شناسنامه علمی شماره
دوره 27، شماره 2 ، شهریور 1395
مقاله پژوهشی
فاطمه عینلو؛ علی معافی رابری؛ آرش ملکیان؛ رضا قضاوی؛ محسن محسنی ساروی
چکیده
در بررسی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی برای شناخت وضعیت کیفی آبخوان، منابع آلودهکننده و تعیین مناسبترین راهکارهای مدیریتی، روشهای زمینآماری و GIS ابزار مفیدی هستند. در این پژوهش، توزیع پارامترهایی نظیرEC ،TDS ، TH و pH در منابع آب زیرزمینی دشت زنجان با استفاده از روشهای زمینآماری عکس فاصله (IDW)، ...
بیشتر
در بررسی تغییرات مکانی پارامترهای کیفی آبهای زیرزمینی برای شناخت وضعیت کیفی آبخوان، منابع آلودهکننده و تعیین مناسبترین راهکارهای مدیریتی، روشهای زمینآماری و GIS ابزار مفیدی هستند. در این پژوهش، توزیع پارامترهایی نظیرEC ،TDS ، TH و pH در منابع آب زیرزمینی دشت زنجان با استفاده از روشهای زمینآماری عکس فاصله (IDW)، توابع شعاعی(RBF)، تخمینگر موضعی (GPI)، تخمینگر عام (LPI) و روش کریجینگ معمولی (OK) در نرمافزار ArcGIS بر اساس نمونههای آب زیرزمینی 34 حلقه چاه ارزیابی و نقشههای پراکنش مکانی هر کدام تهیه شد. پس از بررسی واریوگرام و مشخصشدن مکانیبودن تغییرات پارامترها، اقدام به میانیابی پارامترها شد و با استفاده از روش اعتبارسنجی متقابل (CV) و ریشۀ دوم میانگین مربعات خطا (RMSE)، بهترین مدل ارزیابی با کمترین مقدار RMSE انتخاب شد. نتایج نشان داد، پارامترهای EC و pH با استفاده از روش عکس فاصله و پارامترهای TH و TDS با استفاده از روش تخمینگر توابع شعاعی کمترین مقدار RMSE را داشتهاند و برای تهیۀ نقشۀ توزیع مکانی پارامترهای کیفیت آب زیرزمینی از این روشها استفاده شد. با توجه به استاندارد آب آشامیدنی سازمان بهداشت جهانی و نقشههای بهدستآمده از زمینآمار، پارامتر pH در کل دشت برای شرب بدون محدودیت است و مقدار پارامتر EC در چهارچاه والایش، دیزجآباد، زنجان و مهتر در جنوب شرقی، مرکز و شمال غربی دشت محدودیت دارد که ناشی از فعالیتهای کشاورزی در این منطقه است. مقدار پارامتر TDS بجز شمال شرقی در کل دشت دارای محدودیت زیاد از نظر مصرف شرب است. در تعداد کمی از چاههای دشت مقدار TH بدون محدودیت است و مقادیر این پارامتر در دشت زنجان از نظر شرب محدودیت ایجاد میکند و از نظر سختی، آب کلیۀ چاهها در طبقۀ سخت و خیلی سخت طبقهبندی میشوند. بهنظر میرسد، دلیل روند کاهش کیفیت آب زیرزمینی برداشت بیرویه از منابع آب زیرزمینی و حفر چاههای غیرمجاز و گسترش فعالیتهای صنعتی است.
مقاله پژوهشی
محمدحسین سرایی؛ امیر اشنویی؛ مجتبی روستا
چکیده
دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، این انگیزه را در فرد ایجاد میکند که به احیا و نوسازی همهجانبۀ محیطهای خانگی و محلی بپردازد و اجرای برنامههای مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف اصلی این مقاله، سنجش عوامل مؤثر در احساس تعلق خاطر ساکنان بافت قدیم شهر کاشان ...
