نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 عضو هیات علمی، گروه سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران
2 کارشناس ارشد، سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران
3 کارشناس ارشد سنجش از دور و سیستم اطلاعات جغرافیایی، دانشگاه شهید چمران، اهواز، ایران
4 عضو عیات علمی گروه جغرافیای طبیعی، دانشگاه حکیم سبزواری، خراسان رضوی، ایران
5 دبیر جغرافیا، اداره آموزش و پرورش استان البرز، البرز، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Landfilling is one of the important suffering issues for human being. Problems caused by landfilling have led some countries to gather urban waste in unprotected area. Because of the mentioned issue, landfilling is a significant discussion in environmental engineering. This research aimed at selecting suitable sites for garbage massing in Ahvaz urban area via integrated ELECTRE-AHP approach using GIS techniques in two main steps. At the first step, 23 effective criteria in landfilling site selection were collected from the in charge of organizations. The criteria were standardized and analyzed using Geographical Information Systems. After the standardization process, expertise opinion was applied and FAHP method was applied for criteria weighting process. Finally, each of the weighting criteria and 17 criteria were overlapping at this stage. The outcome of this method is 5 suitable sites for landfilling in the northern east and east region of Ahvaz. At the next step, 5 sites achieved from the previous step were ranked by ELECTRE method using the 6 remained criteria. The achievement of implementing this step is 3 options with the same worthiness for landfilling. The results show that the selected sites, compared to the current garbage mass place located on humid winds flows as well as high water level in the south and southeast region, have the better conditions in terms of health and sanitary problems. Also, integrated ELECTRE-AHP approach due to considering the relative nature of criteria values in weighting and ranking, has more efficiency compared to prior methods used to locate the current landfilling sites (Safireh and Brumi region).
کلیدواژهها [English]
مقدمه
گسترش بیرویۀ شهرها و در نتیجه افزایش بیرویۀ جمعیت شهری بهویژه در کشورهای درحال توسعه موجب افزایش بیشازپیش مصرف و به تبع آن، افزایش تولید انواع پسماند در مناطق شهری شده است (متکان و همکاران، 1387: 122). در حال حاضر، دفع زباله در بسیاری از شهرها در شکل سادۀ آن، یعنی مدفونکردن در زیر حجمی از خاک انجام میشود. در بسیاری از مناطق شهری کشورهای در حال توسعه، مقرون به صرفهترین سیستم دفع مواد زائد جامد، دفن بهداشتی است (حیدریان و همکاران، 1392). انتخاب مکان مناسب دفن بهداشتی زباله، یک تصمیمگیری است که بهمنظور شناسایی محل دفن در دسترس و بهینه، نیاز به فرآیند گستردۀ ارزیابی زمینی دارد (عزیزیقلاتی و همکاران، 1392). همچنین، باید براساس الزامات و مقررات دولتی و طیف گستردهای از عوامل ارضی و حقوقی بهمنظور کاهش تأثیرات منفی بر محیطزیست باشد و در عین حال هزینههای اقتصادی، زیستمحیطی، بهداشتی و اجتماعی را به حداقل برساند (Effat et al, 2012: 125).
سیستمهای اطلاعات جغرافیایی برای این نوع از مطالعات اولیه به دلیل توانایی زیاد در مدیریت حجم بالای دادههای فضایی از منابع گوناگون، ایدهآل است (Nas et al, 2010: 492). بهمنظور یافتن بهترین مکان دفن پسماند، سیستم اطلاعات جغرافیایی میتواند همراه با منطق فازی و فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی (FAHP) استفاده شود و ابزار قدرتمندی برای حل مسائل و تصمیمگیری ارائه دهد (Kaya & Kahraman, 2010: 2518). منطق فازی را نخستینبار لطفیزاده از دانشگاه برکلی آمریکا، برای اقدام در شرایط عدم اطمینان ارائه کرد. این نظریه قادر است بسیاری از مفاهیم، متغیرها و سیستمهایی را که نادقیق و مبهم هستند، صورتبندی ریاضی کند و زمینه را برای استدلال، کنترل و تصمیمگیری در شرایط عدماطمینان فراهم آورد (پوراحمد و همکاران، 1386: 34). مهمترین نقص منطق فوق، یکسان در نظر گرفتن وزن لایههای اطلاعاتی مورد استفاده، بدون توجه به اهمیت ضریب زیستمحیطی