شناسنامه علمی شماره
دوره 28، شماره 1 ، خرداد 1396
مقاله پژوهشی
بهروز ابراهیمی هروی؛ کاظم رنگزن؛ مصطفی کابلی زاده؛ حسن دانشیان
چکیده
چکیده روندیابی سیل یکی از روشهای پیشبینی سیل در رودخانهها بهمنظور مدیریت و مهار سیل است. روابط بارش - روناب و ایجاد سیل در یک منطقه، رابطۀ خطی ریاضیاتی نیست که با آن سیلابخیزی و وقوع سیلاب را در یک منطقه پیشبینی کرد و باید به این نوع پدیدهها بهصورت مدل نگریست. روشهای هوش مصنوعی و از جملۀ آنها روش شبکۀ عصبی مصنوعی ...
بیشتر
چکیده روندیابی سیل یکی از روشهای پیشبینی سیل در رودخانهها بهمنظور مدیریت و مهار سیل است. روابط بارش - روناب و ایجاد سیل در یک منطقه، رابطۀ خطی ریاضیاتی نیست که با آن سیلابخیزی و وقوع سیلاب را در یک منطقه پیشبینی کرد و باید به این نوع پدیدهها بهصورت مدل نگریست. روشهای هوش مصنوعی و از جملۀ آنها روش شبکۀ عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج فازی، روشهایی مطلوب در این زمینه هستند. در این پژوهش با استفاده از روشهای شبکۀ عصبی مصنوعی و سیستم استنتاج فازی اقدام به روندیابی سیلاب در زیرحوزۀ آبخیز رودخانۀ زرد شده است. برای اجرای هر دو روش، ابتدا دادههای لازم جمعآوری، سپس دادههای پرت از سری دادهها حذف و درنهایت نرمالسازی شدند. مدلسازی روندیابی سیل با استفاده از شبکههای عصبی مصنوعی با کمک کدنویسی در نرمافزار متلب روی دادهها اجرا شد. برای اجرای سیستم استنتاج فازی نیز از این دادههای آمادهشده استفاده شد. در این پژوهش انواع ساختارهای متفاوت شبکۀ عصبی مصنوعی با تعداد نرونها، لایههای مخفی، تعداد دورههای آموزش و توابع فعالیت متفاوت بر روی دادهها اجرا شدند تا درنهایت بهترین ساختار برای منطقۀ مورد مطالعه بهدست آید. برای مدل استنتاج فازی نیز انواع ساختارها اجرا شدند تا درنهایت بهترین مدل انتخاب شود. نتایج نشان داد در حالت کلی، سیستم استنتاج فازی دادههای منطقۀ مورد مطالعه را بهتر شبیهسازی میکند و نتایج بهتری نسبت به مدل شبکۀ عصبی مصنوعی نشان میدهد و مقادیر MSE و r در سیستم استنتاج فازی و مدل شبکۀ عصبی مصنوعی بهترتیب برابر با 2196/0 و 0297/0، 7667/0 و 96/0 است که نشاندهندۀ دقت بالاتر سیستم استنتاجفازی در پیشبینی سیلاب در حوزۀ آبخیز مورد مطالعه است.
مقاله پژوهشی
زهرا کریمی؛ حمید نظری پور؛ محمود خسروی
چکیده
توریسم و تفریح، عوامل مهم اقتصادی است که بهطور مستقیم با هوا و آب و هوای مقصد خاص ارتباط دارد. آب و هوا، منبع مهمی برای گردشگری و عنصری بههمان اندازه مهم است که باید در اهداف گردشگری گنجانده شود. در این بررسی، تأثیرات بالقوۀ تغییر اقلیم بر پایۀ طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری (CTIS) در نواحی سواحل جنوبی ایران بررسی شده است. برای این ...
