ارزیابی شدت بیابان‌زایی منطقۀ سراوان با استفاده از مدل IMDPA

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 مربی دانشکده کشاورزی و منابع طبیعی- مجتمع آموزش عالی سراوان، ایران

2 استادیار دانشکده منابع طبیعی دانشگاه تهران، تهران، ایران

چکیده

در این پژوهش با استفاده از روش ایرانی IMDPA، حساسیت اراضی منطقۀ سراوان به بیابان­زایی‌ ارزیابی و بررسی شده است. برای این منظور، پس از بررسی­ و ارزیابی­های اولیه، چهار معیار اقلیم، پوشش گیاهی، خاک و فرسایش بادی به‌عنوان مهم­ترین معیارهای مؤثر در بیابان­زایی منطقه با شاخص­های متفاوت در نظر گرفته شد. با استفاده از روش فوق، امتیازات هر شاخص در معیار مربوطه مشخص و ارزش هر معیار با محاسبۀ میانگین هندسی امتیاز شاخص­های آن مشخص شد. پس از آن هر یک از معیارها به صورت لایه­های اطلاعاتی وارد محیط GIS شدند. با روی­‌همگذاری و تلفیق لایه­های رستری معیارهای مذکور و محاسبۀ میانگین هندسی معیارها به‌کمک فرمول DM=(SI×WEI×VI×CLI)1/4 و تجزیه و تحلیل آن با استفاده از مدل IMDPA  نقشۀ شدت بیابان­زایی منطقه به‌دست آمد. نتایج حاصل از این ارزیابی نشان می­دهد، 24/45 درصد منطقه از نظر درجه‌ بیابان­زایی در کلاس متوسط و 39/54 درصد آن در کلاس شدید قرار دارد و 37/0 درصد منطقه که شامل مناطق مسکونی بود، در هیچ کلاسی قرار نگرفت. معیار اقلیم با ارزش عددی 1/3، بیشترین تأثیر و معیار خاک با ارزش عددی 35/2، کمترین تأثیر را در بیابان­زایی منطقه دارد. همچنین معیارهای پوشش گیاهی و فرسایش بادی به‌ترتیب با ارزش‌های عددی 62/2 و 87/2 شدت بیابان­زایی شدید را نشان می‌دهد.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

Assessment of Desertification Severity Using IMDPA Model in Saravan Region

نویسندگان [English]

  • Farhad Zolfaghari 1
  • Hassan Khosravi 2
1 university
2 university
چکیده [English]

In this research, desertification intensity of saravan region was evaluated using IMDPA‌ the newest method of Assessment of Desertification Potential in arid and semi arid regions of Iran. For this purpose 4 criteria including climate, vegetation cover, soil and wind erosion were selected. Each criterion was assessed based on it's indices which result in qualitative mapping of each criterion based on geometric average of the indices. Then, sensitive map of region was extracted using geometric average of all criteria. Thematic databases were integrated and elaborated in a GIS. By laminate of thematic databases layers and using this formula DM=(SI×WEI×VI×CLI)1/4 to ‌Calculate ‌the geometric mean Criteria, the desertification intensity map was obtained with analysis IMDPA Model. The result showed that 45.24% of study area was found to be in medium and about 54.39% in high class of desertification And 0.37% of the region including residential aren’t in any classification. Analysis of desertification criteria in Saravan region showed, climate criteria is a major problem with a geometric average of 3.1 which shows high class while soil with a geometric average of 2.35 has lowest effect in desertification. Also vegetation covers and wind erosion criteria with a geometric average of 2.62 and 2.87 show high class desertification.

کلیدواژه‌ها [English]

  • Desertification Severity
  • Criteria
  • Index
  • IMDPA Model
  • Saravan

بیابان­زایی بعد از بحران کمبود آب و خشکسالی، سومین چالش مهم جهانی‌ در قرن 21 است. بیش از 110 کشور جهان در معرض پدیدۀ بیابان­زایی قرار دارند. شناخت مناطقی که در معرض بیابان­زایی قرار دارند، به‌منظور مبارزه با این پدیده اهمیت فراوانی دارد و راه را برای برنامه­ریزی بهتر هموار می‌‌سازد (زهتابیان، 1389). این پدیده گریبان‌گیر بسیاری از کشورهای جهان از جمله کشورهای در حال توسعه است که نتیجۀ آن از بین‌رفتن منابع تجدید‌شونده در هر یک از این کشورها‌ست (احمدی، 1383). بیابان‌زایی مشتمل بر فرایندهایی است که در نتیجۀ عوامل طبیعی و عملکرد نادرست انسان ایجاد می­شود (Reynolds, 2008). طبق تعریف عبارت است از کاهش استعداد اراضی بر اثر یک یا ترکیبی از فرایندها‌ از قبیل فرسایش بادی، فرسایش آبی، تخریب پوشش گیاهی، تخریب منابع آّب، ماندابی‌شدن، شور‌شدن، قلیایی‌شدن خاک و ... که‌ عوامل محیطی یا انسانی آن را تشدید می‌کنند. تا‌کنون مبارزه با بیابان­زایی و تخریب سرزمین در کشورهای توسعه‌یافته و همچنین کشورهای در حال توسعه، اولویت محلی، ملی، منطقه­ای و جهانی خصوصاً در سطح ملی‌ در نظر گرفته‌ نشده است (2009 ،Melchiade).

می­توان با ارائۀ راهکارها و روش­های مدیریتی مناسب از شدت پدیدۀ بیابان­زایی کاست و نیز از گسترش و پیش‌روی آن جلوگیری کرد. در این راه شناخت فرایندهای بیابان­زایی و عوامل به‌وجود‌آورنده و تشدید‌کنندۀ آن و همچنین آگاهی از شدت و ضعف این فرایندها و عوامل، امری مهم و ضروری است که باید‌ بررسی و ارزیابی شود. شناخت معیارها و شاخص‌ها به‌منظور ارائۀ ‌مدلی برای نشان‌دادن شدت بیابان­زایی و تعیین مهمترین عوامل مؤثر بر آن، به‌منظور جلوگیری از گسترش عوامل بیابان­زایی ضرورت دارد (احمدی و همکاران، 1383). در هر منطقه بسته به شرایط اقلیمی، خاک‌شناسی، ژئومرفولوژی و ...، عوامل مختلفی در بیابان­زایی نقش دارند.