آنهاست (سالاری و همکاران، 1391: 97). فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی، یکی از معروفترین فنون تصمیمگیری چند شاخصه است که Saaty معرفی کرد. این روش هنگامی که عمل تصمیمگیری با چند گزینه و شاخص تصمیمگیری روبهروست، مفید است، اما باید به این نکته توجه داشت که فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی سنتی، امکان انعکاس سبک تفکر انسانی را بهطور کامل ندارد. به عبارت بهتر، استفاده از مجموعههای فازی، سازگاری بیشتری با توضیحات زبانی و بعضاً مبهم انسانی دارد؛ بنابراین، بهتر است با استفاده از مجموعههای فازی (بهکارگیری اعداد فازی) به پیشبینی بلندمدت و تصمیمگیری در دنیای واقعی پرداخت (محمدی و همکاران، 1390: 20). با تلفیق منطقهای AHP وFuzzy علاوه بر در نظر گرفتن مزیتهای هر دو روش، میتوان معایب فوق را رفع کرد. در کنار این روشها، شیوههای رتبهبندی یکی از رهیافتهای مؤثر در حوزۀ تصمیمگیری چندمعیاره بهشمار میروند. هدف اصلی آنها مقایسۀ زوجی گزینهها بهکمک روابط باینری، قطعی و یا فازی است، بهطوری که بتوان گزینهها را رتبهبندی کرد. در این رهیافت، خانوادۀ روشهای ELECTRE، TOPSIS، FTOPSIS، HFTOPSIS و PROMETHEE بسیار شناختهشده و کاربردی هستند (امیری و همکاران، 1391: 49). در این میان، روش الکتره از جمله روشهای تصمیمگیری است که برنارد (Roy) در پاسخ به کاستیهای موجود در روشهای حل مسائل تصمیمگیری ارائه کرد (Roy, 1999). ایدۀ نخستین این روش در باب مفاهیم هماهنگی، ناهماهنگی و برتری از کاربردهای جهان واقعی سرچشمه میگیرد. همچنین، از شاخصهای هماهنگی و ناهماهنگی برای آنالیز روابط برتری در میان گزینهها استفاده میکند (Wu & Chen, 2011: 12319). روشهای الکتره در بسیاری از زمینهها مانند انرژی، محیطزیست یا مدیریت آب، امور مالی (Li & Sun, 2010)، انتخاب پروژه، آنالیز تصمیمگیری (Montazer et al, 2009: 10837) و حمل ونقل کاربرد داشته است (Wu & Chen, 2011: 12319؛ Figueira et al, 2013: 317). انتخاب روش حل مسائل به خودی خود، یک مسئلۀ تصمیمگیری چندمعیاره است. انتخاب روش ELECTRE به دو دلیل است: یکی توانایی در شرکتدادن ماهیت فازی تصمیمگیری (از طریق آستانههای برتری و بیتفاوتی) و دیگری نداشتن مقایسات زوجی زیاد و طاقتفرسای روشهایی مانند AHP. همچنین، انتخاب این روش بر مبنای کابردهای موفقیتآمیزی مانند رتبهبندی ایستگاههای مترو پاریس برای بازسازی است (Roy et al, 1986).
مطالعات زیادی در زمینۀ مکانیابی محل دفن پسماند و استفاده از رویکرد ترکیبیFuzzy AHP و روش ELECTRE صورت گرفته است، از آن جمله میتوان به پژوهش وحیدی در سال 1390 اشاره کرد که با ترکیب دو روش تحلیل سلسلهمراتبی و تئوری فازی برای مدل تصمیمگیری چندمعیاره مکانیابی دفن پسماند استفاده کرده است (وحیدی، 1390). پژوهشگران دیگری نیز با استفاده از روشهای تحلیل سلسلهمراتبی، الگوریتمهای فازی و به کمک ابزار نوین GIS اقدام به یافتن مکان مناسب برای دفن بهداشتی زباله در شهرهای مختلف ایران کردهاند که میتوان به هادیانی و همکاران (1390)، پوراحمد و همکاران (1386) اشاره کرد. همچنین، مطالعاتی در این زمینه در خارج از کشور انجام شده (Aydi et al, 2013: 1375؛ Effat et al, 2012: 125) که میتوان به پژوهش Bain در سال 2011 در زمینۀ انتخاب مکان خشک بنادر در چین با استفاده ازFuzzy AHP و ELECTRE اشاره کرد. هدف پژوهش حاضر، با توجه به روشهای مطالعات گذشته و نیز با در نظر گرفتن ماهیت پدیدههای طبیعی مؤثر در امر مکانیابی محل دفن زباله (بهویژه عامل جهت باد و سطح ایستابی در شهرستان اهواز)، انتخاب محل مناسب دفن پسماندهای کلانشهر اهواز با استفاده از روش ترکیبی Fuzzy AHP و ELECTRE است.
منطقۀ مورد مطالعه
شهرستان اهواز با مساحت 8212 کیلومتر مربع، بین 30 درجه و 53 دقیقه تا 31 درجه و 46 دقیقه عرض شمالی و 48 درجه و 2 دقیقه تا 49 درجه و 18 دقیقه طول شرقی قرار دارد. این شهرستان مرکز سیاسی، اداری و تجاری استان خوزستان است. براساس آخرین تقسیمات کشوری، 5 شهر به نامهای اهواز، ملاثانی، شیبان، ویس و حمیدیه و 3 بخش به نامهای مرکزی، باوی و حمیدیه و 12 دهستان و 439 روستای دارای سکنه دارد. این شهرستان در دشت واقع شده است و در گروه اقلیم خشک قرار دارد.
شکل 1. منطقۀ مورد مطالعه
متدولوژی
فرآیند کلی اجرای پژوهش شامل دو مرحله است:
مرحلۀ اول شامل گردآوری اطلاعات، استانداردسازی دادهها، وزندهی به روش FAHP، همپوشانی لایهها با استفاده از FUZZYOPERATOR و مرحلۀ دوم شامل اولویتبندی گزینهها با استفاده از روش ELECTRE است (شکل2).