بیشتر
دلبستگی به مکان و احساس تعلق به آن، این انگیزه را در فرد ایجاد میکند که به احیا و نوسازی همهجانبۀ محیطهای خانگی و محلی بپردازد و اجرای برنامههای مختلف اقتصادی و اجتماعی را در اجتماع محلی با توفیق چشمگیر همراه کند و کیفیت زندگی را بهبود بخشد. هدف اصلی این مقاله، سنجش عوامل مؤثر در احساس تعلق خاطر ساکنان بافت قدیم شهر کاشان است. روش پژوهش به کار رفته در این پژوهش، توصیفی– تحلیلی و پیمایشی با ابزار پرسشنامۀ خودساخته است. جمعیت بافت قدیم شهر کاشان، 44548 نفر بوده است و حجم نمونه بر طبق فرمول نمونهگیری کوکران، 384 نفر محاسبه شد. برای تحلیل پرسشنامهها از نرمافزار SPSS و آزمونهای آماری تی و پیرسون استفاده شده است. نتایج به دست آمده، بیانگر آن است که بافت قدیم شهر کاشان در حال حاضر بیانگر هویتی نیست که از ابتدا برای آن تعریف شده و تصویر ذهنی و سیمایی که از این بافت در ذهن ساکنان این بافتها نقش بسته است، بهدلیل وضعیت نابسامان و برنامهریزینشده، بسیار آشفته است و خوانایی، ابعاد زیباشناختی، بافت، مقیاس، شکل بافت، ردیف پنجرهها، مصالح و غیره که از مشخصههای اصلی سازندۀ هویت است، در این بافت رعایت نشده است. بافت نه در عمل و نه در ذهن افراد، هویت شایستهای ندارد و نتوانسته است حس تعلق خاطر و اینهمانی را با افراد برقرار کند.
مقاله پژوهشی
هوشمند عطایی؛ راضیه فنایی
چکیده
خورشید منبع بنیادی انرژی در سامانۀ اقلیمی زمین است و تغییرات آن نوساناتی را در جوّ زمین ایجاد میکند. شرایط آب و هوایی مناطق مختلف در ارتباط با فعالیتهای خورشیدی است و این فعالیتها یکی از دلایل رخدادهایی مانند خشکسالیها و سیلابهاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فعالیت لکههای خورشیدی بر دمای حداقل ماهانۀ استان اصفهان و ...
بیشتر
خورشید منبع بنیادی انرژی در سامانۀ اقلیمی زمین است و تغییرات آن نوساناتی را در جوّ زمین ایجاد میکند. شرایط آب و هوایی مناطق مختلف در ارتباط با فعالیتهای خورشیدی است و این فعالیتها یکی از دلایل رخدادهایی مانند خشکسالیها و سیلابهاست. پژوهش حاضر با هدف بررسی تأثیر فعالیت لکههای خورشیدی بر دمای حداقل ماهانۀ استان اصفهان و به شیوۀ پیکسلی صورت پذیرفته است. در این راستا از آمار دمای حداقل 21 ایستگاه همدید و آب و هواشناسی در داخل و خارج استان طی مقطع زمانی 2010-1961 و همچنین آمار تعداد لکههای خورشیدی طی همان دوره بهره گرفته شد. پس از اطمینان از همگنبودن دادههای مورد مطالعه با آزمون Runs Test، دادههای ایستگاهی با میانیابی به دادههای پیکسلی با ابعاد 5×5 کیلومتر مربع تبدیل شد. سپس ارتباطسنجی عناصر مورد مطالعه با روش تحلیل موجک پیوسته مورلت و تحلیل موجک متقاطع انجام گرفت. نتایج حاصل از این پژوهش بیانگر آن است که دمای حداقل استان اصفهان از چرخههای زمانی 4-1 و 11-8 ساله برخوردار بوده است که همزمان با فعالیت لکههای خورشیدی است. بهخصوص در ماه دسامبر که چرخههای زمانی 11-8 ساله رخ داده و از نمود بیشتری برخوردار است. همچنین بجز ماه فوریه که ارتباط و همبستگی عناصر مورد مطالعه از نوع منفی است، در سایر ماهها همبستگی مشاهدهشده از نوع همفاز و مثبت معنادار بوده است.
