شناسنامه علمی شماره
دوره 27، شماره 3 ، آذر 1395
مقاله پژوهشی
سعید جهانبخش اصل؛ یعقوب دین پژوه؛ محمدحسین عالی نژاد؛ خلیل ولیزاده کامران؛ مرتضی پرهیزکار
چکیده
با توجه به اهمیت بارش برف در تأمین آب در مناطق کوهستانی، برآورد دقیق آب معادل برف و همچنین تغییرات سطح پوشش آن، در بخشهای کشاورزی، انرژی، مدیریت مخزن و هشدار سیل مؤثر است. در این مطالعه، بهمنظور برآورد رواناب حاصل از ذوب برف در حوضۀ شهرچای، نخست سطح پوشش برف برای سال آبی 92 با استفاده از تصاویر روزانۀ ماهوارۀترا- مودیس با تفکیک ...
بیشتر
با توجه به اهمیت بارش برف در تأمین آب در مناطق کوهستانی، برآورد دقیق آب معادل برف و همچنین تغییرات سطح پوشش آن، در بخشهای کشاورزی، انرژی، مدیریت مخزن و هشدار سیل مؤثر است. در این مطالعه، بهمنظور برآورد رواناب حاصل از ذوب برف در حوضۀ شهرچای، نخست سطح پوشش برف برای سال آبی 92 با استفاده از تصاویر روزانۀ ماهوارۀترا- مودیس با تفکیک مکانی 1 کیلومتر در محیط نرمافزار ENVI استخراج شد. آنگاه با استفاده از الحاقیۀ Hec_GeoHMS در نرمافزارGIS، مشخصات فیزیوگرافی حوضه بهدست آمد. در مرحلۀ بعد، با واردکردن دادههای پوشش برف، متغیرهای هواشناختی و شاخصهای لازم به مدلSRM، رواناب ناشی از ذوب برف شبیهسازی شد. نتایج نشان داد، سهم جریان رودخانه از ذوب برف در ماههای فروردین و اردیبهشت چشمگیر است، ولی با افزایش درجهحرارت هوا در خردادماه، سهم باران در جریان پررنگتر است. همچنین نتایج شبیهسازی بیانگر دقت بالای این مدل است، بهطوریکه ضریب تعیین (R2) معادل 9/0 و درصد خطای حجمی آن (DV) 96/1 بهدست آمد.
مقاله پژوهشی
محمد حسین رضائی مقدم؛ منصور خیری زاده؛ مسعود رحیمی
چکیده
رودخانهها بهدلیل برداشت، انتقال و نهشتهگذاری رسوبات، یکی از مهمترین عوامل تغییردهندۀ سطح زمین هستند. در طول تاریخ، برخی از رودخانهها بهعنوان خطوط مرزی بین کشورها انتخاب شدهاند و اهمیت مضاعفی را کسب کردهاند. مجرای رودخانهها، بهخصوص رودخانههای با بستر آبرفتی، پیوسته در حال تغییر هستند و همین امر مسائل ...
بیشتر
رودخانهها بهدلیل برداشت، انتقال و نهشتهگذاری رسوبات، یکی از مهمترین عوامل تغییردهندۀ سطح زمین هستند. در طول تاریخ، برخی از رودخانهها بهعنوان خطوط مرزی بین کشورها انتخاب شدهاند و اهمیت مضاعفی را کسب کردهاند. مجرای رودخانهها، بهخصوص رودخانههای با بستر آبرفتی، پیوسته در حال تغییر هستند و همین امر مسائل مختلفی را موجب میشود. رودخانۀ ارس در زمرۀ چنین رودخانههایی بهشمار میرود. در این پژوهش، قسمتی از رودخانۀ ارس از نظر جابهجایی جانبی مجرا در دو دورۀ زمانی 1379 ه.ش (2000م) و 1393 ه.ش (2014م) بررسی شد. در این راستا، با استفاده از پردازش تصاویر ماهوارهای (تصاویر سنجندههای ETM+ و OLI ماهوارههای لندست 7 و 8) مجرای رودخانۀ برای دو دورۀ زمانی مورد مطالعه حاصل شد. سپس با توجه به مورفولوژی و روند تغییرات مجرا، کل رودخانۀ به 21 ترانسکت تقسیم شد. پلانفرم رودخانۀ در هر ترانسکت با استفاده از دو شاخص ضریب خمیدگی و زاویۀ مرکزی بررسی شد. با توجه به جابهجاییهایی که در مجرا صورت گرفته است، آهنگ مهاجرت کانال محاسبه شد. همچنین با توجه به تغییرات مساحت ترانسکتها، مقدار اراضی ازدسترفته یا افزودهشده به هر دو جهت رودخانه محاسبه شد. نتایج نشان میدهد، رودخانۀ ارس در بازۀ مورد مطالعه از نوع مئاندری توسعهیافته است. مقادیر ضریب خمیدگی و زاویۀ مرکزی در سال 2014 نسبت به سال 2000، روند افزایشی را نشان میدهد که گویای فعالبودن مئاندرهای رودخانه است. متوسط آهنگ مهاجرت مجرا، رقم چشمگیری درحدود 8 متر را نشان میدهد و از این نظر رودخانۀ بسیار پویایی محسوب میشود. جابهجایی مجرا در رودخانۀ مورد مطالعه به دلیل فرسایش و پیشروی کناره مقعر مئاندرها، ایجاد میانبُرها و مخصوصاً تغییر مسیر بوده است. در قسمتهایی از رودخانه که زاویۀ مرکزی دارای مقادیر بالایی است، مقدار آهنگ مهاجرت مجرا ارقام چشمگیری را نشان میدهد. برعکس، در قسمتهایی که رودخانه گرایش به یک الگوی مستقیم دارد، آهنگ جابهجایی کمتر بوده است. در طی دورۀ 14 ساله، در حدود 253 هکتار از اراضی ایران درنتیجۀ تغییرات مجرا از دسترس خارج شده و برعکس در حدود 275 هکتار به اراضی در دسترس افزوده شده است و ازاینرو، نزدیک به 23 هکتار به اراضی طرف ایران اضافه شده است.