شکل 2. فلوچارت مراحل اجرای مکانیابی دفن پسماند (منبع: نگارنده)
گردآوری اطلاعات
ابتدا شاخصها، معیارها و ضوابط انتخاب مکانهای مناسب برای دفن بهداشتی با بررسی استانداردهای مربوط به سازمان حفاظت محیط زیست، وزارت کشور و تجربیات جهانی، شناسایی و انتخاب شدند. مجموعۀ معیارها باید دارای آندسته از خصوصیاتی باشند که به اندازۀ کافی معرف طبیعت چندمعیاری یک مسئلۀ تصمیمگیری است (سعیدی و همکاران، 1388: 235). شاخصهای تعیینشده زیرمجموعهای از پنج معیار اصلی شامل عوامل اجتماعی، عوامل دسترسی، عوامل هیدرولوژی، عوامل زمینساختی و عوامل محیطی هستند (جدول 1). دادههای مورد نیاز برای انتخاب مکان دفن بهداشتی زبالههای شهرستان اهواز براساس معیارهای منتخب، از ادارههای مربوطه تهیه و سپس لایههای اطلاعاتی کلیۀ زیرمعیارهای مورد نظر برای مکانیابی در محیط GIS استخراج شد.
جدول 1. معیارها، زیرمعیارها و گسترۀ قابل قبول آنها
معیارها |
زیر معیارها |
نوع دادهها |
محدوده |
استانداردسازی (تابع عضویت فازی- رستریسازی) |
عوامل اجتماعی - زیستمحیطی |
مناطق شهری نقاط روستایی کاربری اراضی مناطق حفاظتشده مرتع |
کمی کمی کیفی کمی کیفی |
4000-3000 متر 1500-1000 متر کاربری با ارزش پایین 1500-1000 متر مراتع فقیر |
خطی (افزایشی- کاهشی) خطی (افزایشی) رستریسازی خطی (افزایشی) رستریسازی |
عوامل دسترسی |
راهها راهآهن خطوط نیرو |
کمی کمی کمی |
1000-300 متر 500-200 متر 400-200 متر |
خطی (افزایشی- کاهشی) خطی (افزایشی) خطی (افزایشی) |
عوامل هیدرولوژی |
آبراهههای اصلی آبراهههای فرعی سطح ایستابی دشت سیلابی |
کمی کمی کمی کمی |
600-300 متر 300-150 متر 10- 8 متر 300-150 متر |
خطی (افزایشی) خطی (افزایشی) فازی کوچک (Small) خطی (افزایشی) |
عوامل زمین ساختی |
زمینشناسی خاک لندفرم شیب گسل |
کیفی کیفی کیفی کمی کمی |
سازندهای سخت بافت ریز (رس و مارن) مناطق کمارتفاع و دشتی 20- 15 درصد 300-150 متر |
رستریسازی رستریسازی رستریسازی فازی کوچک (Small) خطی (افزایشی) |
استانداردسازی زیرمعیارها
اغلب بعد از اینکه معیارها و گزینهها مشخص میشوند، تأثیرات معیارها و گزینهها با کمک نظر کارشناسی یا روشهای کمی ارزیابی میشود. با این حال، چنین ارزیابی تأثیر اولیه ممکن است گمراهکننده باشد؛ بهویژه زمانی که معیارها مقایسهناپذیر باشند. معیارهای مقایسهناپذیر، به مفروضات اضافی یا استانداردسازی نیاز دارند. استانداردسازی دادهها فرایندی است که در آن معیارها برای قیاسپذیری، تبدیل و دوباره مقیاسدهی میشوند. بهدلیل عدمقطعیت در تصمیمگیری و بیدقتی دادهها روش معمول برای استانداردسازی معیارها بر مبنای تئوری مجموعه فازی است (عابدی و همکاران، 1390: 29 ؛Donveska et al, 2012). عملیات فازیسازی، ورودیها را گرفته و با کمک توابع عضویت مربوطه از جمله Sigmoidal، J shape، Linear، درجهای مناسب به هر یک نسبت میدهد. متغیرهای ورودی هر یک باید در محدودۀ رقومی تعریفشدۀ خود باشند (مثلاً فاصله از خیابان از صفر تا 500) و خروجیها، درجـه عضویت فازی از مجموعههای تعیینکنندۀ زبانی (بین صفر و یک) هستند (مهجوری، 1391).
