گرفته است تکنیک رابطه سنجی بین صفات گیاهی با صفات مورفومتری نبکا بر اساس آنالیز همبستگی و تحلیل رگرسیون چند متغیره با استفاده از نرم افزار spss استوار شده است. این روش آماری بین متغیرهای وابسته (پیش بینی شونده) و متغیرهای مستقل (پیش بینی کننده) رابطه همبستگی برقرار می­نماید به گونه­ای که متغیر وابسته توسط متغیرهای مستقل قابل پیش بینی باشد. اساس این تحلیل الگوی خطی عمومی است. در تحلیل رگرسیون گام به گام متغیرهای مستقل همزمان کنترل می­گردند. ممکن است دو متغیر در دو معادله جداگانه رابطه معنا داری داشته باشند ولی وقتی هر دو همزمان وارد معادله شوند رابطه آنها با متغیر وابسته تغییر نموده و یکی از آنها معنی داری خود را از دست بدهد در این روش از بین متغیرهای پیش بینی کننده هر کدام که بیشترین همبستگی را با متغیر وابسته و کمترین همبستگی معنی دار را با سایر متغیرها داشته باشد، وارد معادلهمی‌شود. سپس متغیر بعدی که بیشترین همبستگی را با متغیر وابسته دارد، وارد مدل می­شود.اگر احتمال معنی دار بودن یکی از این دو متغیر از 10 درصد تجاوز کرد، آنرا از معادله خارج و متغیر بعدی را وارد معادله می­کند.وضعیت ایده ال آن است که متغیرهای پیش بینی کننده کمترین همبستگی را با یکدیگر و بیشترین همبستگی را با متغیر پیش بینی شونده داشته باشند؛ در غیر این صورت اگر متغیرهای پیش بینی کننده همبستگی زیادی با هم داشته باشند، یکی از آنها که همبستگی بیشتری با متغیر پیش بینی کننده دارد، انتخاب و دیگری حذف می­گردد، حتی اگر همبستگی آن با متغیر پیش بینی کننده معنی دار باشد.

 

 

جدول 1 مشخصات گونه­های گیاهی تشکیل دهنده نبکا درمنطقه مورد مطالعه

اسم علمی

علامت اختصاری

اسم فارسی

خانواده

فرم حیاتی

فرم رویشی

Tamarix mascatensis

Ta.ma

گز

Tamaricaceae

درختچه­ای

فانروفیت

Reaumuria Turcestanica

Re.tu

گل گزی

Tamaricaceae

بوته­ای

کاموفیت

Alhagi mannifera

Al.ma

خارشتر

Fabaceae

فورب چند ساله

همی کریپتوفیت

 

 

 

 

شکل شماره 2 سیمای ظاهری نبکاهای تشکیل شده توسط گونه­هایTa.ma ، Al.maوRe.tu در منطقه مورد مطالعه .


نتایج

بررسی ارتباطات بین مؤلفه­های مورفومتری نبکا و مورفولوژی گیاهی گونه­های  Ta.ma ، Re.tu و Al. ma به صورت جداول(2)،(3)و(4) است. جدول (2) نتایج آنالیز همبستگی خطی پیرسون بین پارامترهای مورفومتری نبکا و مورفولوژی گیاهی را ارائه نموده است. خصوصیات مورفولوژی گیاهی شامل ارتفاع گیاه، تاج پوشش و قطر طوقه آن و خصوصیات مورفومتری نبکا شامل ارتفاع، قطر قاعده و میانگین شیب دامنه نبکا است. نتایج همبستگی خطی به صورت دو به دو بین مؤلفه­ها سنجیده شده و شامل ضریب همبستگی، سطح معنی داری و تعداد جفت‌های نمونه­ها است. بسته به سطح معنی دار شدن ارتباطات، ضرایب همبستگی پیرسون در سطوح مختلف خطا نیز نشاندار شده است. بیشترین همبستگی خطی در نبکاهای گونه Ta.ma بین قطر تاج پوشش با ارتفاع نبکا به میزان 833/. و در نبکاهای Re.tu بین ارتفاع گیاه و ارتفاع نبکا به میزان 765/0 و در نبکای Al.ma بین مؤلفه­های قطر تاج پوشش و قطر قاعده نبکا با 790/0 برقرار شده است. همبستگی بین مؤلفه­های گیاهی با شیب دامنه نبکا فقط در مورد گونه Ta.ma معنی دار شده است. و بیشترین همبستگی خطی آن مربوط به مؤلفه تاج پوشش گیاه با میانگین شیب به میزان 696/. است.

