نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه یزد، یزد، ایران
2 دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه تهران، تهران، ایران
3 دانشجوی دکتری جغرافیا و برنامه ریزی شهری دانشگاه سیستان و بلوچستان، سیستان و بلوچستان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Most old towns in old tissues have many problems that are causing the problems retardation is such Bafts. The recent era of rapid changes in the lifestyles of people living in metropolitan and wide with mass By Bafts care of the old and updated to suit the needs life, causing failure Inserts in the physical presence of the Bafts to meet the needs of the present, and stagnation or slow drain, along with physical erosion and structural damage and occasional interventions in the urban managers often leads to aggravation of it.updated to suit the needs life, causing failure Inserts in the physical presence of the Bafts to meet the needs of the present, and stagnation or slow drain, along with physical erosion and structural damage and occasional interventions in the urban managers often leads to aggravation of it. updated to suit the needs life, causing failure Inserts in the physical presence of the Bafts to meet the needs of the present, and stagnation or slow drain, along with physical erosion and structural damage and occasional interventions in the urban managers often leads to aggravation of it.
کلیدواژهها [English]
1-1- بیان مسأله
امروزه، گسترش شهرنشینی و مشکلات خاص آن بیش از پیش توجه به راهبردها و چارهاندیشیهای سودمند برای بهینهسازی زندگی شهروندان را ضروری ساخته است (ضرابی و قنبری، 1389: 1). هدف اصلی برنامهریزی شهری، ایجاد شهرهایی است که مکان مطلوب را برای زندگی مردم فراهم کنند (وارثی و قنبری، 1391: 140). حس مکان از جمله مفاهیمی است که شناخت بیشتر آن به پژوهشگران و برنامهریزان در زمینههای گوناگون یاری میرساند و در نهایت منجر به توسعۀ محیط میشود. حس مکان، به این معناست که استفادهکنندگان، ویژگیهای معنایی محیط و شخصیت مکان را از محیط دریافت کنند. حسی که بهوسیلۀ ادراک ذهنی مردم از محیط و دریافت احساسات آگاهانه یا ناآگاهانۀ آنها از محیط دریافت میشود و استفادهکننده را در ارتباطی تنگاتنگ با محیط قرار میدهد. حس مکان موجب ایجاد حس رضایتمندی در استفادهکننده میشود و با یادآوری فرهنگ یا تاریخ یک اجتماع و یا تجارب ذهنی گذشتۀ فرد، بر مفهوم هویت تأکید میکند و کیفیت فضای ساختهشده را برای مخاطب ارتقا میبخشد. ویژگیهای کالبدی محیط که شامل تعاملات اجتماعی و همچنین معانی هویتی و ذهنیت است، بر القای حس مکان تأثیرگذار است (رضویان و دیگران، 1393: 88 به نقل از فلاحت و نوحی، 1390: 320). تا پیش از دهۀ 70 میلادی در مطالعات انجامشده در زمینۀ انسان و مکان، به دلبستگی به مکان، توجه نشده بود. در 25 سال گذشته، عواملی مانند فضای شخصی، قلمروپایی، تراکم، معنای مکان و موضوعات مرتبط، موضوع پژوهش در ارتباط با انسان و مکان بودند. اما افزایش رو به تزاید توجه تأثیر فرهنگ بر ترجیحات مکان، جابهجایی جمعیت در شهرها و لزوم تطابق با محیط جدید، علاقۀ روزافزون به نتایج اجتماعی مکان همانند طراحی برای سالخوردگان، کودکان، افراد بیخانمان و گروههای اجتماعی مختلف سبب شد تا احساس انسان در رابطه با مکان، محور بسیاری از پژوهشها شود. اکنون مطالعات فراوانی در زمینۀ دلبستگی به مکان شکل گرفته است و مقیاسهای مختلفی همچون خانه، محله، شهر و کشور و مکانهای متفاوتی مانند محل کار، فضاهای آموزشی، فضاهای عمومی و تفریحی در این رابطه مطالعه شدهاند (دانشپور و دیگران، 1388: 38). مطالعات در زمینۀ دلبستگی برای نخستین بار، در ارتباط بین کادر درمان و کودک و اینکه چگونه کودکان در فرایند درمان، اعتماد خود را به کادر درمان توسعه میدهند، بررسی شد (Marris,1996 , Goldberg, 2000). دلبستگی به مکان یک بعد از کلیت حس مکان و وابستگی عاطفی مثبت است که بین فرد و مکان توسعه مییابد (Stedman,2003: 674). این واژه مبین احساسات فرد نسبت به موقعیت جغرافیایی است که بهطور حسی فرد را به آن مکان گره میزند؛ در واقع، یک تجربۀ مثبت از مکان (Rubinstein & Parmelee,1992: 139) و نتیجۀ اعتقادات و احساسات مثبتی است که فرد در فرایند تعامل با مکان و معنابخشیدن به آن خلق میکند (Milligan, 1998: 1). در فرایند دلبستگی به مکان است که فضا برای فرد مبدل به مکان میشود؛ زیرا یک گروه یا یک فرد در برقراری ارتباط با مکان به آن معنا میبخشد (Rubinstein & Parmelee,1992: 139) و در این فرایند، افراد ارتباط خود با سایر افراد و مکان را توسعه میدهند. علاوه بر این، بین میزان دلبستگی فرد به مکان و توجه او به آن، ارتباطی مستقیم وجود دارد؛ به این معنا که با افزایش دلبستگی فرد به یک مکان، میزان توجه و مراقبت فرد از آن نیز افزایش مییابد (Mesch &Manor,1998: 509).