وزندهی به روش FAHP
پس از آنکه معیارهای ارزیابی به مقیاسهای قابل قیاس و استاندارد تبدیل شدند، باید وزن و اهمیت نسبی هر یک از آنها در رابطه با هدف موردنظر تعیین کرد. در این مطالعه از روش فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی فازی برای تعیین وزن نسبی هر معیار استفاده شد. در سال 1983 دو پژوهشگر هلندی به نامهای Larhorn وPhedrik بر اساس فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی روشی را مبتنی بر مدل فازی پیشنهاد کردند که بهدلیل ماهیت پیچیدة آن مورد استقبال جوامع علمی واقع نشد (ضرابی و همکاران، 1391: 106). بعدها این تکنیک را Chang ساده کرد که در حقیقت مقایسات را با ارقام فازی مطرح میکرد. مراحل انجام آن بدین صورت است (عطائی، 1389؛ Mahmoodzadeh et al, 2007):1. رسم نمودار سلسلهمراتبی، 2. تعریف اعداد فازی بهمنظور انجام مقایسههای زوجی، 3. تشکیل ماتریس مقایسۀ زوجی با بهکارگیری اعداد فازی.
برای انجام مقایسهها نیاز به تعریف اعداد فازی و مقیاسهای فازی است. در جدول زیر یک نمونه از این جداول آورده شده است.
جدول 2. اعداد فازی و مقیاسهای فازی
مقیاس فازی مثلثی |
تعریف |
عدد فازی |
(1,1,1) |
دقیقاً مساوی |
1 |
(2/1,1,2/3) |
اهمیت یکسان |
2 |
(1,2/3,2) |
اهمیت ضعیف |
3 |
(2/3,2,2/5) |
اهمیت قوی |
4 |
(2,2/5,3) |
اهمیت خیلی قوی |
5 |
(2/5,3,2/7) |
اهمیت مطلق |
6 |
همپوشانی لایههای نهایی
همپوشانی یکی از توابع مکانی است که میتواند لایههای دادههای مکانی را که از منابع مجزا بهدست آمدهاند، بهمنظور کاربردهای مکانیابی با استفاده از مدلهای ترکیبی با یکدیگر تلفیق کند. لایۀ جدید (خروجی) بهصورت تابعی از دو یا چند لایۀ ورودی است. این عملیات در دادههای برداری و دارای ساختار توپولوژیک عموماً دارای خروجی با اجزای جدید مکانی است. مدلهای ترکیبی بر اساس روشهای اجرایی به چندین گروه تقسیم میشود. بهطور مثال: عملگرهای بولین، عملگرهای حسابی، منطق فازی، روشهای احتمالاتی، همپوشانی شاخص، الگوریتم ژنتیک و... ، که موارد ذکرشده خصوصاً در دادههای شبکهای قابل استفاده هستند (مهجوری، 1391).
اولویت بندی با استفاده از روش ELECTRE
روش الکتره که در اواخر دهۀ 1980 مطرح شد، یکی از بهترین فنون MADM است. اساس این مفهوم، روابط غیررتبهای است؛ یعنی لزوماً به رتبهبندی گزینهها نمیانجامد، بلکه ممکن است گزینههایی را حذف کند (سوخکیان و همکاران، 1389: 44). این روش شامل چندین نسخه (ELECTRE I, II, III, TRI, IV) است که تمام آنها بر مبنای مفاهیم پایهای یکسان، اما از نظر عملی قدری متفاوت هستند (Roy, 1999). در این روش شاخصهای کمی و کیفی استفاده میشوند و با مقایسات زوجی میان گزینهها، رتبهبندی آنها بهدست میآید. مسائل چندشاخصه بهصورت قراردادی با یک مجموعه از گزینهها، شاخصها و مقادیر برتری بیان میشوند. در این مسائل باید مجموعهای از گزینهها ارزیابی شوند که ارزیابی مورد نظر با مجموعهای از شاخصها صورت میپذیرد (کزازی و همکاران، 1390: 57). در این مطالعه بهمنظور اولویتبندی و انتخاب بهترین گزینههای محل دفن پسماند از روش الکتره استفاده شده است که طی مراحل زیر انجام میشود (سوخکیان و همکاران، 1389: 44):
1- ایجاد ماتریس تصمیمگیری براساس گزینهها و معیارها
2- نرمالسازی برداری ماتریس تصمیمگیری
3- ایجاد ماتریس موزون (ماتریس نرمالشده * وزن هر یک از معیارها)
4- ایجاد ماتریس هماهنگ و ماتریس هماهنگ مؤثر
5- ایجاد ماتریس ناهماهنگ و ماتریس ناهماهنگ مؤثر
6- ایجاد ماتریس نهایی یا ماتریس کلی مؤثر (ماتریس هماهنگ مؤثر * ماتریس ناهماهنگ مؤثر)
7- انتخاب بهترین گزینه
نتایج و بحث
در این مطالعه دادهها با توجه به ماهیت کمی و کیفی آنها به دو روش فازیسازی و رستریسازی استاندارد شدند. در میان دادههای کمی، برای استانداردسازی بعضی از زیرمعیارها، بهمنظور لحاظکردن امکانسنجی اقتصادی از توابع عضویت فازی افزایشی و کاهشی استفاده شد و سپس وزن نسبی هر معیار و زیرمعیار در ارتباط با هدف موردنظر تعیین و ماتریسهای زوجی از معیارها و زیرمعیارهای مرتبط ایجاد شدند. در مرحلۀ بعد، معیارها و زیرمعیارها بهصورت دو به دو با هم مقایسه شد و با توجه به نظر تصمیمگیرندگان به هر یک از آنها اعداد فازی اختصاص یافت. پس از تشکیل ماتریس مقایسۀ زوجی و تکمیل آن، با بهکارگیری روش FAHP، وزن هر یک از معیارها و زیرمعیارها مشخص شد. برای انجام این کار از برنامۀ نوشتهشده در محیط نرمافزار Matlab استفاده شد که در آن با واردکردن دادههای جدولهای مقایسه معیارها و زیرمعیارها که بهصورت اعداد فازی بودند، وزن هر معیار و زیرمعیار مشخص شد (جدول 3، 4 و 5).