نتایج تحلیل رگرسیون خطی چندگانه بین تک تک مؤلفه­های مورفومتری با پارامترهای پوشش گیاهی مدل­های متعددی را مرهون می­سازد که جدول (3) مناسب­ترین مدل­ها و ارتباطات موجود را برای هر گونه گیاهی ارائه نموده است. به طوری که از بین متغیرهای مستقل، متغیرهای مناسب را برای ساختن مدل­ها استخراج نموده و خلاصه اطلاعات مدل­های منتخب را با استفاده از ضرایب همبستگی، ضریب تبیین، ضریب تبیین تعدیل شده و خطای استاندارد برآوردها ارائه نموده است. برای هر گونه گیاهی سه مدل برای تبیین روابط اکوژئومورفولوژیکی بیان شده است. به طوری که بهترین عوامل توجیه گر ارتفاع نبکا برای نبکاهای Ta.ma و Re.tu عوامل تاج پوشش و ارتفاع و قطر طوقه گیاه با ضریب تبیین تعدیل شده 714/0 برآورد شده است. درحالیکه در نبکاهای Al.ma بهترین توجیه کننده ارتفاع نبکا عامل تاج پوشش گیاهی به تنهایی با ضریب تبیین تعدیل شده به میزان 579/0 ارزیابی شده است.

مدل­های ارائه شده ارتباطات بین قطر قاعده نبکا یا پهنای نبکا با مؤلفه­های پوشش گیاهی مبین تأثیر عوامل تاج پوشش و قطر طوقه برای نبکاهای Ta.ma با ضریب تبیین تعدیل شده 66/0و عوامل تاج پوشش و ارتفاع گیاه برای نبکاهای Re.tu به میزان 525/0و عامل تاج پوشش با ضریب تبیین تعدیل شده618/0برای نبکاهای Al.ma محاسبه شده است. بررسی عوامل توجیه گر پوشش گیاهی در شیب دامنه نبکا منجر به ارائه مدلی برای گونه Ta.ma متأثر از عامل تاج پوشش با میزان ضریب تبیین 461/0 محاسبه شده است در حالیکه عدم وجود ارتباطات معنی دار بین عوامل پوشش گیاهی با عامل شیب دامنه نبکای گونه­های Re.tu و Al.ma منجر به دستیابی مدل خاصی نگردیده است.


 

جدول شماره 2 نتایج آنالیز همبستگی خطی پیرسون بین پارامترهای مورفومتری نبکا و مورفولوژی گیاهی گونه­های Ta.ma،Re.tu وAl.ma

نام گونه

پارامترهای گیاه

نتایج

ارتفاع نبکا

قطر قاعده نبکا

میانگین شیب دامنه نبکا

Ta.ma

 

 

ارتفاع گیاه

ضریب همبستگی

**250/0

**420/0

**230/0

سطح معنی داری

003/0

000/0

006/0

تعداد

143

143

143

 

تاج پوشش گیاه

ضریب همبستگی

**833/0

**773/0

**696/0

سطح معنی داری

000/0

000/0

000/0

تعداد

143

143

143

 

قطر طوقه گیاه

ضریب همبستگی

**537/0

**634/0

**320/0

سطح معنی داری

000/0

000/0

000/0

تعداد

143

143

143

Re.tu

 

