تأثیر محدودیت منابع آب بر تنش‌های هیدروپلیتیک (نمونۀ موردی: حوضۀ آبریز مرکزی ایران با تأکید بر حوضۀ آبریز زاینده‌رود)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری تخصصی جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

2 استادیار جغرافیای سیاسی، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران

چکیده

هیدروپلیتیک یکی از گرایش‌های جغرافیای سیاسی است که به مطالعۀ نقش آب در رفتارهای سیاسی در مقیاس‌های گوناگون می‌پردازد. ایران از جمله کشورهای است که به‌دلیل قرارگرفتن در مناطق خشک و نیمه‌خشک جهان و پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارش‌ها با کمبود آب رو‌به‌رو بوده است. در این میان، حوضۀ آبریز زاینده‌رود با داشتن بزرگ‌ترین رود حوضۀ آبریز مرکزی کشور، تأمین‌کنندۀ آب بخشی از استان‌های اصفهان، چهارمحال بختیاری و یزد است و با داشتن توان بالای کشاورزی و گردشگری و نیز در برگرفتن قطب جمعیتی و صنعتی کشور از اهمیت بالایی برخوردار است. این عوامل سبب شده است تا نیاز آبی در این حوضۀ بین آبریزنشینان و دیگر بهره‌مندان از آن، افزایش یابد تا آنجا که منجر به درگیری و تنش نیز شده است. پژوهش حاضر بر این فرض استوار است که با رشد و گسترش صنعت و سکونتگاه‌ها و همۀ عوامل محدودیت‌زای منابع آبی، تنش‌های برخاسته از کمبود منابع آبی افزایش خواهد یافت. داده‌ها و اطلاعات مورد نیاز این پژوهش به روش کتابخانه‌ای و میدانی گردآوری شده است. نتایج حاصل گویای آن است که رشد جمعیت و شهرنشینی، رشد صنایع، تغییر اقلیم و ناپایداری‌های آن، برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی و کشاورزی سنتی، از مهم‌ترین عوامل محدودکنندۀ آب و به‌دنبال آن باعث تنش در این حوضه شده است. از این‌رو، سرانۀ آبی زاینده‌رود کاهش چشمگیری داشته است که بر تشدید کمبود آب می‌افزاید و این بحران هیدروپلیتیکی می‌تواند با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی خود، امنیت ملی را به مخاطره افکند.

کلیدواژه‌ها


عنوان مقاله [English]

The Effect of Limited Water Resources on Hydropolitic Tensions (Case Study: Iran’s Central Catchment with Emphasis on Zayandehrood Basin)

نویسندگان [English]

  • Abed Golkarami 1
  • Morad Kaviani rad 2
1 PhD Candidate, Kharazmi University, Tehran, Iran.
2 Associate Professor, Kharazmi University, Tehran, Iran
چکیده [English]

 
Hydropolitics is a branches in Political Geography which is about role of water in political relations in various levels. Iran is one of the countries that is located in arid and semi-arid areas and because of inappropriate place and time transmittal of precipitation, has suffered from water scarcity. Meanwhile, Zayanderood basin, which is the biggest river of central catchment area of Iran, supplies water of some parts of Isfahan, Chaharmahal-Bakhtiari and Yazd provinces. This basin is very important because of its high agricultural and tourism potential and being the population and industrial pole of the country. These factors have increased the need for water in the basin between residents of this catchment and other beneficiaries so that some tensions and disputes has occurred. This paper is based on the premise that with the growth of the industry and settlements and all the constraints of water resources, the tensions caused by the shortage of water resources will increase. Data for this paper were obtained from library and field methods. The results indicated that population growth and urbanization, the growth of industries, its changing nature and unsustainability, the unplanned withdrawal of underground water and traditional agriculture, have been one of the most important limiting factors for water and, consequently, caused tension in this basin. As a result, Zayanderood’s water per capita dramatically decreases and exacerbates the shortage of water and can endanger national security with the economic, social and environmental consequences as a hydro-political crisis.

کلیدواژه‌ها [English]

  • : Geopolitics
  • Hydropolitics
  • Water Crisis
  • Zayanderood Basin

مقدمه

بهره‌برداری بی‌رویه از طبیعت موجود منجر به بحران‌های زیست‌محیطی شده است. هر‌چند خود دولت‌ها نقش محوری در ایجاد این بحران‌ها دارند، اما به احساس خطر و تشریک مساعی دولت‌ها و جامعۀ بین‌المللی انجامیده است. گسترش بحران‌های زیست‌محیطی و پیامد‌های ناشی از آن، زمینۀ الگو‌های تعامل و همکاری، یا کشمکش بین گروه‌ها، بازیگران سیاسی و کشور‌ها را فراهم کرده و باعث جلب توجه به جغرافیای سیاسی و ژئوپلیتیک، در حل‌ مسائل زیست‌محیطی شده است. به گونه‌ای که این موضوع به‌صورت یکی از گرایش‌های ژئوپلیتیک در آمده است و همچنین، برخی آن را مترادف با ژئوپلیتیک منابع می‌دانند (دالبی، 1383: 113). نکتۀ قابل توجه این است که بحران زیست‌محیطی تنها در چارچوب مناسبات دولت‌ها و بین‌کشور‌ها محدود نمی‌شود و در سطح داخلی کشور‌ها بین گروههای قومی، ایالت‌ها و بعضاً در سطح تقسیمات کشوری برای به دست گرفتن منابع کمیاب مانند آب، کشمکش و ستیز وجود دارد. از این‌رو، اهمیت منابع و سرمایه‌های طبیعی و انسانی و ضرورت حفظ تعادل‌های اکولوژیک، توسعۀ پایدار و ارتباط آن با مسائل امنیتی و سیاسی، رقابت و ستیز بازیگران سیاسی به‌ویژه دولت‌ها‌ را به همراه داشته است. بر همین مبناست که بحران‌های زیست‌محیطی موضوعی ژئوپلیتیکی و در حیطۀ مطالعات جغرافیای سیاسی قرار می‌گیرند. در این میان کمبود آب، یعنی مهم‌ترین عنصر و منبع زیستی طبیعت، عامل تهدیدکنندۀ محیط‌زیستی و زمینۀ بحران‌های زیست‌محیطی و اجتماعی است؛ زیرا این منبع زیستی سرچشمه همۀ فعالیت‌های انسان است و کمبود آن بر همۀ جنبه‌های زندگی انسان تأثیر مستقیم دارد (Toset et al, 2000: 968). بحران از آنجا آغاز می‌شود که مقدار آب، این مادۀ حیاتی، ثابت و پراکندگی آن در طبیعت نابرابر‌، ولی مصرف‌ آن به‌واسطۀ گسترش و رشد جمعیت در حال افزایش است. گسترش اقتصاد جهانی مبتنی بر صنعت و فناوری و به‌دنبال آن افزایش آلاینده‌ها به‌ویژه گاز‌های گلخانه‌ای، مزید بر علت ‌و ‌باعث تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین شده است. همۀ این دلایل، مصرف بیش از پیش و کمبود آب را در پی داشته است. از این‌رو، تلاش برای دستیابی به آب و حفظ و مدیریت آن از سوی دولت‌ها و اجتماعات انسانی، آنان را به رقابت واداشته‌ و سبب شده است که آب به‌عنوان عامل ژئوپلیتیکی موجب تنش، درگیری و جنگ در سطح محلی، ملی، منطقه‌ای و جهانی باشد (صادقی، 1385: 204). کشور ایران هم به‌دلیل قرار‌گرفتن در منطقۀ خشک و نیمه‌‌‌خشک جهان از جمله کشورهایی است که با کمبود آب روبه‌روست و همانند بسیاری از مناطق جهان از پراکنش نامناسب آب، خاک، جمعیت و نیز نبود پراکنش یکنواخت زمانی و مکانی بارش‌ها‌ و به‌دنبال آن ناهمگونی فضایی منابع و مصارف آبی دچار است.‌ یافته‌های موجود گویای این است که این کشور در آینده دچار تشدید بحران آب می‌شود و سرانۀ آب تجدید‌شوندۀ کشور به علت افزایش مصرف، کاهش می‌یابد و به پایین‌تر از استاندارد جهانی خواهد رسید (مختاری‌هشی، 1378: 127- 159) و تنش‌ها و درگیری ناشی از کمبود آب در مناطق داخلی کشور دور از انتظار نیست.

 

روش‌شناسی

روش پژوهش پژوهش حاضر به نوعی توصیفی‌ – تحلیلی است و هدف از انجام آن ضمن غنا‌بخشیدن ادبیات حوزۀ مورد بحث، ریشه‌ها، مسائل و عوامل محدود‌کنندۀ منابع آب در حوضۀ آبریز زاینده‌رود و بحران هیدروپلیتیکی حاکم بر آن است. داده‌ها و یافته‌های مورد نیاز برای این پژوهش به شیوۀ کتابخانه‌ای (کتب، آمارنامه، سالنامه، نشریات و اینترنت) و میدانی (مصاحبه) گردآوری شده است.

 

مبانی نظری پژوهش

هیدروپلیتیک

شیوه‌های تعامل بهره‌کشانۀ انسان از محیط جغرافیایی در کاهش، کمبود، تخریب و آلودگی منابع زیستی به تغییرات محیطی و بحران محیطی انجامیده است. بحران زیست‌محیطی از جمله بحران‌هایی است که در نتیجۀ بهره‌کشی از طبیعت به‌وجود می‌آیند و جوامع انسانی و نظام‌های سیاسی را به واکنش وا می‌دارد. همچنین، بحران‌های محیطی از پیامد‌های گسترش اقتصاد جهانی مبتنی بر صنعت و فناوری است که صاحبان آن با رفتار‌های اکوفاشیستی خود در پیدایش و رشد نابسامانی‌های زیست‌محیطی برای قدرت بیشتر و مدیریت بر جوامع انسانی و استثمار آن‌ها سهیم بوده‌اند. کمبود آب و تقاضا برای آن به‌عنوان مسأله‌ای زیست‌محیطی، زمینۀ بحران‌های اجتماعی است که می‌تواند با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی خود، بقا و حیات یک دولت و ساکنان آن را به‌عنوان یک نظام در داخل و خارج‌ تهدید کند. از این منظر‌ است آب عاملی ژئوپلیتیک به‌شمار می‌رود و در حیطۀ مطالعۀ جغرافیای سیاسی قرار می‌گیرد.