جدول 3. وزن نهایی معیارها
معیارها |
عوامل اجتماعی- زیستمحیطی |
عوامل دسترسی |
عوامل هیدرولوژیکی |
عوامل زمینساختی |
وزن |
375/0 |
232/0 |
252/0 |
141/0 |
جدول 4. وزن نهایی زیرمعیارها، مرحلۀ اول
زیرمعیار |
وزن |
زیرمعیار |
وزن |
مناطق شهری |
347/0 |
آبراهههای فرعی |
190/0 |
نقاط روستایی |
244/0 |
سطح آب |
367/0 |
کاربری اراضی |
192/0 |
دشت سیلابی |
095/0 |
مناطق حفاظتشده |
137/0 |
زمینشناسی |
364/0 |
مرتع |
081/0 |
خاک |
256/0 |
راهها |
598/0 |
لندفرم |
184/0 |
راه آهن |
305/0 |
شیب |
126/0 |
خطوط نیرو |
097/0 |
گسل |
070/0 |
آبراهههای اصلی |
348/0 |
|
|
جدول 5. وزن نهایی زیرمعیارها، مرحلۀ دوم
زیرمعیارها |
فاصله از تأسیسات گازی - نفتی |
فاصله از خطوط انتقال نفت و گاز |
میزان بارش |
فاصله از میدانهای نفتی |
مساحت گزینه |
میزان فرسایش |
وزن |
296/0 |
207/0 |
071/0 |
154/0 |
180/0 |
090/0 |
در مرحلۀ بعد برای همپوشانی لایههای نهایی از روش فازی (Fuzzy Overlay) و توابع محاسبات رستری (Raster Calculator) استفاده شد؛ بنابراین، هر نقشه معیار در وزن به دست آمده از روش FAHP ضرب شده و سپس با عملگرهای فازی با هم ترکیب و گزینههای پیشنهادی مشخص شدند. در نقشه حاصل مناطق با ارزش بالاتر، مناسب و مناطق با ارزش کمتر، نامناسب هستند (شکل 5).
شکل 5. نقشۀ همپوشانی لایهها
بعد از همپوشانی لایههای نهایی، 5 مکان پیشنهادی برای دفن پسماند بهدست آمدند که در قسمت شرق و شمالشرقی شهرستان اهواز واقع شدهاند. در نهایت مکانهای پیشنهادی براساس زیرمعیارهای مرحلۀ دوم (عوامل اقتصادی) و با بهکارگیری روش ELECTRE اولویت بندی شدند.
جدول 6. اولویتبندی گزینهها در ماتریس نهایی
|
گزینۀ A |
گزینۀ B |
گزینۀ C |
گزینۀ D |
گزینۀ E |
برد (حاصل جمع سطرها) |
برد (حاصل جمع ستونها) |
جواب نهایی (برد- باخت) |
گزینۀ A |
|
0 |
0 |
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
گزینۀ B |
0 |
|
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
0 |
گزینۀ C |
0 |
0 |
|
1 |
0 |
1 |
0 |
1 |
گزینۀ D |
0 |
0 |
0 |
|
0 |
0 |
3 |
3- |
گزینۀ E |
0 |
0 |
0 |
1 |
|
1 |
0 |
1 |
با توجه به جدول (6) مشاهده میشود که نتایج اولویتبندی روش ELECTRE نشاندهندۀ این است که گزینۀ A، C و E با کسب ارزش یکسان، بهترین مکان برای دفن پسماند هستند و گزینۀ D و B بهترتیب با کسب کمترین ارزش از روند اولویتبندی خارج شدند. با توجه به اینکه هر چه مساحت مکان انتخابی بیشتر باشد، زمان استفاده از آن بیشتر و به تبع مقرون به صرفه است، گزینههای نهایی (A، C و E) بر اساس مساحت رتبهبندی شدند و در نهایت گزینۀ A با بیشترین مساحت، بهترین مکان مشخص شد. مکان انتخابی از نظر معیار اصلی عوامل اجتماعی، در فاصلۀ تقریبی 20 تا 30 کیلومتری از مناطق شهری (با لحاظکردن هزینۀ انتقال)، در فاصلۀ 1 تا 5/1 کیلومتری روستاها و همچنین در کاربری فقیر؛ از نظر معیار اصلی عوامل دسترسی، در فاصلۀ 1000-500 متری از جادهها، با فاصلۀ 300 متری از خطوط ریلی و در فاصلۀ مناسب از خطوط انتقال نیرو؛ از نظر معیار اصلی عوامل هیدرولوژیکی، در فاصلۀ 600-300 متری از رودخانهها، در مناطق با سطح ایستابی مناسب و با عمق بیش از 10 متر و در شیب مناسب؛ از نظر معیار اصلی عوامل زمینساختی، در مکانهای با سازندهای سخت و مناسب منطقه، در خاکهای ریزدانه و در لندفرمهای دشتی؛ از نظر معیار اصلی عوامل محیطی نیز در فاصلۀ 1000-500 متری مناطق حفاظتشده، فاصلۀ 300-150 متری گسل و در مراتع بدون پوشش و با پوشش فقیر و از نظر معیار عوامل اقتصادی در فاصلۀ مناسب از تأسیسات نفتی- گازی، خطوط انتقال گاز و نفت و میدانهای نفتی، در مناطق با بارش و فرسایش کم واقع شده است (شکل 6).