بیشتر
توریسم و تفریح، عوامل مهم اقتصادی است که بهطور مستقیم با هوا و آب و هوای مقصد خاص ارتباط دارد. آب و هوا، منبع مهمی برای گردشگری و عنصری بههمان اندازه مهم است که باید در اهداف گردشگری گنجانده شود. در این بررسی، تأثیرات بالقوۀ تغییر اقلیم بر پایۀ طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری (CTIS) در نواحی سواحل جنوبی ایران بررسی شده است. برای این منظور، از اطلاعات اقلیمی 24ایستگاه آب و هواشناسی کرانههای جنوبی ایران در دورۀ 2008-1979 (30سال) به همراه اطلاعات مکانی و فردی استفاده شده است. با بهرهگیری از مدلهای نرمافزاریRayMan 1.2 و CTIS جنبۀهای حرارتی، فیزیکی و زیباشناختی طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری محاسبه شده است. سپس با برازش آزمون ناپارامتریک من- کندال به سریهای زمانی پارامترهای هواشناسی طرح اطلاعات اقلیمی گردشگری، تغییرپذیری زمانی و مکانی شرایط آسایش اقلیمی بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان داد، دورههای مطلوب گردشگری از لحاظ جنبۀهای حرارتی، فیزیکی و زیباشناختی در سواحل خلیج فارس ماههای مارس و نوامبر در سواحل دریای عمان ماههای ژانویه، فوریه و دسامبر است. پارامترهای جنبۀ حرارتی و فیزیکی از لحاظ زمانی و مکانی در محدودۀ مورد مطالعه نوسان دارد. روند افزایشی معنادار روزهای شرجی (جنبۀ فیزیکی) و تنش گرما (جنبۀ حرارتی) و روند کاهشی معنادار مقبولیت حرارتی (جنبۀ حرارتی) در کرانههای دریای عمان، سبب کاهش دورۀ زمانی مطلوب گردشگری در آینده میشود. در سواحل خلیج فارس، شرایط به گونهای دیگر است؛ روند افزایشی شرایط مقبولیت حرارتی در ماههای مارس و نوامبر، روند کاهشی تنش سرما و گرما (جنبۀ حرارتی) بههمراه روند کاهشی پارامترهای نامطلوب جنبۀ فیزیکی مانند شرجی، انتظار افزایش دورۀ زمانی مطلوب گردشگری در ماههای مارس و نوامبر است. دورۀ مطلوب گردشگری در سواحل خلیج فارس، از سواحل دریای عمان محدودتر است. با وجود این، تفاوت زمانی دورههای مطلوب گردشگری در سواحل دریای عمان و خلیج فارس برای برنامهریزی و مدیریت گردشگری بسیار مفید است. آگاهی از نوسانات زمانی دورههای مطلوب گردشگری در توسعۀ برنامههای گردشگری آینده، تأثیرگذار است.
مقاله پژوهشی
حسن جعفری
چکیده
یکی از خصوصیات منحصربهفرد دشتهای شمالی حوضه آبی زنجانرود در استان زنجان، وجود رودخانههایی است که بهصورت موازی، در درههای عمیقی جریان دارند. با توجه به شیب ملایم سطوح هموار اطراف درهها، که به درهها ختم نمیشود، لندفرمهای موجود با فرآیندهای امروزی در تعادل نیستند. مشخصبودن کنیک کوهستان در نقشههای توپوگرافی ...