نکتۀ قابل ذکر این است که بحران و مسائل محیطی نسبت به اجتماعات بشری، تعریف و‌ سنجش می‌شوند؛ حال مسأله‌ای مانند کمبود آب چه زمانی به بحران تبدیل می‌شود و‌ اجتماعات بشری را به خطر می‌اندازد‌؟ برای پی‌بردن به این موضوع به تعریف بحران پرداخته می‌شود. بدین‌ترتیب، برخی این اصطلاح را همان فشار، اضطراب، فاجعه، بلا یا خشونت احتمالی به‌کار می‌برند (رابینسون، 1378: 115)؛ اما به فراخور رشته‌ها تعبیر‌های متفاوتی از این واژه در حوزه‌های علمی‌ می‌شود. به هر روی، بحران تهدیدی جدی نسبت به زیرساخت‌های زیربنایی‌ یا ارزش‌ها و هنجار‌های اساسی یک سیستم است که مورد ادراک بهره‌مندان از آن قرار می‌گیرد و تحت فشار زمانی و محدودیت گزینه‌ها، در شرایط عدم‌قطعیت شدید و احساس کاهش کنترل، اتخاذ تصمیمات حیاتی، دقیق و پر‌هزینه‌ را الزامی می‌کند (حسینی، 1385: 47)؛ بنابر‌این، کمبود آب زمانی بحران به‌شمار می‌آید که پیامد اجتماعی داشته باشد و بتواند بر امنیت افراد و جامعه تأثیر بگذارد و به‌دنبال آن نظام سیاسی را به چالش بکشاند. کمبود آب در وضعیت فعلی مسأله‌ای است که با کاهش روز‌افزون‌‌ در آینده به بحران تبدیل می‌شود و پیامدهای جبران‌ناپذیری به‌جا می‌گذارد. امروزه روند کاهشی آب، سیمای ناخوشایندی از آینده را در پی دارد. به گونه‌ای که مصرف آب نسبت به اوایل قرن بیستم 17‌برابر و نسبت به سه قرن پیش، 45‌برابر شده است (مختاری هشی، 1387: 121) و تقاضای آب شیرین به‌عنوان منبعی که دچار کمبود فزاینده است، چشم‌انداز بحران‌زایی را برای حیات بشری ترسیم می‌کند.

با ادامۀ این روند در آینده، برخی بر این باورند که آب به‌عنوان‌ کالایی کمیاب و گران‌بها به جای نفت در کانون رویارویی‌ها و آشتی‌ها قرار خواهد گرفت (انگلمن و روی، 1373: 42)، زیرا کمبود رو به تزاید آب و منافع مشترک دولت‌ها بر سر آب‌های بین‌المللی نظیر رودخانه‌ها سبب شده است که آب‌ عاملی تعیین‌کننده در روابط دولت‌ها با یکدیگر باشد و حتی بر روابط واحدهای سیاسی در درون کشورها‌ نیز‌ تأثیر بگذارد. به‌گونه‌ای که امروزه به‌صورت‌ ماده‌ای رقابتی و مطلوب و در عین حال عامل نگران‌کنندۀ حیات و زیست انسان‌ها وارد عرصۀ مناسبات و مناقشات دولت‌ها شده است. در تأیید این موضوع می‌توان به 300 پیمان بین کشورهای گوناگون جهان اشاره کرد که برای حل مسائل موردی دربارۀ‌ منابع آب منعقد شده و در متن‌های حدود 2000 پیمان بین‌المللی بند‌هایی دربارۀ آب آمده است (حافظ‌نیا و نیکبخت، 1381: 49؛ اردکانیان، 1384: 3). از این منظر، تاریخ بشر آکنده از کشمکش بر سر این منابع است، زیرا میزان آب شیرین ثابت و مصرف آن روزافزون است‌ و از آن با عنوان منشاء ستیزش‌های آیندۀ بشر یاد می‌شود (Dolatyar and Gray, 2000, 75). تنش‌های آبی ‌در بیشتر کشور‌های خاورمیانه و مناطق خشک جهان دیده می‌شود. تنش‌های آبی در سطح داخلی کشور‌ها نیز بین ساکنان مکان‌های روستایی و شهری نیز به چشم می‌خورد. این تنش‌ها در کشور‌هایی که سازماندهی سیاسی فضایی آن‌ها بدون در نظر گرفتن عوامل طبیعی و جغرافیایی است، بیشتر نمایان و چشمگیر است.

نکتۀ قابل توجه این است که بحران کمبود آب، افزون بر تهدید امنیت جهان، مفهوم امنیت ملی را نیز دچار تغییر کرده است و بحث‌هایی مانند امنیت زیست‌محیطی در پی نگرانی‌های ناشی از کمبود منابع کمیاب مطرح می‌شود که‌ علت مناقشه و درگیری بین دولت‌ها شناخته شده است‌ (دالبی، 1383: 114). این امر تا آنجاست که تحلیلگران مسائل زیست‌محیطی، سال‌های 1950 تا 2030 میلادی را به دو دورۀ‌ اقتصادی (1990-1950) و‌ زیست‌محیطی (2030-1990‌) تقسیم کرده‌اند. نکتۀ حایز اهمیت در این تقسیم‌بندی آن است که در دورۀ اول، امنیت ملی عمدتاً ماهیت ایدئولوژیکی و نظامی داشت و شاخصۀ آن جنگ سرد بود، حال آنکه در دورۀ دوم، امنیت ملی بیشتر از امنیت غذایی و شغلی و مسائل زیست‌محیطی تأثیر‌ خواهد گرفت و مردم گرسنه و بدون شغل اغلب در مرز‌های بین‌المللی جابه‌جا خواهند شد (براون و همکاران، 1374: 123).

‌بدین‌ترتیب در قرن بیست و یکم، مسائل زیست‌محیطی، به‌ویژه تقسیم آب و بحران آب در صدر اولویت سیاست‌های داخلی و خارجی کشور‌های درگیر در بحران آب قرار خواهد گرفت. این امر، زمامداران این کشور‌ها را به مدیریت بر منابع آب‌ به‌عنوان ضرورتی انسانی، اجتماعی، اقتصادی و سیاسی‌ ملزم می‌کند و آنان را با چالشی مخاطره‌آمیز که گریزی از آن نیست، رو‌به‌رو می‌سازد (صادقی، 1382: 204)؛ بنابر‌این، دسترسی به منابع آب از اهمیت زیادی برخوردار بوده و آب که یکی از عوامل طبیعی است، جزو عوامل ژئوپلیتیکی به‌شمار می‌رود (نامی و محمدپور، 1389: 134). با توجه به اهمیت منابع آب در سرنوشت جوامع بشری است که ژئوپلیتیک آب یا هیدروپلیتیک موضوعیت پیدا کرده است. از این‌رو، می‌توان گفت که هیدروپلیتیک به مطالعۀ نقش آب در مناسبات و مناقشات اجتماعات انسانی و ملت‌ها و دولت‌ها می‌پردازد؛ اعم از آنکه در داخل کشور‌ها و یا بین آن‌ها دارای ابعاد فراکشوری، منطقه‌ای و بین‌المللی باشد (حافظ‌نیا، 1390: 102). بر این اساس، هیدروپلیتیک شاخه‌ای از علم جغرافیای سیاسی است که به مطالعۀ نقش آب در رفتار‌های سیاسی و بحران‌های برآمده از آن در مقیاس‌های گوناگون می‌پردازد؛ هیدروپلیتیک ترکیبی از دو واژۀ آب و سیاست است که تأثیر و نقش‌آفرینی منابع آب بر روابط سیاسی کشور‌ها را بررسی و مطالعه می‌کند (turton, 2013,15-16). به دیگر سخن، پاسخ به این پرسش است که چگونه از آب برای اعمال قدرت استفاده کنیم (علیزاده، 1383: 69). هیدروپلیتیک، مطالعۀ ستیز و همکاری میان ملت‌ها بر سر تقسیم منابع آب شیرین است (Elhance, 2000, 201-222). از این‌رو، هیدروپلیتیک دانشی است که با توجه به ثابت‌بودن میزان آب شیرین و ابعاد فزایندۀ مصرف آن، به مطالعۀ برهمکنشی واحد‌های سیاسی در سطوح محلی، منطقه‌ای و کروی دربارۀ منابع آب شیرین می‌پردازد (کاویانی‌راد، 1384: 339) و کمبود منابع آب را از عوامل سازندۀ بحران هیدروپلیتیک می‌دانند. در دانش جغرافیای سیاسی، شاید نخستین الگویی که در قالب الگو به تبیین خاستگاه‌های جغرافیایی تنش میان همسایگان پرداخت؛ الگوی «های‌پوتیتکا[1]»ی پیتر هاگت بود. او‌ در یک کشور تخیلی، تنش‌های آبی را دو قالب‌ ربودن آب علیای رود‌ها و اختلاف تفسیری دربارۀ خط تقسیم آب بررسی کرده است (هاگت، 1379: 372).

در هر کشوری هیدروپلیتیک و سیاست‌های آبی به راهبرد‌ها و برنامه‌های مربوط به منابع آب برمی‌گردد که مبتنی بر وضعیت جغرافیایی و جایگاه آن در محیط بین‌الملل است‌. هر کشور به طور کلی، دارای سیاست‌های آبی در بخش‌های گوناگون آشامیدنی، کشاورزی و صنعتی است و برای ایجاد سازه‌هایی به‌منظور ذخیره‌سازی، آب‌رسانی، تصفیۀ آب و آبخیزداری، برنامه‌ریزی و سیاستگذاری می‌کند و مؤسساتی برای این مهم ایجاد‌ می‌شوند. از این‌روست که‌ به مدیریت منابع آب در داخل می‌پردازند تا در سطح خارج از کشور بهتر بتواند با سیاست‌های آبی در جهت منافع و اهداف ملی گام بردارند.

بحران آب در جهان

هر چند 70 درصد سطح کره زمین، یعنی‌ 1650 میلیون کیلومتر مکعب را آب فرا گرفته‌ ‌است، اما از این مقدار آب، کمتر از 3 درصد آن قابل استفاده است و ‌بقیۀ آن به‌دلیل شوری قابل استفاده نیست (میرزایی، 1389: 70). به این ترتیب، از مجموع منابع آب کره زمین، ذخایر آب شیرین، تنها 6/2 درصد کل حجم ذخایر آب‌های سطح زمین را شامل می‌شود که بخش اعظم آن به‌صورت یخ در قطب‌های کره زمین و یخچال‌های طبیعی (98/1 درصد) و آب‌های زیرزمینی (59/0 درصد) وجود دارند و در دسترس نیستند؛ بنابر‌این، از مجموع آب‌های کره زمین، تنها 014/0 درصد آب قابل استفاده‌ و در واقع حیات آدمی وابسته به همین مقدار اندک آب است. از این مقدار نیز حدود 001/0 درصد، آب موجود در اتمسفر، رودخانه‌ها، گیاهان و جانوران، 005/0 درصد رطوبت خاک و 007/0 درصد آب شیرین موجود در دریاچه‌ها‌ست (علیزاده، هیدرولوژی کاربردی، 1384: 27).