شکل 6. نقشۀ مناطق مناسب دفن پسماند
مکانهای انتخابی از نظر زیستمحیطی و از دو جنبه، در مقایسه با محل جدید (صفیره) و قدیم (برومی) دفن پسماند شهرستان اهواز در مکان بهتری هستند؛ الف- قرارگیری در مسیر بادهای دائمی، به این صورت که دو نوع باد در این منطقه جریان دارد، یکی باد شمال غرب به سمت جنوبشرق که این باد در زمستانها سرد و خشک و در تابستانها گرم و خشک است و دیگری باد شرجی است که از سمت جنوب و یا جنوب شرق به سمت شمال میوزد. این باد مرطوب است و در تابستانها هوای گرم و خفقانآوری ایجاد میکند و در زمستانها اکثراً مرطوب است. محل دفنهای صفیره و برومی در قسمت جنوب و جنوبشرقی اهواز، در مسیر بادهای شرجی قرارگرفتهاند که به سمت شمال میوزند. این نحوۀ مکانگزینی در مسیر بادهای دائمی باعث میشود که گازهای خارجشده از محل دفن و با طبع بوی نامطبوع وارد کلانشهر اهواز و روستاهای موجود در مسیر باد شود و آلودگیهای منطقه را دو چندان کند. ب- قرارگیری در مناطق با سطح آب زیرزمینی بالا، به این صورت که بیشتر بخشهای شهرستان اهواز به استثنای قسمتهای شرقی و شمالشرقی دارای سطح ایستابی بالاست و به عبارت دیگر، نزدیک به سطح زمین است. در نتیجه مکانگزینی محل دفن پسماند در محلهای با سطح ایستابی بالا باعث واردشدن شیرابههای محل دفن به درون آبهای زیرزمینی و آلودگی آن میشود؛ برای نمونه میتوان به وضعیت فعلی روستای برومی اشاره کرد که آبهای زیرزمینی آن بهدلیل واردشدن شیرابههای مرکز دفن قدیمی (برومی) دچار آلودگی شده است، چه بسا این معضل تا چندین سال آینده پایدار باشد.
در مطالعۀ حاضر، یکی از مهمترین معیارهای مؤثر در مکانگزینی محل دفن، یعنی عامل باد، بهدلیل در دسترسنبودن دادههای مکانی لحاظ نشده است، اما با این حال خللی در صحت نتایج ایجاد نکرده است؛ زیرا بادهای اصلی منطقه بیشتر از سمت شمالغرب و جنوب و جنوبشرق میوزند و بخشهای مذکور بهدلیل بالابودن از نظر سطح ایستابی، مناطق نامناسبی هستند و در نتیجه تأثیر منفی عامل باد را نیز پوشش میدهد. از طرف دیگر، مناطق منفی (نامناسب برای محل دفن پسماند) که عامل باد و عامل سطح ایستابی تعیینکنندۀ آنها هستند، مشترکاند، در نتیجه بهکارگیری همزمان این دو عامل با شرایط ذکرشده باعث افزونگی داده شده است و بهتر است عامل شمولتر در نظر گرفته شود.
نتیجهگیری
مطالعۀ حاضر از یک فرآیند ترکیبی (FAHP- ELECTRE) در حوزۀ مسائل مکانیابی دفن پسماند شهری استفاده کرده است. این روش از ترکیب اطلاعات مربوط به چندین معیار برای تشکیل یک شاخص ارزیابی استفاده میکند، و با فراهمکردن شرایط لازم برای در نظر گرفتن معیارهای مختلف، به تصمیمگیران در انتخاب بهترین مکان کمک میکند. نتایج نشان میدهد مطالعۀ حاضر بهدلیل استفاده از روش فازی - مبنا و بهکارگیری معیارهای کمی و کیفی و در سطح جزئیتر به این دلایل کارایی بهتری داشته است: 1- هم روش FAHPبرای وزندهی به معیارها و زیر معیارها و هم روش ELECTRE برای رتبهبندی، به تصمیمگیرنده انتخاب شاخصهای تصمیمگیری در یک مقیاس بازهای به جای مقیاس باینری را امکان میدهد (Milani et al, 2006).