برای ارزیابی بیابان‌زایی پژوهش‌های مختلفی در داخل و خارج از کشور صورت گرفته است و منجر به ارائۀ مدل‌های منطقه‌ای فراوانی شده است که خاص همان مناطق است. برای استفاده از این مدل‌ها در مناطق دیگر باید شاخص‌ها و معیارهای آنها ‌بررسی و ارزیابی مجدد و با توجه به شرایط منطقة مطالعاتی تعدیل و اصلاح شوند (زهتابیان و همکاران، 1386). از جملۀ این روش‌ها، مدل­های ارزیابی بیابان‌زایی به‌روش UNEP -FAO است که در سال 1977 برای تهیۀ نقشۀ جهانی بیابان­زایی با مقیاس 1:25000000 استفاده شد و مشخص‌کنندۀ مناطق بیابانی به انضمام مناطق اطراف آنهاست که در معرض خطر شدید بیابان‏زایی قرار داشتند. مؤسسۀ تحقیقات فرهنگستان علوم ترکمنستان، طرحی با دقت بیشتر از روش فائو­ یونپ در زمینۀ ارزیابی و تهیۀ نقشۀ بیابان‎زایی ارائه کرد. در روش فوق که خارین و همکاران در سال 1985 تهیه کردند، مواردی همچون فرسایش بادی، فرسایش آبی، تخریب پوشش گیاهی، شور‌شدن خاک، باتلاقی‌شدن، آلودگی محیطی و بیابان‎زایی ناشی از عملکرد جانوران به عنوان فرایندهایی که موجب بیابان‎زایی در منطقه می‌­شوند، پیشنهاد شد.

جیاردانو و همکاران در سال 2002 برای ارزیابی بیابان‎زایی منطقۀ سیسیل ایتالیا، با روش MEDALUS[1]  با توجه به شرایط منطقه، چهار شاخص خاک، اقلیم، پوشش گیاهی و مدیریت اراضی را که شاخص‌های کلیدی بیابان­زایی در منطقۀ مطالعاتی بودند، در نظر گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل­های این روش نشان داد، در بیش از 50 درصد منطقه، حساسیت به بیابان‎زایی زیاد تا متوسط است. لادیسا و همکاران در سال 2002 در منطقۀ باری ایتالیا  شش شاخص خاک، اقلیم، پوشش گیاهی، کاربری اراضی، مدیریت و شاخص فشار انسانی را‌ به‌روش MEDALUS برای ارزیابی بیابان‎زایی منطقه به‌کار بردند. علی و البرادعی در سال 2008، با استفاده از سیستم اطلاعات جغرافیایی برای تهیۀ نقشۀ حساسیت محیطی به بیابان­زایی در مصر به این نتیجه رسیدند که بیشترین قسمت از منطقۀ مورد مطالعه در کلاس متوسط بیابان­زایی قرار دارد.

لاوادو و همکاران در سال 2008، با بررسی حساسیت اراضی به تخریب، با استفاده از مدل ESAs[2]در جنوب غرب اسپانیا به این نتیجه رسیدند که نقشۀ بیابان‌زایی تهیه‌شده طی این پژوهش، نسبت به سایر مدل­ها بهتر و با شرایط طبیعی سازگارتر است. نونز و همکاران در سال 2009 تأثیر پتانسیل بیابان‌زایی را بر چرخۀ زیست‌محیطی زندگی‌ ارزیابی کردند. آنها چهار متغییر بیوفیزیکی خشکی، فرسایش، بهره برداری زیاد از آبخیز و خطر آتش‌سوزی را بر اساس منطقه و بیلان کاری برای مدل انتخاب کردند.

شاکریان و همکاران در سال 2011 با استفاده از مدل IMDPA در ارزیابی شدت بیابان­زایی منطقۀ جرقویه استان اصفهان با تعیین معیار‌های خاک و آب نشان دادند، معیار خاک با کلاس متوسط مهمترین معیار در بیابان­زایی منطقه و معیار آب با کلاس کم و ناچیز کمترین نقش را در بیابان­زایی منطقه دار‌د.

زوکا و سپهر در سال 2012‌ با استفاده از الگوریتم TOPSIS، شاخص‌های رتبه‌بندی بیابان‌زایی را بررسی کردند. آنها نشان دادند، جنگل‌تراشی یکی از پیامدهایی است که منجر به پدیدۀ بیابان‌زایی می‌‌شود. این روش در سه کشور برزیل، موزامبیک و پرتغال با استفاده از داده‌های مشاهدۀ زمین استفاده شده است.

 اختصاصی و مهاجر در سال 1374، روشی را برای طبقه‎بندی نوع و شدت بیابان‎زایی اراضی در ایران تحت عنوان ICD[3] منتشر کردند. در این روش سعی شده است تا غالب عوامل مؤثر در بیابانی‌شدن اراضی به‌صورت گام به گام بررسی و با رعایت تأثیرات متقابل آنها، امکان ارزیابی نسبتاً دقیق و در عین حال آسان برای کارشناسان و پژوهشگران فراهم شود.

زهتابیان و رفیعی در سال 1382، بیابان‎زایی دشت ورامین را با تکیه بر مسائل آب و خاک و در غالب روش ESAS ‌بررسی کردند. در روش فوق، از سامانۀ اطلاعات جغرافیایی به‌منظور تهیۀ لایه‎های اطلاعاتی مختلف استفاده شد. به طوری که پس از وزن‌دادن به هر لایۀ اطلاعاتی با توجه به فرمول موجود در این رابطه، بیابان‎زایی دشت ورامین‌ بررسی و در نهایت نقشۀ بیابان‎زایی تهیه شد. همچنین می­توان روش‌های ASSOD، LADA ارائه‌شده در کنفرانس 2002، TAXONOMY، GLASOD (بابایف و همکاران 1993) و بررسی روش MEDALUS در منطقۀ کاشان در سال 1383 را نام برد که خسروی انجام داد و در نقاط مختلف جهان به‌منظور ارزیابی و تعیین شدت اثر عوامل مؤثر در ایجاد شرایط بیابان‌زایی انجام شده یا در حال انجام است.