 

ارتفاع گیاه

ضریب همبستگی

**765/0

**618/0

134/0-

سطح معنی داری

000/0

000/0

094/0

تعداد

157

157

157

 

تاج پوشش گیاه

ضریب همبستگی

**741/0

**678/0

026/0

سطح معنی داری

000/0

000/0

750/0

تعداد

157

157

157

 

قطر طوقه گیاه

ضریب همبستگی

**521/0

**382/0

089/0

سطح معنی داری

000/0

000/0

266/0

تعداد

157

157

157

Al.ma

ارتفاع گیاه

ضریب همبستگی

134/0

234/0

186/0

سطح معنی داری

305/0

069/0

151/0

تعداد

61

61

61

 

تاج پوشش گیاه

ضریب همبستگی

**766/0

**790/0

150/0

سطح معنی داری

000/0

000/0

249/0

تعداد

61

61

61

 

قطر طوقه گیاه

ضریب همبستگی

**428/0

**446/0

200/0

سطح معنی داری

001/0

000/0

121/0

تعداد

61

61

61

*ضریب همبستگی در سطح احتمال 05/0 معنی دار است.

**ضریب همبستگی در سطح احتمال 01/0 معنی دار است.

 

جدول شماره 3 نتایج خلاصه مدلهای آماری انتخاب شده بر اساس تحلیل رگرسیون خطی چندگانه.

گونه

مدل

ضریب همبستگی

ضریب تبیین

ضریب تبیین تعدیل شده

خطای استاندارد برآورد

 

Ta.ma

1

815/0

665/0

660/0

71059/86

2

848/0

720/0

714/0

76914/22

3

681/0

464/0

461/0

5520/8

 

Re.tu

1

729/0

531/0

525/0

87240/13

2

859/0

737/0

732/0

4777/3

 

Al.ma

1

790/0

625/0

618/0

25580/12

2

766/0

586/0

579/0

41348/7

 

جدول شماره 4 نتایج آنالیز رگرسیون خطی چندگانه پارامترهای مورفومتری نبکا و خصوصیات مرفولوژی گیاهی گونه­هایTa.ma،Re.tuوAl.ma  .

گونه

مدل

متغیر مستقل

متغیر وابسته

ضرایب استاندارد شده

مقدار t

سطح معنی دارt

Ta.ma

1

قطر قاعده

تاج پوشش

608/0

484/10

000/0

قطرطوقه

308/0

317/5

000/0

مقدارثابت

572/71

607/3

000/0

2

ارتفاع نبکا

تاج پوشش

817/0

435/14

000/0

ارتفاع گیاه

134/0-

700/2-

008/0

قطرطوقه

136/0

560/2

012/0

مقدارثابت

182/13

074/2

040/0

3

شیب نبکا

تاج پوشش

681/0

055/11

000/0

مقدارثابت

231/15

347/8

000/0

Re.tu

1

قطر قاعده

تاج پوشش

480/0

989/6

000/0

ارتفاع گیاه

333/0

846/4

000/0

مقدار ثابت

223/12

671/3

000/0

2

ارتفاع نبکا

ارتفاع گیاه

448/0

379/8

000/0

تاج پوشش

408/0

790/7

000/0

قطر طوقه

179/0

849/3

000/0

مقدار ثابت

872/1

092/2

038/0

Al.ma

 

1

قطر قاعده

تاج پوشش

790/0

912/9

000/0

مقدارثابت

581/15-

242/2-

029/0

2

ارتفاع نبکا

تاج پوشش

766/0

143/9

000/0

مقدارثابت

265/18-

345/4-

000/0


 

 

 

 

 