این مقدار آب کره زمین به‌وسیلۀ چرخۀ بستۀ هیدرولوژی در طبیعت تجدید می‌شود و مقدار آن از ابتدای شکل‌گیری کره زمین ثابت بوده است. از سوی دیگر، پراکنش این حجم محدود آب نیز در سطح کره زمین ناهمگون‌ و پراکنش مکانی و زمانی آب نیز متغیر است و برابر با پراکنش جمعیت و نیاز جوامع بشری به آب نیست؛ بنابراین، به نظر می‌رسد یکی از بزرگ‌ترین بحران‌های بشری که درآینده با شدت بیشتر به دامنۀ آن افزوده خواهد شد، مشکل کمبود منابع آبی مورد نیاز بشر باشد. بنابر پژوهش‌های انجام‌شده، هر 20 سال، مصرف سرانۀ آب دو برابر می‌شود و این میزان نیز دو برابر نرخ رشد جمعیت خواهد بود و تا سال 2025، بر جمعیت جهان 6/2 میلیارد نفر افزوده خواهد شد. از‌این‌رو، نزدیک به دو‌سوم این جمعیت، مشکلات جدی کمبود آب را احساس و یک‌سوم باقی‌مانده کمبود واقعی آب را تجربه خواهند کرد (کاویانی‌راد، 1384: 340). جهان کنونی از کمبود آب در رنج است. بر اساس آمار‌های موجود، در حال حاضر نزدیک به 4/2 میلیارد نفر، یعنی افزون بر نیمی از ساکنان کره زمین به آب آشامیدنی و سالم دسترسی ندارند و بیش از 26 کشور با بیش از 300 میلیون نفر جمعیت با بحران کمبود آب روبه‌رو هستند که در صورت ادامۀ این روند تا سال 2050 به بیش از 66 کشور با جمعیتی حدود دو‌سوم جمعیت دنیا‌ خواهد رسید. بر اساس گزارش بانک جهانی، کاهش سالانۀ منابع آب شیرین در سال 2007، بین سال‌های 1987 تا 2002 در جهان، 3 هزار و 807 میلیارد و 400 میلیون متر مکعب و از این میزان، 70 درصد مربوط به کشاورزی، 20 درصد مربوط به صنعت و 10 درصد مصارف داخلی و شرب بوده است. از این گذشته، عرصۀ جهانی برای دسترسی به آب صحنۀ پرتنشی است، زیرا نود درصد مردم دنیا در کشور‌هایی زندگی می‌کنند که دارای منابع آب مشترک با کشور­های دیگر هستند (ببران و هنربخش، 1387: 194) و 40 درصد در اطراف رود‌هایی زندگی می‌کنند که در بیش از دو کشور جریان دارند. تلاش برای دستیابی، حفظ و مدیریت آب در 50 سال گذشته، بیش از 1830 مورد مناقشه بوده است که 37 مورد آن سبب بروز جنگ و انفجار سد‌ها شده است (کاویانی‌راد، 1384: 341). افزون بر این، یکی از عواملی که منابع آب را با محدودیت روبه‌رو خواهد کرد، تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین است. تغییر ‌اقلیم که در نتیجۀ افزایش گازهای گلخانه‌ای و فعالیت‌های صنعتی بشر به‌وجود آمده است، سبب کاهش در منابع آب و افزایش دما و به‌دنبال آن افزایش تبخیر است. این عامل نقش مهمی در از بین بردن منابع آب دارد و جهان آینده را بیش از پیش با کمبود آب روبه‌رو خواهد کرد. داده‌ها و اطلاعات موجود گویای آن است که منابع آب شیرین جهان با توجه به پراکندگی، رشد مصارف و دیگر عوامل محدود‌کننده، با وضعیت بحرانی رو‌به‌رو‌ست و آب‌ به‌عنوان عاملی ژئوپلیتیک در صحنۀ سیاسی جهان، بیش از پیش نقش‌آفرینی خواهد کرد‌.

 

یافته‌های پژوهش و بحث

وضعیت کم‌آبی در ایران

کشور ایران در منطقۀ خشک و نیمه‌خشک کره زمین قرار دارد (علیجانی، 1372: 21). داشتن این موقعیت جغرافیایی، پراکنش نامناسب زمانی و مکانی بارش و نیز ناهمگونی فضایی منابع و مصارف آب را در پی داشته است (علیزاده، 1384: 2)؛ به‌گونه‌ای که بسیاری از مناطق مرکزی و شرقی همواره با کمبود آب رو‌به‌رو بوده است. ‌مناطق شمالی و قسمت‌هایی از مناطق غربی کشور نیز با آب مازاد و قابل برنامه‌‌ریزی روبه‌رو هستند و آب مازاد‌ یا از مرزها خارج می‌شو‌د و یا به دریاچۀ خزر و خلیج فارس می‌ریز‌د (ضرابی و همکارارن، 1386: 71). از آنجا که ایران در یکی از مناطق خشک جهان قرار دارد، 25 درصد خاک ایران در منطقۀ بسیار خشک، 40 درصد در منطقۀ خشک و 25 درصد در منطقۀ غیرخشک قرار دار‌د (ببران و هنربخش، 1387: 198). مهم‌تر از همه، بیشتر شهر‌های ایران نیز در مناطقی مکان‌گزینی شده‌اند که دور از رودخانه‌هایی هستند که جریان آب آن‌ها مستقیم از رواناب حاصله از بارندگی‌ها تأمین شده است. میانگین بارندگی سالانه در سطح کره زمین‌ ‌حدود 860 میلی‌متر برآورد می‌شود؛ در برابر، میانگین بارندگی سالانۀ ایران‌ تقریباً معادل 240 میلی‌متر است؛ بدین ترتیب، بارندگی در ایران حتی کمتر از یک‌سوم میاگین بارندگی در دنیاست (علیزاده، 1384: 13). این مقدار کم نیز پراکنش مکانی بسیار ناهمگنی دارد، به‌گونه‌ای که تنها یک‌درصد از مساحت کشور بارشی بیش از 1000 میلی‌متر دارد، در حالی‌ که 28 درصد از پهنۀ کشور، بارش سالیانۀ کمتر از 100 میلی‌متر دارد و به طور کلی، مقدار بارش در 96 درصد از پهنۀ کشور از 200 میلی‌متر کمتر است. از نظر پراکنش زمانی نیز این بارش‌ها فصلی است و در فصولی که بیشترین نیاز به آب وجود دارد، کمترین بارش صورت می‌گیرد (موحد‌دانش، 1384: 358). میزان بهره‌برداری از آب در کشور 113 میلیارد متر مکعب است. در حالی که سالانه حدود 400 میلیارد متر مکعب ریزش‌های آسمانی در کشور رخ می‌دهد، از این میان 270 میلیارد متر مکعب آن تبخیر و تعرق می‌شود و 130 میلیارد متر مکعب آن در سال به‌عنوان آب‌های تجدیدپذیر از راه آب‌های سطحی و آب‌های زیرزمینی می‌تواند بهره‌برداری شود. ظرفیت استحصال سالانۀ آب کشور به‌طور میانگین حدود 74 میلیارد مترمکعب است که از این مقدار 5/69 میلیارد مترمکعب (نزدیک به 94 درصد) در بخش کشاورزی، 5/3 میلیارد مترمکعب (نزدیک به 7/4 درصد) در بخش شرب و مصارف داخلی و یک میلیارد متر مکعب (نزدیک 3/1 درصد) در بخش صنعت، از مهم‌ترین مصارف آن است (www.roshangari.net/as/ds).

معیاری که برای پرآبی و کم‌آبی یک کشور به کار برده می‌شود، منابع آب قابل تجدید در کشور به ازای هر نفر در سال است. بر پایۀ شاخص‌های رایج در دنیا، امروزه با توجه به جمعیت جهان، مقدار آب تجدیدشوندۀ دنیا حدود 6500 متر مکعب در سال برای هر نفر است (علیزاده، 1384: 14)، ولی این مقدار به‌طور یکنواخت پراکنده نشده است. به‌گونه‌ای که در بعضی مناطق دنیا مقدار آن زیاد و در برخی جا‌ها بسیار کم است. این رقم در مصر 30، در قطر 40، در لیبی 160 و در عربستان سعودی 140 متر مکعب در سال برای هر نفر است که همۀ آن‌ها جزو کشورهای کم‌آب جهان و منطقۀ خاورمیانه به‌شمار می‌روند. در ایران، هم بر اساس شاخص‌های یاد‌شده، با در نظر گرفتن جمعیت کنونی کشور (75149669 نفر)، مقدار سرانۀ آب تجدیدشونده حدود 1830 متر مکعب در سال برآورد می‌شود (جدول‌ 1) و با توجه به میزان بارش و تبخیر آبی در ایران، در بهترین شرایط گنجایش منابع آب تجدیدشونده سالانه
135 میلیارد متر مکعب خواهد بود و ظرفیت بهره‌برداری آب کشور از حدود 100 میلیارد متر مکعب فراتر نمی‌رود (کاویانی‌راد، 1384: 340). از آنجا که کشور ایران در مرز مناطق معتدل و خشک کره زمین قرار دارد، تغییر ‌اقلیم به‌عنوان عامل جدید محدودکنندۀ منابع آب، نسبت به دیگر مناطق جهان بیشتر تأثیر می‌گذارد و روند کاهشی آب در آن را‌ تشدید می‌کند. همچنین، نوسانات سالانۀ مقدار بارش به‌دلیل خشکسالی و ناهنجاری‌های اقلیمی نیز از مسائل عمده‌ای است که موجب بروز مشکلات بسیاری از نظر بحران آب می‌شود (مختاری‌هشی، 1392: 63). برای بررسی میزان اثرات گرم‌شدن زمین بر منابع آبی ایران، پژوهش‌های گوناگونی با استفاده از داده‌های آبی ‌ـ هواشناسی و الگو‌های رواناب گوناگون، انجام شده ‌است. نتیجۀ داده‌های رواناب دوره‌ای از 398 ایستگاه آب‌سنجی نشان می‌دهد‌ شاخص سیلاب در 47 درصد آنها تغییر کرده است. به علاوه در 600 ایستگاه هواشناسی مورد مطالعه ‌طی سال‌های 2000-1990 به‌طور مشخص تغییرات اقلیم مشاهده شده است. مهم‌تر از همه، الگوی دراز‌مدت رواناب که برای 30 حوضۀ رودخانه‌ی استفاده شد، نشان می‌دهد‌ افزایش دما، حجم رواناب را در زمستان، به‌دلیل تبدیل بارش برف به باران و در بهار، به‌دلیل آب‌شدن سریع برف‌ها افزایش می‌دهد. همچنین، مشخص شده است که افزایش دما بر رواناب حوضه‌های آبریز تأثیر گذاشته و نوسانات رواناب ناشی از بارندگی را کاهش می‌دهد (گزارش دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا، سازمان حفاظت محیط‌ زیست، 1392: 12). افزون بر همۀ عوامل پایدار و ذاتی اقلیم، رشد سریع جمعیت و فعالیت‌های فضایی آن مهم‌ترین عامل کاهش سرانۀ آب تجدیدشوندۀ کشور است. جمعیت ایران در طی هشت دهۀ گذشته، نزدیک 8/6 برابر شده و از کمتر از 10 میلیون نفر در سال 1300 خورشیدی به بیش از 70 میلیون نفر در سال 1385 رسیده است. با هر نرخ از رشد جمعیت، ‌ سازمان ملل متحد پیش‌بینی می‌کند ایران تا سال 2050 جزو ده کشور نخست پرجمعیت جهان خواهد بود. بر این پایه، میزان سرانۀ آب تجدیدشونده کشور نیز از میزان نزدیک به 13000 مترمکعب در سال 1300 به حدود 1900 مترمکعب در سال 1385 کاهش یافته است و در صورت ادامۀ این روند، وضعیت به‌مراتب بدتر خواهد شد (احسانی و خالدی، 1382: 14).

