نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مدیریت کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
2 دانش آموخته کارشناسی ارشد، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشکده مدیریت کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
3 دانشیار، گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی گرگان، گرگان، ایران
چکیده
کلیدواژهها
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
This study aimed to investigate the rural people perceptions of climate change and adaptation strategies in Zabol County. Descriptive research methods based on questionnaire survey were employed. Target population includes 107282 of the rural dwellers in Zabol in which 380 samples were selected by the Cochran formula. Results indicated that half of respondents had strong and very strong perception about climate changed. The results of strategies prioritizing showed that conservative, economic and social strategies have more importance to cope with climate change in the area. Most respondents highlight strategies such as investment reeducation in agricultural production, sale of diverse assets, water storing, improving farm operation, migration to the cities and participation in training programs among main triple type of strategies. The independent samples t-test and one-way ANOVA results showed that the perception of climate change, gender, education level, agriculture experience, occupation type, livestock ownership, drought insurance and income have impacted on using adaptation strategies to cope with climate change. Friedman test showed that the physical, social and economic limitations to face climate changes were more important respectively among rural people. Limitations such as building large dams in the Afghanistan, non-efficacy of storage systems at the regional level, lack of suitable water storage, lack of financial strength, non-ability to get credit, lack of funds for using modern methods of irrigation, lack of knowledge of strategies for coping climate change and lack of cooperation from some people to consume water less were most restrictions for dealing climate change. The independent samples t-test and one-way ANOVA results showed perception of restriction of coping with climate change were influenced by marital status, education level, length of residence, type of occupation, livestock ownership and drought insurance.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
طرح مسئله
رشد جمعیت همراه با توسعۀ اقتصادی مبتنی بر بهکارگیری گستردۀ فناوریهای نوین، اساس مجموعهای از نیروهای انسانی مخرب زیستمحیطی ازجمله انتشار وسیع گازهای گلخانهای شده (Whitmarsh, 2009: 13) که تغییرات اقلیمی گستردهای را در سراسر جهان در پی داشته و پیامد آن تبدیلشدن تغییرات اقلیمی به تهدیدی جهانی بوده است (Crowley, 2000: 270). بهطورکلی تغییر اقلیم، نوسان کلی و گستردۀ آبوهوای منطقه است و در حال حاضر زیادشدن دمای کره زمین، کاهش بارندگیها و افزایش وزش بادهای شدید بخشی از تغییر اقلیم قلمداد میشوند؛ ازاینرو، تغییرات اقلیمی یکی از مسائل چالشبرانگیز برای آیندۀ توسعه بهویژه در مناطق خشک است؛ چالشی که کاهش تولید محصولات کشاورزی و تهدید معیشت روستایی از آثار احتمالی آن بر خدمات اکوسیستم است (Mertz (et al., 2009: 804. با وجود نگرانیهای گسترده دربارۀ تغییرات اقلیمی، مردم بسیاری از واقعیتهای تغییرات اقلیمی بیاطلاع هستند؛ در نتیجه، بعید است اقدامی برای کاهش تغییرات اقلیمی یا سازگاری با آن انجام دهند (Gifford et al., 2011:801). راهبردهایی که مردم برای مقابله با تغییرات آبوهوا ترجیح میدهند، فقدان دانش دربارۀ تأثیر راهبردهای یادشده بر تعدیل پیامدهای تغییر اقلیم را نشان میدهند (Whitmarsh, 2009: 18). اغلب، مردم بهاشتباه رویدادهای منحصربهفرد را به تغییر آبوهوا نسبت میدهند و در تشخیص تغییرات آبوهوا دچار مشکل میشوند؛ بهطوریکه، اغلب ادراک متفاوتی نسبت به تغییر اقلیمی نشان میدهند (Weber, 2010: 335).
بنابراین پرداختن به سطوح مختلف دانش، ادراک و عملکرد مردم نسبت به تغییرات اقلیمی، باید ابتدا در سطوح محلی و جایی انجام شود که تغییرات ویژه در آن قابل محاسبه باشند تا مبنایی برای شکلگیری تصمیمات و سیاستها در سطوح بالاتر ایجاد شود (Bruinders et al., 2003: 5). بهطور منطقی نیز باید باور و شناخت دربارۀ تغییرات اقلیمی و علتهای آن، نگرش را به سوی اقدامات انطباقی و پیشگیرانه برای مقابله با تغییرات سوق دهد. باورها، شکلگیری نگرش نسبت به اشیا یا اعمال و همچنین تصمیمگیریهای رفتاری را تحتتأثیر قرار میدهند (Arbuckle et al., 2013: 2017) و بررسی آنها در سطح محلی به مسئولان کمک میکند با برنامهریزی مشارکتی از آثار و پیامدهای منفی تغییر اقلیم کاسته و امکانات لازم را برای سازگاری و تطبیق با شرایط جدید فراهم کنند. در دهههای اخیر، بررسی آثار اقتصادی تغییر اقلیم بر بخش کشاورزی و روستایی و ارزیابی راهکارهای تطبیق و سازگاری با این تغییرات به یکی از موضوعات جالبتوجه اقتصاددانان کشاورزی تبدیل شده است. اقتصاددانان کشاورزی، اغلب تغییرات اقلیم را بر اساس تأثیری بررسی و تحلیل میکنند که بر درآمد کشاورزان (Deressa et (al., 2011: 25، عملکرد، تولید و عرضۀ محصولات کشاورزی یا رفاه و مازاد اقتصادی این بخش (Change, 2003: 55) داشته است؛ باوجوداین، پژوهشهای اندکی بهطور همزمان چگونگی ادراک روستاییان از تغییرات اقلیمی، آثار و پیامدهای تغییرات اقلیمی و راهبردهای سازگاری با تغییرات اقلیمی را بررسی کردهاند. مطالعۀ حاضر چنین موضوعاتی را در سطح شهرستان زابل بررسی میکند؛ این شهرستان یکی از مناطقی است که بهشدت تحتتأثیر پیامدهای تغییر اقلیمی قرار گرفته است.
اهمیت و ضرورت
تغییر آبوهوا به احتمال زیاد آثار متفاوتی در مناطق مختلف دارد؛ تولید در بسیاری از مناطق متأثر از تغییر اقلیم کاهش مییابد و با از دست رفتن مشاغل، مهاجرت و تخلیۀ مناطق شدت میگیرد. ازآنجاکه کشاورزی، منبع اصلی اشتغال در بسیاری از کشورهای در حال توسعه است، تغییر اقلیم به افزایش محرومیت و مهاجرت و تخلیۀ مناطق منجر میشود (Houghton, 2005: 1343). کشاورزی بیش از سایر بخشهای اقتصادی تحتتأثیر تغییرات اقلیمی قرار میگیرد و شیوههای تولید و معیشت کشاورزی متأثر از گرمشدن کرۀ زمین تغییر میکنند (Houghton, 2005: 1343). علاوهبراین، توافقی علمی وجود دارد که تغییرات اقلیمی در آینده بدون توجه به اثربخشی اقدامات تعدیلگرایانه ادامه خواهند داشت (Mertz et (al., 2009: 809 و تغییرات عمدهای در زیستبومها ایجاد خواهند کرد (Smith et al., 2013: 282). همچنین درک و یا حتی تصورکردن خطرهای مرتبط با تغییرات اقلیمی برای بسیاری از مردم دشوار است و باتوجهبه اینکه تغییرات امروزی بر آینده تأثیر میگذارند، آگاهبودن از این مشکلات و آمادگی برای رویارویی با آنها بسیار ضروریست (IPCC, 2001: 3)؛ برای نمونه، اگر قرار است مزارع کشاورزی بهطور مؤثری برای سازگاری با شرایط تغییرات اقلیمی مدیریت شوند، کشاورزان، تصمیمگیران بسیار مهمی در این زمینه هستند (Arbuckle et al., 2013: 945)؛ بهویژه، به درک نگرش و عملکرد مردم دربارۀ تغییرات اقلیمی و اینکه از چه طریقی دانش دربارۀ این موضوع ممکن است نگرش و رفتارها را شکل دهد، نیاز است. این موضوع بهویژه زمانی مهم میشود که دریابیم تمرکز مطالعههای پیشین بر آگاهیهای زیستمحیطی بوده است بهجای اینکه تلاش کنند نگرش و ارزشهای مردم دربارۀ محیطزیست را شناسایی و بررسی کنند (Bostan Budak et al., 2005: 1224)؛ ازاینرو، درک مردم بهعنوان افرادی که باید دربارۀ چگونگی روبهرو و سازگارشدن به بهترین شکل با تغییرات آینده تصمیمگیری کنند، از خطرهای محلی ناشی از گرمشدن جهانی دارای اهمیت بسیاری است و باید بررسی شود (Akerlof et al., 2012: 82). پژوهش حاضر بر چنین موضوعاتی تمرکز کرده است.