مقاله پژوهشی
شهرام بهرامی؛ فاطمه پرهیزکار؛ الهه اکبری؛ تیمور جعفری
چکیده
مخازن هیدروکربنی از منابع انرژی تمامشدنی و تجدیدناپذیر است که به ازای برداشت و استفاده از ذخایر زیرزمینی بهتدریج از میزان ذخیرۀ آنها کاسته میشود و دیگر ترمیم نخواهند شد؛ بنابراین برای جبران هیدروکربنهای مصرفشده فقط باید به اکتشاف منابع و ذخایر جدید اقدام کرد.در این پژوهش، نقش ژئومورفولوژی تکتونیک بر سهولت اکتشاف مخازن ...
بیشتر
مخازن هیدروکربنی از منابع انرژی تمامشدنی و تجدیدناپذیر است که به ازای برداشت و استفاده از ذخایر زیرزمینی بهتدریج از میزان ذخیرۀ آنها کاسته میشود و دیگر ترمیم نخواهند شد؛ بنابراین برای جبران هیدروکربنهای مصرفشده فقط باید به اکتشاف منابع و ذخایر جدید اقدام کرد.در این پژوهش، نقش ژئومورفولوژی تکتونیک بر سهولت اکتشاف مخازن هیدروکربنی زاگرس فارس با استفاده از شاخصهای ژئومورفیک بررسی شده است. شاخصهای سینوسیته جبهه کوهستان، تقارن چینخوردگی، نسبت جهت، نسبت انشعاب، فرکانس رودخانه، تراکم زهکشی، طول خطالرأس، ارتفاع طاقدیس، الگوی زهکشی و فرم طاقدیسها در طاقدیس دارای مخزن هیدروکربنی خشت و طاقدیس فاقد مخزن هیدروکربنی نورا، محاسبه شده است. این شاخصها، برای تفکیک طاقدیسهای فعال و غیرفعال از نظر تکتونیکی، بعد از ورود دادههای مورد نیاز به نرمافزار Arc GIS، مقایسه شدهاند. علاوه بر آن، مطالعۀ شواهد ژئومورفیک بالاآمدگی و فعالیتهای تکتونیکی، بررسی نقش تکتونیک در فرسایش، همچنین فرود محوری و الگوی آبراههها و ویژگیهای ژئومورفولوژیکی طاقدیس دارای مخزن هیدروکربنی، مشخص و روابط بین ژئومورفولوژی و تشکیل مخازن هیدروکربنی تبیین شد. بهطور کلی، ارتباط نزدیکی بین مخازن هیدروکربنی و ژئومورفولوژی طاقدیسهای مطالعهشده وجود دارد؛ بهطوریکه در طاقدیس فاقد مخزن هیدروکربنی، مورفولوژی فشردهتر و فرسایش یافتهتر است، در مقابل، طاقدیس دارای مخزن هیدروکربنی، جوانتر، عریضتر و کمتر فرسایشیافته است. پژوهشهای مشابه میتوانند به وزارت نفت، سازمان زمینشناسی کشور و سازمان بهرهبرداری نفت و گاز، کمک شایانی کند.
مقاله پژوهشی
جعفر توکلی؛ هادی الماسی
چکیده
امروزه روستاها در سایۀ پیشرفت ارتباطات و گسترش تبادلات گوناگون، فضایی بسیار پویاتر از گذشته دارند. در چنین بستری، خانوارهای چندفضایی نظیر کشاورزان غایب شکل گرفتهاند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگیهای این گروه از بعد نحوۀ سازماندهی تولید و بهرهبرداری از منابع تولیدی روستاست. در این راستا، 6 روستای نمونه از دهستان حومۀ شهرستان ...