بحث و نتیجه گیری

نتایج تحقیق حاضر مبین تمایز سه فرم رویشی درختچه بوته و فورب چند ساله در منطقه مورد مطالعه است. مقایسه نتایج آنالیز همبستگی نبکاهای سه گونه گیاهی حاکی از عملکرد متفاوت ارتباطات بین مؤلفه­های پوشش گیاهی با خصوصیات شکل شناسی نبکاها است. در گونه­های Ta.ma و Re.tu مؤلفه­های تاج پوشش، ارتفاع و قطر طوقه گیاه توجیه گر ارتفاع نبکا ست در حالیکه در نبکاهای Al.ma تنها تاج پوشش ارتباط معنی داری با ارتفاع نبکا برقرار نموده است. همچنین در مدل­های بررسی ارتباط قطر قاعده نبکا یا مؤلفه افقی نبکا با مؤلفه­های پوشش گیاهی در نبکاهای Ta.ma عوامل تاج پوشش و قطر طوقه و در نبکاهای Re.tu عوامل تاج پوشش و ارتفاع گیاه اعمال نقش نموده­اند. این در حالی است که در نبکاهایma Al. تنها، فاکتور تاج پوشش گونه توجیه گر قطر قاعده نبکا یا مؤلفه افقی آن بوده است. بنابراین، با توجه به نتایج فوق می­توان چنین استنباط کرد که دو گونه Ta.ma و Re.tu به دلیل فرم رویشی خود که به ترتیب درختچه و بوته­ای می­باشند و همواره اندام­های هوایی پایدار دارند توانسته­اند توجیه گر تغییرات مؤلفه­های افقی و عمودی نبکا باشند این در حالی است که گونهmaAl. به دلیل برخورداری از فرم رویشی فورب چند ساله اندام­های هوایی پایدار نداشته و تغییرات طول و قطر طوقه آن نتوانسته است در طول زمان توجیه گر مؤلفه­های افقی و عمودی نبکا باشد و قطر تاج پوشش گونه بیانگر ابعاد نبکا بوده است. بنابراین، قطر تاج پوشش این گونه بهترین عامل میزان فعالیت وعملکرد گونه است؛ و عوامل ارتفاع وقطر طوقه گیاه بیشتر از تاج پوشش متأثر از تغییرات فصلی بوده است. از بررسی شیب دامنه­های نبکا مشخص گردید که خصوصیات مورفولوژی دو گونه Re.tu و  ma Al. ارتباط معنی داری با شیب دامنه نبکا بر قرار نکرده­اند در حالی که در گونه Ta.ma شیب دامنه نبکا ارتباط معنی داری با پوشش تاجی گونه بر قرار نموده است. علت این ارتباطات رامی‌توان در بزرگتر بودن ابعاد گونه جستجو نمود به طوری که گونه Ta.ma با ابعاد بزرگتر خود توانسته است مانند مانعی در برابر جریان باد مقاومت کند. لذا جریانات جانبی تولید شده به خوبی توانسته است دامنه­های تپه نبکا را منظم و با شیب تند طراحی نماید در حالی که در مورد گونه­های Re.tu و Al.ma به دلیل ابعاد کوچکتر گونه و حجم کمتر اندام­های هوایی ضریب باد گذری آنها بیشتر بوده است. به همین جهت جریان­های جانبی با توان بیشتر به وجود نیامده و نتوانسته­اند دامنه­های با شیب تند و منظم برای نبکا حاصل نمایند. به طور کلی، می­توان چنین نتیجه گرفت که عامل شیب دامنه نبکا زمانی متأثر از عوامل پوشش گیاهی قرار می­گیرد که سرشت اکولوژیک گونه گیاهی قادر به ایجاد ابعاد بزرگ و وسیع اندام­های هوایی باشد تا نقش جریان باد را در تقارن دامنه­ها متجلی سازد و ارتفاع نبکا از ارتفاع شیب قرار تجاوز نماید.