اهداف پژوهش
1- بررسی ادراک روستاییان نسبت به تغییرات اقلیمی رویداده در سطح منطقه؛
2- بررسی ادراک روستاییان از آثار و پیامدهای تغییرات اقلیمی در سطح منطقه؛
3- بررسی راهبردهای سازگاری با تغییرات اقلیمی بین روستاییان.
پیشینه پژوهش
کشاورز و کرمی (1387) در پژوهشی نتیجه گرفتند کشاورزان باتوجهبه ویژگیهای اجتماعی، اقتصادی و فنی خود، راهکارهای متفاوتی را برای مقابله با خشکسالی انتخاب میکنند کشاورز و کرمی، 1387: 266). در پژوهش دیگری، کشاورز و همکاران (1389) بیان کردند نوع و میزان آسیبپذیری خانوارهای کشاورز از خشکسالی یکسان نیست و مجموعهای از عوامل وابسته و غیروابسته به خشکسالی موجب آسیبپذیری میشوند (کشاورز و همکاران، 1389: 15). حسینی و همکاران (1390) پیامدهای زیستمحیطی - بومشناختی، اقتصادی - معیشتی، اجتماعی و روانشناختی را مهمترین پیامدهای بحران خشکسالی در مناطق روستایی و عشایری جنوبشرق کشور برشمردند (حسینی و همکاران، 1390: 185). قمبرعلی و همکاران (1391) در بررسی دیدگاه کشاورزان دربارۀ تغییر اقلیم و راهبردهای انطباق در شهرستان کرمانشاه بیان کردند بسیاری از کشاورزان معتقدند دما، افزایش و بارش، کاهش یافته است و بیشتر پاسخگویان، عملیات مدیریت کشاورزی را در پاسخ به تغییرات شرایط آبوهوایی تغییر دادهاند. عواملی مانند تجربۀ کشاورزی، دسترسی به اعتبارات، اندازۀ زمین، دسترسی به خدمات ترویج، حاصلخیزی خاک و داشتن شغل جانبی نیز بهترتیب مهمترین عوامل تأثیرگذار بر بهکارگیری راهبردهای سازگاری معرفی شدند (قمبرعلی و همکاران،1391: 213). ریاحی و پاشازاده (1392) در بررسی آثار اقتصادی و اجتماعی خشکسالی بر نواحی روستایی شهرستان گرمی نتیجه گرفتند خسارتهای ناشی از خشکسالی بر کاهش درآمد و پسانداز، تغییر ساختار شغلی روستا، افزایش تمایل به مهاجرت از روستا، کاهش مشارکت و روابط اجتماعی و کاهش تولیدات دامی و کشاورزی تأثیر داشته است (ریاحی و پاشازاده، 1392: 17). خالدی و همکاران (1394) در بررسی عوامل مؤثر بر توان سازگاری گندمکاران شهرستان سرپل ذهاب استان کرمانشاه در برابر تغییر اقلیم بیان کردند برخی ویژگیهای فردی، اجتماعی و اقتصادی کشاورزان نظیر سطح تحصیلات، مهارت، عضویت در نهادهای اجتماعی، تجربه، بهرهمندی از خدمات آموزشی و هواشناسی، عملکرد گندم، سطح مکانیزاسیون، درآمد و استفاده از اعتبارات بر میزان توان سازگاری گندمکاران مؤثر بودهاند (خالدی و همکاران، 1394: 655).
نتایج پژوهش Gbetibouo (2009) نشان دادند دسترسینداشتن به اعتبار، عامل اصلی بازدارندۀ تطابق با تغییر اقلیم در بین کشاورزان حوزۀ لیمپوپو در جنوب آفریقاست. علاوهبراین، عواملی مانند اندازۀ خانوار، تجربۀ کشاورزی، ثروت، دسترسی به اعتبار، دسترسی به آب، فعالیتهای خارج از مزرعه و دسترسی به خدمات ترویجی از عوامل اصلی افزایش ظرفیت انطباقی هستند (Gbetibouo, 2009: 32). نتایج مطالعۀ Gandure و همکاران (2013) نشان دادند چگونگی درک افراد محلی از تغییرات آبوهوایی در استفادۀ تولیدکنندگان قهوه در آمریکای مرکزی و مکزیک از راهبردهای سازگاری بسیار مهم است (Gandure et al., 2013., 39). Deressa (2011) بیان کرد ادراک کشاورزان از تغییر اقلیم در حوضۀ رود نیل اتیوپی بهطور شایان توجهی با سن سرپرست خانوار، ثروت، دانش دربارۀ تغییر اقلیم، سرمایۀ اجتماعی و تنظیمات زیستمحیطی محیط کاشت مرتبط است و سطح سواد سرپرست خانوار، در دسترس بودن اعتبار و دمای محیط نیز بهطور درخور توجهی بر سازگاری با تغییرات اقلیم مؤثر هستند (Deressa, 2011, 23). نتایج پژوهش Nyanga و همکاران (2011) در مناطقی از زامبیا نشان دادند بیشتر کشاورزان، تغییرات اقلیم را به نیروهای فوق طبیعی نسبت میدهند. برداشت کشاورزان خردهپا از سیل و خشکسالی بهطور درخور توجهی با استفاده از کشاورزی حفاظتی مرتبط و علاوهبراین، میزان درک کشاورزان خردهپا از کشاورزی حفاظتی بهعنوان راهبردی انطباقی با تغییرات اقلیم بسیار کم است (Nyanga et al., 2011: 73).Silvestri و همکاران (2012) با بررسی جوامعی از کنیا نتیجه گرفت تولید و پرورش دام در کنار تولید محصولات کشاورزی، استفاده از تنوع خوراک برای دام، تغییر نژاد دام و افزایش اندازۀ گله، راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم هستند و فقدان اعتبار یا پسانداز و در پی آن، دسترسینداشتن به زمین و نهادهها از موانع اصلی در برابر راهبردهای سازگاری یادشده هستند (Silvestri et al., 2012: 791. (Sharka Juana و همکاران (2013)، در بررسی ادراک کشاورزان از تغییر اقلیم و انطباق با آن در جنوب صحرای آفریقا نتیجه گرفتند بیشتر کشاورزان جنوب صحرای آفریقا، از درجهحرارت زیاد و تغییر الگوی بارش آگاهند و تغییرات مختلفی را در عملیات کشاورزی خود برای پاسخ به این دگرگونیها ایجاد کردهاند. همچنین نتایج نشان دادند تجربه در زمینۀ کشاورزی، اندازۀ خانوار، سطح سواد، دسترسی به خدمات و سطح درآمد از عوامل مؤثر در اتخاذ اقدامات انطباقی هستند (Sharka (Juana et al., 2013: 121. Falaki و همکاران 2013)، در پژوهشی به بررسی تغییر اقلیم و ادراک کشاورزان روستایی شمال نیجریه پرداختند و نتایج آنها، روند افزایش درجهحرارت و مقدار بارش باران (بارش پیشبینینشده) را نشان دادند و بیشترکشاورزان آن را تأیید کردند. سوختن بوتهها و قطع درختان از دلایل اصلی تغییرات اقلیم شناخته شدند و نتایج نشان دادند جنسیت بهطور درخور توجهی در درک تغییرات اقلیم و انطباق با آن اهمیت دارد. سن، سواد و اندازۀ خانواده آثار شایان توجهی بر ادراک کشاورزان از آثار تغییر اقلیم در عملکرد اجتماعی، بیولوژیک و اکوسیستم داشتند (Falaki et al., 2013: 133). در پژوهش Nazmul Huda (2013)، ادراک مردم بومی نسبت به تغییر اقلیم و آثار آن در منطقۀ بنگلادش بررسی و نشان داده شد برداشت تعداد درخور توجهی از پاسخگویان (61 درصد) اینست که اقلیم به شکل ملایمی در طول سال تغییر میکند. همچنین نتایج نشان دادند سن، جنسیت، تحصیلات، شغل، درآمد و میزان دسترسی به رسانههای ارتباطجمعی به میزان شایان توجهی با ادراک از تغییرات اقلیم و خطرهای آبوهوایی ارتباط دارد. علاوهبراین، سن، تحصیلات و قرارگرفتن در معرض رسانههای جمعی نیز پیشبینیکنندههای درخور توجهی از درک نسبت به تغییرات اقلیم مطرح شدند که در این میان، آموزش مهمترین متغیر پیشبینیکنندۀ درک افراد نسبت به تغییرات اقلیم شناخته شد (Nazmul Huda et al., (2013: 2147.