2- روش ELECTRE توانایی بهکارگیری معیارهای کیفی با مقیاسهای وصفی یا ترتیبی در همان ماهیت اولیه و بدون تبدیل مقیاس را دارد (Hatami-Marbini & Tavana, 2011: 374)؛ انواری رستمی و همکاران، 1391). 3- قرارگیری مکانهای انتخابی در مناطق با استانداردهای زیستمحیطی بالا. با استفاده از روش ترکیبی یادشده در فوق، بهمنظور تعیین مکان دفن زبالۀ کلانشهر اهواز، 3 مکان انتخاب شد که در شرق کلانشهر اهواز واقع شدهاند. گزینههای پیشنهادی در مقایسه با مراکز دفن جدید (صفیره) و قدیم (برومی) در مکان مناسبتری واقع شدهاند؛ زیرا در مراکز یادشده در ارتباط با عوامل باد و سطح ایستابی منطقه، استانداردهای زیستمحیطی در نظر گرفته نشدهاند و باعث پایینآمدن کیفیت بهداشت و سلامت منطقه میشود. کلانشهر اهواز بهدلیل قرارگرفتن در نواحی با شیب کم، سطح ایستابی بالا، عرضهای پایین، دمای سالانه بالا، وجود مخازن و چاههای نفتی و دفع نادرست فاضلاب شهری از آلودهترین شهرهای دنیاست؛ بنابراین، پیشنهاد میشود در انتخاب مکان دفن زباله، با بهکارگیری روشها و معیارهای جامع و تدقیق در فرایند انتخاب از آلودگی بیشتر این کلانشهر جلوگیری و همچنین از روش ترکیبی (FAHP- ELECTRE) برای مکانیابی محل دفن زباله شهری سایر شهرها و تأسیسات گوناگون استفاده کرد.
منابع
امیری، مقصود، رحیمی مزرعهشاهی، محسن، تابلی، حمید، (1391). روشی جدید برای حل مسائل تصمیمگیری چندمعیاره، مجلۀ مطالعات مدیریت صنعتی، سال نهم، شمارۀ 24، صفحۀ (65-45).
انواری رستمی، علیاصغر، حسینیان، شهامت، رضایی اصل، مرتضی، (1391). رتبهبندی مالی شرکتهای بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از روشهای تصمیمگیری چندشاخصه و مدلهای ترکیبی، مجلۀ تحقیقات مالی، شمارۀ 1، صفحۀ (54-31).
پوراحمد، احمد، حبیبی، کیومرث، محمد زهرایی، سجاد، نظری عدلی، سعید، (1386). استفاده از الگوریتمهای فازی و GIS برای مکانیابی تجهیزات شهری، مطالعۀ موردی: محل دفن زباله شهر بابلسر، مجلۀ محیطشناسی، شمارۀ 42، صفحۀ (42-31).
حیدریان، پیمان، رنگزن، کاظم، تقیزاده، ایوب، عزیزی قلاتی، سارا، (1392). مقایسۀ تکنیکهای فازی- مبنا و فرآیند تحلیل سلسلهمراتبی در مدیریت پسماندهای شهری، سومین کنفرانس بینالمللی برنامهریزی و مدیریت محیط زیست، دانشگاه تهران، مهر ماه.
سالاری، مرجان، معاضد، هادی، رادمنش، فریدون، (1391). مکانیابی محل دفن پسماند شهری با استفاده از مدل AHP_FUZZYدر محیط GIS (مطالعۀ موردی: شهر شیراز)، فصلنامۀ طلوع بهداشت، شمارۀ 1، صفحۀ (109-96).
سعیدی، عباس، عابسی، عزیز، سرپاک، مسعود، (1388). مکانیابی محل مناسب دفن مواد زائد خطرناک با استفاده از تکنیکهای GIS، اولویتبندی سایتها و استفاده از تحلیلهای سلسلهمراتبی (AHP)، علوم و تکنولوژی محیطزیست، شمارۀ 1، صفحۀ (241-231).
سوخکیان، محمدعلی، ولیپور، هاشم، فیاضی، لیدا، (1389). روش چندمعیاره (MCDM) برای انتخاب سهام در بورس اوراق بهادار تهران با استفاده از متغیرهای مالی، مجلۀ مهندسی مالی و مدیریت پرتفوی، شمارۀ 5، صفحۀ (53-35).
ضرابی، اصغر، وارثی، حمیدرضا، علیزاده، جابر، (1391). کاربرد تکنیکهای تصمیمگیری چندمعیاره فازی در ارزشگذاری و تحلیل فضایی شاخصهای توسعه مطالعه موردی؛ استان اردبیل، تحقیقات کاربردی علوم جغرافیایی، شمارۀ 12، صفحۀ (125-97).
عابدی، توحید، خیرخواه، مسعود، اوجاقی، مهدی، محمدی آشنانی، محمدحسین، اوجاقی، محمود، (1391). کاربرد ارزیابی چندمعیاره مکانی (SMCE) در مکانیابی دفن پسماند شهری (مطالعۀ موردی: شهر تبریز)، محیط زیست، شمارۀ 51، صفحۀ (36-26).
عزیزیقلاتی، سارا، رنگزن، کاظم، تقیزاده، ایوب، حیدریان، پیمان، (1392). کاربرد روش فازی تاپسیس سلسلهمراتبی (HFTOPSIS) در مدیریت مواد زائد جامد شهری، سومین کنفرانس بینالمللی برنامهریزی و مدیریت محیط زیست، دانشگاه تهران، مهر ماه.