محققان متعددی به بررسی خصوصیات مورفولوژی گونه­های گیاهی و خصوصیات نبکا پرداخته­اند. دوگیل و توماس (2001)ضمن بررسی34 نبکای منطقه جنوبی آفریقا و بوتسوانا به مقایسه عملکرد گونه­های گیاهی Acacia ، Grewia و Gnidia درشکل گیری و توسعه نبکا پرداخته و بیان نموده­اند که نبکاهای گونهGnidia caffra  به طور معنی دار کوچکتر از نبکاهای گونه­های  Acacia و Grewia هستند .Gnidia caffra  بوته کوچکی که پس از تخریب پوشش گیاهی مراتع ظاهر می­شود که به طور مؤثر در تثبیت حمل ذرات به صورت جهش و خزش مؤثر است . Acacia hebecladaنیز درختچه­ای کوچک بوده لیکن بزرگتر از گونهGnidia caffra  و نبکاهای حاصل از آن از تقارن بیشتری برخوردارند. نبکاهای گونه Grewia flavaبه دلیل ارتفاع نسبی این گونه نسبت به دو گونه قبلی ابعاد بزرگتری به خود گرفته­اند.ونبکاهای دو گونه Acacia hebeclada و Grewia flava نقش مؤثرتری در به دام انداختن رسوب­ها و توسعه نبکا ایفا می­کنند.

دانین[23] (1996) در تحلیل ارتباطات موجود بین اجزای تراکم پوشش تاجی با میزان ترسیب، وجود پیچیدگی در روابط حاکم را به کمک تنوع تراکم پوشش تاجی و نحوه عملکرد آنها در به دام انداختن رسوب­های بادی و شکل گیری اشکال ناهمواری نبکا توجیه نموده است؛ به طوری که وی پوشش تاجی گونه­ها را در گروه­های سه گانه: تاج پوشش­های سست و ول، تاج پوشش­های نیمه انبوه و تاج پوشش­های انبوه تقسیم بندی نموده است .

بنابراین، گونه­های مختلف با توجه به سرشت اکولوژیک تاج پوشش خود عملکرد متفاوتی در مقابل فرآیند بادرفتی بروز می­دهند. گونه­های با تاج پوشش نیمه انبوه در به دام انداختن رسوبات خبره شده­اند و گونه­های انبوه بسان بادشکن نفوذناپذیری عمل نموده­اند. دو گروه اخیر قابلیت ایجاد نبکا را دارند. لیکن در گروه تاج پوشش-های انبوه علاوه بر تشکیل نبکا در محل طوقه در طرفین نبکا خندقی نیز ایجاد می­شود که علت آن افزایش توان جریان­های جانبی نبکا ست. بنابراین، نتایج تحقیق حاضر نیز حاکی از عملکرد دو گونهRu.tu  وAl.maبه صورت تاج پوشش نیمه انبوه و گونه  Ta.maنیز به صورت حد واسط این گونه با گونه‌های تاج پوشش انبوه عمل نموده است .

به طور کلی، وجود ارتباطات بین مؤلفه‌های مورفومتری نبکا و پوشش گیاهی حاکی از اتخاذ نوعی مکانیسم تطابقی گونه‌ها با شرایط رسوب گذاری و فرآیند بادرفتی است.این مکانیسممی‌تواند بیانگر میزان تحمل گونه نسبت به تنش محیطی باشد و هرچه این ارتباطات قویتر و پایدارتر باشد، مکانیسم تطابقی گونه ایجاد کننده نبکا متکامل­تر است. وجود ارتباطات بین مؤلفه­های گیاهی و شکل شناسی نبکا می­تواند زمینه تقسیم بندی شکل شناسی نبکاها را فراهم آورد. تقسیم بندی ارتفاع نبکاها از خصوصیات رویشی گونه­ها تبعیت می­کند.و می­تواند نبکا را در گروه­های ارتفاعی بلند، متوسط و کوتاه قرار دهد. حیات پوشش گیاهی می­تواند مبنای فعالیت نبکا قرار گرفته، نبکا را در گروه­های فعال و غیر فعال قرار دهد. عامل پوشش گیاهی می­تواند نقش کلیدی در تقسیم بندی مراحل رشد و تکامل نبکا در گروه­های جوانی، بلوغ و افول بازی کند. می­توان شکل نبکا را بر اساس شکل طوقه گیاه به دو گروه واحد و منشعب تقسیم نمود و به طور کلی، می­توان نبکاها را بر اساس فرم رویشی به درختی، درختچه­ای، بوته­ای و علفی تقسیم بندی کرد و خصوصیات فرم­های رویشی گونه­ها می­تواند مبین ابعاد عمودی و افقی نبکا و به طور کلی، حجم نبکا باشد.   