پرسشهای پژوهش
1- روستاییان شهرستان زابل چه ادراکی از تغییرات اقلیمی رویداده در منطقۀ خود دارند؟
2- روستاییان شهرستان زابل چه ادراکی از آثار و پیامدهای تغییر اقلیم در منطقۀ خود دارند؟
3- مردم روستایی شهرستان چه ادراکی از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم دارند و چه متغیرهایی بر استفاده از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم مؤثر هستند؟
روش پژوهش
پژوهش حاضر ازنظر هدف، کاربردی و ازنظر گردآوری دادهها، میدانی و ازنظر کنترل و سنجش متغیرها، توصیفی و غیرآزمایشی است. جامعۀ آماری پژوهش تمام خانوارهای روستایی شهرستان زابل به تعداد 26034 خانوار است که با استفاده از رابطۀ کوکران، نمونهای به حجم 383 نفر از بین آنها انتخاب شد. باتوجهبه اینکه شهرستان زابل یک بخش و یک دهستان دارد، ابتدا ده روستا (سهقلعه، قائمآباد، اللهآباد، خمک، جهانتیغ، سرحدی، ژالهای، کرباسک، منصوری و کلوخی) بهطور تصادفی انتخاب شدند و حجم نمونه بهطور متناسب بین آنها تخصیص یافت و سپس نمونهها بهطور تصادفی از روستاها انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها در پژوهش حاضر، پرسشنامه بود که در پنج بخش ویژگیهای فردی - خانوادگی، وضعیت اقتصادی، ادراک از تغییر اقلیم (آلفا: 88/0)، راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم (آلفا: 69/0) و موانع و محدودیتهای تغییر اقلیم (آلفا: 77/0) تدوین و روایی ظاهری و محتوایی آن از طریق نظرهای گروهی از کارشناسان و پایایی آن از راه محاسبۀ آلفای کرونباخ تأیید شد. برای تحلیل دادهها از روشهای آمار توصیفی مانند میانگین، انحراف معیار، ضریب تغییرات، فراوانی و درصد فراوانی و آزمونهای مقایسۀ میانگین (t و F) و فریدمن استفاده شد؛ به این منظور، با استفاده از رابطۀ موریس، میانگین ادراک از تغییر اقلیم، راهبردهای مقابله و محدودیتها به عددی بین صفر و یک تبدیل شد.
برای طبقهبندی سطح ادراک از تغییر اقلیم نیز با استفاده از رابطۀ ISDM چهار طبقه به شرح زیر محاسبه شد:
A کم =: A< Mean- Sd Bمتوسط =: Mean- Sd < B< Mean
Cزیاد =: Mean< C<Mean+Sd Dخیلی زیاد =: Mean+Sd<D
معرفی ناحیۀ مطالعهشده
شهرستان زابل با مساحت 15197 کیلومترمربع و جمعیت 255044 نفر در شمال استان سیستانوبلوچستان قرار دارد (شکل 1). بر اساس پهنهبندی اقلیمی، این منطقه دارای اقلیم خشک، صحرایی و بیابانی است (مرکز تحقیقات هواشناسی کاربردی استان سیستانوبلوچستان، 1393). مرور اطلاعات گذشته در منطقۀ سیستان نشان میدهد بهطور متوسط، یک خشکسالی هر 15 سال یکبار و یک خشکسالی بحرانی هر 30 سال یکبار در این منطقه اتفاق افتاده است (صالح و مختاری، 1386). شدت خشکسالی اخیر و تغییرات اقلیمی رویداده در منطقه سبب کاهش جمعیت روستایی، مهاجرتهای گسترده و افت شدید تولیدات کشاورزی و دامداری منطقه شده است. در حال حاضر، یکی از چالشهای مهم اقتصادی روستاییان سیستان، نابودی سالانۀ بخش وسیعی از زمینهای کشاورزی بر اثر بیآبی و تراکم رسوبات آبی و بادی و خارجشدن تدریجی کشاورزی از عرصۀ معیشت است. اطلاعات نشان میدهند تاکنون 40 هزار هکتار از بهترین اراضی به تلی از خاک تبدیل شدهاند و افزایش بادهای 120 روزه همراه با افزایش نهشتههای بادرُفتی، مهاجرت و کوچ مردم را تشدید کرده است.
شکل 1. موقعیت جغرافیایی شهرستان زابل
مبانی نظری
تغییر اقلیم به تغییر وضعیت اقلیم گفته میشود که برای دورهای طولانی مانند چند دهه یا بیشتر ادامه داشته باشد؛ این تعریف به هرگونه تغییر در اقلیم طی زمان اشاره دارد که ناشی از تغییرپذیری طبیعی اقلیم و یا فعالیتهای انسانی باشد (IPCC, 2001: 14). افزایش گازهای گلخانهای، افزایش دما و تغییرات روند بارندگی بارزترین شواهد تغییر اقلیم هستند و شواهد نشان میدهند پدیدۀ تغییرات آبوهوایی، پدیدهای کاملاً طبیعی نیست (Lorenzoni and (Langford, 2009: 22. اگرچه این تغییرات ممکن است از فرایندهای درونی زمین یا نیروهای خارج از آن مانند نوسان شدت نور خورشید ایجاد شوند، بهویژه در سالهای اخیر در اثر فعالیتهای انسانی منجر به انتشار فزایندۀ گازهای گلخانهای تشدید شدهاند (صمدی بروجنی و ابراهیمی، 1389). با وجود اهمیت زیستمحیطی، اجتماعی و اقتصادی، تغییرات اقلیمی پدیدهای نیست که عامۀ مردم آن را بهآسانی، بهطور دقیق و با ابزارهای طبیعی و مشاهده و استنتاج شناسایی و درک کنند (Weber, 2010: 338). ادراک افراد از تغییر اقلیم و آسیبهای ناشی از آن مشابه نیست و باتوجهبه ویژگیهای اجتماعی و جمعیتشناختی مانند سن، جنس، تحصیلات، شغل، درآمد، مالکیت زمین و قرارگرفتن در معرض رسانههای جمعی متفاوت است(Deressa et al., 2005: 16). درک کشاورزان از تغییرات اقلیمی برای انطباق با تغییر اقلیم بسیار مهم است و تجربه نیز از عوامل مهم تأثیرگذار بر ادراک افراد از خشکسالی به شمار میرود (Taylor et al., 1988: 158). تجربههای خشکسالی پیشین در حافظۀ فرد شکلدهی میشوند و تأثیر مهمی بر تعریف هر فرد از خشکسالی دارند؛ این در حالیست که ادراک به طیف وسیعی از قضاوتها، باورها و نگرشها اشاره دارد. تجربههای گذشته از خشکسالی، راهی برای مقابله با خطرها ارزیابی میشوند و نگرش نسبت به خشکسالی به شخصیت فرد بستگی دارد. انتظارات شخصی از وقوع خطر آسیبپذیری خشکسالی به سه عامل نسبت داده میشود: اولین راه درک رویداد خطرات خشکسالی بهطور عمده به شدت خشکسالی، طول مدت آن و فراوانی وقوع آن بستگی دارد؛ عامل دوم، ماهیت برخورد با حوادث و مخاطرات گذشته است؛ عامل سوم را ماهیت فرد، سطح تحمل و حس کنترل بر سرنوشت خود تعیین میکند (Slegers et al., 2005: 6).