بیشتر
یکی از خصوصیات منحصربهفرد دشتهای شمالی حوضه آبی زنجانرود در استان زنجان، وجود رودخانههایی است که بهصورت موازی، در درههای عمیقی جریان دارند. با توجه به شیب ملایم سطوح هموار اطراف درهها، که به درهها ختم نمیشود، لندفرمهای موجود با فرآیندهای امروزی در تعادل نیستند. مشخصبودن کنیک کوهستان در نقشههای توپوگرافی و شواهد میدانی، نشان میدهد در دشتهای مورد مطالعه، مخروطافکنه جدیدی در حال گسترش نیست، در حالی که حفر درهها در درون مخروطافکنههای قدیمی انجام شدهاند که کل سطح دشتهای شمالی را پوشیدهاند. رودخانههایی مثل سهرین، سارمساقلو و قرهچریان که وسعت حوضه آبی قابل توجهی بالاتر از سینوزیته جبهه کوهستان دارند، در درههای عمیقی جاری هستند که در سینوزیته کوهستان گاه عمق آنها از صد متر نیز تجاوز میکند و در طول زیادی از مسیر، با حفظ اختلاف ارتفاع اولیه نسبت به نواحی اطراف، به زنجانرود ختم میشوند. بررسی شرایط توپوگرافیکی دشتسرهای پوشیده از رسوبات آلوویالی، الگوی آبراهههای موازی و انقطاع دشتسرها با درههای آبشخورمانند عمیق و وسیع، از روی نقشههای توپوگرافی و زمینشناسی منطقه بههمراه شواهد میدانی نشاندهندۀ دخالت شدید تکتونیک در تحول دشتهای شمالی زنجانرود است. در این پژوهش، از شاخصهای مورفوتکتونیکی همچون؛ گرادیان طولی رودخانه (SL)، تقارننداشتن حوضه زهکشی (Af)، نسبت کف دره به ارتفاع آن (Vf)، پیچ و خم پیشانی کوه (Smf) و تقارن توپوگرافی عرضی (T) استفاده شده است. ارقام برآوردشده از این شاخصها، در سه کلاس یک تا سه (فعال تا غیرفعال) طبقهبندی شدند. از نتایج به دست آمده بر میآید که این زیرحوضه از نظر تکتونیکی در گروه فعال قرار گرفته است.
مقاله پژوهشی
محمد صادق کیخسروی کیانی؛ ابوالفضل مسعودیان
چکیده
گستره و وردشپذیری پوششهای برفی، فراسنجهای مهمی در سامانههای آبشناختی و آب و هواشناسی است. برای مناطقی که منبع اساسی آب آنها از انبارههای برفی حاصل میشود، مطالعۀ روند تغییرات پوششهای برفی اهمیت بسیار زیادی دارد. بسیاری از رودخانههای پرآب ایران، از انبارههای برفی کوهستانها سرچشمه میگیرد؛ بنابراین بررسی تغییرات ...
بیشتر
گستره و وردشپذیری پوششهای برفی، فراسنجهای مهمی در سامانههای آبشناختی و آب و هواشناسی است. برای مناطقی که منبع اساسی آب آنها از انبارههای برفی حاصل میشود، مطالعۀ روند تغییرات پوششهای برفی اهمیت بسیار زیادی دارد. بسیاری از رودخانههای پرآب ایران، از انبارههای برفی کوهستانها سرچشمه میگیرد؛ بنابراین بررسی تغییرات پوشش برف در کشوری همچون ایران بسیار ضروری و مهم است. در پژوهش حاضر، تغییرات روزهای برفپوشان ایران در کمربندهای ارتفاعی مختلف به کمک دادههای رقومی پوشش برفسنجندههای مودیس تررا و مودیس آکوا واکاوی شد. برای این منظور، خردترین گونۀ دادههای پوشش برف این دو سنجنده که در تفکیک مکانی 500 متر در دسترس است، بهصورت روزانه و برای بازۀ زمانی 1393-1382 بهکارگرفته شد. همچنین، الگوی رقومی ارتفاعی (Dem) هماهنگ با سیستم تصویر دادههای برف در تفکیک مکانی 500 متر از تارنمای ناسا دریافت شد. برای واکاوی هرگونه تغییری در روزهای برفپوشان در کمربندهای ارتفاعی، نخست فراوانی روزهای برفپوشان برای هر طبقۀ ارتفاعی از 1500 متر تا 5500 متر در گامهای 100متری محاسبه و سپس به کمک آزمون منکندال، روند روزهای برفپوشان بررسی شد. یافتهها نشان داد، در ماههای فروردین، تیر، امرداد، شهریور، آذر، بهمن و اسفند در هیچیک از کمربندهای ارتفاعی روند معناداری دیده نمیشود. این درحالی است که در ماه اردیبهشت در 21 کمربند ارتفاعی و در ماه خرداد نیز در 10 کمربند ارتفاعی روند کاهش روزهای برفپوشان دیده میشود. همچنین، روند افزایش روزهای برفپوشان تنها در ماههای مهر، آبان و دی دیده شد. در ماه مهر دو کمربند، در ماه آبان یک کمربند و در ماه دی نیز یک کمربند ارتفاعی، روند افزایش روزهای برفپوشان را از خود نشان دادند.