‌با روند کنونی رشد جمعیت و مصرف آب پیش‌بینی می‌شود‌ در سال 1402 خورشیدی سرانۀ آب قابل تجدید کشور از 1830 متر مکعب در سال به 1530 برسد که در این صورت با مسائل زیادی روبه‌رو خواهد شد (جدول ‌1). بنابر‌این، مصرف زیاد و نبود پراکنش زمانی و مکانی بارش و به‌دنبال آن پراکنش نامناسب آب در مناطق جغرافیایی کشور، به همراه رشد جمعیت و گسترش ناهمگون در کشاورزی و صنعت از جمله دلایل اصلی برای بروز بحران‌ها و چالش‌های آبی در ایران آینده خواهد بود و بحران آب را تشدید خواهد کرد (ببران و هنربخش، 1387: 198؛ مختاری‌هشی، 1392: 65).

 

کل کشور

میانگین بارش (میلی‌متر)

مساحت (کیلومتر)

جمعیت 1390

حجم بارش (میلیارد مترمکعب)

حجم آب تجدیدشونده (میلیارد مترمکعب)

حجم تخلیۀ سالانه (میلیارد متر مکعب)

سرانۀ آب (مترمکعب) 1390

نرخ رشد جمعیت 85-90

جمعیت پیش‌بینی‌شده در 1404

سرانۀ آب در 1404

مقادیر

245

1648195

75149669

4/404

5/137

5/70

1830

29/1

89880629

1530

جدول 1. اطلاعات آماری و چشم‌انداز آبی کشور

منبع: مرکز آمار ایران

 

 

حوضۀ آبریز مرکزی ایران

کشور ایران با توجه وضعیت توپوگرافی و شرایط اقلیمی و تأثیر این عوامل بر منابع و شبکۀ آب‌ها، به شش حوضۀ آبریز تقسیم شده است (موحددانش، 1384: 221). از این شش حوضه، یکی از حوضه‌هایی که با توجه به جمعیت‌پذیری از تنش‌های آبی رنج می‌برد، حوضۀ آبریز مرکزی ایران است که با مساحت 841400 کیلومتر مربع از شمال به رشته‌‌کوه‌های البرز، از غرب به رشته‌‌کوه‌های زاگرس، از جنوب به کوه‌های فارس و بلوچستان و از شرق به ارتفاعات شرقی محدود می‌شود (آزادبخت و نوروزی، 1387: 96-97). استان‌های اصفهان، یزد، کرمان و بخش‌هایی از قم و چهارمحال بختیاری نیز در آن قرار دارد. این حوضه به‌خاطر پهنه‌اش از تنوع هیدرولوژیک برخوردار است و به همین دلیل به هفت زیرحوضه تقسیم می‌شود (موحددانش، 1384: 302). جمعیت‌پذیری این زیرحوضه‌ها هیچ‌کدام برابر نیست و از بین این‌ها زیرحوضه، گاوخونی جمعیت بیشتری را در خود جای داده است که استان اصفهان در آن قرار دارد.

حوضۀ آبریز زاینده‌رود

حوضۀ آبریز زاینده‌رود یکی از زیرحوضه‌های گاوخونی است که به تنهایی نزدیک 65 درصد از مساحت گاوخونی را دربرگرفته است. زاینده‌رو‌د بزرگ‌ترین و حیاتی‌ترین رودخانۀ حوضۀ آبریز ایران مرکزی، در آن جاری است و بیشتر آب این رودخانه از ذوب برف و جریان آب چشمه‌ها تأمین می‌شود (معاونت آب و آبفا، 1390).  حوضۀ آبریز زاینده‌رود با مساحت 413147 کیلومتر مربع بین مختصات جغرافیایی 20 درجه 50 دقیقه تا 24 درجه 53 دقیقه طول شرقی و 12 درجه 31 دقیقه تا 42 درجه 33 دقیقه عرض شمالی واقع شده است (شکل 1) (ضرابی و همکاران، 1386: 69). این حوضه بخش‌هایی از استان‌های اصفهان، چهار‌محال و بختیاری، فارس و یزد را در بر می‌گیرد. در محدودۀ این حوضه یک مرکز استان و 10 مرکز شهرستان واقع شده است (شکل 1). زاینده‌رود، بزرگ‌ترین رودخانۀ این حوضه با بده متوسط رودخانه 40 تا 50 متر مکعب در ثانیه، به‌طور طبیعی از پای زردکوه بختیاری و هفت‌تنان و شعب آن‌ها در منطقۀ شوراب تنگ‌‌ گزی از استان چهارمحال‌بختیاری در رشته‌کوه زاگرس سرچشمه می‌گیرد و پس از گذشتن از میان شهر اصفهان و پیمودن مسیری نزدیک به 360 کیلومتر، به باتلاق گاوخونی می‌ریزد. به‌دلیل طول نسبتاً زیاد آن و جهت جنوب غربی به سمت شرق از پراکنش و تفاوت بارشی نسبتاً زیادی در سراب و پایاب رودخانه برخوردار است، به‌گونه‌ای که در سراب بارشی از 1000 میلی‌متر در پایاب بارشی به 100 میلی‌متر کاهش می‌یابد. در مجموع حوضۀ آبریز زاینده‌رود میانگین بارش 5/142 میلی‌متر دارد (سالمی و مورای راست، 1383: 7؛ حسینی ابری، 1379: 1-5؛ ضرابی و همکاران، 1384: 4). میزان تبخیر آبی متوسط سالانۀ حوضۀ زاینده‌رود برابر 3000 میلی‌متر و حدود 30 برابر بارش آن است (شفقی، 1353: 63).

 

 

شکل 1. موقعیت حوضۀ آبریز زاینده‌رود در استان اصفهان و استان‌های همجوار (ترسیم: نگارندگان)

 

 

مصارف آب زاینده‌رود

حوضۀ زاینده‌رود با 9/1 درصد مساحت کشور و 95/1 درصد از کل بارندگی، توانسته است 5/6 درصد جمعیت کشور را به خود اختصاص دهد و نزدیک به 5/7 درصد از سهم مصارف آب شرب، صنعت و کشاورزی از کل کشور را نیز داشته باشد. این رودخانه با میزان سرانۀ 1150 متر مکعب، آب آبیاری، شرب و صنعت استان اصفهان و تأمین‌کنندۀ آب سالم بخشی از استان‌های چهارمحال و بختیاری و یزد است (جدول‌ 2) (ضرابی و همکاران، 1386: 73). میزان برداشت سالانه از منابع آب زیرزمینی و سطحی استان اصفهان که بیشترین استفاده از زاینده‌رود را دارد، در مجموع حدود ۷۵۰۰ میلیون مترمکعب است.‌ سهم بخش‌های گوناگون از آب‌های استان در سال‌های ترسالی و خشکسالی متفاوت است، به گونه‌ای که میزان آب بخش کشاورزی نزدیک ۷۰۰۰ میلیون مترمکعب، بخش آب آشامیدنی حدود ۴۵۰ میلیون مترمکعب و بخش صنعت حدود ۲۰۰ میلیون مترمکعب در سال است؛ بنابراین، مصرف بهینۀ آب در هر یک از بخش‌های یاد‌شده‌ در کاهش برداشت‌ها از آب‌های سطحی و زیرزمینی تأثیرگذار است (گزارش جهاد کشاورزی، 1392: 67). بنابر گزارش مسئول کمیتۀ آب اتاق بازرگانی اصفهان، سالانه از زاینده‌رود بین ۵۰ تا ۶۵ میلیون متر مکعب آب به یزد و ۱۵۰ تا ۲۰۰ میلیون متر مکعب آب براساس تعداد پمپاژها به چهارمحال و بختیاری منتقل‌ و همچنین، حدود ۱۰۰ میلیون متر مکعب از چاه‌های حریمی اطراف زاینده‌رود برداشت می‌شود.


جدول 2. شاخص‌های ویژه حوضۀ آبریز زاینده‌رود

سهم مصرف آب کشاورزی از کشور

7 درصد

سهم کل جمعیت حوضه از کشور

5/6 درصد

سهم اضافه‌برداشت از آبخوان‌های کشور

8 درصد

سهم مساحت کل حوضه از کشور

9/1 درصد

سهم سرانۀ آب (مترمکعب)

1150

سهم کل بارندگی حوضه از کشور

95/1 درصد

سهم سرانۀ نسبت به کل کشور

6/5

سهم مصارف آب شرب و صنعت از کشور

8 درصد

منبع: آب منطقه‌ای اصفهان، 1390: 134

 

 

عوامل محدودیت‌زای منابع آب حوضۀ زاینده‌رود

محدودیت منابع آب زاینده‌رود تابعی از عواملی است که در صورت توجه‌نکردن به آن‌ها می‌تواند بر شدت کم‌آبی زاینده‌رود بیفزاید و با پیامد‌های اقتصادی، اجتماعی، زیست‌محیطی و سیاسی خسارت‌های جبران‌ناپذیری بر حوضه و کشور وارد کنند. این عوامل عبارت‌اند از:

رشد جمعیت و شهرنشینی

زاینده‌رود علت وجودی همۀ سکنه‌های مشروب از آب آن در حوضه است. هر چند 80 درصد آب این رودخانه از کوه‌های بختیاری‌ و‌ جریانی است که خارج از استان وارد اصفهان می‌شود، اما زاینده‌رود با شهر اصفهان معروف و عجین است و بیشترین مصرف آن متوجه این شهر و استان اصفهان است؛ زیرا نزدیک به 80 درصد مساحت حوضۀ زاینده‌رود در این استان قرار دارد. بدین‌ترتیب، حیات و بقای این استان با نبض این رودخانه می‌تپد. از این‌رو، رشد جمعیت و گسترش شهرنشینی در استان اصفهان و دیگر استان‌های بهره‌مند از زاینده‌رود که نزدیک به 25 شهر و بیش از 1700 روستاست، از جمله عواملی است که بر میزان مصرف آب این رودخانه اثر مستقیم دارد و میزان سرانۀ آب آن را کاهش می‌دهد. بر اساس سرشماری سال 1390، استان اصفهان با 4 میلیون و 879 هزار نفر، 5/6 درصد از کل جمعیت کشور را در خود جای داده است که با نرخ 37/1 درصد هر روز بر تعداد‌شان افزوده می‌شود، در حالی که این میزان برای کشور 29/1 درصد است. میزان شهرنشینی و رشد آن در این حوضه، به‌عنوان عامل دیگر افزایش مصرف آب در زاینده‌رود، بدین صورت است: استان اصفهان 4/85 درصد شهرنشین با متوسط رشد‌ 9/2 درصد، استان یزد 71/79 درصد با متوسط رشد 96/2 و استان چهارمحال و بختیاری 56/51 با متوسط رشد 58/2 است‌ که‌ هر‌کدام‌ ‌بجز چهارمحال و بختیاری تفاوت قابل ملاحظه‌ای بالاتر از مقادیر کشوری را نشان می‌دهند (نتایج کلی سرشماری 1390: 45). افزون بر این، استان اصفهان به‌ویژه شهر اصفهان به‌دلیل داشتن قابلیت‌های فرهنگی و صنعتی، از مکان‌های مهاجرپذیر است. پذیرش مهاجر نیز عامل دیگری است که در افزایش مصرف آب و کاهش سرانۀ آب زاینده‌رود مؤثر است. از این‌رو، پیش‌بینی می‌شود که با این نرخ رشد جمعیت در دو دهۀ آینده، سرانۀ آب آن برای هر نفر نزدیک به 1000 متر مکعب خواهد رسید (جدول‌ 3). گذشته از این، براساس مطالعات موجود کل نیازهای 10 سال آیندۀ حوضۀ زاینده‌رود، به 7/5 میلیارد مترمکعب در سال 1400 خواهد رسید و کل منابع قابل دسترس آب در صورت انجام کلیۀ طرح‌های انتقال آب از طریق تونل کوهرنگ 3 و طرح بهشت‌آباد و با در نظر گرفتن آب‌های برگشتی و زیرزمینی و سطحی و تونل‌های انتقال آب به 9/3 میلیارد مترمکعب در سال 13400 می‌رسد. در نتیجه، حوضۀ یاد‌شده در سال1400 با کمبود آبی 8/1 میلیارد مترمکعب رو‌به‌رو می‌شود که‌ چشم‌انداز تنش‌زایی را در آبریز‌نشینان این حوزه به‌ویژه شهر اصفهان و حومه ارائه می‌دهد.