بیشتر شهرهای قدیمی ایران در بافتهای قدیم خود دچار مشکلات فراوانی هستند که این مشکلات موجب عقبماندگی اینگونه بافتها شده است. تغییرات سریع عصر اخیر در عناصر زندگی شهری و دگرگونیهای گسترده در شیوۀ زندگی مردم، همراه با بیتجربگی جمعی در مراقبت از بافتهای قدیمی و بهروز داشتن آنها متناسب با نیازهای زندگی، موجب بروز ضعفها و نارساییهایی در موجودیت فیزیکی این بافتها برای پاسخگویی به نیازهای زمان حاضر، و رکود یا تخلیۀ تدریجی آنها، همراه با فرسایش کالبدی و لطمات ساختمانی میشود. در این میان، مداخلات گاه و بیگاه مدیران شهری نیز بعضاً به تشدید و تعمیق شکل منجر شده است. از طرفی بافتهای جدید شهری بهتدریج و با گذشت زمان، نیازهای خود را از بافتهای قدیمی جدا میکند و بافتهای قدیمی بهتدریج و ناخواسته تبدیل به گتوهای تاریخی میشود که توجه چندانی به آنها نمیشود؛ در نتیجه، این امر باعث زوال و از کارافتادگی آنها میگردد. بنابراین، بافتهای جدید خود را جدا و برتر از بافتهای قدیمی میدانند و این جدایی و حس برتری یک حس متقابل بیگانگی بافتی درونشهری را در بین بافتهای جدید و قدیم بهوجود آورده است. این حس جداییطلبانه و برتریجویانۀ بافتهای جدید باعث میشود بافتهای قدیم تبدیل به مناطق شهری با کیفیت پایین و مکانی برای سکونت افراد غیر بومی شوند که نتیجۀ آن مهاجرت آرام ساکنان اصلی است و کسانی که به این بافتها تعلق خاطر دارند. بر همین اساس، این پژوهش میکوشد به سنجش عوامل مؤثر در احساس تعلق خاطر ساکنان بافت قدیم شهر کاشان بپردازد. بنابراین پرسشهای پژوهش بدین صورت است که تعلق مکانی ساکنان بافت قدیم شهر کاشان نسبت به محیط خود چگونه است؟ وضعیت شاخصهای تعلق مکانی در بین ساکنان بافت قدیم تا چه حد متفاوت است؟ بدینمنظور فرضیههای زیر بررسی میشود:
- بین میزان احساس تعلق به محله و میزان رضایت از امکانات رابطه وجود دارد.
- بین میزان احساس تعلق به محله و میزان تمایل به نوسازی و بهسازی رابطه وجود دارد.
- بین ویژگیهای محیطی، ویژگیهای اجتماعی و میزان تعلق خاطر به محله رابطه وجود دارد.
1-2- پیشینۀ پژوهش
اسماعیل سوریانا آیدا و همکاران (2008) در مقالهای با عنوان «ارزیابی از احساس هویت ساکنان در شهر جدید پوتراجایا (مالزی)» بهدنبال کشف ارتباط بین عناصر و ویژگیهای ساختهشدۀ شهر جدید با هویت ساکنان آن بودهاند. ایشان با این اعتقاد که شهرهای جدید باید ترسیمکنندۀ هویت متمایز خود، از طریق طراحی عناصر فیزیکیشان باشند، در نهایت به این نتیجه میرسند که حتی با طراحی منحصر بهفردی که عناصر شهری (مثل خیابانها، مساجد، مکانهای عمومی و ...) پوتراجایا دارد، نتوانسته حس هویت را در ساکنان خود برانگیزد و این شهر با بحران هویتی روبهروست که ناشی از این موضوع است که ساکنان به سختی به عناصر فیزیکی در مرحلۀ تشخیص یک مکان اعتماد میکنند. دانشپور و دیگران (1388) در مقالهای با عنوان «تبیین مدل دلبستگی به مکان و بررسی عناصر و ابعاد مختلف آن» به این نتیجه رسیدند که دلبستگی به مکان دارای ابعاد مختلف عاطفی، شناختی، عملکردی و رفتاری است و بهعلاوه این کیفیت بر پایۀ تعامل پنج عنصر اساسی شکل میگیرد که شامل انسان، مکان، مشارکت در فرایند طراحی مکان، نحوۀ تعامل انسان و مکان و عامل زمان است. وارثی و همکاران (1389) در مقالهای با عنوان «بررسی و تحلیل مؤلفههای هویت شهری و رابطۀ آن با میزان تعلق مکانی ساکنان شهرهای جدید گلبهار» به این نتیجه رسیدند که میزان وجود مؤلفههای هویت شهری در شهر جدید گلبهار، 6/91 درصد متوسط به پایین است. همچنین نتایج این پژوهش بیانگر اثبات تأثیر گذر زمان بر هویتبخشی به ساکنان این شهر جدید است. رهنما و رزاقیان (1390) در مقالۀ خود با عنوان «نقش آمایش شهری در هویتیابی فضایی- کالبدی محور بلوار پیروزی مشهد»، سه سناریوی متفاوت همراه با الویتبندی و پیشنهادها برای محدودۀ مورد نظر ارائه دادهاند. کافی و فتحی (1390) در مقالهای با عنوان «بررسی عوامل مؤثر بر دلبستگی به محلۀ مسکونی (مطالعۀ موردی: شهر کرمان)» به این نتیجه رسیدهاند که متغیرهای پیوندهای اجتماعی محلی، دسترسی به امکانات و تسهیلات، احساس امنیت و نظم اجتماعی، تأثیرات معناداری بر دلبستگی به محلۀ مسکونی دارند. همچنین، تأثیر غیرمستقیم متغیر مدت اقامت که از طریق پیوندهای اجتماعی محلی صورت میگیرد، بیش از تأثیر مستقیم آن بر متغیر وابسته است. در مجموع، نتایج تحلیل رگرسیون نشان میدهد متغیرهای اصلی پژوهش، 59 درصد از تغییرات دلبستگی به محلۀ مسکونی را تبیین کردهاند. نتایج وارثی و قنبری (1391) در مقالهای با عنوان «بررسی و تحلیل احساس تعلق خاطر و خدمات شهری در شهرهای جدید ایران (مطالعۀ موردی: شهرجدید بینالود)»، بیانگر نارضایتی شهروندان این شهر جدید از وضعیت خدمات شهری آن است و اکثریت جمعیت شهر جدید بینالود احساس تعلق خاطر بالایی نسبت به آن دارند. ایزدی و دیگران (1392) در مقالهای با عنوان «سنجش ارزشهای محیطی اثرگذار بر رضایتمندی از محل سکونت، موردشناسی: محدودۀ معالیآباد شیراز» به این نتیجه رسیدند که بیشتر افراد، رضایتمندی بالایی از محیط سکونت خود در محدودۀ پژوهش دارند و کیفیت آب و هوا و وجود مناظر طبیعی و باغها مهمترین نقش را در این ارتباط داشتهاند. رضویان و همکاران (1393) در مقالهای با عنوان «کیفیت محیط کالبدی و حس مکان موردشناسی: دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی تهران»، به این نتیجه رسیدند که متغیر موقعیت دانشگاه در بین متغیرهای پانزدهگانۀ پژوهش، بیشترین تأثیر را بر حس مکان دانشجویان دارد و بالاترین رتبه را به خود اختصاص داده است. عناصر محیط کالبدی مانند فضای مناسب برای پیادهروی و فضای سبز مشجر نیز بعد از موقعیت دانشگاه، بالاترین رتبه را به خود اختصاص دادهاند. عقیلی و همکاران (1393) در مقالهای با عنوان «ارزیابی هویت اجتماعی در محلات شهری (نمونۀ موردی: محلۀ اوین شهر تهران)» به این نتیجه رسیدند که از نگاه محلهای، بعد اجتماعی هویت پایه و اساس شکلگیری احساس تعلق مکانی است. هویت اجتماعی ساکنان محلۀ اوین با قدمتی بیش از هزار سال و تمدنی اصیل در پهنۀ یک محیط شهری، تحت تأثیر شرایطی، دچار تحول شده است. کاهش هویت اجتماعی در محلۀ اوین تحت تأثیر کاهش حس تعلق به گروههای محلی، کاهش تمایل به زندگی در جامعۀ محلی و کاهش میزان مشارکت افراد در مراکز فرهنگی- اجتماعی و ورزشی محله است.