مقاله پژوهشی
محمد صادق کیخسروی کیانی؛ ابوالفضل مسعودیان
چکیده
در این پژوهش، دادههای روزانۀ دو سنجندۀ مودیس تررا و مودیس آکوا برای فصلبندی پوشش برف در ایرانزمین به کار گرفته شد. دادههای این دو سنجنده در تفکیک مکانی 500 متر و به صورت رقومی در دسترس است. دادههای بهکارگرفتهشده در این پژوهش، خردترین تفکیک موجود دادههای سنجندۀ مودیس است. برای فصلبندی پوشش برف ایرانزمین، نخست ...
بیشتر
در این پژوهش، دادههای روزانۀ دو سنجندۀ مودیس تررا و مودیس آکوا برای فصلبندی پوشش برف در ایرانزمین به کار گرفته شد. دادههای این دو سنجنده در تفکیک مکانی 500 متر و به صورت رقومی در دسترس است. دادههای بهکارگرفتهشده در این پژوهش، خردترین تفکیک موجود دادههای سنجندۀ مودیس است. برای فصلبندی پوشش برف ایرانزمین، نخست دادههای رقومی پوشش برف در محیط نرمافزار متلب گردآوری و سپس چند الگوریتم روی دادهها به منظور کاهش ابرناکی به کار بسته شد. پس از آمادهسازی دادهها، آرایۀ میانگین بلندمدت دوازده ماه خورشیدی از فروردین تا اسفند در نرمافزار متلب محاسبه شد. ابعاد این آرایه 7541502 × 12 بود که سطرهای آن نمایندۀ هر ماه و ستونهای این آرایه نمایندۀ یاختههای مکانی در ایران است. در گام بعدی فواصل اقلیدسی یاختهها به کمک روش ادغام وارد در نرمافزار متلب محاسبه شد. یافتههای این پژوهش نشان داد که روی هم رفته در ایرانزمین چهار فصل برفپوشان دیده میشود: فصل بیبرفی شامل ماههای اردیبهشت تا خرداد؛ فصل گذار شامل ماههای فروردین و آبان؛ فصل پوستۀ برفپوشان شامل ماههای آذر و اسفند و فصل هستۀ برفپوشان که شامل ماههای دی و بهمن میشود. همچنین برای هر یک از فصول اقلیمی و هر کدام از ماههای خورشیدی شمار روزهای برفپوشان و مساحتهای آنها بررسی شد. مطالعات نشان داد بیشترین گسترۀ مساحت روزهای برفپوشان یک روزه در ماه دی دیده میشود. در این ماه، روزهای برفپوشان یک روزه 15 درصد از گسترۀ کشور را پوشش میدهند. در گام پایانی، رابطۀ میان شمار روزهای برفپوشان و ارتفاع برای هر یک از فصول اقلیمی به کمک مدل رقومی ارتفاع ایران (Dem) محاسبه گردید. یافتهها گویای آن بود که در هر یک از فصول اقلیمی، این رابطه متفاوت است.
مقاله پژوهشی
کاظم رنگزن؛ مصطفی کابلی زاده؛ دانیا کریمی؛ ابراهیم منصورنعیمی
چکیده
پ با توجه به اینکه مکانگزینی برای اسکان موقت پس از بروز سانحۀ زلزله را سازمان امدادرسانی بدون درنظرگرفتن استانداردهای لازم انجام میدهد؛ ازاینرو، این کار با مشکلات زیادی بهویژه در کلانشهرها همراه خواهد بود. برای پیشگیری از وقوع مشکلات و برای داشتن برنامۀ عملیاتی مدون پس از وقوع بحران زلزله، لازم است مناطق زلزلهخیزی ...