مقاله پژوهشی
علیرضا ایلدرومی؛ حمید نوری
چکیده
جریان واریزهای یکی از مهمترین فرآیندهای دامنهای در جابهجایی مواد بهشمار میآید که موجب شکلزایی و افزایش بار رسوبی رودخانهها میشود. برای بررسی جریان واریزهها در دامنههای شمالی الوند، واقع در زاگرس مرکزی، 44 نمونه جریان واریزهای انتخاب و با استفاده از عکسهای هوایی، نقشههای توپوگرافی، بازدیدهای میدانی و نقشهبرداری ...
بیشتر
جریان واریزهای یکی از مهمترین فرآیندهای دامنهای در جابهجایی مواد بهشمار میآید که موجب شکلزایی و افزایش بار رسوبی رودخانهها میشود. برای بررسی جریان واریزهها در دامنههای شمالی الوند، واقع در زاگرس مرکزی، 44 نمونه جریان واریزهای انتخاب و با استفاده از عکسهای هوایی، نقشههای توپوگرافی، بازدیدهای میدانی و نقشهبرداری در محیط نرمافزار ArcGIS، مشخصات مورفومتری آنها شامل طول بخش معبر، ارتفاع جریان، عمق بخش معبر، عرض مخروط، شیب و ارتفاع اندازهگیری و سپس مقادیر حجم واریزهها، عمق سایش و تخریب مواد دامنهای محاسبه شد. با استفاده از دادههای بارندگی، برف و دمای اندازهگیریشده در 10 ایستگاه هواشناسی منطقه (1371 تا 1389)، نقش برخی از شاخصهای اقلیمی مانند دما، باران و برف در ایجاد واریزهها بررسی شد. نتایج نشان داد در بین عوامل مؤثر در تشیکل جریان واریزهای در دامنههای شمالی الوند، ارتفاع و شیب بیشترین نقش را دارند. تمرکز واریزهها از لحاظ فراوانی و گستردگی در ارتفاع بین 2700 تا 3000متری، بیانگر نقش مهم عوامل لیتولوژی، تکتونیک و برفاب همراه با سیستم شکلزایی و فرسایشی جنب یخچالی در تشکیل و توسعۀ واریزههای منطقه است. نتایج بررسی نقش بارندگی بر اساس معادله کاین، بلیجنبرگ نشان داد بارندگیهای 15 تا 105 دقیقهای در برخی سالها موجب حرکت واریزهها بر روی دامنهها و ورود آن به رودخانهها و افزایش بار رسوبی آنها شده است.
مقاله پژوهشی
هایده آرا؛ مریم قاسم نژاد؛ مریم ملاشاهی
چکیده
رسوبات بادی منبع عمدهای از اطلاعات دیرینۀ محیطی هستند و از چینهشناسی و رسوبشناسی تپههای ماسهای برای تفسیر رخدادهای گذشته ناشی از افزایش فعالیت بادی استفاده میشود. عناصر چینهشناسی و رسوبشناشی تپههای بادی مانند تراکم پالئوسلها و رسها، شاخصهایی از تغییرات و نوسانهای اقلیمی هستند که شواهد مفیدی از بازسازی ...