1-3- مبانی نظری پژوهش
دربارۀ هویت و تعلق مکانی، دانشمندان دیدگاههای مختلفی را ارائه کردهاند. بعضی از نظریهپردازان از جمله رلف از مفهوم بیمکانی استفاده میکنند. از نظر رلف، بیمکانی به کیفیت یکسان مکانها اشاره دارد؛ یعنی مکانهایی که رویارویی با یکی از آنها به معنی رویارویی با همۀ آنهاست و تفاوتی میان اینجا و آنجا وجود ندارد. رلف معتقد است که هویت در محیط، نتیجۀ ارتباطات متقابل سه جزء است که در داخل یک مجموعه زندگی میکنند؛ اول ترکیب ظاهری و کالبدی نمادها در محیط؛ دوم عملکردها و فعالیتهای قابلمشاهده در محیط؛ سوم مفاهیم نمادها در محیط (وارثی و قنبری، 1391: 145؛ به نقل از براتی، 1373: 426). حس مکان، احساس وابستگی انسان نسبت به مکانی است که در آن زندگی میکند (بدیعی و دیگران، 1387: 157). به تعبیر کوپر مارکوس، با گذشت زمان و ایجاد علاقۀ فرد به محیط، محیط به یک لنگرگاه روانی تبدیل میشود و احساس تعلق مکانی شکل میگیرد (معلمی، 1386: 91). جانستون معتقد است که متخصصان جغرافیای انسانگرا در دهۀ 1970 برای تمییز گرایش خود از جغرافیدانان پیرو مکتب تحصلی پوزیتیویسم، بر روی حس جا یا ساختیافتن محلی احساس تأکید کردند (پوراحمد، 1385: 80). به بیان برون و پرکینز، تعلق مکانی شامل علاقههای مثبت تجربهشدهای است که طی زمان و گاه بهصورت ناخودآگاه و بر اساس پیوندهای رفتاری، احساسی و شناختی بین اشخاص، گروهها و محیط اجتماعی، کالبدی آنها شکل گرفته است. اینگونه علاقهها، چارچوب هویتی فرد و جامعه را بهوجود میآورد (رضازاده، 1385: 238). بنیتو و همکارانش نیز دلبستگی به مکان را وابستگی عاطفی یا مکان خاص و تبدیل فرد بهعنوان بخشی از هویت مکان تعریف میکند و ادعا میکند که این امر در چارچوب فرایند اجتماعی و روانشناختی بین فرد و مکان پدید میآید و نتیجهاش احساس و علاقه نسبت به مکان است (Bonaituo et al,1998: 332). جیکوبز در اینباره ضمن اشاره به دلبستگی به مکان بهعنوان یک خصیصۀ انسانی عمیق میگوید: افراد در رویارویی با برخی از مکانها ابراز میکنند «من به آن تعلق دارم» و به این وسیله به آن، مفهوم خانه میبخشند (Jacobs,1995: 109).
1-3-1- هویت
هویت برگرفته از صفات و مشخصات جوهری هر شیء یا شخص یا شهر است که بهواسطۀ وجوهی همچون تمایز و تشابه، تدوام و تحول، وحدت و کثرت، شخصیت پیدا میکند (شماعی و پوراحمد، 1392: 93). فرهنگ فارسی معین، واژۀ هویت را چنین تعریف کرده است: «آنچه که موجب شناسایی شخص باشد؛ یعنی آنچه که باعث تمایز یک فرد از دیگری باشد» (حیاتی، 1389: 12). در فرهنگ آکسفورد، هویت از لحاظ معنایی برابر با همانندی، همسانی، اینهمانی و از لحاظ مفهومی برابر با شرایط مشخصشدن و تصریح اشخاص یا اشیاء است. شیخاوندی هویت را با تأکید بر «وجه تشخص» تعریف میکند: «هویت مبین مجموعهخصایصی است که امکان تعریف صریح یک شیئ یا یک شخص را فراهم میآورد» (شیخاوندی، 1380: 9). مهمترین مسأله شناخت هویت شهرها، نداشتن ابزار شناخت است که بهطور بنیادی از درک غلط مفهوم هویت شروع میشود (بهزادفر، 1386: 52). هویت و شخصیت شهر زمانی معنا پیدا میکند که شاخصهای خاص شهر نمود یابند. شاخصهایی که ریشه در مکان و زمان دارند و با سنت، عقاید و بهطور کلی با دانش و فرهنگ آن جامعه پیوستهاند. آنچه به شهر هویت میبخشد، وابسته به برداشتهایی است که ساکنان شهر از محیط اطراف خود دارند؛ بدین معنی که مفهوم هویت با کیفیت زندگی در شهر ارتباط دارد. همچنین هر شهر باید شخصیت و هویت خاص و بارز خود را داشته باشد (لطفی و محمدی، 1391، 68-62). همچنین هویت شهری وجهتمایز یک شهر از شهر دیگر بوده است و موجب حس تعلق مکانی شهروندان و مشارکت آنها در توسعۀ شهر میشود (کیانی و دیگران، 1389، 22-23). از چند دهه پیش و بهویژه در سالهای اخیر، پرسش دربارۀ هویت و چیستی شهر یکی از مهمترین مسائل و بارزترین چالشها در حوزۀ فرهنگ و تمدن ایرانی و اسلامی بوده است. «هویت» یکی از مهمترین مسائل و چالشهای پیش روی جوامع در حال توسعه است. دهکدۀ جهانی ارتباطات، حجم گستردۀ اطلاعات و سرعت روزافزون در پیشرفت فناوری اطلاعات، فضایی را فراهم کرده است که ناگزیر به حضور در آن هستیم، بدون آنکه معیار سنجش و قدرت انتخاب و گزینش مشخصی داشته باشد. به این ترتیب، سازوکار حوزههای مختلف عملکرد جامعه، شهرهای ما را دچار نقصان و اختلال کرده و «بحران هویت» را پدید آورده است (رهنما و رزاقیان، 1390: 52). بحران هویت یا احساس بیهویتى بهعنوان یکی از بحرانهای زندگی انسان امروز در بسیارى از قلمروهاى آن و غالب جوامع مشاهده میشود (جهانیدولتآباد و دیگران، 1392: 192؛ به نقل از نقیزاده، 1386: 37). نیاز به هویت، نیازی فطری است و انسانها تا زمانی که زندهاند، نیازمندند خود را متعلق به مکانی بدانند. این حس تعلق در لامکان شکل نخواهد گرفت و زمینة بروز آن فقط در مکانی است که مؤلفههای هویتساز در آن نمایان باشد؛ بنابراین پرداختن به مؤلفههای هویتساز در محله حایز اهمیت است. فقدان هویت محله، مشکلاتی را در هویت فردی ساکنان و تعاملات آنها با فضاهای درونبافت و ویژگیهای کالبدی مکانها بهوجود میآورد. این عامل منجر به کاهش انواع فعالیتهای فیزیکی و اجتماعی ساکنان در بافت میشود (سرایی و دیگران، 1391: 30).