بیشتر
امروزه روستاها در سایۀ پیشرفت ارتباطات و گسترش تبادلات گوناگون، فضایی بسیار پویاتر از گذشته دارند. در چنین بستری، خانوارهای چندفضایی نظیر کشاورزان غایب شکل گرفتهاند. هدف پژوهش حاضر، شناسایی ویژگیهای این گروه از بعد نحوۀ سازماندهی تولید و بهرهبرداری از منابع تولیدی روستاست. در این راستا، 6 روستای نمونه از دهستان حومۀ شهرستان هرسین انتخاب شدند. از 196 خانوار ساکن این روستاها طبق فرمول کوکران، نمونهای برابر 140 خانوار محاسبه شد و 90 نفر کشاورز شهرنشین نیز تمامشماری شدند. ابزار پژوهش پرسشنامه بود که روایی آن را متخصصان موضوعی تأیید کردند و پایاییآن با آزمون آلفای کرونباخ تأیید شد (0.838= α). یافتهها نشان داد، فعالیتهای باغداری و دامداری در کشاورزان غایب بهشدت کمتر از همگنان ساکن روستاست. اراضی آبی و باغی آنها نیز کمتر است و بهطور عمده در روستا خانه ندارند و در مقابل، وسایل نقلیۀ شخصی بیشتری دارند. مالکیت ماشینآلات کشاورزی در بین آنها ناچیز است و اغلب اجاره میکنند. از نظر رعایت تناوب زراعی و کشت دوم از کشاورزان مقیم عملکرد ضعیفتری دارند. اتکای بیشتری به نیروی کار دستمزدی دارند و میزان بیمهپذیری در آنها بسیار کم است. علاوه بر اینکه درآمد خود را کمتر از کشاورزان ساکن ارزیابی میکنند، عمدۀ مازاد اقتصادی خود را در شهر سرمایهگذاری میکنند. در قیاس با کشاورزان ساکن، عملکرد خود در کلیۀ مراحل تولید را ضعیفتر ارزیابی کردهاند و آزمون همبستگی نشان داد، این ضعف عملکرد تا حد زیادی با عامل فاصله از روستا، سالهای سکونت در شهر، مدت سکونت فصلی در روستا و میزان اراضی زراعی در ارتباط است؛ بنابراین پیش از هرگونه سیاستگذاری و اقدام در ارتباط با توسعۀ روستاها و کشاورزی کشور، گونهشناسی کشاورزان و راهبردهای معیشت ایشان و نیز آسیبشناسی روندهای جاری تولید و بهرهبرداری از منابع روستا در ارائۀ الگوی مدیریت بهینۀ این منابع راهگشاست.
مقاله پژوهشی
فرهاد ذوالفقاری؛ حسن خسروی
چکیده
در این پژوهش با استفاده از روش ایرانی IMDPA، حساسیت اراضی منطقۀ سراوان به بیابانزایی ارزیابی و بررسی شده است. برای این منظور، پس از بررسی و ارزیابیهای اولیه، چهار معیار اقلیم، پوشش گیاهی، خاک و فرسایش بادی بهعنوان مهمترین معیارهای مؤثر در بیابانزایی منطقه با شاخصهای متفاوت در نظر گرفته شد. با استفاده از روش فوق، امتیازات ...