از سویی، راهبردهای سازگاری با تغییرات اقلیم در پی ظرفیتسازی برای سازگاری هستند. ظرفیت سازگاری، توانایی سامانه برای سازگارشدن در محدودۀ ویژهای از شرایط زیستمحیطی تعریف میشود (Smit (and Wandel, 2009: 283. سازگاری یکی از گزینههای سیاستگذاری برای کاهش آثار منفی تغییر اقلیم است (Deressa et al., 2011: 13) و درک بهتر فرایند سازگاری کشاورزان برای سیاستگذاری نهادهای مختلف اهمیت دارد (Below et al., 2012: 224). سازگاری با تغییرات آبوهوایی، فرایندی دو مرحلهای است: در مرحلۀ اول، افراد باید درک کنند آبوهوا در حال تغییر است و مرحله دوم، به این تغییرات از راه انطباق با آنها پاسخ میدهند (Deressa et al., 2011: 14). در مطالعههای گوناگون نشان داده شده است عوامل اقتصادی، اجتماعی و زیستمحیطی بر ادراک کشاورزان از تغییر اقلیم و انطباق با آن تأثیر میگذارند(Below et al., 2012: 226) . کاهش و انطباق، دو سازوکار بنیادی در پاسخ به تغییر اقلیم هستند؛ کاهش در پی محدودکردن تغییرات اقلیم از راه کاهش انتشار گازهای گلخانهای و افزایش فرصتهاست و تطابق با هدف کاهش آثار جانبی از راه طیف گستردهای از اقدامات سیستمهای خاص انجام میشود (Fussel and Klein, 2002: 3) و بنابراین جوامع و افراد از طریق دو راهبرد سازگاری و کاهش به تهدیدها و تغییرات آبوهوایی پاسخ میدهند.
بیشتر پژوهشگرانِ ادراک روستاییان و کشاورزان از تغییر اقلیم، راهبردهای مقابله و موانع و محدویتها را به شکل مجزا بررسی کردهاند و بهطورکلی بررسی پیشینۀ پژوهش و مبانی نظری بیانکنندۀ اینست که ادراک از تغییر اقلیم، انتخاب راهبردهای مقابله و محدودیتهای موجود تحتتأثیر عوامل فردی و خانوادگی، اقتصادی و اجتماعی هستند که در پژوهش حاضر بررسی میشوند.
یافتههای پژوهش
ویژگیهای شخصی و حرفهای پاسخگویان
بیش از نیمی (2/52 درصد) از پاسخگویان مرد بودند. میانگین سنی پاسخگویان 39 سال بود که گروه سنی 18 تا 28 سال بیشترین فراوانی (32 درصد) را داشتند. بیشتر پاسخگویان (2/69 درصد) متأهل و 116 نفر (5/30 درصد) مجرد بودند (یک نفر معادل 3/0 هم به پرسش وضعیت تأهل پاسخ نداد). بیشتر افراد پاسخگو (11/32 درصد) تحصیلات دانشگاهی داشتند، 53/10 درصد بیسواد بودند، 84/11 درصد تحصیلات ابتدایی، 05/21 درصد مدرک راهنمایی و دبیرستان و 47/24 درصد مدرک دیپلم داشتند. بیشتر پاسخگویان (1/62 درصد) در داخل روستا به دنیا آمده بودند. میانگین مدت اقامت پاسخگویان در روستا 87/32 سال و بیشترین فراوانی (47/26 درصد) به مدت اقامت 41 سال و بیشتر مربوط بود. میانگین سابقۀ کار کشاورزی افراد پاسخگو 82/11 سال و بیشترین فراوانی (63/32 درصد) به افراد دارای سابقۀ کشاورزی کمتر از 5 سال مربوط بود.
ویژگیهای اقتصادی پاسخگویان
بیشتر پاسخگویان (55 درصد) شاغل بودند. 63/32 درصد پاسخگویان شغل دائمی، 37/47 درصد شغل فصلی و 00/15 درصد شغل روزمزد داشتند. 26/35 درصد افراد پاسخگو دارای شغل کشاورزی و دامداری و 47/34 درصد پاسخگویان کاری غیر از کشاورزی داشتند. 58/51 درصد پاسخگویان درآمدی کمتر از 5/2 میلیون تومان، 05/36 درصد درآمدی بین 5/2 تا 5 میلیون تومان و 15/8 درصد درآمد بیش از 5 میلیون تومان در سال داشتند. بیشتر پاسخگویان (55 درصد) دام نداشتند. 52 درصد پاسخگویان فاقد اراضی زراعی و باغی شخصی، 75 درصد پاسخگویان فاقد ماشینآلات کشاورزی، 70 درصد افراد پاسخگو تحت پوشش بیمۀ روستایی و 2/30 درصد پاسخگویان دارای کارت مبادلۀ مرزی بودند.
توصیف گویههای بیانکنندۀ ادراک روستاییان از تغییر اقلیم
نتایج جدول (1)، اطلاعات توصیفی گویههای مربوط به ادراک روستاییان از تغییر اقلیم را نشان میدهند و مشاهده میشود عواملی مانند افزایش طوفانهای شن در منطقه، افزایش شدت تابش خورشید، افزایش گردوغبار در منطقه اهمیت بیشتری در تغییر اقلیم داشتهاند.
جدول 1. مؤلفههای ادراک روستاییان از تغییر اقلیم در سالهای اخیر
گویههای برداشت از تغییر اقلیم |
میانگین |
انحراف معیار |
ضریب تغییرات |
رتبه |
افزایش طوفانهای شن در منطقه |
58/3 |
4/1 |
39/0 |
1 |
افزایش شدت تابش خورشید |
42/3 |
42/1 |
415/0 |
2 |
افزایش گردوغبار در منطقه |
48/3 |
45/1 |
416/0 |
3 |
افزایش شدت خشکسالی |
3/3 |
4/1 |
421/0 |
4 |
افزایش شدت تبخیر آب |
32/3 |
42/1 |
427/0 |
5 |
پراکندگی باران در منطقه |
83/2 |
23/1 |
431/0 |
6 |
افزایش شدت گرما در شب و روز |
28/3 |
42/1 |
432/0 |
7 |
افزایش بادهای موسمی در سالهای اخیر |
28/3 |
45/1 |
44/0 |
8 |
بارندگیهای شدید و موقتی در منطقه |
72/2 |
23/1 |
452/0 |
9 |
افزایش نوسانات دمایی |
06/3 |
4/1 |
457/0 |
10 |
کاهش بارندگی منطقه |
84/2 |
44/1 |
5/0 |
11 |
افزایش سرماهای بیموقع در زمستان |
75/2 |
48/1 |
53/0 |
12 |
منبع: یافتههای پژوهش
نتایج طبقهبندی سطوح ادراک از تغییر اقلیم با استفاده از فرمول ISDM در جدول (2) نشان داده شدهاند. همانطورکه نتایج نشان میدهند روستاییان دارای ادراک ضعیف (3/21 درصد)، ادراک متوسط (9/28 درصد)، ادراک قوی (4/27 درصد) و ادراک بسیار قوی (1/22 درصد) از تغییر اقلیم هستند.
جدول 2. برداشت روستاییان از تغییر اقلیم
سطح ادراک |
سطح طبقات |
فراوانی |
درصد |
فراوانی تجمعی |
ادراک ضعیف |
کمتر از 25/2 |
81 |
3/21 |
4/21 |
ادراک متوسط |
15/3-25/2 |
110 |
9/28 |
0/29 |
ادراک قوی |
05/4-15/3 |
104 |
4/27 |
8/77 |
ادراک بسیار قوی |
بیشتر از 05/4 |
84 |
1/22 |
100 |
منبع: یافتههای پژوهش
راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم
نتایج جدول (3) توصیف راهبردهایی را نشان میدهند که در منطقه رایج هستند و برای مقابله با تغییر اقلیم به کار میروند. مشاهده میشود کاهش سرمایهگذاری در تولید کشاورزی، فروش داراییها، دامها، زمینهای زراعی و باغها و استفاده از صندوقهای اعتباری محلی و فامیلی و یا قرضگرفتن از دیگران از مهمترین راهبردهای اقتصادی مقابله با تغییر اقلیم هستند. ذخیرهسازی آب حاصل از نزولات جوی، بهبود روشهای شخم و دیگر عملیات زراعی و ساخت پرچینهای بادشکن بوتهای از مهمترین راهکارهای حفاظتی مقابله با تغییر اقلیم هستند. در نهایت، عواملی مانند مهاجرت به شهرها و مناطق اطراف، شرکت در کلاسهای آموزشی و همکاری با نهادهای دولتی برای پیشبرد بهتر برنامهها ازجمله راهبردهای اجتماعی مقابله با تغییر اقلیم به شمار میروند.