بیشتر
پ با توجه به اینکه مکانگزینی برای اسکان موقت پس از بروز سانحۀ زلزله را سازمان امدادرسانی بدون درنظرگرفتن استانداردهای لازم انجام میدهد؛ ازاینرو، این کار با مشکلات زیادی بهویژه در کلانشهرها همراه خواهد بود. برای پیشگیری از وقوع مشکلات و برای داشتن برنامۀ عملیاتی مدون پس از وقوع بحران زلزله، لازم است مناطق زلزلهخیزی همچون کلانشهر اهواز بهلحاظ مناطق خطرپذیر، مناطق امن برای اسکان موقت پس از بحران و همچنین مسیریابی بهینه برای رسیدن به مناطق امن، پهنهبندی و بررسی دقیق شود. در این پژوهش، اهداف یادشده با استفاده از سیستم استنتاج فازی، تحلیل سلسلهمراتبی فازی و همچنین GIS در منطقه یک کلانشهر اهواز مطالعه و نتایج حاصل مقایسه شده است. بههمین منظور، مؤثرترین دادهها برای یافتن محلهای پرخطر زلزله، امن و مسیریابی گردآوری و استفاده شد. بر اساس نتایج بهدستآمده، سیستم استنتاج فازی در خصوص پهنهبندی خطر به میزان 85% منطبق بر نظر کارشناسان، و تحلیل سلسلهمراتبی فازی تنها بهمیزان 41% منطبق بر نظر کارشناسان بود که این نتایج قابلیت و دقت بالاتر سیستم استنتاج فازی را در مقایسه با تحلیل سلسلهمراتبی نشان میدهد. برای یافتن مناطق امن برای اسکان موقت پس از زلزله، نیز بعد از بررسی مساحتها و نوع کاربریهای پهنههای پیشنهادی با دو مدل، در مدل سیستم استنتاج فازی تعداد 25 سایت اسکان موقت و در مدل تحلیل سلسلهمراتبی فازی 18 پهنه اسکان موقت استخراج و شناسایی شد. همچنین، در زمینۀ مسیریابی نتایج نشان داد، برای محدودۀ مورد مطالعه، هر دو مدل الگوریتم ژنتیک و دایجسترا مناسب و قابل بهکارگیری است. مقدمه: سرعت شهرنشینی در شهرهای کشورهای در حال توسعه منجر به این گردیده است که نصف جمعیت جهان در حال حاظر در مناطق شهری مستقر شوند. بیشتر این مناطق با تراکم جمعیتی بالا، در برابر وقوع بحران هایی همچون زلزله آسیب پذیر می باشند. در مورد شهرهای زلزله خیز بهترین و مناسبترین اقدام، جداسازی انسان از منطقه خطر است. بهمین خاطر شناسایی قبلی و برنامه ریزی در شناسایی پهنه های خطر پذیر، مناطق امن و همچنین مسیریابی بهنیه برای رسیدن به سایت های اسکان موقت لازم و ضروری می باشد. با توجه به اینکه مکان گزینی برای اسکان موقت پس از بروز سانحه زلزله توسط سازمان امدادرسانی بدون در نظر گرفتن استانداردهای لازم انجام می شود لذا این کار با مشکلات زیادی بویژه در کلان شهرها توام خواهد بود. برای داشتن برنامه عملیاتی مدون پس از وقوع بحران زلزله، لازمست مناطق زلزله خیزی همچون کلان شهر اهواز بلحاظ مناطق خطرپذیر، مناطق امن جهت اسکان موقت پس از بحران و همچنین مسیریابی بهینه برای رسیدن به مناطق امن پهنه بندی و مورد بررسی دقیق قرار گیرند. شرایط خاص کلانشهر اهواز و مشکلات آن نظیر جمعیت میلیونی، وجود بافتهای فرسوده، ساختمانهای با مصالح غیرمسلح سنگین، معابر باریک، بالا بودن سطح آبهای زیرزمینی و ...، تدوین معیارها و ضوابطی جهت پهنهبندی مناطق در معرض خطر را امری انکارناپذیر میگرداند. هدف این مقاله پهنه بندی خطرپذیری زلزله و تعیین مناطق امن جهت اسکان موقت پس از بحران با استفاده از سیستم استنتاج فازی و تحلیل سلسله مراتبی فازی و همچنین مسیریابی بهینه برای رسیدن به مناطق امن و مراکز تسهیلاتی با استفاده از الگوریتم ژنتیک و دایجسترا برای منطقه یک شهرداری کلان شهر اهواز واقع در استان خوزستان و مقایسه نتایج روش ها می باشد. روش شناسی تحقیق: در این پژوهش از دو روش سیستم استنتاج فازی و تحلیل سلسله مراتبی فازی برای پهنه بندی خطرپذیری زلزله و تعیین مناطق امن جهت اسکان موقت و از دو الگوریتم ژنیتیک و دایجسترا برای مسیریابی بهینه جهت رسیدن به مناطق امن و مراکز تسهیلاتی استفاده و نتایج با یکدیگر مورد مقایسه قرار گرفت. داده های مورد استفاده : شامل نقشه موقعیت گسل ها، نقشه خطوط پرفشار انتقال نیرو، نقشه خطوط پرفشار گاز، نقشه کاربری اراضی، نقشه خطوط مترو، نقشه راههای ارتباطی درون شهری، اطلاعات جمعیتی و نقشه های ممیزی املاک که موثرین پارامترها بر یافتن محل های پر خطر زلزله می باشند. 