بیشتر
رسوبات بادی منبع عمدهای از اطلاعات دیرینۀ محیطی هستند و از چینهشناسی و رسوبشناسی تپههای ماسهای برای تفسیر رخدادهای گذشته ناشی از افزایش فعالیت بادی استفاده میشود. عناصر چینهشناسی و رسوبشناشی تپههای بادی مانند تراکم پالئوسلها و رسها، شاخصهایی از تغییرات و نوسانهای اقلیمی هستند که شواهد مفیدی از بازسازی محیطهای گذشته در مناطق خشک فراهم میکنند. با توجه به اینکه اطلاعات بسیار محدودی از ویژگیهای اقلیم دیرینۀ مناطق خشک و بیابانی ایران موجود است، چینهشناسی رسوبات موجود در تپهها و نبکاهای این مناطق، به شناخت اقلیم گذشتۀ حاکم بر آنها کمک میکند؛ به همین دلیل، در این پژوهش با استفاده از شواهد چینهشناسی به بازسازی اقلیم دیرینه در نبکازارهای حوضه علاء در حاشیۀ کویر مرکزی پرداخته شده است. روش این پژوهش بر پایۀ مطالعات میدانی و آزمایشگاهی و نیز تحلیل دادههای مربوط به چاههای مشاهدهای و دادههای باد این حوضه است. نتایج پژوهش نشان میدهد میزان ضخامت چینههای نبکاها، رنگ، اندازۀ ذرات و چسبندگی ذرات متأثر از اقلیم زمان خود و بهگونهای است که در دورههای خشکسالی میزان ضخامت چینهها در نبکا بیشتر و برعکس در دورههای مرطوبتر ضخامت چینهها کمتر است. همچنین، چینههای نبکاها با تأثیر از نوسانات سطح اساس آب زیرزمینی تغییراتی را در خود ثبت کردهاند؛ بهگونهای که با کاهش سطح آب زیرزمینی میزان چسبندگی ذرات رسوبی چینهها بهعلت کاهش رطوبت در دسترس کاهش یافته است و در صورتی که این افت سطح آب زیرزمینی همچنان ادامه یابد، در سالهای نهچندان دور محیط تراکمی این نبکاها به محیطی فرسایشی تبدیل میشود و با توجه به جهت بادهای غالب و قویترین بادهای این حوضه، شهرهای حاشیۀ جنوب شرقی و جنوبی این نبکاها در معرض توفانهای گرد و خاک حاصل از فرسایش کاوشی این نبکاها قرار میگیرند.
مقاله پژوهشی
جواد سدیدی؛ پیمان حیدریان؛ سارا عزیزی قلاتی؛ محمد باعقیده؛ سپیده عبدالملکی
چکیده
مسئلۀ دفن مواد زائد همواره از سالهای دور گریبانگیر بشر بوده است. مسائل و مشکلات ناشی از دفن زبالهها سبب شده است تا در برخی از کشورهای جهان زبالهدانهای روباز جای خود را به محل دفن بهداشتی بدهند. به همین دلیل، موضوع دفن مواد زائد یکی از بحثهای مهم در زمینۀ مهندسی محیطزیست است. در این راستا، پژوهش حاضر در پی یافتن محل مناسب دفن ...
بیشتر
مسئلۀ دفن مواد زائد همواره از سالهای دور گریبانگیر بشر بوده است. مسائل و مشکلات ناشی از دفن زبالهها سبب شده است تا در برخی از کشورهای جهان زبالهدانهای روباز جای خود را به محل دفن بهداشتی بدهند. به همین دلیل، موضوع دفن مواد زائد یکی از بحثهای مهم در زمینۀ مهندسی محیطزیست است. در این راستا، پژوهش حاضر در پی یافتن محل مناسب دفن پسماندهای شهری اهواز، طی دو مرحله، با استفاده از تکنیک GIS و روش ترکیبی FAHP- ELECTRE است. در مرحلۀ اول، دادههای معیارهای (23 معیار) مؤثر در انتخاب محل دفن پسماند از سازمانهای مربوطه جمعآوری شد و با استفاده از سیستمهای اطلاعات جغرافیایی تجزیه و تحلیل و استانداردسازی شدند. سپس با ارائۀ نظر کارشناسی و بهکارگیری روش FAHP هریک از معیارها وزندهی و 17 معیار در این مرحله همپوشانی شدند و حاصل آن 5 مکان مناسب دفن بود که در شمالشرقی و شرق شهرستان اهواز واقع شدهاند. در مرحلۀ دوم 5 گزینۀ به دست آمده با بهکارگیری 6 معیار باقیمانده در روش ELECTRE اولویتبندی و در نهایت 3 گزینه با ارزش یکسان بهعنوان بهترین مکانهای دفن انتخاب شدند. نتایج نشان داد گزینههای انتخابی در مقایسه با مراکز دفن جدید (صفیره) و قدیم (برومی) که در جنوب و جنوبشرقی، در مسیر بادهای شرجی و مناطق با سطح ایستابی بالا قرارگرفتهاند، در مکان بهتری واقع شدهاند. همچنین، رویکرد ترکیبی FAHP و ELECTRE بهدلیل لحاظکردن ماهیت نادقیق پدیدهها در وزندهی و رتبهبندی گزینهها، کارایی بهتری نسبت به روشهای پیشین انتخاب مراکز دفن جدید (صفیره) و قدیم (برومی) دارد.