جدول 3. اولویتبندی راهبردهای گوناگون مقابله با تغییر اقلیم
|
انواع راهبردها |
میانگین |
انحراف معیار |
ضریب تغییرات |
رتبه |
راهبردهای اقتصادی |
کاهش سرمایهگذاری در تولید کشاورزی |
86/3 |
53/3 |
91/0 |
1 |
فروش داراییها، دامها، زمینهای زراعی و باغها |
22/3 |
86/2 |
89/0 |
2 |
|
استفاده از صندوقهای اعتباری محلی و فامیلی و یا قرضگرفتن از دیگران |
63/3 |
16/3 |
87/0 |
3 |
|
استفاده از فرصتهای شغلی مختلف در کنار شغل کشاورزی و دامداری (شغل دوم) |
06/4 |
19/3 |
79/0 |
4 |
|
استفاده از تسهیلات بانکی متنوع، کمبهره و بلاعوض |
38/3 |
39/2 |
71/0 |
5 |
|
تغییر شغل از کشاورزی و دامداری به سایر مشاغل مانند رانندگی، مغازهداری و ... |
58/3 |
16/1 |
32/0 |
6 |
|
استفاده از کمکهای دولتی که به افراد آسیبدیده تعلق میگیرد |
56/3 |
13/1 |
32/0 |
7 |
|
استفاده از بیمههای خشکسالی مانند بیمۀ محصول، بیمۀ دام و مرتع و ... |
41/3 |
06/1 |
31/0 |
8 |
|
سرمایهگذاری در خارج از روستا |
30/3 |
00/1 |
30/0 |
9 |
|
گرفتن وام برای استفاده از روشهای نوین آبیاری |
51/3 |
97/0 |
28/0 |
10 |
|
راهبردهای حفاظتی |
ذخیرهسازی آب حاصل از نزولات جوی |
22/4 |
97/4 |
17/1 |
1 |
بهبود روشهای شخم و دیگر عملیات زراعی |
15/4 |
33/5 |
28/1 |
2 |
|
ساخت پرچینهای بادشکن بوتهای |
76/4 |
13/6 |
28/1 |
3 |
|
احیا و لایروبی قنات |
35/4 |
73/5 |
31/1 |
4 |
|
آیشگذاشتن زمین |
27/4 |
71/5 |
33/1 |
5 |
|
ساخت آبانبارها و استخرهای ذخیرۀ آب |
02/5 |
79/6 |
35/1 |
6 |
|
استفادۀ مجدد از پسابها و بازگردانی آبهای برگشتی |
74/4 |
42/6 |
35/1 |
7 |
|
کشت همزمان و مخلوط |
37/4 |
11/6 |
398/1 |
8 |
|
کمکردن سطح زیرکشت مزارع |
67/3 |
07/4 |
399/1 |
9 |
|
کاشت درختان گز برای حفاظت |
77/3 |
25/4 |
41/1 |
10 |
|
کشت گیاهان مقاوم به خشکی |
42/5 |
02/8 |
549/1 |
11 |
|
بتونی یا پلاستیککردن کانالهای آبیاری |
03/5 |
84/7 |
55/1 |
12 |
|
برنامهریزی آبیاری محصولات بر حسب نیاز آبی |
03/5 |
84/7 |
55/1 |
13 |
|
شخمنزدن یا شخم بسیار کم زمین |
35/5 |
11/13 |
45/2 |
14 |
|
استفاده از کاه و کلش هنگام آبیاری |
38/6 |
98/18 |
47/2 |
15 |
|
کاشت عمقی بذر برای جذب رطوبت بیشتر |
02/6 |
9/13 |
9/2 |
16 |
|
استفاده از واریتههای زراعی و باغی مقاوم |
46/5 |
36/18 |
36/3 |
17 |
|
تغییر نحوۀ آبیاری غرقابی به تحتفشار و قطرهای |
75/6 |
1/24 |
57/3 |
18 |
|
راهبردهای اجتماعی |
مهاجرت به شهرها و مناطق اطراف |
22/4 |
09/5 |
20/1 |
1 |
شرکت در کلاسهای آموزشی برای بالابردن سطح آگاهی خود در زمینههای مرتبط |
85/4 |
22/6 |
28/1 |
2 |
|
همکاری با نهادهای دولتی برای پیشبرد بهتر برنامهها |
36/4 |
63/5 |
289/1 |
3 |
|
برگزاری مراسم مذهبی برای بارش باران |
36/4 |
97/5 |
29/1 |
4 |
|
بهکارگیری قوانین و راهکارهای حمایتی اثربخش |
95/4 |
75/6 |
36/1 |
5 |
|
استفاده از دانش بومی برای کاهش خطرها |
1/5 |
12/7 |
39/1 |
6 |
در ادامۀ این بخش، از آزمون فریدمن برای مقایسۀ میزان اهمیت هریک از راهبردهای تغییر اقلیم استفاده شد. باتوجهبه میانگین فریدمن در جدول (4)، مشاهده میشود راهبردهای حفاظتی، اقتصادی و اجتماعی بهترتیب اهمیت بیشتری برای مقابله با تغییر اقلیم ازنظر پاسخگویان داشتهاند.
جدول 4. آزمون فریدمن برای جنبههای مختلف راهبردهای تغییر اقلیم
راهبردها |
میانگین فریدمن |
Chi-square |
معناداری |
راهبرد اقتصادی |
62/1 |
|
|
راهبرد حفاظتی |
89/2 |
153/460 |
00/0 |
راهبرد اجتماعی |
48/1 |
|
|
در این بخش، برای مقایسۀ اهمیت راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم در بین گروههای مختلف از آزمون t مستقل برای گروههای دوتایی و F برای بیش از دو گروه استفاده شد. همانطورکه جدول (5) نشان میدهد جنسیت بر استفاده از راهبرد اجتماعی تأثیرگذار است (مقدار t: 6/2- و معناداری: 01/0) و باتوجهبه مقدار میانگین مشاهده میشود زنان بیشتر از راهبرد اجتماعی استفاده میکنند. مالکیت دام نیز بر استفاده از راهبردهای اقتصادی (مقدار t: 36/2 و معناداری: 05/0) و اجتماعی (مقدار t: 15/3- و معناداری: 01/0) تأثیرگذار است. باتوجهبه مقدار میانگین مشاهده میشود افراد دارای دام به استفاده از راهبردهای اقتصادی و افراد فاقد دام به استفاده از راهبردهای اجتماعی تمایل داشتند. همچنین نتایج نشان میدهند داشتن بیمۀ خشکسالی بر استفاده از راهبرد اقتصادی (مقدار t: 96/1- و معناداری: 05/0) تأثیرگذار است و کسانی که بیمۀ خشکسالی ندارند، تمایل بیشتری به استفاده از راهبردهای اقتصادی دارند. تفاوتی بین گروههای مختلف پاسخگو در سایر عوامل وجود ندارد.