یکی دیگر از مدل‌های ارائه‌شده در ایران، مدل  IMDPA[4]است که در بر‌گیرندۀ 9 معیار مؤثر در بیابان­زایی و 36 شاخص برای ارزیابی کمّی هریک از معیارهاست. این مدل را سازمان جنگل­ها، مراتع و آبخیزداری کشور در پروژه‌ای با عنوان تدوین شرح خدمات و متدولوژی تعیین معیارها و شاخص‌های بیابان­زایی با کمک گروهی از استادان و پژوهشگران کشور در سال 1384 ارائه کرد ( زهتابیان و همکاران 1388). این 9 معیار عبارت‌اند از: آب، خاک، پوشش گیاهی، ژئومرفولوژی، زمین‌شناسی، اقلیم، کشاورزی، توسعۀ فناوری و اقتصادی- اجتماعی که به‌عنوان معیارهای بیابان­زایی معرفی شده‌اند و برای کمّی‌کردن آنها از شاخص‌های مربوط به هر معیار کمک گرفته‌ می‌‌شود (احمدی و همکاران، 1383).

ناطقی (1388) با استفاده از مدل ایرانی IMDPAو معیارهای آب، زمین و پوشش، شدت بالفعل بیابان‌زایی برای دشت سگزی اصفهان را کلاس خیلی شدید بر‌آورد کرد. رضوی (1387) با استفاده از همین مدل و با محاسبۀ معیارهای آب، خاک، پوشش گیاهی و اقلیم در کویر میقان اراک، وضعیت فعلی بیابان­زایی برای منطقه را کلاس شدید بیابان­زایی برآورد کرد. وصالی (1387) با بررسی شدت بیابان­زایی ناشی از فعالیت­های انسانی در منطقۀ آران و بیدگل، وضعیت فعلی بیابان­زایی را بر اساس مدل  IMDPA کلاس متوسط‌ محاسبه کرد. زهتابیان (1389) با بررسی تأثیرات توسعۀ کشاورزی و بهره‌برداری از منابع آب زیر‌زمینی در بیابان­زایی منطقۀ طشک استان فارس وضعیت بیابان­زایی منطقه را کلاس شدید بر‌آورد کردند. همچنین ذوالفقاری و همکاران (1390) در بررسی شدت بیابان­زایی دشت سیستان با استفاده از مدل IMDPAو انتخاب معیارهای اقلیم، پوشش گیاهی، خاک و فرسایش بادی، شدت بیابان­زایی منطقه را شدید بر‌آورد کردند.

بنابراین شناخت معیارها و شاخص‌های بیابان­زایی و امتیازدهی آنها و بررسی یک مدل منطقه­ای و تعیین مهمترین عوامل مؤثر برای جلوگیری از گسترش آنها بر بیابان­زایی ضرورت دارد. برای شناخت وضعیت و شدت پدیدۀ بیابان­زایی و تفکیک عرصه‌های آسیب‌پذیر در برابر عوامل تخریب، باید معیارها و شاخص­های مؤثر در بیابان­زایی را شناسایی و ارزیابی کرد تا بتوان‌ طرح­های بیابان­زایی را با موفقیت اجرا و از طریق استفادۀ مطلوب اراضی و در نظر گرفتن معیارها و شاخص­های مؤثر در بیابان­زایی از ایجاد این پدیده جلوگیری نمود. بنابراین با توجه به بومی‌بودن این مدل به‌نظر می­رسد که باید ‌این مدل ‌در تمامی نقاط کشور با شرایط اقلیمی متفاوت ‌ارزیابی شود. برای این منظور در خصوص تعیین وضعیت بالفعل بیابان­زایی در منطقۀ روتک سراوان در استان سیستان و بلوچستان از مدل ایرانی  IMDPA‌و معیارهای اقلیم، پوشش گیاهی، خاک و فرسایش بادی در این پژوهش استفاده شده است.

منطقۀ مورد مطالعه در این پژوهش با وسعت حدود 37/41853 هکتار در 150 کیلومتری از مرکز شهرستان سراوان قرار دارد. این منطقه دارای مختصات جغرافیایی΄29˚62 تا ΄47˚62 طول شرقی و΄00˚28 تا ΄16˚28 عرض شمالی  است که از مرز بین کشور پاکستان با ایران در جنوب شرقی در نظر گرفته شده است (شکل 1).

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 1 - موقعیت و نقشۀ ژئومورفولوژی منطقۀ مورد مطالعه

 

رژیم بارندگی در این منطقه، مدیترانه­ای و حداکثر بارندگی­های آن در فصل سرد سال (زمستان با میانگین 51/15 میلی­متر) و مقدار بسیار ناچیزی در فصل تابستان است. از مجموع متوسط بلند‌مدت بارندگی سالانۀ منطقه (1362 تا 1390) به میزان 11/35 میلی‌متر، 51/15 میلی­متر آن در زمستان، 77/9 میلی­متر در بهار، 12/5 میلی­متر در تابستان و 71/4 میلی­متر در پاییزبه وقوع می­پیوندد (ایستگاه سینوپتیک سراوان، 1391).بر اساس آمار و اطلاعات ایستگاه سینوپتیک سراوان برای دورۀ آماری 1362 تا 1391، متوسط سالیانۀ دمای هوا 1/22 درجه سانتی­گراد است. بر همین اساس تیر‌ماه با متوسط 7/39 درجه سانتی­گراد گرمترین ماه سال و‌ دی‌ماه با متوسط 7/16 درجه سانتی­گراد سردترین ماه سال است.

با بررسی گزارش­های مختلف و بازدید از منطقۀ اطلاعات پایه از جمله نقشه­های موضوعی، عکس­های هوایی، تصاویر ماهواره­ای و سایر اطلاعات مورد نیاز گردآوری و محدودۀ منطقۀ مورد مطالعه مشخص شد. بر اساس مطالعات صورت‌گرفته رخساره­های ژئومورفولوژی به‌عنوان واحد مطالعات تعیین گردید. به‌منظور تهیۀ نقشۀ شدت بیابان‌زایی منطقۀ مورد مطالعه معیارهای، خاک، فرسایش بادی، پوشش گیاهی و اقلیم با شاخص‌های مربوطه بر اساس مدل ایرانی بیابان­زایی (IMDPA) انتخاب شد. شاخص‌های‌ بافت خاک، هدایت الکتریکی، عمق خاک و درصد سنگریزه عمقی برای معیار خاک‌ بر اساس جدول ‌(1) ‌‌ارزیابی شد و میانگین هندسی معیار خاک بر اساس رابطۀ 1 محاسبه شد (خسروی، 1383).