3- بحث و نتایج: 3-1) پهنه بندی خطرپذیری زلزله: 3-1-1) پهنه بندی خطر پذیری زلزله با استفاده از سیستم استنتاج فازی: برای ایجاد سیستم استنتاج فازی ابتدا متغیرهای زبانی و محدوده های استاندارد معیارها تعریف شد. سپس طبق نظر کارشناسان در مورد معیارهای مختلف تاثیرگذار در خطر پذیری زلزله، تابع عضویت فازی مناسب برای هر معیار تعریف گردید. همچنین از دو نوع تابع عضویت گوسی و فازی گسسته برای اجرای الگوریتم استفاده شد. 3-1-2) پهنه بندی خطرپذیری زلزله با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی: در این بخش، دادههای گسسته (مانند لایه کاربری اراضی، نوع اسکلت و عمر ابنیه) با استفاده از نظر کارشناسان در محدوده صفر تا یک، هر یک از معیارها امتیازدهی شدند. وزن دهی معیارها نیز طبق نظر کارشناسان صورت گرفت. 3-2) مکان یابی پهنه های اسکان موقت زلزله زدگان: 3-2-1) مکانیابی پهنه های اسکان موقت با استفاده از سیستم استنتاج فازی: در ابتدا طبق نظر کارشناسان متغیرهای زبانی معیارها و محدوده های استاندارد آنها تعریف شد. سپس از دو نوع تابع عضویت گوسی و فازی گسسته استفاده شد. در مرحله بعد طبق نظر کارشناسان، قوانین مناسب برای پهنه بندی مناطق امن تعریف شد. در نهایت غیر فازی سازی با استفاده از غیرفازی ساز ثقلی انجام و نقشه نهایی تهیه گردید. 3-2-2) مکانیابی پهنه های اسکان موقت با استفاده از تحلیل سلسله مراتبی فازی: برای انجام این کار از 11 معیار استفاده شد که بعد از آماده سازی لایه ها ، برای دادههای گسسته (مانند لایه کاربری اراضی) با استفاده از نظر کارشناسان در محدوده صفر تا یک، هر یک از معیارها امتیازدهی شدند. وزن دهی معیارها نیز طبق نظر کارشناسان صورت گرفت و در نهایت نقشه مربوط به پهنه بندی مناطق مناسب برای اسکان موقت تهیه گردید. 3-3) آنالیز پیدا کردن نزدیکترین سایت اسکان موقت و مراکز تسهیلاتی: برای پیدا کردن نزدیکترین سایت اسکان موقت و مرکز تسهیلات و بعبارتی برای مسیریابی بهینه از دو الگوریتم ژنتیک و دایجسترا استفاده شد. نتایج حاصل از مسیریابی بین موقعیت های حادثه دیده به نزدیکترین سایت های اسکان موقت نشان داد که مسیریابی توسط الگوریتم ژنتیک وآنالیز شبکه GIS (دایجسترا) نتایج مشابهی در پیدا کردن بهینه ترین مسیر شبکه معابر را دارد. 4- نتیجه گیری: در این مقاله دو مدل سیستم استنتاج فازی و فرایند تحلیل سلسله مراتبی فازی برای پهنه بندی خطرپذیری زلزله و تعیین مناطق امن جهت اسکان موقت در منطقه یک شهرداری کلان شهر اهواز استفاده شدند. برای اجرای دو مدل داده های موثر بر خطرپذیری زلزله و تعیین مناطق امن گردآوری و مورد استفاده قرار گرفتند. معماری بهینه سیستم استنتاج فازی بکارگیری دو نوع تابع عضویت گوسی و فازی گسسته بود. سپس مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی با استفاده از همان داده های ورودی مدل قبل، بعنوان ورودی و خروجی های مدل اجرا گردید. نتایج نشان داد که مدل سیستم استنتاج فازی در زمینه پهنه بندی خطرپذیری زلزله به میزان 85% ولی مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی تنها به میزان 41% منطبق بر نظر کارشناسان می باشد. در خصوص تعیین محل های امن برای اسکان موقت پس از زلزله، بعد از بررسی مساحت ها و نوع کاربری های پهنه های پیشنهادی توسط دو مدل، در مدل سیستم استنتاج فازی تعداد 25 سایت اسکان موقت و در مدل تحلیل سلسله مراتبی فازی 18 پهنه اسکان موقت استخراج و شناسایی شدند. همچنین در زمینه مسیریابی نیز نتایج نشان داد که برای محدوده مورد مطالعه، هر دو مدل الگوریتم ژنتیک و دایجسترا مناسب و قابل بکارگیری می باشند. واژگان کلیدی: سیستم استنتاج فازی، تحلیل سلسله مراتبی فازی، الگوریتم ژنتیک، الگوریتم دایجسترا، پهنه بندی، مسیریابی بهینه
مقاله پژوهشی
حسین میر موسوی؛ مهدی دوستکامیان؛ فاطمه ستوده
چکیده
بارش از متغیرترین عناصر اقلیمی است. این تغییرات هم در بعد مکان و هم در بعد زمان در قالب اقلیم منطقه رخ میدهد. هدف از این مطالعه، بررسی خودهمبستگی فضایی تغییرات دروندههای بارشهای سنگین و فوقسنگین ایران طی نیم قرن اخیر است. به این منظور، دادههای بارش روزانه با استفاده از 664 ایستگاه همدیدی و اقلیمی طی دورۀ 1390-1340 استخراج و ...