جدول 5. نتایج آزمون t برای مقایسۀ راهبردها بین گروههای مختلف پاسخگویان
متغیرها |
گروهها |
راهبرد اقتصادی |
راهبرد حفاظتی |
راهبرد اجتماعی |
|||
میانگین |
مقدار t |
میانگین |
مقدار t |
میانگین |
مقدار t |
||
جنسیت |
مرد |
312/0 |
212/0- |
46/0 |
47/0 |
27/0 |
**60/2- |
زن |
315/0 |
45/0 |
29/0 |
||||
وضعیت تأهل |
مجرد |
32/0 |
10/1 |
457/0 |
06/0- |
29/0 |
859/0 |
متأهل |
31/0 |
458/0 |
28/0 |
||||
محل تولد |
داخل روستا |
32/0 |
08/1 |
458/0 |
05/0 |
28/0 |
918/0- |
بیرون روستا |
30/0 |
457/0 |
29/0 |
||||
وضعیت شغل |
شاغل |
312/0 |
25/0- |
46/0 |
72/0 |
28/0 |
43/1- |
بیکار |
315/0 |
45/0 |
29/0 |
||||
شغل اصلی |
کشاورزی |
32/0 |
04/1 |
48/0 |
88/1 |
27/0 |
04/1- |
غیر کشاورزی |
31/0 |
45/0 |
28/0 |
||||
مالکیت اراضی کشاورزی |
بله |
32/0 |
26/1 |
47/0 |
65/1 |
277/0 |
92/0- |
خیر |
31/0 |
45/0 |
285/0 |
||||
مالکیت ماشینآلات کشاورزی |
بله |
310/0 |
28/0- |
459/0 |
18/0 |
281/0 |
13/0- |
خیر |
314/0 |
457/0 |
282/0 |
||||
مالکیت دام |
بله |
33/0 |
*36/2 |
47/0 |
45/1 |
26/0 |
**15/3- |
خیر |
30/0 |
45/0 |
29/0 |
||||
بیمۀ خشکسالی |
بله |
28/0 |
*96/1- |
43/0 |
82/1- |
282/0 |
02/0 |
خیر |
32/0 |
46/0 |
281/0 |
*معناداری در سطح 5 درصد و ** معناداری در سطح 1 درصد
جدول (6) نشان میدهد سطح سواد بر استفاده از راهبردهای حفاظتی (مقدار F: 57/2 و معناداری: 05/0) و اجتماعی (مقدار F: 35/2 و معناداری: 05/0) تأثیرگذار است؛ باتوجهبه مقدار میانگین مشاهده میشود افراد بیسواد و دانشگاهی از راهبردهای حفاظتی بیشتر استفاده میکنند و با افزایش سطح سواد، افراد تمایل بیشتری به استفاده از راهبردهای اجتماعی نشان میدهند. مدت اقامت بر استفاده از راهبرد اقتصادی تأثیرگذار است (مقدار F: 53/2 و معناداری: 05/0) و افراد دارای مدت اقامت کمتر از 10 سال، تمایل بیشتری برای استفاده از راهبرد اقتصادی دارند. سابقۀ کشاورزی نیز بر استفاده از راهبردهای اقتصادی (مقدار F: 81/2 و معناداری: 05/0) و حفاظتی (مقدار F: 42/2 و معناداری: 05/0) تأثیرگذار است و افراد دارای سابقۀ 16 تا 20 سال بیشتر از راهبردهای اقتصادی و افراد دارای سابقۀ کشاورزی 21 سال و بیشتر بیشتر از راهبردهای حفاظتی استفاده میکنند. همچنین نتایج نشان میدهند نوع شغل (مقدار F: 55/3 و معناداری: 05/0) و درآمد سالانه (مقدار F: 99/9 و معناداری: 01/0) بر استفاده از راهبردهای اجتماعی تأثیرگذار هستند و افراد دارای شغل فصلی و درآمد متوسط تمایل بیشتری به استفاده از راهبردهای اجتماعی دارند. تفاوتی بین گروههای مختلف پاسخگو در سایر عوامل وجود ندارد. در نهایت، ملاحظه میشود سطح ادراک از تغییر اقلیم بر استفاده از راهبردها تأثیرگذار است و باتوجهبه نتایج دانکن افراد دارای ادراک قوی و بسیار قوی، تمایل بیشتری به راهبردهای اقتصادی و حفاظتی دارند؛ درحالیکه افراد دارای ادراک ضعیف و بسیار ضعیف بیشتر به راهبردهای اجتماعی تمایل نشان میدهند.
جدول 6. نتایج آزمون F برای مقایسۀ پاسخگویان بر حسب راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم در بین پاسخگویان
متغیرها |
گروهها |
راهبرد اقتصادی |
راهبرد حفاظتی |
راهبرد اجتماعی |
|||
|
|
میانگین |
مقدار F |
میانگین |
مقدار F |
میانگین |
مقدار F |
سطح سواد |
بیسواد (1) |
330/0 |
66/0 |
47/0 |
*57/2 |
244/0 |
*35/2 |
ابتدایی (2) |
303/0 |
44/0 |
283/0 |
||||
راهنمایی و دبیرستان (3) |
307/0 |
45/0 |
292/0 |
||||
دیپلم (4) دانشگاهی (5) |
305/0 323/0 |
43/0 48/0 |
290/0 278/0 |
||||
نتیجه دانکن |
|
|
1=2=3=4، 1=2=3=5، 4<5 |
1<2=3-4=5 |
|||
مدت اقامت (سال) |
کمتر از 10 (1) |
368/0 |
*53/2 |
469/0 |
43/0 |
262/0 |
95/1 |
20-11 (2) |
330/0 |
465/0 |
270/0 |
||||
30-21 (3) |
307/0 |
447/0 |
278/0 |
||||
40-31 (4) |
303/0 |
465/0 |
305/0 |
||||
41 و بیشتر (5) |
302/0 |
455/0 |
280/0 |
||||
نتیجۀ دانکن |
|
5=4=3=2، 2=1، 3،4،5<1 |
|
|
|||
سابقۀ کشاورزی (سال) |
کمتر از 5 (1) |
310/0 |
*81/2 |
45/0 |
*42/2 |
279/0 |
12/1 |
10-6 (2) |
315/0 |
47/0 |
293/0 |
||||
15-11 (3) |
274/0 |
42/0 |
290/0 |
||||
20-16 (4) |
358/0 |
44/0 |
256/0 |
||||
21 و بیشتر (5) |
311/0 |
48/0 |
281/0 |
||||
نتیجۀ دانکن |
|
1=2=3=5<4 |
3=4=1، 1=2=4=5، 3<2،5 |
|
|||
نوع شغل |
دائمی (1) |
31/0 |
68/0 |
46/0 |
68/0 |
28/0 |
*55/3 |
فصلی (2) |
32/0 |
45/0 |
29/0 |
||||
روزمزد (3) |
33/0 |
47/0 |
25/0 |
||||
نتیجۀ دانکن |
|
|
|
3<2=1 |
|||
درآمد سالانه (میلیون تومان) |
کمتر از 5/2 (1) |
32/0 |
82/2 |
45/0 |
32/0 |
266/0 |
**99/9 |
5-5/2 (2) |
29/0 |
46/0 |
309/0 |
||||
بیشتر از 5 (3) |
34/0 |
47/0 |
273/0 |
||||
نتیجۀ دانکن |
|
|
|
|
|
1=3<2 |
|
سطح ادراک |
ادراک ضعیف (1) |
261/0 |
**69/14 |
429/0 |
**60/13 |
309/0 |
**98/16 |
ادراک متوسط (2) |
288/0 |
415/0 |
313/0 |
||||
ادراک قوی (3) |
349/0 |
497/0 |
243/0 |
||||
ادراک بسیار قوی (4) |
351/0 |
496/0 |
|
261/0 |
|||
نتیجۀ دانکن |
|
1=2<3=4 |
1=2<4=3 |
3=4<1=2 |
*معناداری در سطح 5 درصد و ** معناداری در سطح 1 درصد
محدودیتهای مقابله با تغییر اقلیم
نتایج جدول (7) وضعیت محدودیتهای مقابله با تغییر اقلیم را نشان میدهد. همانطور که مشاهده میشود ایجاد سدهای بزرگ در کشور افغانستان و ممانعت از ورود آب به منطقه، کارایینداشتن سامانههای ذخیرهسازی و جمعآوری آب باران در سطح حوضههای آبخیز و نبود آبانبارهای مناسب برای ذخیرۀ نزولات جوی از مهمترین محدودیتهای فیزیکی روستاییان برای سازگاری با تغییر اقلیم هستند. همچنین، عواملی مانند نداشتن توان مالی برای تأمین علوفۀ دامها، ناتوانی در دریافت تسهیلات بانکی و سرمایهنداشتن کشاورزان برای استفاده از روشهای نوین آبیاری از مهمترین محدودیتهای اقتصادی به شمار میروند. همچنین از مهمترین محدودیتهای اجتماعی برای سازگاری با تغییر اقلیم عبارتند از: ناآگاهی افراد از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم، همکارینکردن برخی افراد با کمتر مصرفکردن آب و کارآمدنبودن رسانهها در آگاهسازی روستاییان.