 

جدول 3. اطلاعات آماری جمعیت استان‌های بهره‌مند از آب زاینده‌رود

استان

جمعیت 1390

نرخ رشد جمعیت 90-85

سرانۀ آب (مترمکعب) 1390

پیش‌بینی جمعیت در سال 1404

سرانۀ آب (م.م) 1404

اصفهان

4879312

37/1

1217

5900102

1006

چهارمحال و بختیاری

895263

83/0

4104

1008731

3642

یزد

1074428

63/1

3424

1348003

2729

منبع: مرکز آمار ایران، 1391: 37

 

 

ناپایداری و تغییر اقلیم

تغییر اقلیم و گرمایش کره زمین که بر اثر افزایش گازهای گلخانه‌ای، مسأله‌ای جدید در کانون عوامل تهدیدزای بشر‌ شده است، با کاهش بارش و افزایش دما بر منابع آب رودخانه‌ها اثرگذار است. نتایج مطالعات در این زمینه نشان می‌دهد‌ در ایران تغییر اقلیم مشهود است و تأثیرات آن در کم‌شدن بارش و افزایش دما در طی سال‌های اخیر و نیز تداوم خشکسالی‌ها در کشور نمایان است که طی سال‌های آینده از سمت جنوب غربی وارد ایران شده‌ و حوضۀ آبریز زاینده‌رود هم از این پدیدۀ اقلیمی بی‌نصیب نمانده است و نمی‌ماند. به نحوی که طی چند سال اخیر به‌خاطر گرم‌شدن هوا در سرشاخه‌های زاینده‌رود، 60 درصد بارش از برف به باران تبدیل شده و این عامل نقش مهمی در پایین‌آوردن آبدهی زاینده‌رود داشته است (صمدی بروجنی، 1392: 1). بر پایۀ پژوهش‌های انجام‌شده، کاهش بارندگی و افزایش دما در حوضۀ زاینده‌رود و نیز کاهش آبدهی آن در آتی پیش‌بینی می‌شود (مساح بوانی و مرید، 1384: 17). یکی دیگر از عواملی که آب حوضۀ آبریز زاینده‌رود را دستخوش تغییر می‌کند، ناپایداری اقلیمی و خشکسالی‌های آن است که از نظم خاصی پیروی نمی‌کند، چنانکه به‌طور یک‌سال در میان دو سال پیاپی، سه‌سال یک‌بار، سه‌سال پیاپی و در یک مورد پس از شش سال روی داده است (گزارش آب منطقه‌ای اصفهان، آرشیو). به عبارت دیگر، خشکسالی‌های زاینده‌رود روند مشخصی ندارد که نشان از ناپایداری شدید اقلیم منطقه است (کاویانی، 1380: 70). از این‌رو، تغییراقلیم در حوضۀ زاینده‌رود یکی از عوامل تهدید‌کنندۀ منابع آب آن در آینده خواهد بود. به نحوی که با کاهش بارش و افزایش دما باید بیش از پیش شاهد بحران کمبود آب در زاینده‌رود بود.

گسترش صنایع

صنایع در هر جایی به‌خاطر فعالیت خاص تولیدی‌ و جذب نیروی کار، در افزایش مصرف آب اهمیت دارند. بدین‌ترتیب، در مکان‌یابی صنایع به ظرفیت محیطی از نظر آب و پذیرش جمعیت شاغل در صنعت توجه می‌شود. در حوضۀ زاینده‌رود، در اصفهان صنایعی وجود دارد که با توجه به شرایط محیطی و آبی منطقه مکان‌یابی نشده‌اند و این امر باعث افزایش مصرف آب شده است. اصفهان با صنایعی نظیر دو کارخانۀ سیمان، کارخانۀ فولاد، مجتمع ذوب آهن، پتروشیمی و فرآورده‌های نفتی و ده‌ها کارخانۀ دیگر یکی از قطب‌های صنعتی کشور است که همۀ فعالیت اینها محدود به وجود آب زاینده‌رود است. بر پایۀ گزارش آب منطقه‌ای، سهم صنایع استان اصفهان از آب زاینده‌رود برابر 188 تا 200 میلیون متر مکعب است و پیش‌بینی می‌شود با توجه به رشد صنایع، این رقم در سال‌های آینده چند برابر شود (گزارش آب منطقه‌ای اصفهان، 1390). صنایع در استان اصفهان یکی از عوامل مهاجر‌پذیری است که بر رشد جمعیت این استان می‌افزاید و افزایش مصرف آب را در این حوضه بالا می‌برد.

کشاورزی سنتی

در کشاورزی آنچه که می‌تواند در جلوگیری از مصرف آب مؤثر واقع شود، روش‌های بهره‌برداری و الگوی کشت است. مکانیزه‌کردن کشاورزی و گسترش کاشت گلخانه‌ای و نیز جایگزین‌کردن کشت کم‌مصرف از راه‌های جلوگیری از مصرف آب است. در اصفهان کشاورزی عمدتاً به شکل سنتی است و هنوز هم به روال گذشته آبیاری به شکل غرقابی و نشتی صورت می‌گیرد (حسینی ابری، 1382: 114) که این روش‌های بهره‌برداری مستلزم آب فراوان است و در الگوی کشت آن‌ها محصولات پرمصرفی چون برنج، ذرت، علوفه و سیب‌زمینی دیده می‌شود‌ که این امر کارآیی پایین آب در بخش کشاورزی را در پی داشته است. به همین دلیل، بیشترین مصرف مربوط به کشاورزی است (جدول‌ 2). سهم کشاورزی این منطقه از میزان برداشت سالانه آب‌های زیرزمینی و سطحی، نزدیک به 7000 میلیون متر مکعب در سال است و در مواقعی که کشاورزان با کمبود روبه‌رو می‌شوند با پمپاژ‌های غیرقانونی به‌ویژه در بالادست، بر این رقم افزوده می‌شود (صمدی بروجنی، 1390: 4؛ گزارش جهاد کشاورزی استان اصفهان، 1392).

برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی

زایش آب‌های زیرزمینی حاشیۀ رودخانه در گذشته آنقدر مشهود بوده است که نام زاینده‌رود را به این خاطر به آن داده‌اند. این امر به خاطر شرایط اقلیمی حاکم بر حوضه است و باعث شده منابع آب زیرزمینی نقش حیاتی و بارزی در تأمین نیازهای ساکنان این منطقه داشته باشد. بدین‌ترتیب، در حاشیۀ زاینده‌رود، بین منابع آب زیرزمینی و رودخانۀ زاینده‌رود رابطه‌ای دو‌سویه برقرار است؛ اما در سال‌های اخیر به‌دلیل حجم زیاد تخلیۀ سالانۀ آب با چاههای عمیق و برداشت بی‌رویه از آب‌های زیرزمینی، زایش طبیعی حاشیۀ ‌رود از بین رفته و زمینۀ پیشرفت بیابان را نیز در آنجا فراهم کرده است. گفتنی است، ادامۀ چنین روندی نه‌تنها موجب بیابان‌زایی می‌شود که رانش زمین و ایجاد شکاف‌هایی در سطح زمین را نیز به‌دنبال دارد. در حال حاضر، نزدیک به ۲۵ هزار حلقه‌ چاه در حوضۀ آبریز زاینده‌رود وجود دارد که درحدود ۲۵۰۰ میلیون مترمکعب آب تأمین‌کنندۀ بخش‌های گوناگون مصرف است (صمدی بروجنی، 1390: 5). افزون بر این، بیش از 7 هزار و 600 حلقه چاه غیر‌قانونی در مسیر زاینده‌رود وجود دارد که باعث شده هر‌چه بیشتر آبدهی زاینده‌رود‌ کاهش شدید یابد و ظرفیت محیطی حوضه ‌با چالش جدی روبه‌رو شود. به نحوی که در حال حاضر، در سطح حدود 55 درصد از حوضۀ زاینده‌رود آب زیرزمینی با کیفیت وجود ندارد و از
45 درصد باقیمانده، نزدیک به 30 درصد مناطق ممنوعه است (ضرابی و همکاران، 1384: 74).