تغییر دیدگاه کلاسیک به سیستمی در تحلیل روابط بین فرم و فرآیند در ژئومورفولوژی، ساختار و نحوه عملکرد چشم­اندازها را مورد تجزیه وتحلیل قرار می­دهد در تشکیل ژئوفرم نبکا فرایندهای متعددی مؤثر هستند که مهم­ترین آنها فرآیند بادرفتی و فرایند بیولوژیک موجود در سیستم است. فرایند بادرفتی به صورت نیروی محرک با انتقال ماده به سیستم واردمی‌شود و فرآیند بیولوژیک به عنوان نیروی مقاوم در برابر فرآیند بادرفتی عکس العمل نشان داده، مقاومت می­کند و باعث تثبیت ماده در قسمت تحتانی گیاه می­شود. بنابراین، تقابل این دو فرآیند به افزایش ماده در پای گیاه منجر می­گردد واین تجمع ماده به صورت ژئوفرم نبکا بروز می­نماید. توان بیولوژیک گونه­های گیاهی با فرم­های رویشی مختلف متفاوت است؛ به همین جهت، ژئوفرم ایجاد شده توسط آنها نیز ابعاد متفاوتی خواهد داشت. حد نهایی ابعاد ژئوفرم نبکا را حد آستانه تحمل فرم رویشی تشکیل دهنده آن رقم می­زند.



[1] . Zhu et al

[2] . Nickling and Wolfe

[3] . Tengberg

[4]. Wang et al

[5]. Dougill and Thomas .

 

[6] . Hesp

[7] . Cooke et al

[8] . khalaf et al

[9] . Wasson and Hyde

[10] . Werner

[11] . Bishop et al

[12] . Thomas and Tsoar

[13]. Barbier et al

[14] . Anthonsen et al

[15] . Hugenholtz and Wolfe

[16] . Marín et al

[17] . Thomas et al

[18] . Tsoar and Blumberg

[19] . Levin and Ben-Dor

 