رابطۀ (1)‌: 4/1(عمق خاک× درصد سنگریزه عمقی× هدایت الکتریکی‌× بافت)‌= معیار خاک

جدول 1- شاخص‌‌‌های مربوط به معیار خاک برای ارزیابی پتانسیل بالفعل بیابان‌زایی

 

شاخص

وضعیت بالفعل بیابان‌زایی و دامنۀ امتیاز‌دهی

50/1-1

50/2-51/1

50/3-51/2

4-51/3

هدایت الکتریکی (ds/m)

5 >

8-5

16-9

16 <

عمق خاک (سانتی­متر)

80 <

80-50

50-20

20 >

بافت خاک

رسی و لوم رسی

لوم ریز

لوم درشت

شنی و لومی شنی

میزان سنگریزه عمقی (درصد)

15 >

35-15

75-35

75 <

 

 

 شاخص‌های شدت فرسایش بادی، درصد پوشش غیر‌زنده، درصد پوشش گیاهی و شاخص روزهای طوفانی و گرد و غباری برای تعیین معیار فرسایش بادی بر اساس جدول‌ (2) و معیار فرسایش بادی با استفاده از رابطۀ 2 محاسبه شد.

رابطۀ (2):‌ 4/1 (تعداد روزها­ی طوفانی× پوشش گیاهی× تراکم پوشش غیر‌زنده× شدت فرسایش)‌= معیار فرسایش بادی

جدول 2- شاخص­های مربوط به معیار فرسایش بادی برای ارزیابی پتانسیل بالفعل بیابان­زایی

 

نوع شاخص

وضعیت‌ بالفعل بیابان‌زایی و دامنۀ امتیاز‌دهی

50/1-1

50/2-51/1

50/3-51/2

4-51/3

ظهور رخساره فرسایشی

بدون آثار و اشکال فرسایش بادی و آشفتگی خاک در طول سال

دارای آثار بادبردگی محدود در سطح خاک، سطوح شلجمی پراکنده

و تشکیل سنگفرش بیابان متراکم

پهنۀ ماسه­ای، کلوتک پراکنده

شلجمی متراکم و تشکیل سنگفرش کم‌تراکم

تپۀ ماسه­ای فعال، کلوتک­های متراکم و نزدیک به هم

درصد پوشش غیرزنده (سنگریزه بزرگتر از 2‌میلیمتر) در سطح خاک (MC)

 

MC>80

 

40<MC<80

20<MC<40

MC<20

درصد پوشش گیاهی (PC)

PC>40

20<PC<40

10<PC<20

<10

تعداد روزهای با شاخص طوفانی گرد و خاک (DSI)

 10<

30-10

60-30

60 > 

 

 

سه شاخص وضعیت پوشش گیاهی، بهره­برداری از پوشش و تجدید حیات پوشش گیاهی برای معیار پوشش گیاهی در کلیۀ رخساره­های ژئومورفولوژی به‌صورت مجزا بررسی شد، به‌گونه­ای که عامل چرای دام از نظر تعداد دام موجود نسبت به ظرفیت دامی (فشار دام)، زمان و طول دورۀ چرا و نوع دام استفاده‌کننده بسته به میزان علوفۀ تولیدی و نوع دام چرا‌کننده با توجه به ترکیب پوشش و وضعیت فیزیوگرافی منطقه، شاخص بهره­برداری از پوشش، در کلاس‌های‌ مختلفی طبقه­بندی شد. همین‌طور ظاهر‌شدن گونه‌های مهاجم در هر منطقه معرف بهره‌برداری شدید است (آذرنیوند و چاهوکی، 1387). به‌منظور ارزیابی وضعیت پوشش گیاهی از لحاظ مهیا‌بودن یا نبودن شرایط تجدید حیات، شاخص تجدید پوشش گیاهی انتخاب و کلاس‌های مختلف آن با توجه به امکان­پذیر بودن یا نبودن اجرای عملیات اصلاحی تعیین شد.

امتیاز این شاخص با توجه به خصوصیات پوشش گیاهی از قبیل ترکیب گیاهی، گرایش و وضعیت مرتع تعیین شد، زیرا با دانستن وضعیت مرتع و گرایش آن نوع عملیات اصلاحی، لازم و ضروری‌بودن آن مشخص می‌شود. جدول (3) نحوۀ ارزیابی شاخص‌های این معیار را نشان می­دهد. در نهایت میانگین هندسی معیار پوشش گیاهی با استفاده از رابطۀ 3 محاسبه شد.

رابطۀ (3): 3/1 (تجدید پوشش گیاهی× بهره‌برداری از پوشش× وضعیت پوشش)= پوشش گیاهی

 

شاخص

وضعیت  بالفعل بیابان‌زایی و دامنۀ امتیاز‌دهی

50/1-1

50/2-51/1

50/3-51/2

4-51/3

وضعیت پوشش  گیاهی

گونه­های مهاجم کمتر از 5 درصد ترکیب گیاهی را تشکیل می­دهد و کمتر از 25 درصد ترکیب گیاهی از گونه­های یکساله است.

گونه­های مهاجم 20-5 درصد از ترکیب گیاهی را تشکیل می‌دهد و 50-25 درصد ترکیب گیاهی منطقه از گیاهان یکساله است.

گونه­های مهاجم 50-20 درصد ترکیب گیاهی را تشکیل می‌دهد و بیشتر پوشش گیاهی منطقه یکساله است.

گونههای مهاجم بیش از 50 درصد از ترکیب گیاهی را تشکیل می‌دهد و  پوشش گیاهان منطقه از گیاهان یکساله است.

درصد پوشش تاجی دایمی بیش از30 درصد

درصد پوشش تاجی دایمی           30-15 درصد

درصد پوشش تاجی دایمی                15-5 درصد

درصد پوشش تاجی گیاهان دایمی کمتر از 5 درصد

بهره­برداری از پوشش گیاهی

آثار بوته­کنی مشاهده نمی­شود.

قطع بوته­ها، درختچه­ها و درختان نسبتاً زیادتر از بیوماس سالانه

قطع بوته­ها، درختچه­ها و درختان زیاد و کاملاً محسوس

قطع بی­رویۀ بوته­ها، درختان و درختچه­ها در حال حاضر و یا گذشته نه‌چندان دور

چرا متعادل و یا کمتر از ظرفیت و در فصل مناسب

مازاد دام تا 25 درصد بیش از ظرفیت چرا

مازاد دام 25 تا 50 درصد بیش از ظرفیت چرا

مازاد دام بیش از 50 درصد بیشتر از ظرفیت چرا

تجدید پوشش گیاهی

تجدید حیات به‌طور طبیعی انجام می‌شود.