در بحث واژهشناسی، لغتنامه دهخدا، تعلق خاطر را علاقهداشتن، عشق به چیزی داشتن و میل به کسی داشتن معنی میکند. از نظر ابنخلدون تعلق خاطر داشتن، معادل تعصب تعریف میشود. حس تعلق که بهمنظور بهرهمندی و تداوم حضور انسان در مکان نقش مهمی ایفا میکند؛ بهگونهای به پیوند فرد با بافت منجر میشود، در این صورت انسان خود را جزئی از بافت میداند و بر اساس تجربههای خود از نشانهها، معانی، عملکردها و شخصیت، نقشی برای بافت در ذهن خود متصور میسازد، این نقش نزد او منحصر به فرد است و در نتیجه مکان برای او مهم و قابل احترام میشود. در این حالت است که میتوان در دمیدن روح تازه به بافت از آن بهره جست و فضا را کیفیت بخشید و زیبایی آن را درک کرد. در کل باید در نظر داشت که اعلیترین مرحلۀ رابطۀ انسان و فضا، حس تعهد و تعلق شخص نسبت به فضاست. این حس از دو عامل مؤثر فضا و انسان به صورت توأمان ساخته شده است و تعییرات هرکدام در میزان تعلق مؤثر است (مسعود و دیگران، 1391: 77). در واقع، تعلق مکانی رابطۀ همپیوندی است که میان انسان و محیط برقرار است. برخاسته از چنین تعاملی است که محیط به لنگرگاهی روانی بدل میشود؛ گاه این تعلق مکانی از سطح تجربههای احساسی– شناختی فردی میگذرد و با احساس مشترک جمعی در محدودۀ فضایی پهناورتر تا سطح یک کشور و برای یک ملت میگسترد. تعلق مکانی علایق خوشایند تجربهشدهای است که طی زمان و گاه بهصورت ناخودآگاه و بر بنیاد پیوندهای رفتاری، احساسی و شناختی میان اشخاص یا گروهها و محیط اجتماعی کالبدی آنها شکل گرفته است. اینگونه علایق چارچوب هویتی فرد و جامعه را بهوجود میآورد. به هر حال، تعلق به مکان سطحی فراتر از حس مکان است؛ زیرا در بهرهمندی و دوام حضور انسان در مکان نقش تعیینکنندهای دارد. تعلق مکان که بر پایۀ حس مکان پدید میآید، امری فراتر از آگاهی از استقرار در یک مکان است. این حس به پیوند فرد با مکان میانجامد و در آن انسان خود را جزئی از مکان میداند و بر اساس تجربههای خود از نشانهها و عملکردها، نقشی برای مکان در ذهن خود متصور میشود و مکان برای او قابل احترام خواهد بود (کاویانیراد و فتاحی، 1391: 34). اهمیت تعلق مکانی و نقشی که این حس پنهان بر سرنوشت یک مکان و فضا میگذارد را میتوان به راحتی از روی چند بیت شعر از مولوی تشخیص داد. ابیاتی که به این مضمون است:
منازاینخانۀپرنوربهدرمینروم
منازاینشهرمبارکبهسفرمینروم
منمواینصنموعاشقیوباقیعمر
منازاوگربکشیجایدگرمینروم
این ابیات بهخوبی تأثیر عمیق تعلق مکانی را بر روی انسانها نشان میدهد، به گونهای که اگر این احساس بهخوبی سامان داده شود، تأثیرات بسیاری را در رابطه با بسترسازی، توسعه و مشارکت اجتماعی دارد. احساسی که در شهرسازی و برنامهریزی شهری مدرن مغفول مانده و سبب ایجاد مکانهای بیهویت و لامکان شده است که دارای کمترین رابطه با ساکنان خود است و کمکی در راستای تقویت احساس تعلق مکانی ندارند. اهمیت این موضوع تا به حدی است که مقام معظم رهبری نیز در راستای توجه به این عوامل کیفی، ذهنی و پنهان، بر مواردی تأکید کردهاند؛ نظیر این بیانات حضرت آقا در زمینۀ شهرسازی و برنامهریزی شهری مطلوب که فرمودهاند:
«وقتی که نمای شهری متوازن و زیباست، شهروند وقتی که عبور میکند از آنجا، اعصابش آرامش پیدا میکند، حالت مطلوب پیدا میکند. این در کارکرد او، در معاشرت او، اگر معلم است، اگر کارگر است، اگر کارمند اداری است، اگر کاسب است یا اگر عالم است، اثر میگذارد؛ بنابراین زیباسازی به معنای این نیست که میخواهیم یک کار تجملاتی انجام دهیم که بعضی بگویند آقا این هدردادن است. نه این یک کار اصلی است. زیباسازی به معنایی، مثل سالمسازی مزاج مردم است. بهمعنای سالمسازی اعصاب مردم است. چشمنوازبودن، روحنوازبودن، دلنشینبودن، اینها چیزهایی است که در ساختن شهر یک معیار است».