بیشتر
در این پژوهش با استفاده از روش ایرانی IMDPA، حساسیت اراضی منطقۀ سراوان به بیابانزایی ارزیابی و بررسی شده است. برای این منظور، پس از بررسی و ارزیابیهای اولیه، چهار معیار اقلیم، پوشش گیاهی، خاک و فرسایش بادی بهعنوان مهمترین معیارهای مؤثر در بیابانزایی منطقه با شاخصهای متفاوت در نظر گرفته شد. با استفاده از روش فوق، امتیازات هر شاخص در معیار مربوطه مشخص و ارزش هر معیار با محاسبۀ میانگین هندسی امتیاز شاخصهای آن مشخص شد. پس از آن هر یک از معیارها به صورت لایههای اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. با رویهمگذاری و تلفیق لایههای رستری معیارهای مذکور و محاسبۀ میانگین هندسی معیارها بهکمک فرمول DM=(SI×WEI×VI×CLI)1/4 و تجزیه و تحلیل آن با استفاده از مدل IMDPA نقشۀ شدت بیابانزایی منطقه بهدست آمد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان میدهد، 24/45 درصد منطقه از نظر درجه بیابانزایی در کلاس متوسط و 39/54 درصد آن در کلاس شدید قرار دارد و 37/0 درصد منطقه که شامل مناطق مسکونی بود، در هیچ کلاسی قرار نگرفت. معیار اقلیم با ارزش عددی 1/3، بیشترین تأثیر و معیار خاک با ارزش عددی 35/2، کمترین تأثیر را در بیابانزایی منطقه دارد. همچنین معیارهای پوشش گیاهی و فرسایش بادی بهترتیب با ارزشهای عددی 62/2 و 87/2 شدت بیابانزایی شدید را نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
محمد زارع؛ سمانه پورمحمدی؛ حمید سودایی زاده
چکیده
مناطق خشک از نظر شکل اراضی، خاک، جامعۀ گیاهی و جانوری و منابع آب و اقلیم بسیار متنوع هستند. یکی از مؤلفههای معرف اقلیم، تعیین شاخصهای خشکی در هر منطقه است. اطلاع از دامنه و شدت خشکی، در مدیریت و برنامهریزی مناسب منابع طبیعی و پایداری زیستبوم (اکوسیستم) هر منطقه، بهویژه مناطق خشک مفید است. استفاده از روشهای گشتاورهای خطی ...
بیشتر
مناطق خشک از نظر شکل اراضی، خاک، جامعۀ گیاهی و جانوری و منابع آب و اقلیم بسیار متنوع هستند. یکی از مؤلفههای معرف اقلیم، تعیین شاخصهای خشکی در هر منطقه است. اطلاع از دامنه و شدت خشکی، در مدیریت و برنامهریزی مناسب منابع طبیعی و پایداری زیستبوم (اکوسیستم) هر منطقه، بهویژه مناطق خشک مفید است. استفاده از روشهای گشتاورهای خطی و تحلیل خوشهای در تعیین مناطق همگن اقلیمی نقش مؤثری دارد. هدف اصلی این پژوهش، استفاده از روشهای گشتاورهای خطی و تحلیل خوشهای در تعیین مناطق همگن اقلیمی با استفاده از شاخص خشکی یونپ در نیمۀ شرقی ایران است. به اینمنظور، دادههای اقلیمی 20 ایستگاه هواشناسی همدیدی در نیمۀ شرقی کشور جمعآوری و برای محاسبۀ تبخیر- تعرق مرجع با استفاده از مدل فائو- پنمن- مانتیث استفاده شد. سپس شاخص خشکی یونپ [1] برای هر20 ایستگاه محاسبه شد. در مرحلۀ بعد، با استفاده از روش تحلیل خوشهای، منطقۀ مورد مطالعه به پنج منطقۀ همگن تقسیم و با بهرهگیری از تحلیل عاملی مهمترین مؤلفههای مؤثر بر شاخص خشکی یونپ در هر منطقه همگن تعیین شد. براساس نتایج، تخمین منطقهای گشتاور خطی، بهترین تابع توزیع منطقهای برای هر منطقۀ همگن تعیین شد. نتایج این پژوهش کارآیی مناسب ترکیب روشهای گشتاور خطی و تحلیل خوشهای را برای تعیین مناطق همگن نشان میدهد. بر اساس نتایج بهدستآمده، بهتر است در ابتدا مناطق همگن با روش تحلیل خوشهای تعیین و سپس بهکمک روش گشتاورهای خطی بررسی و تأیید شود.