تجدید حیات با هزینۀ کم          امکان­پذیر است.

تجدید حیات با هزینۀ زیاد امکان‌پذیر است.

تجدید حیات پوشش گیاهی بسیار مشکل و یا غیرممکن و توجیه‌ناپذیر اکولوژیکی- اقتصادی

نیازی به عملیات اصلاحی نیست.

عملیات احیای پوشش تاکنون مؤثر بوده است.

عملیات اصلاحی انجام‌شده نسبتاً موفق بوده است.

عملیات اصلاح و احیای پوشش تاکنون موفق نبوده است.

جدول 3- شاخص­های معیار پوشش گیاهی برای ارزیابی پتانسیل بالفعل بیابان­زایی

 

 

برای ارزیابی معیار اقلیم در منطقۀ مورد مطالعه شاخص­های مقدار بارش، شاخص خشکی و تداوم خشکسالی به‌صورت جدول (4) انتخاب و میانگین هندسی این معیار بر اساس رابطۀ ‌‌4 محاسبه شد.

رابطۀ (4):‌ 3 /1 (شاخص خشکی‌× تداوم خشکسالی‌× میزان بارش)= معیار اقلیم

جدول 4- شاخص­های معیار اقلیم برای ارزیابی پتانسیل بالفعل بیابان­زایی

 

شاخص

وضعیت  بالفعل بیابان‌زایی و دامنۀ امتیاز‌دهی

50/1-1

50/2-51/1

50/3-51/2

4-51/3

حدود بارش سالانه (میلی­متر)

> 280

280-150

150-75

75 >

شاخص خشکی UTI

150-180

120-150

90-120

جدول 3- شاخص­های معیار پوشش گیاهی جهت ارزیابی پتانسیل بالفعل بیابان­زایی

 

0-90

شاخص تداوم خشکسالی

3 تا 4 سال

5 تا 6 سال

6 تا 7 سال

بیشتر از 7 سال

 

 

لایه­های اطلاعاتی مربوط به هر شاخص پس از تعیین امتیاز هر رخساره (با توجه به مطالعات صحرایی و استناد به کار سایر پژوهشگران و با توجه به شرایط منطقه) با استفاده از مدل مورد مطالعه در محیط ILWISتهیه شد (ذوالفقاری، 1390). نحوۀ وزن­دهی به‌صورت خطی و با نسبت برابر بود.

در این پژوهش برای کاهش خطای کارشناسی و همچنین تعیین ارزش عددی شدت بیابان­زایی و اینکه این شدت به کدام کلاس بیابان­زایی نزدیک­تر است، 4 رتبه بیابان­زایی کم و ناچیز، متوسط، شدید و خیلی شدید به‌صورت جدول (5) بر اساس مدل مورد مطالعه انتخاب گردید. به مناطق مسکونی ارزش صفر داده شد و در هیچ کلاسی طبقه‌بندی نشد.

جدول 5- کلاس‎های شدت وضعیت فعلی بیابان‎زایی

 

ردیف

دامنۀ ارزش عددی

وضعیت بالفعل بیابان­زایی

کلاس بیابان­زایی

1

50/1-1

کم و ناچیز

I

2

50/2-51/1

متوسط

II

3

50/3-51/2

شدید

III

4

4-51/3

خیلی شدید

IV

 

 

 پس از تهیۀ 14 لایه رستری شاخص­های مربوط به معیارهای مورد بررسی، از تلفیق لایه­های مربوط به هر معیار لایه­های معیارهای مورد مطالعه به‌دست آمد. به عبارت دیگر در این روش هر معیار از میانگین هندسی شاخص‌های خود طبق رابطۀ (5) به‌دست می‎آید (احمدی 1383):

رابطۀ (5)

که در آن:

Index-x: معیار مورد نظر

Layer: شاخص‌های هر معیار

n: تعداد شاخص‌های هر معیار

در نهایت پس از تهیۀ لایه­های مربوط به معیارهای مورد مطالعه از تلفیق لایه­های اطلاعاتی چهار معیار خاک، فرسایش بادی، پوشش گیاهی و اقلیم بر اساس رابطۀ (6) در محیط نرم­افزار ILWIS3/3  نقشۀ نهایی وضعیت فعلی بیابان‌زایی منطقه به‌دست آمد و با توجه به شکل 6 طبقه‌بندی شد.

رابطۀ (6)

DM[5]=(SI[6]×WEI[7]× VI[8]×CLI[9])1/4

 

2- یافته‌‌های پژوهش

نتایج حاصل از وزن‌دهی شاخص­ها و تلفیق معیارها و لایه­های اصلی، با توجه به میانگین هندسی وزن­ها به‌طور جداگانه در شکل‌های 6 ، 7، 8 و 9 نشان داده شده است. همچنین نقشه‌های وضعیت معیار خاک، معیار فرسایش بادی، معیار پوشش گیاهی و معیار اقلیم منطقه مورد مطالعه نیز در شکل‌های 2، 3، 4 و 5 آمده است. 

 

معیار خاک

بررسی انجام‌شده بر روی متوسط وزنی ارزش‎های کمّی چهار شاخص مورد بررسی در معیار خاک نشان می‎دهد، در منطقۀ مورد مطالعه بافت خاک با ارزش عددی 48/2، بیشترین نقش را در بیابان‌زایی و افزایش کلاس تخریب خاک دارد. همچنین متوسط وزنی معیار خاک برای کل منطقه با ارزش 35/2 در وضعیت متوسط بیابان­زایی ارزیابی‌ شد.

 

 

 

جدول 6-  متوسط وزنی ارزش کمّی شاخص‌های‌ مؤثر در معیار خاک

 

شاخص‌های معیار

امتیاز شاخص

وضعیت بالفعل بیابان‌زایی

کلاس بیابان‌زایی

بافت خاک

43/2

متوسط

II

هدایت الکتریکی

26/2

متوسط

II

درصد سنگریزه عمقی

48/2

متوسط

II

عمق خاک

47/2

متوسط

II

 

 

شکل2- نقشۀ معیار خاک منطقۀ مورد مطالعه

 

 

شکل2- نقشه معیار خاک منطقه مورد مطالعه

 

معیار فرسایش بادی

ارزیابی متوسط وزنی ارزش‎های کمّی چهار شاخص مورد بررسی در معیار فرسایش بادی نشان می‎دهد، در منطقۀ مورد مطالعه متوسط وزنی معیار فرسایش بادی برای کل منطقه با ارزش 87/2 در وضعیت شدید بیابان­زایی است. از بین شاخص­های این معیار، شاخص پوشش غیر‌زنده با ارزش عددی 47/3 در کلاس شدید قرار می‌گیرد و بیشترین نقش را در افزایش امتیاز این معیار دارد.