بیشتر
بارش از متغیرترین عناصر اقلیمی است. این تغییرات هم در بعد مکان و هم در بعد زمان در قالب اقلیم منطقه رخ میدهد. هدف از این مطالعه، بررسی خودهمبستگی فضایی تغییرات دروندههای بارشهای سنگین و فوقسنگین ایران طی نیم قرن اخیر است. به این منظور، دادههای بارش روزانه با استفاده از 664 ایستگاه همدیدی و اقلیمی طی دورۀ 1390-1340 استخراج و بهعنوان پایگاه دادهها (دادههای اسفزاری[1]) استفاده شد. بهمنظور دستیابی به تغییرات دروندههای بارش ایران از روشهای زمینآماری، مانند خودهمبستگی فضایی از تحلیل لکههای داغ[2]، آماره گتیس- ارد جی (G*) و از امکانات برنامهنویسی در محیط Matlab و Surfer و GIs بهره گرفته شد. نتایج حاصل از این مطالعه نشان داد، که کرانههای ساحلی دریای خزر و امتداد دامنههای غربی زاگرس، دارای بیشنه وقوع بارشهای سنگین و فوقسنگین است. الگوی فضایی بارشهای سنگین نشان میدهد، بیشینه الگوی خودهمبستگی فضایی مثبت بارشهای سنگین بهلحاظ مکانی و زمانی باوجود اینکه در دورههای مختلف نوساناتی داشته است، اما بیشتر شامل نواحی غرب، شمال غرب و کرانههای ساحلی دریای خزر میشود. این در حالی است که الگوی خودهمبستگی فضایی منفی بارشهای سنگین بیشتر مربوط به نواحی مرکزی و لکههایی از شرق کشور بهویژه زابل است. الگوی بارشهای فوقسنگین مشابه بارشهای سنگین است. با این تفاوت که از گسترۀ مکانی آنها کاسته شده است. [1]- این دادهها را با تفکیک مکانی 15 در 15 کیلومتر، دکتر مسعودیان در دانشگاه اصفهان تهیه کرده است. [2]- Hot Spot Analysis
مقاله پژوهشی
حمیدرضا پورخباز؛ سعیده جوانمردی؛ حسین یوسف نیا؛ مسعود اسلامی؛ سرور مکرونی؛ حسین اقدر
چکیده
انتشارات اتمسفری از تأسیسات صنعتی، یکی از منابع اصلی آلودگی محیط زیست است. یکی از صنایع ایجادکنندۀ آلودگی، ذرات کارخانۀ سیمان است. فلزات سنگین از جمله مهمترین عناصر منتشر در طول فرایند صنعت سیمان به شمار میآید. هدف از مطالعۀ حاضر تعیین میزان آلودگی و منبع اصلی فلزات سنگین در خاک محدودۀ کارخانۀ سیمان شهر بهبهان است. بدین منظور تعداد ...