[1] UNEP
مقاله پژوهشی
سمیه سادات شاه زیدی
چکیده
دشت لوت با وسعتی حدود 54000 کیلومتر مربع بهصورت چالهای بیضیشکل با امتداد شمالی– جنوبی یکی از پدیدههای ژئومرفیک منحصر به فرد در جهان است و با تأثیر از تحولات اقلیمی و تکتونیکی دوران چهارم، تغییرات زیادی را تجربه کرده است. این پدیدهها در منطقه همواره این پرسش را مطرح میکند که علت تفاوت در فرمسازی در این بخش از ایران چیست. ...
بیشتر
دشت لوت با وسعتی حدود 54000 کیلومتر مربع بهصورت چالهای بیضیشکل با امتداد شمالی– جنوبی یکی از پدیدههای ژئومرفیک منحصر به فرد در جهان است و با تأثیر از تحولات اقلیمی و تکتونیکی دوران چهارم، تغییرات زیادی را تجربه کرده است. این پدیدهها در منطقه همواره این پرسش را مطرح میکند که علت تفاوت در فرمسازی در این بخش از ایران چیست. پاسخ به این پرسش با اتکا به شواهد عینی و تحلیلهای دیداری و رقومی و نقشههای منطقه بر ما روشن میکند که اولاً این منطقه با شرایط متفاوت اقلیمی و تحولات متعددی در دوران کواترنر روبهرو بوده است و ثانیاً شرایط اقلیمی حاکم بر این منطقه بر خلاف مناطق دیگر ایران که اغلب با برودت و فعالیتهای یخچالی همراه بوده است، بیشتر متأثر از اقلیم مرطوب و گرم مشابه با اقلیمهای موسمی امروز است و از اینرو سیستمهای شکلزا درآن، نسبت به دیگر مناطق ایران تفاوتهای چشمگیر داشته است؛ بهطوریکه شواهد ژئومرفیک بررسیشده در منطقه شاهدی برحاکمیت دورههای مرطوب است. نتیجۀ حاکمیت اقلیم موسمی در این بخش از ایران که به مراتب قویتر و گستردهتر از اقلیم موسمی فعلی حاکم در جنوب شرق ایران بوده است، تشکیل دریاچۀ بزرگ لوت بهعنوان شاهد دریاچههای بارانی در دوران چهارم را توجیه میکند. نتایج بررسیهای ژئومرفیک درحاشیۀ این دریاچۀ خشکشده که بیشتر متکی به ممیزههای دیداری و تحلیلهای تصاویر ماهوارهای بوده است، حکایت از شناسایی هفت سطح فرسایشی و یا بهعبارتی پادگانههای دریاچهای در بخش شرقی و شمالی آن است و براساس اصل انطباق[1] این سطوح بهخوبی از وقوع دورههای مرطوب با شدت و ضعفهای متعدد پرده بر میدارد. نکتۀ قابل ذکر دیگر، فعالیتهای تکتونیکی بسیار جدیدی است که بخش غربی این دریاچه را متحول میکند و سبب جابهجایی و از میان رفتن تراسها شده است. این شواهد خود دالّ بر جوانتربودن فعالیتهای تکتونیکی از دورههای مرطوب قابل ردیابی در لوت است و وجود شکستگیهای متعدد در دامنۀ مخروطهافکنهها و تغییر کانونهای همگرای آنها بهخوبی حکایت از تعدد فازهای تکتونیکی در خلال تحولات و تغییرات اقلیمی در این ناحیه دارد. حکایت باد (جهت و سرعت) نیز مسئلۀ مهم و قابل توجهی بوده است و قسمت دشت لوت در قلمرو وزش بادهایی از جهت شمال، جنوب، شرق و غرب مانند امروز قرار داشته با این تفاوت که شدت آن بسیار بیشتر بوده و تأثیر بسیاری بر فرمهای منطقه داشته است.
مقاله پژوهشی
سید محمود زنجیرچی؛ مریم امانی؛ فاطمه عزیزی
چکیده
افزایش روزافزون تعداد اتومبیل باعث اختصاص سهم عمدهای از مساحت خیابانها، معابر، فضاهای باز و مسکونی به اتومبیل میشود. از اینرو شهرهای بزرگ، امروزه با کسری پارکینگ در سطح شهر و محدودیت فضای پارک حاشیهای روبهرو هستند. استفاده از پارکینگهای مکانیزه در پاسخ به افزایش تقاضا برای پارکینگ مطرح میشود. یکی از حوزههای تصمیمگیری ...