مقاله پژوهشی
عابد گل کرمی؛ مراد کاویانی راد
چکیده
هیدروپلیتیک یکی از گرایشهای جغرافیای سیاسی است که به مطالعۀ نقش آب در رفتارهای سیاسی در مقیاسهای گوناگون میپردازد. ایران از جمله کشورهای است که بهدلیل قرارگرفتن در مناطق خشک و نیمهخشک جهان و پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارشها با کمبود آب روبهرو بوده است. در این میان، حوضۀ آبریز زایندهرود با داشتن بزرگترین رود حوضۀ ...
بیشتر
هیدروپلیتیک یکی از گرایشهای جغرافیای سیاسی است که به مطالعۀ نقش آب در رفتارهای سیاسی در مقیاسهای گوناگون میپردازد. ایران از جمله کشورهای است که بهدلیل قرارگرفتن در مناطق خشک و نیمهخشک جهان و پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارشها با کمبود آب روبهرو بوده است. در این میان، حوضۀ آبریز زایندهرود با داشتن بزرگترین رود حوضۀ آبریز مرکزی کشور، تأمینکنندۀ آب بخشی از استانهای اصفهان، چهارمحال بختیاری و یزد است و با داشتن توان بالای کشاورزی و گردشگری و نیز در برگرفتن قطب جمعیتی و صنعتی کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. این عوامل سبب شده است تا نیاز آبی در این حوضۀ بین آبریزنشینان و دیگر بهرهمندان از آن، افزایش یابد تا آنجا که منجر به درگیری و تنش نیز شده است. پژوهش حاضر بر این فرض استوار است که با رشد و گسترش صنعت و سکونتگاهها و همۀ عوامل محدودیتزای منابع آبی، تنشهای برخاسته از کمبود منابع آبی افزایش خواهد یافت. دادهها و اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش کتابخانهای و میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل گویای آن است که رشد جمعیت و شهرنشینی، رشد صنایع، تغییر اقلیم و ناپایداریهای آن، برداشت بیرویه از آبهای زیرزمینی و کشاورزی سنتی، از مهمترین عوامل محدودکنندۀ آب و بهدنبال آن باعث تنش در این حوضه شده است. از اینرو، سرانۀ آبی زایندهرود کاهش چشمگیری داشته است که بر تشدید کمبود آب میافزاید و این بحران هیدروپلیتیکی میتواند با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی خود، امنیت ملی را به مخاطره افکند.
مقاله پژوهشی
امجد ملکی؛ محسن اویسی؛ آرزو باقری
چکیده
با توجه به ضرورت و اهمیت وجود آب بهعنوان یک منبع حیاتبخش و بهدلیل افزایش جمعیت و نیاز روزافزون به این منبع، تأمین آب مورد نیاز برای مصرف شرب، کشاورزی و صنعتْ یکی از دغدغههای جهان امروز محسوب میشود. کارست را میتوان منبع مناسبی برای تأمین آب در نظر گرفت .مطالعات و پژوهشهای منابع آب کارستیک، بهعلت محدودیت منابع آبرفتی از نظر ...