جدول 4. اطلاعات آماری تخلیۀ سالانۀ آب با چاه‌های عمیق

استان

حجم تخلیۀ سالانه (میلیارد مترمکعب)

حجم تخلیۀ سالانه با چاه‌های عمیق (میلیارد مترمکعب)

درصد تخلیۀ چاه‌های عمیق نسبت به کل تخلیه

اصفهان

3/6

½

34

چهارمحال و بختیاری

8/3

5/0

3/14

یزد

3/1

9/0

4/72

منبع: مختاری هشی، 1392: 72

 

 

پیشینۀ کمبود آب و زمینۀ شکل‌گیری تنش و آشوب‌ها در اصفهان

محدودیت منابع آب در زاینده‌رود مربوط به سال‌های اخیر نیست. این رودخانه از آنجا که در منطقه‌ای خشک و کویری واقع شده است، همواره ساکنان آن با محدودیت منابع آب رو‌به‌رو بوده‌اند. به نحوی که در دورۀ صفوی یکی از مسائلی که باعث نگرانی حکومت بود، مسألۀ کمبود آب زاینده‌رود و تقسیم آب آن بود که عاملی تهدیدآمیز به‌شمار می‌رفت. برای پی‌بردن به این موضوع می‌توان به تقسیم‌نامه‌های آبی اشاره کرد که بر حسب ضرورت برای بهره‌برداری و بهره‌وری درست آب زاینده‌رود‌‌ نظم و نسق ویژه‌ای داشته است‌. آخرین تقسیم‌نامۀ زاینده‌رود در عرف جامعۀ محلی به‌نام طومار شیخ‌بهایی است که امروزه هم به‌عنوان سندی حقوقی از آن یاد می‌شود و هم قابل ارائه در محاکم قانونی است که شیخ‌بهایی، حکیم نامدار، در پاسخ به تنش‌ها و درگیری‌های ناشی از کم‌آبی آن دوره برای تقسیم آب بین ساکنان و بهره‌مندان آب زاینده‌رود تنظیم و تدوین کرده است. بر اساس این طومار، کل آب رودخانه به 33 سهم کلی و 275 سهام جزئی‌تر بین 7 بلوک آبخور آن تقسیم شده که از حدود 70 کیلومتری غرب اصفهان تا 120 کیلومتری شرق این شهر ادامه داشته است (حسینی ابری، 1379: 71). تقسیم آب بر اساس طومار از 75 روز بعد از نوروز تا آخر آبان‌ماه به‌مدت 160 روز اجرا شده و در فصول سرد سال که نیاز به آبیاری وجود نداشته است، به اصطلاح رودخانه آزاد بوده‌ و هر کس به هر میزان نیاز داشته است، می‌توانسته از آن بهره‌برداری کند (همان، 1388: 5). این تقسیم‌نامه هر چند امروزه هم در اصفهان و حومه برای امور کشاورزی و آشامیدنی کارآیی دارد و قابل استناد است، در زمان تنظیم آن، خود یک راه حل برای کم‌آبی و از بین بردن تنش‌های آبی بوده است و ساکنان اصفهان و حومۀ آن از این راه توانسته‌‌اند به شکل مسالمت‌آمیزی به امور زراعی و آشامیدنی خود از بستر زاینده‌رود بپردازند.

با گذشت زمان و افزایش جمعیت و شهرنشینی و نیز گسترده‌شدن دامنۀ مصرف آب در زاینده‌رود، به‌کارگیری سیاست‌های جدید برای مدیریت منابع آب و پیشگیری از تنش‌های احتمالی در این عرصه‌ ضروری شد. از جمله سیاست‌هایی که برای تأمین آب لازم و کاهش نیاز آبی در نظر گرفته شد، انتقال آب از حوضه‌های آبریز دیگر به زاینده‌رود بود که همچنان هم ادامه دارد. بدین‌ترتیب، از نخستین تونل کوهرنگ در سال ۱۳۳۲ بهره‌برداری شد و در سال ۱۳۶۴ تونل دوم نیز به بهره‌برداری رسید. پس از آن در سال ۱۳۷۷ عملیات ساخت سومین تونل کوهرنگ آغاز شد که تاکنون ادامه دارد و در مجموع آورد هر کدام از اینها 255 میلیون مترمکعب آب برای زاینده‌رود است. در کنار این اقدامات، سد زاینده‌رود، به‌منظور کنترل سیلاب‌های فصلی، تنظیم آب کشاورزی مورد نیاز ۱۰۰ هزار هکتار از اراضی دشت اصفهان و تأمین آب مورد نیاز صنایع مستقر در اصفهان، نیز در سال 1349 در فاصلۀ ۱۱۰ کیلومتری غرب اصفهان به بهره‌برداری رسید. بیشینۀ حجم مخزن این سد، ۱۴۷۰ میلیون متر مکعب (در تراز ۲۰۶۳ متر) و حجم مفید آن ۱۰۹۰ میلیون مترمکعب و همچنین مساحت دریاچه سد،
۵۴ کیلومتر مربع در تراز بیشینه است.

‌افزون بر این، انتقال آب از لنجان صورت گرفته و ‌‌اکنون هم انتقال آب از بهشت‌آباد هم در دست انجام است. انتقال آب، سیاستی ترمیمی است که همچنان هم راهکاری ضروری قلمداد می‌شود. اما باز با وجود انجام این روش و ساخت سدهای ذخیره‌سازی بر روی آن، همچنان نیاز آبی در این حوضه زیاد است و تاکنون نه‌تنها نتوانسته مشکل کم‌آبی زاینده‌رود را برای بهره‌مندان آن حل کند که به‌عنوان عاملی تهدیدزا بر زندگی ساکنان حوضه تأثیر گذاشته است. به گونه‌ای که در طی این سال‌ها تلاش برای دستیابی به آب در حوضۀ زاینده‌رود از یک خواست مدنی و اداری به یک نیاز حیاتی و بقایی در آمده است و به شکل تنش و درگیری و اعتراض‌ها و نیز آشوب‌های اجتماعی وارد عرصۀ جدیدی شده است.

اوج نیاز به آب را می‌توان در درگیری بین کشاورزان شرق استان اصفهان با مأموران امنیتی در اسفند 1391 مشاهده کرد. در این درگیری 35 نفر مصدومیت پیدا کردند (اسماعیلی، 1391) و درگیری بین کشاورزان و مأموران نیروهای انتظامی استان در حالی به‌وقوع می‌پیوندد که کشاورزان شرق اصفهان معتقدند آب زاینده‌رود که از سال‌های دور به زمین‌های آن‌ها اختصاص می‌یافت، اکنون به استان‌های یزد، قم، کاشان و کارخانه‌های بزرگی مانند فولاد مبارکه و ذوب‌آهن فروخته می‌شود. این کشاورزان در اعتراض به قطع سهمیۀ حق‌آبه کشت زمین‌های خود، با تجمع و تحصن در مقابل خط لوله انتقال آب اصفهان به یزد اعتراض‌ خود را نشان دادند، اما به‌دلیل نشنیدن پاسخ مثبتی از سوی مسئولان، به تخریب و آسیب‌رساندن به خط لولۀ انتقال آب به یزد اقدام و ایستگاه‌های پمپاژ آب به یزد را به کلی تخریب کردند و مشکلات زیادی برای مردم به‌وجود آوردند که در نتیجه باعث قطعی و جیره‌بندی آب در 13 شهر استان یزد‌ شد (شکل 2). در مقابل مسئولان یزد، استان اصفهان را با قطع سنگ آهن مجتمع ذوب آهن اصفهان تهدید کردند که از یزد تأمین می‌شود‌. البته پیشینه و زمینۀ این درگیری‌ به شهریور‌ماه‌ 1390 برمی‌گردد که آب زاینده‌رود برای کشاورزان شرق استان اصفهان جاری شد، ولی از تیرماه‌ 1391 همان‌طور که پیش‌بینی می‌شد حدود 9 ماه، قطره‌ آبی از راه زاینده‌رود به آنجا نرفت و کشاورزی آن سامان با مشکل جدی روبه‌رو شدند. کشاورزان طی این دو سال چند بار به استانداری رفتند و اعتراض‌های خود را ابراز داشتند، ولی توفیقی برای آنان حاصل نشد. سرانجام در اسفند 1391 به درگیری انجامید که بازتاب ملی و جهانی داشت و به سوژۀ خبری برای معاندان جمهوری اسلامی ایران تبدیل شد (حسینی، 1392).

 

 

شکل 2. اعتراض کشاورزان شرق استان اصفهان و قطع لولۀ انتقال آب استان یزد به‌دستِ کشاورزان

 

 

گفتنی است، تنش و اعتراض‌های مردمی نسبت به آبرسانی و مدیریت بهینۀ آب برای ساکنان حوضۀ زاینده‌رود تنها محدود به ساکنان و بهره‌مندان حوضۀ آبریز زاینده‌رود نیست و به حوضه‌ها و استان‌های همجوار آن، یعنی حوضۀ آبریز کارون و‌ چهار‌محال و بختیاری سرایت داشته است. مردم خوزستان در 24 مهر‌ماه 1392 در اعتراض به انتقال آب رودخانۀ کارون به زاینده‌رود اصفهان با تشکیل زنجیرۀ انسانی مخالفت خود را نسبت به طرح انتقال آب (طرح بهشت‌آباد) اعلام کردند که این موضوع با نام زنجیرۀ انسانی حمایت از کارون انعکاس پیدا کرد. این حرکت نمادی در کمتر از سه‌ماه، چهار بار دیگر از سوی مردم اهواز با حضور اقشار مختلف و حتی مسئولان ارشد نظام (رئیس سازمان محیط زیست) در ساحل کارون برگزار شد و مراتب اعتراض خود را نسبت به انتقال آب اعلام داشتند و خواستار پیگیری این موضوع از سوی مسئولان به‌ویژه رییس‌جمهور شدند و بیان کردند که با انتقال آب سرشاخه‌های کارون، دبی یا آورد رودخانه‌های‌ منتهی به جلگۀ خوزستان و خلیج فارس به‌شدت کاهش پیدا می‌کند (شکل 3) (خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران؛ خبرگزاری فارس، 8/9/1392).

 

 

 

شکل 3. اعتراض مردم استان خوزستان در انتقال آب کارون به استان اصفهان

 

 

پس از اعتراض مردم خوزستان به انتقال آب اصفهان، مردم چهارمحال و بختیاری در 28 فروردین 1393 با تجمع مقابل استانداری، اعتراض خود‌ را به انتقال آب این استان به اصفهان از طریق تونل بهشت‌آباد‌ اعلام کردند (شکل‌ 4) (سایت خبری تحلیلی الف، 28/1/1393).

 

 

 

شکل 4. اعتراض مردم چهار‌محال و بختیاری در انتقال آب کارون به استان اصفهان

 

 

با وجود این،‌ بحران آبی زاینده‌رود تنها محدود به حوضۀ آن نیست و سیاست‌های انتقال آب از حوضه‌های مجاور به آن، بعد دیگری از بحران هیدروپلیتیکی است که بر دامنۀ تنش‌های آبی می‌افزاید. بدین‌ترتیب، با اجرای همۀ سیاست‌های آبی که در این حوضه صورت گرفته است، باز مشکل کم‌آبی نه‌تنها رفع نشده که بر دامنۀ آن نیز افزوده شده‌ و زمینۀ تنش‌های جمعیتی را بیش از پیش فراهم کرده است که در صورت بی‌توجهی به آن ممکن است پیامد‌های ناگواری برای امنیت منطقه و کشور در پی داشته باشد.