بیشتر
افزایش روزافزون تعداد اتومبیل باعث اختصاص سهم عمدهای از مساحت خیابانها، معابر، فضاهای باز و مسکونی به اتومبیل میشود. از اینرو شهرهای بزرگ، امروزه با کسری پارکینگ در سطح شهر و محدودیت فضای پارک حاشیهای روبهرو هستند. استفاده از پارکینگهای مکانیزه در پاسخ به افزایش تقاضا برای پارکینگ مطرح میشود. یکی از حوزههای تصمیمگیری در سازمانها که از اهمیت زیادی برخوردار است، تصمیمات مرتبط با اولویتبندی و انتخاب محصولات است. در این پژوهش از تلفیق دو روش تاگوچی و فرایند تحلیل سلسلهمراتبی فازی (FAHP) بهمنظور اولویتبندی محصولات مربوط به پارکینگهای مکانیزه، استفاده شده است. بنابراین مدیریت شرکتها در این زمینه قادر خواهند بود با داشتن منابع محدود سازمان خود و افزایش تقاضا برای نصب این پارکینگها نیاز مشتری خود را برآورده سازند. بدین منظور ابتدا عوامل مؤثر بر اولویتبندی پارکینگهای مکانیزه با مرور متون پژوهش و نظر خبرگان شناسایی شد. در این پژوهش از دو پرسشنامه یکی بهمنظور تعیین اهمیت هر یک از معیارهای مؤثر بر اولویتبندی پارکینگهای مکانیزه به روش تاگوچی فازی و دیگری پرسشنامۀ مقایسات زوجی محصولات با توجه به معیارها به روش AHP فازی استفاده شد. پرسشنامۀ روش تاگوچی و AHP فازی به ترتیب براساس طیف پنجتایی و ششتایی فازی است. سپس میزان تأثیر این معیارها با استفاده از روش تاگوچی فازی تعیین شد و در نهایت با استفاده از وزنهای به دست آمده از روش تاگوچی فازی با بهکارگیری فرایند تحلیل سلسلهمراتبی فازی، محصولات اولویتبندی شدند. نتایج روش تاگوچی نشان داد معیار کیفیت، خدمات پس از فروش و هزینۀ سرمایهگذاری به میزان 173/0، 155/0 و 118/0 اهمیت وزنی بیشتری نسبت به سایر معیارهای مؤثر بر پارکینگهای مکانیزه دارند. نتایج روش AHP فازی نشان داد از بین 5 نوع پارکینگ مورد بررسی شامل برجی 40تایی، برجی 30تایی، آسانسوری دوتایی، چرخ و فلک 16تایی و چرخ و فلک 12تایی به میزان 254/0، 231/0، 194/0، 165/0 و 114/0 حایز رتبۀ اول تا پنجم شدهاند.
مقاله پژوهشی
غلامحسین عبدالله زاده؛ خدیجه صالحی؛ طاهره قرقانی
چکیده
امروزه گردشگری یکی از بخشهای بزرگ اقتصاد است که با رشدی سریع قابلیت حمایت از جامعۀ محلی را در ایجاد تنوع اقتصادی داراست؛ درحالیکه، توسعۀ گردشگری در نواحی روستایی پیامدهای مختلف مثبت و منفی زیستمحیطی را در پی دارد. برنامهریزی برای ایجاد تعادل بهینه بین منافع و هزینههای زیستمحیطی توسعۀ گردشگری، نیازمند شناخت نگرش جامعۀ ...