جدول 7- متوسط وزنی ارزش کمّی شاخص‌های مؤثر در معیار فرسایش بادی

 

شاخص‌های معیار

امتیاز شاخص

وضعیت بالفعل بیابان‌زایی

کلاس بیابان‌زایی

شدت فرسایش (ظهور رخساره‌های فرسایشی)

87/2

شدید

III

درصد پوشش غیر‌زنده

47/3

شدید

III

درصد پوشش گیاهی

43/3

شدید

III

تعداد روزهای با شاخص گرد و خاک

20/2

متوسط

II

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 3- نقشۀ معیار فرسایش بادی منطقۀ مورد مطالعه

 

 

معیار پوشش گیاهی

بررسی انجام‌شده بر روی متوسط وزنی ارزش‎های کمّی سه شاخص مورد بررسی در معیار پوشش گیاهی نشان می­دهد، این معیار با ارزش عددی 62/2 در کلاس شدید قرار دارد و در بین شاخص­های این معیار شاخص تجدید حیات پوشش گیاهی با ارزش عددی 10/3 بیشترین نقش را بیابان‌زایی منطقه بر عهده دارد.

جدول 8- متوسط وزنی ارزش کمّی شاخص‌های مؤثر در معیار پوشش گیاهی

 

شاخص‌های معیار

امتیاز شاخص

وضعیت بالفعل بیابان‌زایی

کلاس بیابان‌زایی

وضعیت پوشش

49/2

متوسط

II

بهره­برداری از پوشش

58/2

شدید

III

تجدید پوشش

10/3

شدید

III

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 4- نقشۀ معیار پوشش گیاهی منطقۀ مورد مطالعه

 

 

معیار اقلیم

منطقۀ مورد مطالعه قسمتی از منطقۀ مجاور مرز ایران و پاکستان در منتهی‌الیه جنوب شرق کشور است و علاوه بر کمبود نزولات، فزونی درجه حرارت و تبخیر و تعرق و داشتن اقلیم خشک، خشکسالی­های پی در پی نیز دارد. از این‌رو نمی­توان نقش اقلیم را در تشدید پدیدۀ بیابان­زایی نادیده گرفت. معیار اقلیم نقش مهمی در تخریب و تشدید پدیدۀ بیابان­زایی منطقه ایفا می­کند. از آنجا که پس از بررسی آمار ایستگاه­های بارندگی موجود در منطقه، میزان بارش در طول دورۀ آماری مورد بررسی دچار تغییرات چشمگیری بود، ارزش معیار اقلیم برای منطقۀ مورد مطالعه در همۀ رخساره­های یکسان برآورد شد.

پس از ارزیابی و تهیۀ لایۀ اطلاعاتی معیار اقلیم برای کل منطقه، ارزش عددی این معیار 10/3 به‌دست آمد که بیانگر کلاس شدید در بیابان­زایی منطقه است. به طوری که شاخص خشکی‌ در شرایط خیلی شدید و شاخص­های میزان بارش و­ تداوم خشکسالی در کلاس شدید قرار گرفت. میزان تأثیر عامل اقلیم در بیابان­زایی منطقه با توجه به شاخص‌های مورد بررسی، در کلاس شدید‌ ارزیابی شد.

بررسی‎های انجام‌شده بر روی متوسط وزنی ارزش‌های کمّی عوامل مؤثر بر معیار اقلیم نشان می‎دهد، در منطقۀ مورد مطالعه، شاخص خشکی، مؤثرترین عامل در افزایش شدت بیابان‎زایی در منطقه و شاخص تداوم خشکسالی­ها کمترین نقش را در بیابان­زایی منطقه در معیار اقلیم داشته است.

جدول 9- متوسط وزنی ارزش کمّی شاخص­های مؤثر در معیار اقلیم

 

شاخص­های معیار

امتیاز شاخص

وضعیت بالفعل بیابان‌زایی

کلاس بیابان‌زایی

میزان بارش

10/3

شدید

III

تداوم خشکسالی

3

شدید

III

شاخص خشکی

60/3

خیلی شدید

IV

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 5- نقشۀ معیار اقلیم منطقۀ مورد مطالعه

 

 

3- نتیجه‌گیری و بحث

 نتایج پژوهش نشان می‌دهد که منطقه از نظر وضعیت بیابان‌زایی با استفاده از روش IMDPA در دو کلاس متوسط و شدید قرار می‌گیرد. از کل مساحت منطقۀ مورد مطالعه، 36/150 هکتار (37/0 درصد کل منطقه) جزو مناطقی است که کلاس شدت بیابان‌زایی برای آنها تعریف نشده است که این مناطق شامل مناطق مسکونی است. 94/18936 هکتار (24/45 درصد کل منطقه) در کلاس بیابان‌زایی متوسط و 07/22766 هکتار (39/54 درصد کل منطقه) در کلاس بیابان‌زایی شدید قرار دارد (شکل 15).

با محاسبۀ میانگین وزنی شدت­‌های بیابان‌زایی کلیۀ واحدهای کاری شدت بیابان‌زایی برای کل منطقۀ مورد مطالعه مقدار 72/2 به‌دست آمد که نشان‌دهندۀ وضعیت شدید بیابان‌زایی در کل منطقه است. در بین معیارهای مورد بررسی در بیابان‌زایی منطقه معیار خاک با متوسط وزنی 35/2 و کلاس متوسط کمترین اثر و معیار اقلیم با متوسط وزنی 10/3 و کلاس شدید مؤثرترین معیار در بیابان‌زایی منطقه بوده است. همچنین معیارهای فرسایش بادی و پوشش گیاهی با متوسط­های وزنی 87/2 و 62/2 در کلاس شدید بیابان‌زایی‌ قرار دارند.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

شکل 6- نقشۀ بیابان­زایی منطقۀ مورد مطالعه

 

 

از میان شاخص‌های مورد بررسی شاخص خشکی با متوسط وزنی 60/3 و کلاس بیابان‌زایی خیلی شدید بیشترین اثر و شاخص تعداد روزهای با شاخص طوفانی گرد و خاک با ارزش عددی 20/2 کمترین اثر را در بیابان‌زایی منطقه داشته است. منبع تأمین ماسه در محدودۀ تحت بررسی به‌علت خشکسالی­های مکرر و خشک‌شدن بستر آبراهه­ها و مسیل­های واقع در قطاع شمال غربی منطقه است. از جملۀ این مسیل­ها که از سرشاخه­های رودخانۀ تلخاب هستند، می­توان به گزو و سیانجاه اشاره کرد. همچنین بالا‌بودن درجه‌حرارت و فقر پوشش گیاهی این پدیده را تشدید می‌کند.