1-4- روش پژوهش
روش پژوهش حاضر، توصیفی– تحلیلی است و شیوۀ گردآوری اطلاعات به دو صورت اسنادی و پیمایشی است. با استفاده از روش اسنادی، ابعاد مفهومی و نظری موضوع بررسی و از روش پیمایشی نیز برای بررسی چگونگی توزیع و روابط بین متغیرهای وابسته و مستقل استفاده شده است. در روش پیمایشی، پس از گردآوری اطلاعات با استفاده از ابزار پرسشنامه و پردازش دادهها با نرمافزار SPSS، با توجه به سطح سنجش متغیرها از روشهای آماری توصیفی (جداول توزیع فراوانی) و آمارههای استنباطی (آزمون آماری تی و پیرسون) برای تجزیه و تحلیل اطلاعات استفاده شده است.
جامعۀ آماری ساکنان بافت قدیم شهر کاشان را 44548 خانوار تشکیل میدهد (مهندسین مشاور باغ اندیشه، 1389: 3). حجم نمونه با استفاده از فرمول نمونهگیری کوکران[1] و سهم اطمینان 95 درصد، تعداد 384 خانوار محاسبه و بهصورت سهمیهای و تصادفی بین آنها توزیع و جمعآوری شد. در جدول 1، حجم نمونه برای محلات مختلف محاسبه شده است.
جدول 1: جامعۀ آماری و حجم نمونۀ پژوهش
محله |
مساحت |
جمعیت |
حجم نمونه |
پشت مشهد بالا |
8/99 |
10757 |
93 |
بازار |
4/76 |
4633 |
40 |
طاهر و منصور |
6/84 |
7637 |
66 |
سلطان میراحمد و درب اصفهان |
8/94 |
8186 |
70 |
محتشم |
9/66 |
5484 |
47 |
پشت مشهد پایین |
60 |
7855 |
68 |
کل |
5/482 |
44548 |
384 |
منبع: مهندسین مشاور باغ اندیشه، 1389 و محاسبات نگارندگان، 1393
در پژوهش حاضر، برای افزایش درجه اعتبار، از روش صوری استفاده شده است (هومن، 1376: 228). بدینمنظور، پرسشنامه بعد از تدوین در اختیار صاحبنظران، متخصصان و استادان قرار گرفت و پس از جمعآوری نظرات آنها، اصلاحات لازم انجام شد. برای تعیین روایی این پژوهش از ضریب آلفای کرونباخ استفاده شده است (ساروخانی، 1382: 151). در این پژوهش میزان آلفای محاسبهشده، اعداد مطلوبی است و میتوان گفت که دقت لازم برای احراز پایایی سازهها در پرسشنامه بهکار گرفته شده است و گویههای طراحیشده برای سنجش متغیرها با یکدیگر همبستگی درونی دارند.
جدول 2: ضریب آلفای کرونباخ متغیرهای پژوهش
متغیر |
احساس تعلق |
رضایت از امکانات |
ویژگیهای محیطی |
ویژگیهای اجتماعی |
ضریب آلفا |
78/0 |
71/0 |
75/0 |
65/0 |
منبع: محاسبات نگارندگان، 1393
1-5- محدودۀ مورد مطالعه
محدودۀ بافت قدیم به شش محلۀ قدیمی شهر کاشان شامل محلات پشت مشهد بالا، بازار، طاهر و منصور، سلطان امیراحمد و درب اصفهان، محتشم و مشت مشهد پایین قابل تقسیم است. مساحت بافت قدیم شهر کاشان، 5/482 هکتار با جمعیت 44552 نفر است که از شمال به خیابانهای طالقانی و کاشانی، از جنوب به خیابانهای یثربی و غیاثالدین جمشید، از غرب به خیابان ملاحسن و از شرق به خیابان ملامحسن محدود شده است. این محلات، تمامی شهر دوران قاجار و بخش عمدل توسعۀ شهر تا سال 1300 را در برگرفته است. از مهمترین ویژگیهای محلات قدیمی شهر که تقریباً در تمامی آنها مشترک است، میتوان به شبکۀ ارگانیک، مصالح بومی (عمدتاً خشت و گل)، ارتفاع کم ابنیه، تعدد ابنیۀ واجد ارزشهای معماری و میراث فرهنگی و ساختار سنتی محلات اشاره کرد. محدودۀ بافت قدیم کاشان از نخستین سالهای قرن حاضر، مداخلات وسیع و بعضاً ویرانگری را تجربه کرده که در کنار تغییر مناسبات اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی 50 سال اخیر و عدم معاصرسازی بافت، با توجه به ارزشهای ذاتی و نیازهای زندگی امروزی، موجبات فرسودگی کالبدی و عملکردی آن را فراهم کرده است (مهندسین مشاور باغ اندیشه، 1389: 3)
شکل 1: محدودۀ بافت قدیم شهر کاشان
مأخذ: مهندسین مشاور نقش جهان پارس، 1389
2- یافتههای پژوهش
2-1- یافتههای توصیفی
با توجه به نتایج به دست آمده، در مورد نمونۀ مورد بررسی باید گفت 78 درصد مرد و 22 درصد را زنان تشکیل دادند. از نظر وضعیت تأهل، 8/60 درصد متأهل و 2/39 درصد مجرد بودند. 6/57 درصد مدرک دیپلم و کمتر داشتند و فقط 28 درصد دارای تحصیلات دانشگاهی و بقیه بیسواد بودند. 8/60 درصد پاسخگویان کمتر از 500 هزار و 2/39 درصد بیشتر از 501 هزار تومان درآمد داشتند.
میزان احساس تعلق خاطر ساکنان به محل سکونت در جدول 3 نشان داده شده است. 4/48 درصد پاسخگویان به میزان کم و خیلی کم به محل سکونت خود تعلق خاطر دارند، در حالیکه 9/22 درصد به میزان زیاد و خیلی زیاد احساس تعلق دارد. نتایج آزمون تی نیز نشان میدهد، با توجه به میانگین 81/2 درصد، میزان تعلق خاطر در بین ساکنان با توجه به حد متوسط (عدد 3)، از وضعیت مناسبی برخوردار نیست. بنابراین باید بگوییم که ساکنان دارای حس تعلق مکانی قوی نسبت به محل زندگیشان نیستند و علاقۀ چندان زیادی به زادگاه خود و منطقۀ محل سکونت خود ندارند.