بیشتر
امروزه گردشگری یکی از بخشهای بزرگ اقتصاد است که با رشدی سریع قابلیت حمایت از جامعۀ محلی را در ایجاد تنوع اقتصادی داراست؛ درحالیکه، توسعۀ گردشگری در نواحی روستایی پیامدهای مختلف مثبت و منفی زیستمحیطی را در پی دارد. برنامهریزی برای ایجاد تعادل بهینه بین منافع و هزینههای زیستمحیطی توسعۀ گردشگری، نیازمند شناخت نگرش جامعۀ میزبان نسبت به پیامدهای محیطزیستی گردشگری است. ناحیۀ آقسو در شهرستان کلاله استان گلستان نیز جاذبههای طبیعی فراوانی دارد که در فصول مختلف سال همواره مورد توجه گردشگران زیادی است. این مطالعه با هدف بررسی نگرش جامعۀ روستایی نسبت به تأثیرات زیستمحیطی گردشگری در ناحیۀ آقسو در استان گلستان اجرا شده است. به این منظور، از روش پژوهش توصیفی- تحلیلی مبتنی بر پیمایش پرسشنامهای استفاده شد. از ابزار پرسشنامه برای گردآوری دادهها استفاده شد. روایی صوری و محتوایی پرسشنامه بر اساس نظرات خبرگان محلی و برخی از استادان دانشگاه و پایایی پرسشنامه از طریق محاسبۀ ضریب آلفای کرونباخ برای بخشهای پرسشنامه در دامنۀ 687/0=α تا 888/0=α تأیید شد. از دادههای 130 نفر از سرپرستان خانوار که بهصورت تصادفی از 5 روستای دهستان آقسو انتخاب شدند، برای تحلیل استفاده شد. در این پژوهش دو متغیر وابسته تأثیرات مثبت و منفی محیطزیستی بود که اثر متغیرهای مستقل شامل تعلق اجتماعی، وابستگی اقتصادی به گردشگری، نگرش محیطزیستی، استفاده از جاذبههای گردشگری، دغدغۀ اجتماعی و ادراک از وضعیت اقتصادی بر آنها از طریق رگرسیون چندگانۀ توأم بررسی شد. همچنین، وضعیت این دو متغیر در بین گروههای مختلف پاسخگویان از طریق آزمونهای مقایسهای t و F برای نمونههای مستقل نیز ارزیابی شد. نتایج نشان داد، مواردی مانند «افزایش همکاری مردم روستا برای حفظ محیط زیست» و «توجه بیشتر به اصول بهداشتی و جلوگیری از مصرف بیرویه» از جمله مهمترین تأثیرات مثبت و «افزایش زباله، فاضلاب و آشغال» و «ازدحام جمعیت در مسیر و محدودۀ جنگل» نیز از جمله مهمترین تأثیرات منفی بوده است. همچنین، متغیرهای جنسیت، تأهل، بومیبودن، تحصیلات، سن، درآمد و فاصلۀ مکانی تا جاذبۀ گردشگری تأثیری بر ادراک از پیامدهای مثبت و منفی محیطزیستی نداشتند. درحالیکه، افراد عضو نهادهای روستایی تأثیرات منفی محیطزیستی را بیشتر از افراد غیرعضو ارزیابی کردند، افراد با سابقۀ اقامتی بیشتر در روستا تأثیرات مثبت را کمتر ارزیابی کردند. نتایج آزمون ویلکاکسون نشان داد پاسخگویان تأثیرات منفی محیطزیستی توسعۀ گردشگری در روستاهای محل سکونت خود را بسیار بیشتر از تأثیرات مثبت آن ارزیابی کردهاند. نتایج تحلیل رگرسیون چندگانه نشان داد متغیرهای تعلق اجتماعی، نگرش زیستمحیطی و دغدغۀ اجتماعی تأثیر معنادار مستقیمی بر ادراک از هزینههای منفی زیستمحیطی دارند. همچنین، متغیرهای تعلق اجتماعی، وابستگی اقتصادی به گردشگری و ادراک از وضعیت اقتصادی نیز تأثیر معنادار مستقیمی بر ادراک از تأثیرات مثبت دارند.