از جمله پژوهش‌هایی که در ایران در رابطه با تعیین شاخص‌ها، معیارها و ارزیابی شدت بیابان‌زایی صورت گرفته است، می‌توان به پژوهش‌های خسروی (1383)، رفیعی (1382)، رئیسی (1387)، محمد قاسمی (1385)، فزونی (1386) و ناطقی (1388) اشاره کرد.

مقایسه نتایج پژوهش حاضر با سایر پژوهش‌هایی که در مناطق دیگر ایران از مدل IMDPA برای ارزیابی شدت بیابان‌زایی استفاده کردند؛ از جمله کویر میقان اراک (رضوی، 2008)، آران و بیدگل (وصالی، 2008)، طشک استان فارس (زهتابیان، 1389) و دشت سیستان (ذوالفقاری و همکاران، 1390)، نشان داد که رابطۀ بسیار نزدیک و مشابهی بین آنها وجود دارد و بیانگر این است که این مدل از کارایی لازم برای ارزیابی شدت بیابان‌زایی در ایران برخوردار است.

با توجه به اینکه بیشتر روش­های متداول در تعیین شدت بیابان­زایی، بسیار وقت­گیر است و نیاز به عملیات صحرایی بسیاری دارد ( خسروی، 1383)، استفاده از شیوه‌های جدید سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی ضمن کاهش هزینه‌های پرسنلی، موجب افزایش سرعت و دقت در برآورد نتایج حاصله می‌شود (مخدوم و همکاران 1380).

با توجه به تجزیه و تحلیل انجام‌شده و نتایج به‌دست آمده در منطقۀ سراوان، روش پیشنهادی با در نظر گرفتن شاخص‌های مناسب و به تعداد نسبتاً کافی در مناطق خشک و به‌علت سادگی و مرحله‌ای‌بودن آن،‌ روش خاص وزن‌دادن به شاخص‌ها، استفاده از سامانۀ اطلاعات جغرافیایی در تلفیق نقشه‌ها و استفاده از میانگین هندسی به جای جمع یا میانگین حسابی (ICD, UNEP-FAO) در محاسبۀ شاخص‌ها و نقشۀ نهایی بیابان‌زایی، روش نسبتاً دقیقی است. این مدل می‌تواند در مناطق مشابه مورد مطالعه برای تعیین شدت بیابان‌زایی‌ استفاده شود و در صورت لزوم شاخص‌ها و کلاس‌های آن اصلاح گردد. بررسی و تجزیه و تحلیل مطالعات انجام‌شده سایر پژوهشگران و نیز ارزیابی نتایج به دست آمده از وضعیت منطقۀ مورد مطالعه به‌وسیلۀ بازدیدهای صحرایی و روش ارزیابی مذکور نشان‌دهندۀ کارایی مطلوب مدل در منطقه است. برای کنترل و تثبیت ماسه­های بادی که متأسفانه تا‌کنون در این زمینه هیچگونه عملیات اجرایی صورت نگرفته است، این اقدامات‌ پیشنهاد می­شود: انجام عملیات مالچ‌پاشی، ایجاد و احداث تله‌های رسوبگیر، جلوگیری از تردد وسایط نقلیه که به‌صورت قاچاق ترددهای غیر‌مجاز انجام می‌دهند و موجب تخریب خاک و شکستن سله خاک در منطقه شده‌اند، همچنین به‌منظور ایجاد محیط پایدار برای کشت و توسعۀ گونه­های گیاهی سازگار با شرایط منطقه با توجه به زهکش‌شدن آب‌های زیر‌زمینی و سطحی به‌سوی کشور پاکستان جنگلکاری و ایجاد باغ‌های خرما پیشنهاد می‌شود.



[1]- Mediterranean Desertification and Land Use

[2]- Environmental sensitive Arias

3- Iranian Classification of Desertification

[4]- Iranian Model of Desertification Potential Assessment

-[5]Desertification Map  : نقشۀ شدت بیابان­زایی

-[6]Soil Index: معیار خاک

-[7]Wind Erosion Index: معیار فرسایش بادی

-[8]Vegetation Index: معیار پوشش

-[9]Climate Index : معیار اقلیم

 