عطائی، محمد، (1389). تصمیمگیری چندمعیاره فازی، دانشگاه صنعتی شاهرود.
کزازی، ابوالفضل، امیری، مقصود، رهبر یعقوبی، فاطمه، (1390). ارزیابی و اولویتبندی استراتژیها با استفاده از تکنیک الکتره 3 در محیط فازی (مطالعه موردی: شرکت تماد)، مجلۀ مطالعات مدیریت صنعتی، سال هشتم، شمارۀ 20، صفحۀ (70-49).
متکان، علی اکبر، شکیبا، علیرضا، پورعلی، سیدحسین، نظم فر، حسین، (1387). مکانیابی مناطق مناسب جهت دفن پسماند با استفاده از GIS (ناحیۀ مورد مطالعه: شهر تبریز)، علوم محیطی، شمارۀ 2، صفحۀ (132-121).
محمدی، علی، حسینزاده، مهناز، باقرزاده آذر، محمد، (1390). ارائه مدل تلفیقی تحلیل سلسلهمراتبی فازی، تحلیل رابطهای خاکستری و برنامهریزی چندهدفه بهمنظور انتخاب شریک تجاری، فصلنامۀ علمی پژوهشی چشمانداز مدیریت صنعتی، شمارۀ 1، صفحۀ (37-17).
مهجوری، رضا، (1391). سنجش توزیع مکانی سوانح آتشسوزی، تعیین بهترین محل احداث ایستگاههای آتشنشانی و مسیریابی بهینه با استفاده از سیستمهای اطلاعات مکانی و منطق فازی در شهر اهواز، رنگزن کاظم، دانشگاه شهید چمران، گروه سنجش از دور و GIS.
وحیدی، حسین، (1390). طرح مدیریت پسماند شهرک صنعتی چرمشهر و سالاریه با استفاده از روشFAHP، دانشگاه تهران، دانشکده محیط زیست، گروه محیط زیست.
Aydi, A., M. Zaire, and H. Ben Shia. (2013). Minimization of environmental risk of landfill site using fuzzy logic, analytical hierarchy process, and weighted linear combination methodology in a geographic information system environment. Environment Earth Science, Vol 68: 1375-1389.
Donevska, K.R., P.V. Gorsevski., M. Jovanovski, and I. Pesevski. (2012). Regional non-hazardous landfill site selection by integrating fuzzy logic, AHP and geographic information systems. Environment Earth Science, Vol 67: 121-131.
Effat, H.A., M.N. Hegazy. (2012). Mapping potential landfill sites for North Sinai cities using spatial multi-criteria evaluation. The Egyptian Journal of Remote Sensing and Space Sciences, Vol 15: 125-133.
Figueira, J.R., S. Greco., B. Roy, and R. Slowinski. (2013). An Overview of ELECTRE Methods and their Recent Extensions. J. Multi-Crit. Decis. Anal, Vol 20: 61–85.
Hatami-Marbini, A., M. Tavana. (2011). An extension of the ELECTRE I method for group decision-making under a fuzzy environment, Omega, Vol 39: 373–386.
Kaya, T., C. Kahraman. (2010). Multi-criteria renewable energy planning using an integrated fuzzy VIKOR & AHP methodology: The case of Istanbul. Energy, Vol 35: 2517-2527.
Li, H., J. Sun. (2010). Business failure prediction using hybrid case-based reasoning (HCBR). Computers & Operations Research, Vol 37(1): 137–151.
Mahmoodzadeh, S., J. Shahrabi., M. Pariazar, and M.S. Zaeri. (2007). Project Selection by Using Fuzzy AHP and TOPSIS Technique. World Academy of Science, Engineering and Technology, Vol 1(3): 1-6.
Milani, A.S., A. Shanian, and C. El-lahham. (2006). Using Different ELECTRE Methods in Strategic Planing in the Presence of Human Behavioral Resistance. Journal of Applied Mathematics and Decision Sciences: Vol 1-19.
Montazer, Gh. A., H.Q. Saremi, and M. Ramezani. (2009). Design a new mixed expert decision aiding system using fuzzy ELECTRE III method for vendor selection. Expert Systems with Applications, Vol 36: 10837–10847.
Nas, B., T. Cay., F. Iscan, and A. Berktay. (2010). Selection of MSW landfill site for Konya, Turkey using GIS and multi-criteria evaluation. Environ Monit Assess, Vol 160: 491-500.
Roy, B. (1991). The Outranking Approach and the Foundation of ELECTRE Methods. Theory and Decision, Vol 31: 49-73.
Roy, B., M. Présent, and D. Silhol. (1986). A Programming Method for Determining which Paris Metro Stations Should be Renovated. European Journal of Operational Research, Vol 24: 318-334.
Wu, M. Ch., T. Y. Chen. (2011). The ELECTRE multi-criteria analysis approach based on Atanassov’s intuitionistic fuzzy sets. Expert Systems with Applications, Vol 38: 12318–12327.