بیشتر
انتشارات اتمسفری از تأسیسات صنعتی، یکی از منابع اصلی آلودگی محیط زیست است. یکی از صنایع ایجادکنندۀ آلودگی، ذرات کارخانۀ سیمان است. فلزات سنگین از جمله مهمترین عناصر منتشر در طول فرایند صنعت سیمان به شمار میآید. هدف از مطالعۀ حاضر تعیین میزان آلودگی و منبع اصلی فلزات سنگین در خاک محدودۀ کارخانۀ سیمان شهر بهبهان است. بدین منظور تعداد 61 نمونه خاک از اطراف این کارخانه جمعآوری شد. این نمونهها از عمق10-5 سانتیمتری تهیه و برای تعیین فلزات آلومینیوم، سرب، کادمیوم و نیکل با روش ICP آنالیز شدند. در نمونههای بررسیشده، میانگین غلظت عناصر آلومینیوم، سرب، کادمیوم و نیکل بهترتیب 26/83، 69/64، 29/75 و 64 (ppm) بود. ترتیب فراوانی میانگین غلظت عناصر سنگین عبارت بود از: Al>Cd>Pb>Ni. نتایج نشان داد که مقادیر فلزات بر اساس تغییر مسافت از کارخانۀ سیمان نوسان دارد؛ به طوری که میانگین غلظت اکثر فلزات با افزایش فاصله از کارخانه کاهش مییابد. برای بررسی روند پراکنش فلزات در این منطقه از شاخصهای غنیشدگی (EF)، زمین انباشتگی (Igeo) و بار آلودگی (PLI) استفاده شد. محاسبۀ شاخص غنیشدگی گویای آن است که همۀ عناصر در طبقۀ تهیشدگی یا حداقل غنیشدگی در کل مسافتها بودند؛ به طوری که مقادیر این شاخص برای فلزات، کمتر از 5/1 است. شاخص زمین انباشتگی برای نمونههای خاک نیز نشان میدهد که منطقه نسبت به کادمیوم در طبقۀ شدیداً آلوده و سرب در طبقۀ کمی آلوده قرار دارد. ضریب بار آلودگی برای همۀ مسافتها محاسبه شد و نشان از نداشتن آلودگی منطقه به فلزات سنگین در مقیاس زمینه است.
مقاله پژوهشی
حمدالله سجاسی قیداری؛ ثریا عزیزی
چکیده
بروز معضلات زیستمحیطی و روند فزایندۀ آن، موضوع بحث بسیاری از صاحبنظران است که در چارچوب دیدگاه سواد زیستمحیطی بررسی میشود. آنچه در این زمینه درخور توجه است، نقش و اثر کشاورزان روستایی در کاهش مشکلات زیستمحیطی است؛ زیرا بخش زیادی از زمینها در قلمرو ملی برای انجام فعالیتهای کشاورزی در اختیار روستاییان است که در صورت نداشتن ...
بیشتر
بروز معضلات زیستمحیطی و روند فزایندۀ آن، موضوع بحث بسیاری از صاحبنظران است که در چارچوب دیدگاه سواد زیستمحیطی بررسی میشود. آنچه در این زمینه درخور توجه است، نقش و اثر کشاورزان روستایی در کاهش مشکلات زیستمحیطی است؛ زیرا بخش زیادی از زمینها در قلمرو ملی برای انجام فعالیتهای کشاورزی در اختیار روستاییان است که در صورت نداشتن سواد زیستمحیطی بهلحاظ دانش، نگرش و رفتار، سبب صدمات زیستمحیطی جبرانناپذیری برای کیفیت زمین و محیط میشوند. بر این اساس، هدف از پژوهش حاضر مطالعۀ سطح سواد زیستمحیطی کشاورزان در قالب سه بعد دانش، نگرش و رفتار است تا درصورت وجود کمبودهایی در این زمینه با ترویج و آموزش کشاورزان روستایی برطرف شود. روششناسی مطالعۀ حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی است و با گردآوری اطلاعات کتابخانهای و میدانی صورت گرفته است. جامعۀ آماری پژوهش، شامل تمام خانوارهای کشاورزان روستایی دهستان زوارم شهرستان شیروان است که با استفاده از فرمول کوکران تعداد 139 سرپرست خانوار از آنها برای نمونه انتخاب شدند. ابزار اصلی پژوهش، پرسشنامهای است که روایی آن با استفاده از پانل تخصصی و پایایی آن نیز با استفاده از ضریب آلفای کرونباخ محاسبه شده است. نتایج یافتههای پژوهش از طریق آزمون T نشان داد سطح دانش و آگاهی زیستمحیطی کشاورزان روستایی در سطح متوسط و برای رفتار زیستمحیطی پایینتر از حد متوسط است. همچنین، آزمون همبستگی نشان داد، بین ابعاد سواد زیستمحیطی (دانش، نگرش، رفتار) ارتباط معنادار و مستقیمی وجود دارد. در نهایت، با استفاده از مدل وایکور مشخص شد، کشاورزان روستاهای مورد مطالعه بهلحاظ برخورداری از سطح دانش، نگرش و رفتار زیستمحیطی با یکدیگر متفاوت هستند و برابر نیستند.
مقاله پژوهشی
غلامرضا قهاری؛ امیر گندمکار؛ بهرام نجف پور؛ مسعود نجابت
چکیده
بنه از گونههای خشکیپسند منطقۀ رویشی ایران و تورانی است. کمی مقدار باران و طولانیبودن فصل خشک، معمولاً این ناحیه را از سایر نواحی ممتاز میکند. هدف از این پژوهش، بررسی آب و هوای رویشی گونههای مختلف بنه (کیکم- بنه، بادام- بنه، بنۀ غالب و کُنار- بنه) با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره در سطح حوضۀ آبی مُند است. برای این منظور، ...