بیشتر
با توجه به ضرورت و اهمیت وجود آب بهعنوان یک منبع حیاتبخش و بهدلیل افزایش جمعیت و نیاز روزافزون به این منبع، تأمین آب مورد نیاز برای مصرف شرب، کشاورزی و صنعتْ یکی از دغدغههای جهان امروز محسوب میشود. کارست را میتوان منبع مناسبی برای تأمین آب در نظر گرفت .مطالعات و پژوهشهای منابع آب کارستیک، بهعلت محدودیت منابع آبرفتی از نظر کیفی و کمی و بهعلت گسترش وسیع سازندهای کارستی در سطح کشور، از اهمیت ویژهای برخوردار است. منطقۀ آهکی خورین، در شمالغرب شهر کرمانشاه قرار دارد. عمدۀ آب سکونتگاههای اطراف این منطقه و تالاب هشیلان را چشمهها، سرابها و آبخوانهای کارستی این کوهستان تأمین میکنند. در این پژوهش، با استفاده از الگویFuzzy Logic/AHP و بهکارگیری هشت معیار مؤثر، نقشۀ پهنهبندی پتانسیل منابع آب کارست منطقه تهیه شده است. سپس برای حصول اطمینان از پهنههای به دست آمده، این پهنهها با عملیات میدانی و روشهای ژئوفیزیکی ارزیابی شدهاند. نتایج نقشۀ تهیهشده با الگوی منطق فازی نشان داد که دامنۀ جنوبی کوه خورین و اطراف تالاب هشیلان، نسبت به دامنۀ شمالی آن دارای قابلیت نفوذ و پتانسیل منابع آب کارستی بیشتری است. برای صحتسنجی این امر، عملیات صحرایی و برداشت دادهها بهروش سونداژ الکتریکی قائم در دو پروفیل جداگانه، در دامنۀ جنوبی و شمالی کوه خورین انجام شد. وجود منبع آبی غنی، با کیفیت مناسب در بخش میانی مقطع دامنۀ جنوبی و نبود منابع آب، با کمیت و کیفیت مناسب در دامنۀ شمالی، صحت نتایج پهنهبندی الگوی Fuzzy Logic/AHP را تأیید کرد.
مقاله پژوهشی
محمد حسین شریفزادگان؛ سحر ندایی طوسی؛ فرناز جمالی
چکیده
م محدودبودن ظرفیت منابع آبی از یکسو و تشدید روند برداشت بیرویه از منابع آب در نقاط مختلف جهان از سوی دیگر، باعث افزایش آگاهی و حساسیتهای توسعهگران منطقهای دربارة این منبع حیاتبخش و تنظیم تقاضاهای توسعه در چارچوب عرضة منابع آب منطقهای شده است. در اینباره استفاده از روش و ابزاری که بتواند کمبود آب را در سطحی فراتر و در ...
بیشتر
م محدودبودن ظرفیت منابع آبی از یکسو و تشدید روند برداشت بیرویه از منابع آب در نقاط مختلف جهان از سوی دیگر، باعث افزایش آگاهی و حساسیتهای توسعهگران منطقهای دربارة این منبع حیاتبخش و تنظیم تقاضاهای توسعه در چارچوب عرضة منابع آب منطقهای شده است. در اینباره استفاده از روش و ابزاری که بتواند کمبود آب را در سطحی فراتر و در ارتباط با توسعة منطقهای ببیند، سودمند خواهد بود. با این هدف، پژوهش پیش رو با استفاده از شاخص فقر آبی (WPI)، به صورت چندبُعدی و در قالب پنج محور اصلی شامل منابع، دسترسی، ظرفیت، مصرف و محیط زیست، به بررسی مجموعة عوامل اثرگذار در بحران آب استان قزوین پرداخته است. نتایج پژوهش نشان میدهند نیمة جنوبی استان شامل شهرستانهای آوج، تاکستان و بویینزهرا به دلیل ضعف در دو محور ظرفیت (تعداد زیاد مرگ اطفال و نسبت بیسوادی) و محیطزیست (مصرف زیاد کود و سموم و کیفیت کم آب)، وضعیت بحرانیتری نسبت به سایر شهرستانها دارد. شهرستان قزوین به دلیل بهرهمندی از منابع آب، ظرفیت و مصرف بهینه و شهرستان البرز به دلیل دسترسی مطلوب و کسب امتیاز زیاد در محور محیط زیست، از دیدگاه شاخص فقر آبی از وضعیت نسبی بهتری در قیاس با سایر شهرستانها برخوردارند. در نهایت با هدف مقابله با فقر آبی در استان قزوین، با استفاده از روش تحلیل همبستگی و به کمک نرمافزار SPSS، برای شناسایی پیشرانهای اثرگذار در سطح کل استان اقدام شده است. در اینباره دو محور محیطزیست و ظرفیت بیشترین اثرگذاری را دارند.