[20] . Forman et al

[21] . Forman and Pierson

[22] . Hesse et al

[23] . Danin

 
1-      آمار نامه اداره هواشناسی سیرجان، 1381
2-       فرهنگ جغرافیایی آبادیهای استان کرمان جلد نهم شهرستان سیرجان - 1382- انتشارات سازمان چغرافیای وزارت دفاع و نیروهای مسلح.
3.Anthonsen KL, Clemmensen LB, Jensen JH. 1996. Evolution of a dune from crescentic to parabolic form in response to short-term climati  nges: Råbjerg Mile, Skagen Odde, Denmark. Geomorphology 17: 63–77.  
4. Arens SM, Slings Q, de Vries CN. 2004. Mobility of a remobilised parabolic dune in Kennemerland, The Netherlands. Geomorphology 59: 175–188. 
5. Barbier N, Couteron P, Lejoly J, Deblauwe V, Lejeune O. 2006. Self-organized vegetation patterning as a fingerprint of climate and human impact on semi-arid ecosystems. Journal of Ecology 94: 537–547.
6. Bishop SR, Momiji H, Carretero-Gonzalez R, Warren A. 2002. Modelling desert dune fields based on discrete dynamics. Discrete Dynamicsin Nature and Society 7: 7–17.
7. Cooke, R.u, warren, A, Goudie, 1993, Desert Geomorphology.ucl press, London, 256pp  
8. Danin. A., 1996.Plants of desert dunes. Springer 177,136.
9. Dougill , A. J. , Thomas ,A.D. , 2002. Nebkha dunes in the Molopo Basin, South Africa and Botswana: formation controls and their validity as indicators of soil degradation. Journal of arid environments 50,413-428.
10. Forman SL, Oglesby R, Webb RS. 2001. Temporal and spatial patterns of Holocene dune activity on the Great Plains of North America: megadroughts    and climate links. Global Planetary Change 29(1–2): 1–29.
11. Forman SL, Pierson J. 2003. Formation of linear and parabolic dunes on the eastern Snake River Plain, Idaho in the nineteenth century.
Geomorphology 56: 189–200.
12. Hesse PP, Humphreys GS, Selkirk PM, et al. 2003. Late Quaternary Aeolian dunes on the presently humid Blue Mountains, Eastern Australia. Quaternary International 108: 13–32.
13. Hesp P. 2002. Foredunes and blowouts: Initiation, geomorphology and dynamics. Geomorphology 48: 245–268.
14. Hesp,p.p Mclachlan , A., 2000 . Morphology, dynamics, ecology and fauna of Arc Totheca populifolia and Gazania rigens nabkha dunes .journal of arid environments 44, 155-172.
15. Hugenholtz CH, Wolfe SA. 2005a. Biogeomorphic model of dune field activation and stabilization on the northern Great Plains. Geomorphology70: 53–70.
16.Khalaf,f.I.,MISKA,R.,Al-Douseri,A.,1995.Sedimentolongical and Morohological characteristics of some nebkha deposits in the northern coastal plain of Kuwait , Arabia. J . Arid Environ.29,267-292.
17. Levin N, Ben-Dor E. 2004. Monitoring sand stabilization along the coastal dunes of Ashdod-Nizanim, Israel, 1945–1999. Journal of Arid Environments 58: 335–355.
18. Marín L, Forman SL, Valdez A, Bunch F. 2005. Twentieth century dune migration at the Great Sand Dunes National Park and Preserve, Colorado, relation to drought variability. Geomorphology 70: 163–183.
19. Nickling ,W.G, Wolfe,S.A.,1994.The morphology and ongin of Nebkhas , region of Mopti , Mali , West Africa , journal of Arid Environments 28,13-30.
20. Tengberg, A., 1995. Nebkha dunes as indicators of wind erosion and land degradation in The sahel zone of Burkina Faso. Journal of Arid Environ ments , 30 :265-282.
21. Thomas DSG, Tsoar H. 1990. The geomorphological role of vegetation in desert dune systems. In Vegetation and Erosion. Processes andEnvironments, Thornes JB (ed). John Wiley: Chichester; 471– 489.
22. Thomas DSG, Knight M, Wiggs GFS. 2005. Remobilization of southern African desert dune systems by twenty-first century globalwarming. Nature 435: 1218–1221.
23. Tsoar H, Blumberg DG. 2002. Formation of parabolic dunes from barchan and transverse dunes along Israel’s Mediterranean coast. EarthSurface Processes and Landforms 27: 1147–1161.
24. Wang,X.,Dong.Z.,Zhang.J.,Chen,G.,2003.Geomorphology of sand dunes in The northeast Taklimakan Desert.Geomorphology 42,183-195.
25. Wasson RJ, Hyde R. 1983. Factors determining desert dune type. Nature 304: 337–339.
26. Werner BT. 1995. Eolian dunes: computer simulation and attractor interpretation. Geology 23: 1107–1110.
27. Zhu,Z.,Liu,S.,Xiao,L.,1981.The characteristics of The environment Vulnerable to desertification and the Ways of its control in steppe zone.Journal of Desert Research 1.2-1he northeast Taklimakan Desert.Geomorphology 42,183-195.