بیشتر
بنه از گونههای خشکیپسند منطقۀ رویشی ایران و تورانی است. کمی مقدار باران و طولانیبودن فصل خشک، معمولاً این ناحیه را از سایر نواحی ممتاز میکند. هدف از این پژوهش، بررسی آب و هوای رویشی گونههای مختلف بنه (کیکم- بنه، بادام- بنه، بنۀ غالب و کُنار- بنه) با استفاده از روشهای آماری چندمتغیره در سطح حوضۀ آبی مُند است. برای این منظور، تعداد 26 عنصر آب و هوایی، بهصورت دادههای ماهانه، که از نظر شرایط بومشناختی این گونهها از اهمیت بیشتری برخوردارند، از تعداد 18 ایستگاه همدید در سطح حوضه و خارج از آن انتخاب و بهروش تحلیل مؤلفههای اصلی بررسی شد تا ابعاد آرایه از 26 مؤلفه به 3 مؤلفه کاهش یابد. سه مؤلفۀ دمایی، بارشی و بادی بهترتیب 3/56، 5/26 و 4/6 درصد و در مجموع 2/89 درصد پراش کل را به خود اختصاص دادهاند. برای استخراج امتیازات مؤلفهها، نقشۀ شبکهبندیشدۀ گونههای جنگلی بنه بر نقشۀ عناصر اقلیمی منطبق و بر اساس آن عناصر مهم اقلیمی مؤثر بر پراکنش بنه تجزیه و تحلیل شد. نتایج نشان داد، رویشگاه گونههای مختلف بنه در این حوضه، نواحی معتدل، نیمهگرم و نیمهخشک، گرم و نیمهخشک، و گرم وخشک است. دامنۀ تغییرات ارتفاعی رویشگاه این تیپ در این حوضه، 900 تا 2600 متر از سطح دریاست. در ناحیۀ گرم و مرطوب حوضه با توجه به شرایط خاص حاکم (ارتفاع کم و رطوبت زیاد) اثری از انواع گونههای بنه دیده نمیشود.
مقاله پژوهشی
سعید نگهبان؛ سجاد باقری سیدشکری؛ زینب پاینده؛ سیروس نادری؛ پیمان شیراوند
چکیده
آبخوانهای کارستی از مهمترین منابع تأمین آب مورد نیاز برای شرب و کشاورزی در استان کرمانشاه است. وقوع خشکسالیهای دو دهۀ گذشته، سبب کاهش شدید میزان آبدهی این آبخوانها شده است و این امر تأثیر زیادی بر جوامع انسانی منطقه داشته است. هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیرپذیری رژیم آبدهی و همچنین شناخت روند رژیم آبدهی چشمههای کارستی ...
بیشتر
آبخوانهای کارستی از مهمترین منابع تأمین آب مورد نیاز برای شرب و کشاورزی در استان کرمانشاه است. وقوع خشکسالیهای دو دهۀ گذشته، سبب کاهش شدید میزان آبدهی این آبخوانها شده است و این امر تأثیر زیادی بر جوامع انسانی منطقه داشته است. هدف از این پژوهش ارزیابی تأثیرپذیری رژیم آبدهی و همچنین شناخت روند رژیم آبدهی چشمههای کارستی حوضۀ رودخانۀ الوند از رخداد خشکسالی در طول چندین دهۀ گذشته است. آمار ماهانۀ بارش و دبی ایستگاههای بارانسنجی و هیدرومتری، دادههای اصلی پژوهش هستند و بر اساس مشابهبودن شرایط اقلیمی، ویژگیهای زمینشناسی و ژئومورفولوژی کارست سه چشمۀ سرابگرم، ماراب و وردهناو بهعنوان چشمههای شاخص انتخاب شدند. از شاخص SPI برای تحلیل خشکسالیها و از روشهای آماری استانداردسازی دبی و بارش، RAPS، محاسبۀ شاخص و تعیین خشکسالی هیدرولوژیکی و ارتباط آن با خشکسالی هواشناسی برای ارزیابی و برآورد تأثیرپذیری رژیم آبدهی چشمهها از رخداد خشکسالی استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد، هر سه چشمه به کاهش بارش حساس است؛ اما زمان واکنش به کاهش بارش در سه چشمه یکسان نیست؛ همچنین تأخیر زمانی بین رخداد خشکسالی هواشناسی با کاهش آبدهی چشمهها وجود دارد و از 1377 تا 1389 روند نزولی در رژیم آبدهی چشمهها مشاهده میشود. تأثیرپذیری آبدهی چشمهها از خشکسالی به توسعهیافتگی سیستمهای کارستی، حجم ذخیرۀ دینامیکی (اثر حافظه) آبخوان، مدت و شدت خشکسالی بستگی دارد و رخداد دو دورۀ خشک شدید، اثر حافظه آبخوانها را تعدیل کرده و باعث شده است که از سال 1378 تا 1389 خشکسالی هیدرولوژیکی ملایمی در رژیم آبدهی چشمهها غلبه داشته باشد.