احمدی، ح و همکاران، (1383). گزارش نهایی طرح تدوین شرح خدمات جامع و متدولوژی تعیین معیارها و شاخص‌های ارزیابی بیابان‌زایی در ایران، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران.
احمدی، ح، (1383). بررسی عوامل مؤثر در بیابان‌زایی، مجلۀ جنگل و مرتع، شمارۀ 62، 70-66
اختصاصی، م، ر. ع، سپهر، (1390). روش­ها و مدل­های ارزیابی و تهیه نقشه بیابان­زایی. انتشارات دانشگاه یزد.
اختصاصی، م، ر. و مهاجری، س، (1374). روش طبقه‌بندی نوع و شدت بیابان‌زایی اراضی در ایران (ICD)، مجموعه‌مقالات دومین همایش بررسی مسائل مناطق بیابانی کشور 1374، کرمان
آذرنیوند، ح. و زارع چاهوکی، م، ع، (1387). معرفی شاخص­های معیار پوشش گیاهی برای ارزیابی شدت بیابان‌زایی. فصلنامۀ علمی، اجتماعی و اقتصادی جنگل و مرتع، شمارۀ 78- بهار 1387.
خسروی، ح، (1383). کاربرد مدل مدالوس در بررسی بیابان‌زایی منطقۀ کاشان. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران.
رفیعی امام، ع، (1382). بررسی بیابان­زایی دشت ورامین با تکیه بر مسایل آب و خاک. پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی، دانشگاه تهران.
رضوی، س. م، (1387). ارزیابی و تعیین شدت بیابان­زایی با استفاده از مدل IMDPA با تأکید بر معیارهای آب، خاک و پوشش گیاهی (‌مطالعه موردی کویر میقان- اراک). پایان‌نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران.
رئیسی، ع، (1387). بررسی عوامل مؤثر در شدت بیابان‌زایی (بیابان­های ساحلی) با استفاده از مدل IMDPA در منطقه کهیر کنارک، پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران.
زهتابیان، غ، ر. و رفیعی، ع، (1382).  ESAsروشی جدید برای ارزیابی و تهیۀ نقشۀ حسّاسیت مناطق به بیابان‌زایی. مجلۀ بیابان، جلد 8، شمارۀ 1. 126-120.
زهتابیان، غ، ر. احمدی، ح. اختصاصی، م، ر. و خسروی، ح، (1386). واسنجی مدل مدالوس جهت ارائه یک مدل منطقه‌ای برآورد شدت بیابان‌زایی در منطقه کاشان. مجلۀ منابع طبیعی ایران، جلد60، شمارۀ 3، زمستان1386.
زهتابیان، غ، ر. خسروی، ح. قدسی، م، (1388). تعیین شدت بیابان‌زایی در منطقه کاشان با استفاده از مدل IMDPA، مجلۀ علمی و پژوهشی بیابان، خرداد 1388، ویژه‌نامۀ روز جهانی مقابله با بیابان‌زدایی.
زهتابیان، غ، ر. اسفندیاری، م، (1389). بررسی اثرات توسعه کشاورزی و بهره­برداری از منابع آب زیر زمینی در بیابان­زایی منطقه طشک (‌استان فارس). فصلنامۀ علمی- پژوهشی خشک بوم، جلد 1. شمارۀ 2. زمستان 1389.
ذوالفقاری، ف. شهریاری، ع.ر. فخیره، ا. راشکی، ع.ر. نوری، س. خسروی، ح، (1390). ارزیابی شدت بیابان­زایی دشت سیستان با استفاده از مدل IMDPA. فصلنامۀ پژوهش­های آبخیزداری، شمارۀ 91. تابستان 1390.
فزونی، ل، (1386). ارزیابی وضعیت فعلی بیابان‌زایی دشت سیستان با استفاده از مدل مدالوس اصلاح‌شده با تأکید بر معیار فرسایش آبی و بادی. پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه زابل.
محمد قاسمی، س، (1385). بررسی معیارها و شاخص‌های بیابان‌زایی با تکیه بر آب و خاک جهت ارزیابی و تهیه نقشه بیابان‌زایی (مطالعۀ موردی: منطقه زابل)، پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران.
مخدوم، م. درویش صفت، ع، ا. جعفر زاده، ه. مخدوم، ع، ر، (1380). ارزیابی و برنامه­ریزی محیط زیست با سامانه­های اطلاعات جغرافیایی (GIS). انتشارات دانشگاه تهران.
ناطقی، س. زهتابیان، غ. ر. احمدی، ح، (1388). ارزیابی شدت بیابان­زایی دشت سگزی با بهره‌گیری از مدل IMDPA . فصلنامۀ مرتع و آبخیزداری، شمارۀ 62. پاییز 1388.
وصالی، س. ع، (1387). بررسی شاخص­های بیوفیزیکی شدت بیابان­زایی متأثر از فعالیت­های انسانی (‌منطقۀ مورد مطالعه: کاشان و آران بیدگل). پایان­نامۀ کارشناسی ارشد، دانشکدۀ منابع طبیعی دانشگاه تهران.
Ali, R. R. & Baroudy, E.l. 2008. Use of GIS in Mapping the Environmental Sensitivity to Desertification in Wadi El Natrun Depression, Egypt. Australian Journal of Basic and Applied Sciences, Vol 2, Issue 1, pp 157-164.
Babaev, A.G. Kharin, N. G, Orlovsky. 1993. Assessment and Mapping of Desertification Processes, a Mythological Guide. Ashghabad
FAO-UNEP/ UNESCO/ WMO, 1977, Word Map of Desertification at a Scale of 1:25000000
Giordano L, F. Giordano, S. Grauso, M. Lannetta, M. Scicortino, G. Bonnati, & F. Borfecchia. 2002. Desertification vulnerability in Sicily. Proc. Of the 2nd Int. Conf. On New Trend in Water and Environmental Engineering for Safety and Life:Eco-compatible solutions for Aquatic Environmental, Capri, Italy.
Kharin N, G. et al. 1985. A Methodological principles of desertification processes assessment and mapping. Arid lands of Turkmenistan taken as example, Ashkhabad.www.GISdevelopment.net
Ladisa G, Todorovic M, & Trisorio_liuzzi G. 2002. Characterization of Area Sensitive to Desertification in Southern Italy, Proc. Of the 2nd Int. Conf. On New Trend in Water and Environmental Engineering for Safety and Life: Eco-compatible solutions for Aquatic Environmental, Capri, Italy.
Lavado Conntador, J.F. Schnabel, S. Mezo Gutierrez, A.G. & Pulido, F. M. 2008. Mapping Sensitivity to land degradation Extremadura. SW Spain. Vol 1, Issue 1, pp 25-41.
LDAs conference, 2002. Land degradation assessment in dry lands- LADA project, Report of­­­ emailconference,Oct-Nov2002.http://www.fao.org/landandwater/agll/lada/emailconf.stm
Melchiade B. 2009. Secretariat of the convention to combat desertification. CSD-17 Intergovernmental Preparatory Meeting Panel on Desertification. New York, February 26.
Nunez M. Civit B. Munoz P. Arena A. P. Rieradevall J. Anton A. 2009. Assessing potential desertificatio environmental impact in life cycle assessment. Int J Life Cycle Assess(2010). 15:67-78.
Reynolds J. F. 2008. Cutting through the confusion: Desertification, an old problem viewed through the lens of a new framework, the Dry lands Development Paradigm (DDP). Dry lands, Deserts & Desertification Conference December 14-17. Sede Boque Campus, Israel.
Sepehr A. Zucca C. 2012. Ranking desertification indicators using TOPSIS algorithm. Springer Science & Business Media B. V. 2012.
zehtabian, G., 2004. The criteria indices that effected on desertification with emphasis on water and Irrigation. farsi
N. Shakeriana, Gh. R. Zehtabian, H. Azarnivand, H. Khosravi., 2011. Evaluation of desertification intensity based on soil and water criteria in Jarghooyeh region. Journal of Desert. 16 (2011) 23-32.