جدول 7. اهمیت محدودیتهای مقابله با تغییر اقلیم
|
محدودیتهای مختلف |
میانگین |
انحراف معیار |
ضریب تغییرات |
رتبه |
محدودیتهای فیزیکی |
ایجاد سدهای بزرگ در کشور افغانستان |
55/4 |
73/5 |
25/1 |
1 |
کارایینداشتن سامانههای ذخیرهسازی و جمعآوری آب باران در حوضههای آبخیز |
96/4 |
32/6 |
27/1 |
2 |
|
نبود آبانبارهای مناسب برای ذخیرۀ نزولات جوی |
76/4 |
3/6 |
32/1 |
3 |
|
تأمین آب شرب شهرستان زاهدان از تالاب هامون |
55/4 |
11/6 |
34/1 |
4 |
|
تبخیرشدن قسمت زیاد آب از حوضههای ذخیرۀ آب |
99/4 |
86/6 |
37/1 |
5 |
|
دسترسینداشتن به آب کشاورزی کافی |
14/5 |
49/7 |
45/1 |
6 |
|
محدودیتهای اقتصادی |
نداشتن توان مالی برای تأمین علوفۀ دامها |
38/3 |
85/2 |
240/0 |
1 |
ناتوانی در دریافت تسهیلات بانکی |
33/3 |
48/1 |
241/0 |
2 |
|
سرمایهنداشتن کشاورزان برای استفاده از روشهای نوین آبیاری |
28/3 |
49/1 |
270/0 |
3 |
|
قطعکردن یارانۀ محصولات کشاورزی |
76/3 |
51/1 |
400/0 |
4 |
|
نبود بازار برای فروش محصولات خود و همچنین تهیۀ نهادههای خود |
81/4 |
8/3 |
790/0 |
5 |
|
سرمایهگذارینکردن دولت برای ایجاد شغل در مناطق روستایی |
4/4 |
8/3 |
860/0 |
6 |
|
افزایش تورم و گرانی |
91/4 |
21/6 |
26/1 |
7 |
|
فقدان پسانداز کافی روستاییان برای استفاده از راهبرد تغییر اقلیم |
31/5 |
6/7 |
43/1 |
8 |
|
نبود تنوع شغلی در منطقه |
17/5 |
61/7 |
47/1 |
9 |
|
محدودیتهای اجتماعی |
ناآگاهی افراد از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم |
97/3 |
92/0 |
23/0 |
1 |
همکارینکردن برخی افراد با کمتر مصرفکردن آب |
96/3 |
96/0 |
24/0 |
2 |
|
کارآمدنبودن رسانهها در آگاهسازی روستاییان |
28/3 |
49/1 |
255/0 |
3 |
|
ناآگاهی افراد از تغییرات اقلیمی رخداده و آثار و پیامدهای آن |
49/3 |
39/2 |
26/0 |
4 |
|
اعتمادنداشتن روستاییان به یکدیگر |
49/3 |
96/2 |
28/0 |
5 |
|
اعتمادنداشتن روستاییان به دولت |
51/3 |
99/0 |
282/0 |
6 |
|
کمبودن توان خطرپذیری روستاییان در برابر تغییرات اقلیمی |
51/3 |
03/1 |
29/0 |
7 |
|
مهاجرت نخبگان روستایی به علت حمایتنکردن دولت از آنها |
46/3 |
09/1 |
31/0 |
8 |
|
اعتقاد به اینکه شانس و اقبال نقش مهمی در خوشبختی و بدبختی افراد دارد |
48/3 |
14/1 |
32/0 |
9 |
از آزمون فریدمن برای مقایسۀ میزان اهمیت هریک از محدودیتهای مقابله با تغییر اقلیم استفاده شد. باتوجهبه میانگین فریدمن در جدول (8) مشاهده میشود محدودیتهای فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی بهترتیب اهمیت بیشتری از دیدگاه پاسخگویان داشتهاند.
جدول 8. رتبهبندی محدودیتهای مقابله با تغییر اقلیم از طریق آزمون فریدمن
محدودیتها |
میانگین فریدمن |
Chi-square |
معنیداری |
محدودیتهای فیزیکی |
50/2 |
|
|
محدودیتهای اقتصادی |
05/1 |
07/530 |
00/0 |
محدودیتهای اجتماعی |
45/2 |
|
|
در این بخش، برای مقایسۀ محدودیتهای مقابله با تغییر اقلیم در بین گروههای مختلف از آزمون t مستقل و F استفاده شد. مطابق جدول (9)، وضعیت تأهل بر ارزیابی محدودیتهای فیزیکی (مقدار t: 25/2- و معناداری: 05/0) و اجتماعی (مقدار t: 862/1- و معناداری: 05/0) تأثیرگذار است و افراد متأهل محدودیتهای فیزیکی و اجتماعی بیشتری دارند. همچنین نتایج نشان میدهند مالکیت دام بر محدودیتهای فیزیکی (مقدار t: 04/2- و معناداری: 05/0) و اقتصادی (مقدار t: 82/2- و معناداری: 01/0) تأثیرگذار است و افراد فاقد دام، محدودیتهای فیزیکی و اقتصادی بیشتری دارند. علاوهبراین، نتایج نشان میدهند داشتن بیمۀ خشکسالی بر محدودیتهای فیزیکی (مقدار t: 68/2- و معناداری: 01/0) و اجتماعی (مقدار t: 18/2- و معناداری: 05/0) تأثیرگذار است و افرادبدون بیمۀ خشکسالی، محدودیتهای فیزیکی و اجتماعی بیشتری دارند. تفاوتی بین گروههای مختلف پاسخگو در سایر عوامل وجود ندارد.
جدول 9. نتایج آزمون t برای مقایسۀ پاسخگویان بر حسب موانع سازگاری با تغییر اقلیم
متغیرها |
گروهها |
محدودیتهای فیزیکی |
محدودیتهای اقتصادی |
محدودیتهای اجتماعی |
|||
میانگین |
مقدار t |
میانگین |
مقدار t |
میانگین |
مقدار t |
||
جنسیت |
مرد |
68/0 |
29/1- |
332/0 |
15/0 |
681/0 |
257/0 |
زن |
7/0 |
331/0 |
677/0 |
||||
وضعیت تأهل |
مجرد |
65/0 |
*25/2- |
32/0 |
69/1- |
65/0 |
*862/1- |
متأهل |
7/0 |
34/0 |
69/0 |
||||
محل تولد |
داخل روستا |
691/0 |
25/0- |
32/0 |
04/1- |
680/0 |
248/0 |
بیرون روستا |
695/0 |
33/0 |
676/0 |
||||
وضعیت شغل |
شاغل |
68/0 |
89/0- |
331/0 |
03/0- |
69/0 |
96/0 |
بیکار |
7/0 |
332/0 |
67/0 |
||||
شغل اصلی |
کشاورزی |
67/0 |
76/0- |
328/0 |
31/0 |
70/0 |
26/1 |
غیر کشاورزی |
69/0 |
324/0 |
67/0 |
||||
مالکیت اراضی کشاورزی |
بله |
68/0 |
48/0- |
32/0 |
93/0- |
68/0 |
31/0 |
خیر |
69/0 |
33/0 |
67/0 |
||||
ماالکیت ماشینآلات کشاورزی |
بله |
697/0 |
21/0 |
32/0 |
22/0- |
69/0 |
68/0 |
خیر |
692/0 |
33/0 |
68/0 |
||||
مالکیت دام |
بله |
67/0 |
*04/2- |
31/0 |
**83/2- |
678/0 |
03/0 |
خیر |
70/0 |
34/0 |
677/0 |
||||
بیمۀ خشکسالی |
بله |
62/0 |
**68/2- |
32/0 |
77/0- |
63/0 |
*18/2- |
خیر |
7/0 |
33/0 |
69/0 |
*معناداری در سطح 5 درصد و ** معناداری در سطح 1 درصد
مطابق جدول (10) مشاهده میشود سطح سواد بر محدودیتهای اقتصادی تأثیرگذار است (مقدار F: 05/4 و معناداری: 01/0) و باتوجهبه میانگین، افراد دارای سطح سواد متوسط، محدودیتهای اقتصادی بیشتری دارند. همچنین مدت اقامت بر محدودیتهای اقتصادی (مقدار F: 37/2 و معناداری: 05/0) و اجتماعی (مقدار F: 37/2 و معناداری: 01/0) تأثیرگذار است و افراد دارای مدت اقامت 40 سال و بیشتر محدودیتهای اقتصادی و افراد دارای دورۀ اقامت 11 تا 20 سال محدودیتهای اجتماعی بیشتری دارند. علاوهبراین، نوع شغل بر محدودیتهای فیزیکی (مقدار F: 29/6 و معناداری: 01/0) و اقتصادی (مقدار F: برابر 36/6 و معناداری: 01/0) تأثیرگذار است و افراد دارای شغل دائمی، محدودیتهای فیزیکی و اقتصادی را بیشتر ارزیابی کردهاند. درآمد سالانه بر محدودیتهای فیزیکی (مقدار F: 44/8 و معناداری: 01/0)، اقتصادی (مقدار F: 36/9 و معناداری: 01/0) و اجتماعی (مقدار F: 66/2 و معناداری: 01/0) تأثیرگذار است و افرادی دارای درآمد متوسط، محدودیتهای فیزیکی و اقتصادی و افرادی دارای درآمد زیاد، محدودیتهای اجتماعی بیشتری دارند. در سایر عوامل، تفاوتی بین گروههای مختلف پاسخگویان وجود ندارد.