مقاله پژوهشی
لیلا فاضل دهکردی؛ طیبه السادات سهرابی؛ محمد حسین قناویزباف؛ رضا قضاوی
چکیده
چکیده:خشکسالی پدیدهای طبیعی واقلیمی است که همه ساله گریبان گیرمناطق وسیعی درسراسردنیامی شودو وقوع آن امری اجتناب ناپذیراست.این پدیده موجب اختلال دراکوسیستم میشود.اکوسیستمهای مرتعی مناطق خشک که بخش چشمگیری ازسرزمین مانیزدرقلمروآن قراردارددرمجموع نظامهای شکنندهای هستندکه دربرابرتغییرات اقلیمی به سادگی درمعرض انهدام قرارمیگیرند.بنابراین ...
بیشتر
چکیده:خشکسالی پدیدهای طبیعی واقلیمی است که همه ساله گریبان گیرمناطق وسیعی درسراسردنیامی شودو وقوع آن امری اجتناب ناپذیراست.این پدیده موجب اختلال دراکوسیستم میشود.اکوسیستمهای مرتعی مناطق خشک که بخش چشمگیری ازسرزمین مانیزدرقلمروآن قراردارددرمجموع نظامهای شکنندهای هستندکه دربرابرتغییرات اقلیمی به سادگی درمعرض انهدام قرارمیگیرند.بنابراین شناخت وپایش خشکسالی باشاخص های معتبر، اولین قدم درجهت مدیریت این پدیده محسوب میشود.پایش خشکسالی همان ارائه اطلاعات بهنگام از دوام،شدت وتوسعه جغرافیایی خشکسالی در یک ناحیه است که بااستفاده ازسیستمهای سنتی مرسوم دشواراست.فنآوری سنجش ازدورعلیرغم عمرکوتاه خود، به همراه سیستمهای اطلاعات جغرافیایی،توانائیخودرادرارائه اطلاعات سودمندوبه موقع درباره پدیده خشکسالی نشان داده است.تحقیق حاضردرمراتع استان اصفهان وبمنظورپایش خشکسالی انجام شده است.دراین تحقیق سعی گردیده از شاخصهای NDVI، EVI،NMDI ، LST و TCI مستخرج از اطلاعات سنجنده مودیس و اطلاعات بارندگی ایستگاههای هواشناسی محدوده استفاده گردد. نظر به مقایسه رابطه بین شاخصهای ماهوارهای و شاخص خشکسالی اقلیمی و تعیین کارآیی شاخصهای ماهواره ای، به منظور برآورد شاخص اقلیمی SPI آمار بارندگی ماهانه نزدیکترین ایستگاههای هواشناسی به تیپهای مرتعی مورد مطالعه در دوره زمانی 2008-2000 بکار گرفته شد. برای استخراج شاخصهای ماهوارهای تصاویر سنجنده مودیس با قدرت تفکیک 500 متر، فاصله زمانی برداشت هشت روز برای بازه زمانی 2000 تا 2012 و در ماههای فوریه تا سپتامبر یعنی ماههای رشد، قبل و بعد از آن تهیه گردید. با توجه به متفاوت بودن بازه زمانی اطلاعات بارندگی و تصاویر ماهوارهای، بازه مشترک مقایسه شاخص سالهای 2007-2000 در نظر گرفته شد. اطلاعات سایر سالها به منظور بررسی صحت نتایج بکار رفت. نتایج شاخص خشکسالی SPI در سایتهای مرتعی استان اصفهان طی دوره زمانی 2007-2000 با در نظر گرفتن اطلاعات بارندگی ایستگاههای هواشناسی منتخب در بازه زمانی مختلف نشان داد که سال 2000 خشکسالی شدید،2007 و 2009 ترسالی در محدودههای مورد مطالعه رخ داده است. بررسی شاخص در بازههای زمانی سه، شش, نه، 12، 18 و 24 ماهه نشان داد که نوسانات خشکسالی در بازههای زمانی کوتاه مدت در مقایسه با بازههای زمانی بلند مدت بیشتر است. اما از تداوم کمی برخودارند. به همین دلیل در بازه زمانی کوتاه مدت تعداد وقوع خشکسالی در ماه بیشتر از سایر بازههای زمانی است. با توجه به ارتباط خشکسالی و بارندگی، بررسی نتایج شاخص خشکسالی هواشناسی و مقادیر بارندگی نشان داد که شاخص خشکسالی در بازه زمانی سه و نه ماهه با مقادیر بارندگی در سطح یک درصد همبستگی معنیدار دارند. به عبارت دیگر تغییرات مقادیر بارش ماهانه بر روند تغییرات شاخص SPI در بازه زمانی کوتاه مدت موثر است. مقایسه آماری بین نتایج بدست آمده از محاسبه شاخص-های ماهوارهای با شاخص خشکسالی هواشناسی نشان داد که شاخص SPI در بازه کوتاه مدت با شاخصهای حرارتی و شاخص NMDI در سطح یک درصد بیشترین همبستگی را نشان میدهد.