جدول 3: توزیع فراوانی و درصد میزان احساس تعلق به محل سکونت
احساس تعلق |
خیلی کم |
کم |
متوسط |
زیاد |
خیلی زیاد |
میانگین |
فراوانی |
45 |
141 |
110 |
18 |
70 |
81/2 |
درصد |
7/11 |
7/36 |
6/28 |
7/4 |
2/18 |
|
آزمون تی |
مقدار t |
درجه آزادی |
معناداری |
اختلاف میانگین |
پایین |
بالا |
964/2- |
383 |
003/. |
19/.- |
32/.- |
06/.- |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
طبق جدول 4، بیشترین میانگین رضایتمندی در پاسخگویان از امکانات مربوط به مراکز خرید با میانگین 97/3 درصد، بازار با میانگین درصد 79/3 و انجمنهای محلی با میانگین 19/3 درصد است؛ در حالیکه کمترین میزان رضایتمندی در پاسخگویان از امکانات مربوط به سالن سینما با میانگین 69/1 درصد، مؤسسات خیریه با میانگین 74/1 درصد و قهوهخانه و رستوران با میانگین 9/1 درصد است.
جدول 4: توزیع فراوانی، درصد و میانگین متغیر رضایت از امکانات محل سکونت
امکانات |
میزان امکانات |
|||||
خیلی کم |
کم |
متوسط |
زیاد |
خیلی زیاد |
میانگین |
|
پارک و بوستان |
4/22 |
8/26 |
5/36 |
5/11 |
9/2 |
46/2 |
امکانات آموزشی فوق برنامه |
5/12 |
2/35 |
44 |
8/6 |
6/1 |
5/2 |
کتابخانه |
8/31 |
9/28 |
6/26 |
3/6 |
3/6 |
27/2 |
سالن سینما |
9/53 |
6/27 |
4/15 |
8/1 |
3/1 |
69/1 |
خانه فرهنگ |
4/21 |
1/34 |
6/27 |
7/11 |
2/5 |
45/2 |
زمین فوتبال |
8/18 |
6/32 |
32 |
7/10 |
6 |
53/2 |
باشگاه ورزشی |
8/12 |
6/28 |
7/23 |
3/26 |
6/8 |
89/2 |
مسجد |
6/27 |
8/31 |
7/17 |
4/17 |
5/5 |
41/2 |
کافیشاپ و کافینت، ویدیو کلوپ |
2/37 |
9/34 |
3/14 |
5/13 |
- |
04/2 |
قهوهخانه و رستوران |
6/40 |
8/37 |
4/15 |
1/3 |
1/3 |
9/1 |
مدرسه |
6/26 |
9/47 |
7/17 |
5/6 |
3/1 |
08/2 |
ایستگاه آتشنشانی |
6/27 |
8/44 |
8/19 |
4/3 |
4/4 |
12/2 |
اتوبوس (وسایل حمل و نقل عمومی) |
7/30 |
6/39 |
6/21 |
4/4 |
6/3 |
11/2 |
مؤسسات خیریه |
7/55 |
8/26 |
6/9 |
9/2 |
9/4 |
74/1 |
مراکز خرید |
3/6 |
3/8 |
3/13 |
8/26 |
3/45 |
97/3 |
بازار |
4/4 |
6/3 |
3/27 |
9/40 |
7/23 |
79/3 |
انجمنهای محلی |
5/5 |
6/27 |
4/23 |
2/29 |
3/14 |
19/3 |
درمانگاه و کلینیک |
4/15 |
3/27 |
2/17 |
2/29 |
9/10 |
93/2 |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
2-2- یافتههای استنباطی
- بین میزان احساس تعلق به محله و میزان رضایت از امکانات رابطۀ معنادار وجود دارد.
همانطور که در جدول 5 ملاحظه میشود، سطح معناداری برای دو متغیر 043/0 درصد است و چون این مقدار در سطح اطمینان 95/0درصد از سطح خطای 05/0درصد کمتر است، پس فرض متغیر احساس تعلق خاطر و میزان رضایت از امکانات معنادار بوده است و فرضیۀ پژوهش تأیید میشود. بدین معنی که با افزایش میزان رضایتمندی، میزان تعلق ساکنان به سکونت در این محله افزایش مییابد. افزایش کمّی و کیفی امکانات در محلات مورد مطالعه، این انگیزه را در افراد ایجاد میکند که نسبت به محل زندگی خود احساس تعلق مکانی بیشتری داشته باشند.
جدول 5: همبستگی پیرسون بین متغیر احساس تعلق خاطر و رضایت از امکانات
تعلق امکانات |
ضریب همبستگی |
معناداری |
تعداد |
164/. |
043/. |
384 |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
- بین میزان تمایل به نوسازی و بهسازی محله و میزان احساس تعلق به محله رابطۀ معنادار وجود دارد.
جدول 6 میزان احساس تمایل به نوسازی محل سکونت را نشان میدهد. 1/47 درصد پاسخگویان به میزان کم و خیلی کم به تمایل به نوسازی محل سکونت دارند در حالیکه 7/24 درصد به میزان زیاد و خیلی زیاد است. نتایج آزمون تی نیز نشان میدهد، با توجه به میانگین 55/2، میزان تمایل به نوسازی در بین ساکنان از وضعیت مناسبی با توجه به حد متوسط (عدد 3) برخوردار نیست.
جدول 6: توزیع فراوانی، درصد و میانگین متغیر تمایل به نوسازی
تمایل به نوسازی |
خیلی کم |
کم |
متوسط |
زیاد |
خیلی زیاد |
میانگین |
فراوانی |
103 |
78 |
108 |
80 |
15 |
55/2 |
درصد |
8/26 |
3/20 |
1/28 |
8/20 |
9/3 |
|
آزمون تی |
مقدار t |
درجه آزادی |
معناداری |
اختلاف میانگین |
پایین |
بالا |
402/7- |
383 |
000/. |
45/.- |
57/.- |
33/.- |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
بهمنظور بررسی رابطۀ دو متغیر احساس تعلق خاطر و تمایل به نوسازی و بهسازی از آزمون همبستگی پیرسون استفاده کردیم. همانطور که ملاحظه میشود، سطح معناداری برای دو متغیر 012/0 درصد است و چون این مقدار در سطح اطمینان 95/0 درصد از سطح خطای 05/0 درصد کمتر است، پس فرض متغیر احساس تعلق خاطر و تمایل به نوسازی و بهسازی معنادار بوده است و فرضیۀ پژوهش تأیید میشود. بدین معنی که با ارتقای میزان تعلق خاطر ساکنان به محل سکونت میزان تمایل به مشارکت در نوسازی و بهسازی را نیز افزایش داد (جدول 7). به عبارت دیگر، دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، در افراد این انگیزه را ایجاد میکند که به احیا و نوسازی همهجانبة محیطهای خانگی و محلهای بپردازند.