 

نتیجه‌‌‌گیری

نتایج این پژوهش گویای آن است که زاینده‌رود، سرچشمۀ حیات استان اصفهان و استان‌های همجوار، با واقع‌شدن در حوضۀ خشک و کویر مرکزی ایران، از ایام گذشته تا کنون با به‌گارگیری سیاست‌های آبی، مانند ساخت بند‌ها و تدوین حق‌آبه و همچنین، در دوره‌های نزدیک‌تر ساخت سد و انتقال آب بین‌حوضه‌ای، نه‌تنها مشکل آب آن حل نشده، زمینۀ بحران‌های اجتماعی افزون بر درون این حوضه و واحد‌های سیاسی آن برای دستیابی به آب، به حوضه‌های مجاور زاینده‌رود نیز سرایت کرده است. در این میان، در طی این سال‌ها افزون بر استان اصفهان و چهارمحال و بختیاری، سهیم‌شدن بخشی از استان یزد در آب زاینده‌رود مزید بر علت شده که می‌تواند بر دامنۀ بحران آب زاینده‌رود بیفزاید. نکتۀ قابل توجه این است که زاینده‌رود با این وضعیت و سیاست‌های آبی که بر آن رفته، در هر سال با این تنش‌ها روبه‌رو بوده است. پیش‌بینی می‌شود که در آیندۀ نه‌چندان دور تلاش برای دستیابی، حفظ و مدیریت بهینۀ آب در حوضۀ آبریز زاینده‌رود، با پیامدهای اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی خود و در صورت توجه‌نکردن به آن، امنیت اجتماعی و ملی را تهدید خواهد کرد و هر‌گونه فعالیت فضایی در این حوضه می‌تواند به بروز و تشدید بحران آب بینجامد. مهم‌تر از همه، در استان اصفهان افزون بر جمعیت‌پذیری بالا، داشتن کشاورزی و قطب صنعتی‌بودن این استان در کشور و آن هم صنایعی که مصرف آب‌ بالایی دارند، داشتن جاذبۀ فرهنگی و تاریخی و تبدیل‌شدن آن به قطب گردشگری کشور، بر تقاضای آب افزوده است و با رشد و گسترش هر‌کدام از این قابلیت‌ها باید منتظر تشدید بحران آب در حوضۀ زاینده‌رود بود. پیش‌بینی می‌شود با تشدید بحران آب در زاینده‌رود با به وجود آمدن مسائلی نظیر رکود صنایع، رکود کشاورزی، رکود گردشگری، کم‌شدن بازدهی اقتصادی و سرانجام بحران جمعیتی در حوضه، پیامد‌های اقتصادی، اجتماعی و زیست‌محیطی را به‌وجود می‌آورد که عوامل سازندۀ بحران هیدروپلیتیک آن را فراهم کرده است و به‌عنوان بحرانی ژئوپلیتیک، نه‌تنها امنیت عمومی و اجتماعی آبریزنشیان، بر امنیت ملی نیز تأثیر می‌گذارد.

 

پیشنهاد

با توجه به تأثیرات و پیامد‌های تشدید بحران آب در زاینده‌رود، نقش و جایگاه سیاستگذاران و برنامه‌ریزان از اهمیت بالایی برخوردار است و در نظر نگرفتن نقش ژئوپلیتیک آن و گرفتن تصمیم نادرستی در این زمینه از سوی مسئولان می‌تواند زمینه‌ساز تهدید امنیت بخشی از کشور و به‌دنبال آن امنیت ملی‌ باشد؛ بنابر‌این، برای آنکه بتوان از بحران هیدروپلیتیکی زاینده‌رود جلوگیری کرد و برنامه‌ریزی و سیاستگذاری در این زمینه را به‌سمتی برد که هم بتوان عطش آبی آبریزنشیان را برطرف کرد و هم برای پیشرفت منطقه و کشور گام برداشت، رعایت نکات زیر در حوضۀ آبریز زاینده‌رود‌ لازم به‌نظر می‌رسد:

1- زاینده‌رود را نباید متعلق به یک استان و یا یک منطقه دانست، در گام اول متعلق به آبریز‌نشینان و در گام بعدی کشور است، پس باید مدیریت آن را از استانی درآورد و مدیریت حوضه‌ای بر آن حاکم کرد و از تجربیات جهانی در این زمینه استفاده کرد، تا بتوان بر مصارف و منابع آن مدیریتی جامع داشت و با نگاه کلان کشوری بر آن برای بهینه‌سازی آب برنامه‌ریزی کرد. یکی از راه‌های تأمین آب زاینده‌رود و جلوگیری از تشدید کم‌آبی، انتقال آب بین‌حوضه‌ای است که در حال حاضر ضروری قلمداد می‌شود. اما انتقال آب باید در قالب منافع ملی و مطالعات جامع منطقه‌ای ارزیابی و تأثیرات این انتقال از دیدگاه‌های گوناگون در محیط فیزیکی، اجتماعی، اقتصادی و بیولوژیکی بررسی شود. افزون بر آن، یکی از عوامل تأثیرگذار بر افزایش تقاضا برای آب در حوضه، صنعتی‌بودن آن است؛ به‌ویژه وجود صنایع آب‌بر. برای جلوگیری از تشدید بحران آب نمی‌توان صنایع را تعطیل کرد، ولی باید از رشد و گسترش آن‌ها جلوگیری کرد. صنایع جدید باید بر اساس آمایش سرزمین مکان‌یابی شوند و در صورت اجازه و پیش‌بینی این طرح‌ها باید کارخانه‌ها مکان‌یابی شوند. بنابر‌ این مناسباست در برنامه‌ریزی‌های آینده، گسترش صنعت گردشگری باید محور اصلی پیشرفت در نظر گرفته شود و بیش از این اجازه نداد که صنایع آب‌بر و آلاینده‌هایی مثل فولاد و پتروشیمی در استان اصفهان گسترش یابد.

2- بیشترین مصرف آب در حوضۀ زاینده‌رود مربوط به بخش کشاورزی است. برای جلوگیری از مصرف آب در این بخش لازم است، روش‌های آبیاری و افزایش کارآیی مصرف آب در اراضی زراعی را از راه اصلاح ساختار آبیاری سنتی در مزارع و باغات بهینه‌سازی کرد. همچنین، برای کاهش تلفات آب باید الگوی کشت پرمصرف آبریزنشینان را تغییر داد و کشت‌های با مصرف کم‌آب را جایگزین کرد. از سوی دیگر، مدیریت آب رودخانۀ زاینده‌رود بدون مدیریت آب‌های زیرزمینی ممکن نخواهد بود، چون سطح آب زیرزمینی دشت‌های همجوار رودخانۀ زاینده‌رود بیش از حد پایین آمده است. رفع این مسأله در کوتاه‌مدت ممکن نخواهد بود و می‌تواند در تشدید خشکی زاینده‌رود نقش تعیین‌کننده‌ای داشته باشد. از این‌رو، باید نخست از حفر غیرقانونی چاه‌ها در حاشیۀ رودخانه جلوگیری شود و با مصرف کم بر ذخیرۀ سفرۀ آب‌های زیرزمینی افزود‌ تا افزون بر جلوگیری از پایین‌آمدن آب زاینده‌رود، از پدیده‌هایی مانند نشست زمین نیز پیشگیری کرد.

 

منابع‌

اردکانیان، رضا، (1384). مشغله‌ای برای دو دهه، ویژه‌نامۀ مدیریت منابع آب، روزنامه ایران، دوشنبه 17 مرداد 1384.

آزادبخت، بهرام و غلامرضا نوروزی، (1387). جغرافیای آب‌های ایران، چاپ اول، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیرو‌های مسلح.

احسانی، مهرزاد، خالدی، هومن، (1382). بهره‌وری آب کشاورزی، بی‌جا، بی‌نا.

ار، انگلمن و پی لی روی، (1373). آب و جمعیت، ترجمۀ مصطفی بزرگ‌زاده و عباسقلی جهان‌نما، قهرمان قدرت‌نما، فصلنامۀ آب و توسعه، سال دوم.

اسماعیلی، محمدمهدی، (1391). استانداری اصفهان: حوادث اصفهان کشته نداشت، فقط 35 نفر مجروح شدند، سایت خبری عصر ایران، مصاحبه با معاون سیاسی ‌–‌ امنیتی استانداری اصفهان، 12/11/1391، www.asriran.com/fa/260383.

ببران، صدیقه و هنربخش، نازلی‌، (1387). بحران وضعیت آب در جهان و ایران، فصلنامۀ راهبرد، شمارۀ 48.

براون، لستر و همکاران، (1374). وضعیت جهان در سال 1994، ترجمۀ عبدالحسین وهابزاده، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی.

حافظ‌نیا، محمدرضا، (1385). اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، چاپ دوم، مشهد، انتشارات پژوهشکده امیرکبیر.

حافظ‌نیا، محمدرضا، مجتهدزاده، پیروز، علیزاده، جعفر، (1383). هیدروپلیتیک هیرمند و تأثیر آن بر روابط سیاسی ایران و افغانستان، فصلنامۀ راهبرد، شمارۀ 23.

حسینی، محمود، (1392). ریشه‌شناسی بحران آب در اصفهان، مجلۀ چشم‌انداز ایران، مصاحبه با استاندار سابق استان اصفهان، کد مطلب: 22111، 31/4/1392، شمارۀ 87.

حسینی ابری، سید‌حسن، (1379). زاینده‌رود از سرچشمه تا مرداب، چاپ اول، اصفهان، نشر گلها.

حسینی ابری، سید‌حسن، (1388). رابطۀ طومار شیخ‌بهایی با تقسیم سنتی آب زاینده‌رود، فصلنامۀ جغرافیا و مطالعات محیطی گروه جغرافیا، سال اول، پیش‌شمارۀ 2.

حسینی ابری، سید‌حسن، (1382). زاینده‌رود و اصفهان، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، شمارۀ 26.

حسینی، سیدحسین، (1385). بحران چگونه تعریف می‌شود، فصلنامۀ امنیت، شمارۀ یکم.

خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، (8/9/1392). شماره: 13920908000549.‌

خبرگزاری فارس، (8/9/1392).کد خبر: 80927931 (3681512).

دالبی، سیمون، (1383). منابع و جنگ‌های محیطی آینده، ترجمۀ فائزه باهری، تهران، ماهنامۀ گزارش گفتگو، سال سوم، شمارۀ 10.

رابینسون، جیمز آ، (1378). بحران، گزیده مقالات سیاسی‌ – امنیتی، تهران، انتشارات پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی.

سایت خبری تحلیلی الف، (28/1/1393). پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۳، کد مطلب: 223110.

سالمی، حمیدرضا و راست هاموند مورای، (1383). سیمای کلی هیدرولوژی حوضۀ آبخیز زاینده‌رود، مجلۀ آب و فاضلاب، شمارۀ 15.

شفقی، سیروس، (1353). جغرافیای اصفهان، چاپ اول، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان.

صادقی، سید شمس‌الدین، (1386). هیدروپولیتیک و بحران آب: چالش‌های آینده در خاورمیانه و خلیج فارس، فصلنامۀ سیاسی – اقتصادی، شمارۀ 116 – 115.

صمدی بروجنی، حسین، (1390). ریشه‌های علل بحران کم‌آبی در زاینده‌رود، بی‌جا، بی‌نا.

ضرابی، اصغر، حلبیان، امیرحسین، شبانکاری، مهران، (1386). برنامه‌ریزی انتقال بین‌حوضه‌ای آب از کارون به زاینده‌رود، مجلۀ پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شمارۀ 22.67-84.

علیجانی، بهلول، (1377). آب و هواشناسی ایران، چاپ چهارم، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور.

علیزاده، امین، (1384). هیدرولوژی کاربردی، چاپ هیجدهم، انتشارات دانشگاه امام رضا (ع)، مشهد.