جدول 7: همبستگی پیرسون بین متغیر احساس تعلق خاطر و تمایل به نوسازی و بهسازی
تعلق نوسازی و بهسازی |
ضریب همبستگی |
معناداری |
تعداد |
114/. |
012/. |
384 |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
- بین ویژگیهای محیطی و میزان تعلق خاطر به محله رابطۀ معنادار وجود دارد.
همانطور که در جدول 8 مشاهده میشود، پاسخگویان دربارۀ ویژگیهای محیطی محل سکونت خود معتقدند که سیمای بصری محله نامناسب (با میانگین 62/3 درصد)، آلودگی صوتی آن زیاد (63/3 درصد)، محلۀ آنها بیشتر قدیمی است (05/3 درصد)، تقریباً غیر قابلتحمل (96/2 درصد)، بسیار زیاد آسیبپذیر در برابر زلزله (89/1 درصد)، خدمات متنوع و کافی نیست (89/2 درصد)، حرکت و حمل و نقل در آن به سختی صورت میگیرد (97/2 درصد)، سیمای بصری نامناسب است (62/3 درصد) و کیفیت آسفالت معابر رضایتبخش نیست (73/2 درصد).
جدول 8: توزیع درصد و میانگین ویژگیهای محیطی محل سکونت پاسخگویان
ویژگیهای محیطی |
خیلی زیاد |
زیاد |
متوسط |
کم |
خیلی کم |
میانگین |
قدیمیبودن |
1/9 |
4/29 |
4/23 |
3/32 |
5/5 |
05/3 |
قابل تحمل |
9/2 |
8/26 |
5/43 |
9/16 |
9/9 |
96/2 |
خلوت و آرام |
9/2 |
7/16 |
4/47 |
7/29 |
4/3 |
86/2 |
مقاوم در برابر زلزله |
5/. |
9/8 |
6/15 |
2/29 |
8/45 |
89/1 |
قابل امدادرسانی |
8/1 |
4/9 |
6/20 |
3/32 |
9/35 |
09/2 |
معابر وسیع و مناسب |
5/13 |
7/4 |
3/32 |
6/26 |
4/17 |
87/2 |
ساختمانهای نوساز |
5/5 |
24 |
3/19 |
8/19 |
31.5 |
52/2 |
بومینشین |
8/7 |
3/27 |
1/16 |
3/27 |
4/21 |
73/2 |
نرخ بیکاری |
5/11 |
7/23 |
18 |
4/29 |
7/17 |
82/2 |
خدمات متنوع و کافی |
8/7 |
6/27 |
8/25 |
7/23 |
1/15 |
89/2 |
آلودگی صوتی |
3/33 |
5/31 |
1/2 |
9/21 |
4/9 |
63/3 |
کارهای خلاف قانون |
6 |
5/13 |
9/27 |
5/36 |
1/16 |
56/2 |
بزهکاری |
4/9 |
6/21 |
7/30 |
7/17 |
6/20 |
81/2 |
محیطی ناامن |
6 |
4/34 |
4/29 |
4/21 |
9/8 |
07/3 |
حرکت (حمل و نقل) مشکل |
6 |
4/21 |
3/44 |
1/21 |
3/7 |
97/2 |
آلودگی محیطی (زباله) |
7/4 |
4/21 |
7/42 |
3/27 |
9/3 |
95/2 |
سیمای بصری نامناسب |
7/42 |
1/15 |
1/15 |
4/16 |
7/10 |
62/3 |
کیفیت آسفالت معابر |
3/6 |
5/18 |
5/25 |
4/21 |
9/27 |
73/2 |
ساختمانهای مخروبه و متروکه |
9/2 |
9/8 |
1/20 |
1/46 |
1/22 |
75/3 |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
با توجه به جدول 9، سطح معناداری برای دو متغیر 002/0 درصد است و چون این مقدار در سطح اطمینان 95/0 درصد از سطح خطای 05/0 درصد کمتر است، پس فرض متغیر احساس تعلق خاطر و ارتقای ویژگیهای محیطی معنادار بوده است و فرضیۀ پژوهش تأیید میشود. بدین معنی که با ارتقای ویژگیهای محیطی میتوان میزان تعلق خاطر ساکنان را افزایش داد.
جدول 9: همبستگی پیرسون بین متغیر احساس تعلق خاطر و ارتقای ویژگیهای محیطی
تعلق ویژگیهای محیطی |
ضریب همبستگی |
معناداری |
تعداد |
478/. |
002/. |
384 |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
- بین ویژگیهای اجتماعی و میزان تعلق به محله رابطه وجود دارد.
جدول 10 ویژگیهای اجتماعی پاسخگویان در محل سکونت خود را نشان میدهد. بیشترین میانگین در بین ویژگیهای اجتماعی مربوط است به ویژگی اهل مشارکتبودن با میانگین 62/3 درصد و کمترین میانگین مربوط به ویژگی سنتیبودن اهالی با میانگین 73/2 درصد است.
جدول 10: توزیع فراوانی، درصد و میانگین پاسخگویان بر حسب ویژگیهای اجتماعی
ویژگیهای اجتماعی |
خیلی زیاد |
زیاد |
متوسط |
کم |
خیلی کم |
میانگین |
صمیمی |
1/16 |
5/36 |
9/27 |
5/13 |
6 |
43/3 |
سنتی |
3/6 |
5/18 |
5/25 |
4/21 |
9/27 |
73/2 |
مذهبی |
6 |
4/21 |
3/44 |
1/21 |
3/7 |
97/2 |
قابل اعتماد |
7/4 |
4/21 |
7/42 |
3/27 |
9/3 |
95/2 |
اهل مشارکت (جمعگرا) |
7/42 |
1/15 |
1/15 |
4/16 |
7/10 |
62/3 |
قابل معاشرت |
1/28 |
4/21 |
5/25 |
5/18 |
6/6 |
56/3 |
یاریگر |
6/21 |
9/21 |
6/14 |
8/19 |
1/22 |
01/3 |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
همانطور که در جدول 11 ملاحظه میشود، سطح معناداری برای دو متغیر 029/0 درصد است و چون این مقدار در سطح اطمینان 95/0 درصد از سطح خطای 05/0 درصد کمتر است، پس فرض متغیر احساس تعلق خاطر و ارتقای ویژگیهای اجتماعی معنادار بوده است و فرضیۀ پژوهش تأیید میشود. بدین معنی که با ارتقای ویژگیهای اجتماعی میتوان میزان تعلق خاطر ساکنان را افزایش داد و برعکس.