علیزاده، جعفر، (1383). هیدروپلیتیک هیرمند و تأثیر آن بر روابط سیاسی ایران و افغانستان، به راهنمایی دکتر محمدضا حافظ‌نیا، دانشگاه تربیت مدرس، گروه آموزشی جغرافیای سیاسی.

کاویانی، محمدرضا، (1380). بررسی شاخص­های خشکی و خشکسالی، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، شمارۀ 60، مشهد.

کاویانی‌راد، مراد، (1384). مناسبات هیدروپلیتیک ایران و افغانستان، فصلنامۀ مطالعات راهبردی، شمارۀ 28.

گزارش سالانۀ امور مطالعۀ منابع آب، (1390). آب منطقه‌ای اصفهان، بی‌جا، بی‌نا.

گزارش دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا، (1392). تهران، سازمان حفاظت محیط زیست.

محمدی فتیده، محمد، (1377). شناخت منابع آب، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه گیلان، گیلان.

مختاری هشی، حسین، (1378). بررسی وضعیت هیدروپلیتیک ایران، پژوهشنامۀ حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه مازندران)، شمارۀ دهم، صص 159- 127.

مختاری هشی، حسین، (1392). هیدروپلیتیک ایران؛ جغرافیای بحران آب در افق سال 1404، فصلنامۀ بین­المللی ژئوپلیتیک، سال نهم، شمارۀ دوم.

مختاری هشی، حسین، (1387). هیدروپلیتیک خاورمیانه در افق سال 2025م؛ مطالعۀ موردی: دجله و فرات، اردن و نیل، فصلنامۀ ژئوپلیتیک‌ ـ سال چهارم، شمارۀ اول.

موحددانش، علی اصغر، (1373). هیدرولوژی آب‌های سطحی، چاپ سوم، تهران، انتشارات سمت.

میرزایی، محمدعلی، (1386). چالش‌های هیدروپولیتیک ایران و عراق با تأکید بر اروند‌رود، فصلنامۀ سیاسی ‌– اقتصادی، شمارۀ 264 – 263.

نامی، محمدحسن و محمدپور، علی (1389). بررسی هیدروپلیتیکی حوضۀ غرب کشور (زاب، سیروان و الوند)، فصلنامۀ جغرافیا و توسعۀ ناحیه‌ای، شمارۀ چهاردهم.

نتایج کلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390، تهران، انتشارات مرکز آمار ایران.

هاگت، پیتر، (1379). جغرافیا ترکیبی نو، ترجمۀ شاپور گودرزی‌نژاد، تهران، انتشارات سمت.

Dolatyar, Mostafa and Tim Gray (2000), Water Politics in the Middle East: A Context For Conflict or Cooperation, New York, St. Martin s, P 75.

Elhance, Arun (2000), Hydropolitics: Grounds for Dispair, Reasons for Hope, Vol. 5, No. 2, PP. 201-222.

Toset, H.P.W., Gleditsch, N. P., Heger, H. (2000), Shared River and Interstate Conflict, Political Geography, Vol. 19, No. 8, PP. 971-996.

Turton, Anthony (2003), Hydropoliticies in the developing world, pub CIPS, pretovia. South Africa.

www.roshangari.net/as/ds.

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 



[1] Hypothetica

 
اردکانیان، رضا، (1384). مشغله‌ای برای دو دهه، ویژه‌نامۀ مدیریت منابع آب، روزنامه ایران، دوشنبه 17 مرداد 1384.
آزادبخت، بهرام و غلامرضا نوروزی، (1387). جغرافیای آب‌های ایران، چاپ اول، تهران، انتشارات سازمان جغرافیایی نیرو‌های مسلح.
احسانی، مهرزاد، خالدی، هومن، (1382). بهره‌وری آب کشاورزی، بی‌جا، بی‌نا.
ار، انگلمن و پی لی روی، (1373). آب و جمعیت، ترجمۀ مصطفی بزرگ‌زاده و عباسقلی جهان‌نما، قهرمان قدرت‌نما، فصلنامۀ آب و توسعه، سال دوم.
اسماعیلی، محمدمهدی، (1391). استانداری اصفهان: حوادث اصفهان کشته نداشت، فقط 35 نفر مجروح شدند، سایت خبری عصر ایران، مصاحبه با معاون سیاسی ‌–‌ امنیتی استانداری اصفهان، 12/11/1391، www.asriran.com/fa/260383.
ببران، صدیقه و هنربخش، نازلی‌، (1387). بحران وضعیت آب در جهان و ایران، فصلنامۀ راهبرد، شمارۀ 48.
براون، لستر و همکاران، (1374). وضعیت جهان در سال 1994، ترجمۀ عبدالحسین وهابزاده، تهران، انتشارات جهاد دانشگاهی.
حافظ‌نیا، محمدرضا، (1385). اصول و مفاهیم ژئوپلیتیک، چاپ دوم، مشهد، انتشارات پژوهشکده امیرکبیر.
حافظ‌نیا، محمدرضا، مجتهدزاده، پیروز، علیزاده، جعفر، (1383). هیدروپلیتیک هیرمند و تأثیر آن بر روابط سیاسی ایران و افغانستان، فصلنامۀ راهبرد، شمارۀ 23.
حسینی، محمود، (1392). ریشه‌شناسی بحران آب در اصفهان، مجلۀ چشم‌انداز ایران، مصاحبه با استاندار سابق استان اصفهان، کد مطلب: 22111، 31/4/1392، شمارۀ 87.
حسینی ابری، سید‌حسن، (1379). زاینده‌رود از سرچشمه تا مرداب، چاپ اول، اصفهان، نشر گلها.
حسینی ابری، سید‌حسن، (1388). رابطۀ طومار شیخ‌بهایی با تقسیم سنتی آب زاینده‌رود، فصلنامۀ جغرافیا و مطالعات محیطی گروه جغرافیا، سال اول، پیش‌شمارۀ 2.
حسینی ابری، سید‌حسن، (1382). زاینده‌رود و اصفهان، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، شمارۀ 26.
حسینی، سیدحسین، (1385). بحران چگونه تعریف می‌شود، فصلنامۀ امنیت، شمارۀ یکم.
خبرگزاری جمهوری اسلامی ایران، (8/9/1392). شماره: 13920908000549.‌
خبرگزاری فارس، (8/9/1392).کد خبر: 80927931 (3681512).
دالبی، سیمون، (1383). منابع و جنگ‌های محیطی آینده، ترجمۀ فائزه باهری، تهران، ماهنامۀ گزارش گفتگو، سال سوم، شمارۀ 10.
رابینسون، جیمز آ، (1378). بحران، گزیده مقالات سیاسی‌ – امنیتی، تهران، انتشارات پژوهشکدۀ مطالعات راهبردی.
سایت خبری تحلیلی الف، (28/1/1393). پنجشنبه ۲۸ فروردین ۱۳۹۳، کد مطلب: 223110.
سالمی، حمیدرضا و راست هاموند مورای، (1383). سیمای کلی هیدرولوژی حوضۀ آبخیز زاینده‌رود، مجلۀ آب و فاضلاب، شمارۀ 15.
شفقی، سیروس، (1353). جغرافیای اصفهان، چاپ اول، اصفهان، انتشارات دانشگاه اصفهان.
صادقی، سید شمس‌الدین، (1386). هیدروپولیتیک و بحران آب: چالش‌های آینده در خاورمیانه و خلیج فارس، فصلنامۀ سیاسی – اقتصادی، شمارۀ 116 – 115.
صمدی بروجنی، حسین، (1390). ریشه‌های علل بحران کم‌آبی در زاینده‌رود، بی‌جا، بی‌نا.
ضرابی، اصغر، حلبیان، امیرحسین، شبانکاری، مهران، (1386). برنامه‌ریزی انتقال بین‌حوضه‌ای آب از کارون به زاینده‌رود، مجلۀ پژوهشی علوم انسانی دانشگاه اصفهان، شمارۀ 22.67-84.
علیجانی، بهلول، (1377). آب و هواشناسی ایران، چاپ چهارم، تهران، انتشارات دانشگاه پیام نور.
علیزاده، امین، (1384). هیدرولوژی کاربردی، چاپ هیجدهم، انتشارات دانشگاه امام رضا (ع)، مشهد.
علیزاده، جعفر، (1383). هیدروپلیتیک هیرمند و تأثیر آن بر روابط سیاسی ایران و افغانستان، به راهنمایی دکتر محمدضا حافظ‌نیا، دانشگاه تربیت مدرس، گروه آموزشی جغرافیای سیاسی.
کاویانی، محمدرضا، (1380). بررسی شاخص­های خشکی و خشکسالی، فصلنامۀ تحقیقات جغرافیایی، شمارۀ 60، مشهد.
کاویانی‌راد، مراد، (1384). مناسبات هیدروپلیتیک ایران و افغانستان، فصلنامۀ مطالعات راهبردی، شمارۀ 28.
گزارش سالانۀ امور مطالعۀ منابع آب، (1390). آب منطقه‌ای اصفهان، بی‌جا، بی‌نا.
گزارش دفتر طرح ملی تغییر آب و هوا، (1392). تهران، سازمان حفاظت محیط زیست.
محمدی فتیده، محمد، (1377). شناخت منابع آب، چاپ دوم، انتشارات دانشگاه گیلان، گیلان.
مختاری هشی، حسین، (1378). بررسی وضعیت هیدروپلیتیک ایران، پژوهشنامۀ حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه مازندران)، شمارۀ دهم، صص 159- 127.
مختاری هشی، حسین، (1392). هیدروپلیتیک ایران؛ جغرافیای بحران آب در افق سال 1404، فصلنامۀ بین­المللی ژئوپلیتیک، سال نهم، شمارۀ دوم.
موحددانش، علی اصغر، (1373). هیدرولوژی آب‌های سطحی، چاپ سوم، تهران، انتشارات سمت.
میرزایی، محمدعلی، (1386). چالش‌های هیدروپولیتیک ایران و عراق با تأکید بر اروند‌رود، فصلنامۀ سیاسی ‌– اقتصادی، شمارۀ 264 – 263.
نامی، محمدحسن و محمدپور، علی (1389). بررسی هیدروپلیتیکی حوضۀ غرب کشور (زاب، سیروان و الوند)، فصلنامۀ جغرافیا و توسعۀ ناحیه‌ای، شمارۀ چهاردهم.
نتایج کلی سرشماری عمومی نفوس و مسکن 1390، تهران، انتشارات مرکز آمار ایران.
هاگت، پیتر، (1379). جغرافیا ترکیبی نو، ترجمۀ شاپور گودرزی‌نژاد، تهران، انتشارات سمت.
Dolatyar, Mostafa and Tim Gray (2000), Water Politics in the Middle East: A Context For Conflict or Cooperation, New York, St. Martin s, P 75.
Elhance, Arun (2000), Hydropolitics: Grounds for Dispair, Reasons for Hope, Vol. 5, No. 2, PP. 201-222.
Toset, H.P.W., Gleditsch, N. P., Heger, H. (2000), Shared River and Interstate Conflict, Political Geography, Vol. 19, No. 8, PP. 971-996.
Turton, Anthony (2003), Hydropoliticies in the developing world, pub CIPS, pretovia. South Africa.