مردم در زمانی که به مسئولیتپذیری و پاسخگوبودن همدیگر اعتماد داشته باشند، تمایل بیشتری به مشارکت در ادارۀ امور محلی خواهند داشت. برعکس زمانی که شهروندان یک جامعه، اطمینان از اثرگذاری مشارکت خود بر همنوعان خود را از دست بدهند، جامعه با پدیدۀ بیاعتمادی روبهرو میشود. بهطور کلی میتوان گفت حس تعلق به مکان از طریق برانگیختن مشارکت شهروندان باعث اعتماد بیشتر شهروندان میگردد، داشتن جوامعی با سرمایههای اجتماعی بالا و مشارکت آگاهانۀ شهروندان مستلزم وجود حس تعلق به مکان، محله و شهر است.
جدول 11: همبستگی پیرسون بین متغیر احساس تعلق خاطر و ارتقای ویژگیهای اجتماعی
تعلق ویژگیهای اجتماعی |
ضریب همبستگی |
معناداری |
تعداد |
234/. |
029/. |
384 |
منبع: مطالعات میدانی نگارندگان، 1393
3- نتیجهگیری
حس تعلق مکان به مفهوم حس مکان در ادراک ذهنی مردم از محیط و احساسات کم و بیش آگاهانه آنها از محیط خود است که شخص را در ارتباط درونی با محیط قرار میدهد، به گونهای که فهم و احساسات فرد با زمینۀ معنایی محیط پیوند خورده و یکپارچه میشود. این حس، عاملی است که موجب تبدیل یک فضا به مکانی با خصوصیات حسی و رفتاری ویژه برای افراد خاص میشود. حس مکان و تعلق مکانی، علاوه بر اینکه موجب احساس راحتی از یک محیط میگردد، باعث دستیابی به هویت برای افراد میشود. حس تعلق مکانی و مکاندوستی طی فرایندها و تعادلی که بین انسان و محیط زیست و زادگاه انسان پدید میآید و نیز چیزهای مثبت و منفی که بین انسان و محیط رد و بدل میشود، ایجاد میگردد و مرتب در زندگی و فعالیت انسانها انعکاس مییابد. تعلق مکانی به این معناست که مردم خود را به واسطۀ مکانی که در آن به دنیا آمدهاند و در آن رشد کردهاند، تعریف میکنند. این احساس اگر به خوبی شناخته و تقویت شود، بر روی ماندگاری افراد در محل زیست و زادگاهشان تأثیر میگذارد و باعث افزایش آن میشود تا جایی که افراد حاضر میشوند برای دفاع از محل و مکانی که به آن تعلق دارند، فداکاری نیز بکنند. در همین راستا، در پژوهش حاضر به سنجش عوامل مؤثر بر احساس تعلق خاطر ساکنان بافت قدیم شهر کاشان پرداخته شد. نتایج نشان میدهد 4/48 درصد پاسخگویان به میزان کم و خیلی کم به محل سکونت خود تعلق خاطر دارند. نتایج آزمون تی نیز نشان میدهد با توجه به میانگین 81/2 درصد میزان تعلق خاطر در بین ساکنان از وضعیت مناسبی با توجه به حد متوسط (عدد 3) برخوردار نیست. بیشترین میانگین رضایتمندی در پاسخگویان از امکانات، مربوط به مراکز خرید (با میانگین 97/3 درصد)، بازار (79/3 درصد) و انجمنهای محلی (19/3 درصد) است؛ در حالیکه کمترین میزان رضایتمندی از امکانات، مربوط به سالن سینما (با میانگین 69/1 درصد)، مؤسسات خیریه (74/1 درصد) و قهوهخانه و رستوران (9/1 درصد) است. همچنین پاسخگویان دربارۀ ویژگیهای محیطی محل سکونت خود معتقدند که سیمای بصری محله نامناسب (با میانگین 62/3 درصد)، آلودگی صوتی آن زیاد (63/3 درصد)، محلۀ آنها بیشتر قدیمی است (05/3 درصد)، تقریباً غیرقابل تحمل (96/2 درصد)، بسیار زیاد آسیبپذیر در برابر زلزله (89/1 درصد)، خدمات متنوع و کافی نیست (89/2 درصد)، حرکت و حمل و نقل در آن به سختی صورت میگیرد (97/2 درصد)، سیمای بصری نامناسب است (62/3 درصد) و کیفیت آسفالت معابر رضایتبخش نیست (73/2 درصد). در ادامه، بر اساس ضریب همبستگی پیرسون بین متغیرها نتایج زیر به دست آمد: سطح معناداری دو متغیر احساس تعلق خاطر و رضایت از امکانات 043/0 درصد است؛ بدین معنی که با افزایش میزان رضایتمندی، میزان تعلق ساکنان به سکونت در این محله افزایش یافت. این میزان بین متغیرهای احساس تعلق خاطر و تمایل به نوسازی و بهسازی، 012/0 درصد بوده است و بدین معناست که با ارتقای میزان تعلق خاطر ساکنان به محل سکونت، میزان تمایل به مشارکت در نوسازی و بهسازی نیز افزایش مییابد. بین متغیر احساس تعلق خاطر و ارتقای ویژگیهای اجتماعی سطح معناداری 029/0 درصد است؛ یعنی با ارتقای ویژگیهای اجتماعی میتوان میزان تعلق خاطر ساکنان را افزایش داد و برعکس. بهطور کلی میتوان نتیجه گرفت که بافت قدیم شهر کاشان در حال حاضر بیانگر هویتی نیست که از ابتدا برای آن تعریف شده است و تصویر ذهنی و سیمایی که از این بافت در ذهن ساکنان این بافتها نقش بسته است، بهدلیل وضعیت نابسامان و برنامهریزینشده، بسیار آشفته است و خوانایی، ابعاد زیباشناختی، بافت، مقیاس، شکل بافت، ردیف پنجرهها، مصالح و غیره که از مشخصههای اصلی سازندۀ هویت است، در این بافت رعایت نشده است و بافت نه در عمل و نه در ذهن افراد دارای هویت شایستهای نیست و نتوانسته است حس تعلق خاطر و اینهمانی را با افراد برقرار کند.