جدول 10. مقایسه میانگین محدودیتها در میان گروههای پاسخگویان (آزمون F مستقل)
متغیرها |
گروهها |
محدودیتهای فیزیکی |
محدودیتهای اقتصادی |
محدودیتهای اجتماعی |
||||
میانگین |
مقدار F |
میانگین |
مقدار F |
میانگین |
مقدار F |
|||
سطح سواد |
بیسواد (1) |
67/0 |
82/1 |
306/0 |
**05/4 |
697/0 |
50/0 |
|
ابتدایی (2) |
70/0 |
343/0 |
655/0 |
|||||
راهنمایی و دبیرستان (3) |
72/0 |
354/0 |
691/0 |
|||||
دیپلم (4) |
66/0 |
350/0 |
679/0 |
|||||
دانشگاهی (5) |
69/0 |
307/0 |
674/0 |
|||||
نتیجۀ دانکن |
|
|
1=2=5، 2=3=4، 1،5<4،3 |
|
||||
مدت اقامت |
کمتر از 10 سال (1) |
671/0 |
94/1 |
298/0 |
*37/2 |
17/0 |
**37/2 |
|
20-11 (2) |
656/0 |
314/0 |
|
20/0 |
||||
30-21 (3) |
678/0 |
324/0 |
16/0 |
|||||
40-31 (4) |
736/0 |
354/0 |
11/0 |
|||||
41 به بالا (5) |
670/0 |
340/0 |
16/0 |
|||||
نتیجۀ دانکن |
|
|
1=2=3، 2=3=4=5، 1<4،5 |
1=2=3=5، 3=4=5، 1،2<4 |
||||
سابقۀ کشاورزی |
کمتر از 5 سال (1) |
67/0 |
00/1 |
316/0 |
56/1 |
655/0 |
57/1 |
|
10-6 (2) |
72/0 |
340/0 |
701/0 |
|||||
15-11 (3) |
71/0 |
359/0 |
686/0 |
|||||
20-16 (4) |
68/0 |
330/0 |
653/0 |
|||||
21 به بالا (5) |
69/0 |
327/0 |
706/0 |
|||||
نوع شغل |
دائمی (1) |
72/0 |
**29/6 |
350/0 |
**36/6 |
69/0 |
92/0 |
|
فصلی (2) |
69/0 |
328/0 |
67/0 |
|||||
روزمزد (3) |
61/0 |
29/0 |
66/0 |
|||||
نتیجۀ دانکن |
3<2=1 |
3<1=2 |
|
|||||
درآمد سالانه (میلیون تومان) |
کمتر از 5/2 (1) |
66/0 |
**44/8 |
316/0 |
**36/9 |
66/0 |
**66/2 |
|
5-5/2 (2) |
74/0 |
362/0 |
69/0 |
|||||
بیشتر از 5 (3) |
71/0 |
306/0 |
73/0 |
|||||
نتیجۀ دانکن |
|
1=3، 2=3، 1<2 |
1=3<2 |
1=2، 2=3، 1<3 |
||||
*معناداری در سطح 5 درصد و ** معناداری در سطح 1 درصد
جمعبندی و نتیجهگیری
پژوهش حاضر با هدف بررسی ادراک روستاییان از تغییر اقلیم و راهبردهای مقابله با آن در شهرستان زابل انجام و نتایج مختلفی از آن حاصل شد. نتایج نشان دادند نیمی از پاسخگویان ادراک قوی و بسیار قوی از تغییر اقلیم دارند که بیانکنندۀ آگاهی مناسب مردم از واقعیت تغییرات اقلیمی و آمادگی برای اقدامات مناسب بهمنظور مقابله و کاهش پیامدهاست. نتایج یادشده با نتایج مشابه در ایران و برخی کشورها همراستاست (قمبرعلی و همکاران، 1391 در ایران؛ Sharka Juana et al., 2013 در جنوب صحرای آفریقا؛ Falaki et al., 2013 در نیجریه)، هرچند گزارش شده است کشاورزان برخی کشورها مانند زامبیا شناخت صحیحی از تغییر اقلیم و پیامدهای آن ندارند و آن را به نیروهای فوق طبیعی نسبت میدهند(Nyanga et al., 2011). پژوهشهای دیگری نیز نشان دادهاند ادراک کشاورزان نسبت به تغییر اقلیم در انتخاب عملیات مناسب و سازگاری کشاورزی تأثیر درخور توجهی دارد(Sharka Juana et al., 2013).
نتایج اولویتبندی راهبردها نشان دادند راهبردهای حفاظتی، اقتصادی و اجتماعی بهترتیب اهمیت بیشتری برای مقابله با تغییر اقلیم در منطقه دارند و بیشتر پاسخگویان، به عواملی مانند کاهش سرمایهگذاری در تولید کشاورزی، فروش داراییهای مختلف، ذخیرهسازی آب، بهبود روشهای زراعی، مهاجرت به شهرها و مناطق اطراف و شرکت در کلاسهای آموزشی از بین راهبردهای سهگانه توجه کردهاند. در واقع، راهبردهای حفاظتی بیشتر به شیوههای مناسب عملیات کشاورزی و ذخیرهسازی آب اشاره دارند که در زمان خشکسالی و افزایش آسیبها بیشتر در معرض توجه قرار میگیرند. نتایج آزمون t مستقل نشان دادند زنان بیشتر از راهبردهای اجتماعی (شرکت در کلاسهای آموزشی، همکاری با نهادهای دولتی برای پیشبرد بهتر برنامهها) استفاده میکنند. همچنین مالکیت دام نیز بر استفاده از راهبردهای اقتصادی مانند کاهش سرمایهگذاری و فروش داراییها تأثیرگذار است؛ در واقع، دام یکی از گزینههای سازگاری افراد در مقابله با تغییر اقلیم و خشکسالی در نواحی خشک است و در این منطقه نیز افراد دارای دام، از راهبردهای اقتصادی بیشتر استفاده میکنند. نتایج مطالعهای در این زمینه نشان دادند جنسیت و مالکیت دام در استفاده از راهبردهای انطباق با تغییر اقلیم مؤثر هستند (Tazeze Juana et al., 2012). نتایج نشان دادند افراد فاقد بیمۀ خشکسالی تمایل بیشتری به استفاده از راهبردهای اقتصادی دارند تا منابع لازم برای تأمین معیشت را با فروش برخی منابع تولیدی فراهم کنند. نتایج آزمون F و دانکن نشان دادند گروه افراد بیسواد و گروه افراد دارای سواد دانشگاهی از راهبردهای حفاظتی (ذخیرهسازی آب حاصل از نزولات جوی، بهبود روشهای شخم و دیگر عملیات زراعی، ساخت پرچینهای بادشکن بوتهای) بیشتر استفاده میکنند و با افزایش سطح سواد، افراد تمایل بیشتری برای استفاده از راهبردهای اجتماعی نشان میدهند. نتایج مطالعههای پیشین (Deressa et al., 2011; Silvestri et al., 2012; Tazeze Juana et al, 2012) مؤثربودن سطح سواد در استفاده از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم را تأیید میکنند. همچنین نتایج نشان دادند با افزایش سابقۀ کشاورزی، تمایل به استفاده از راهبردهای حفاظتی نیز بیشتر میشود. برخی پژوهشهای پیشین مؤثربودن سابقۀ کشاورزی در استفاده از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم را تأیید کردهاند (خالدی و همکاران، 1394؛ قمبرعلی و همکاران، 1391؛Gbetibouo, 2009؛ Silvestri et al., 2012). افراد دارای شغل فصلی و درآمد متوسط، تمایل بیشتری به استفاده از راهبردهای اجتماعی دارند. نتایج مطالعههای پیشین نیز نشان دادند میزان درآمد بر استفاده از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم مؤثر است (Deressa et al., 2008; 2011; Sharka Juana et al., 2013; Gbetibouo, (2009; Tazeze Juana et al, 2012 و این نتایج بیانکنندۀ اهمیت توجه به راهبردهای حفاظتی است که عمدتاً بر شیوههای نوین کشاورزی متناسب و سازگار با مناطق خشک متکی هستند. علاوهبراین، نتایج نشان دادند افراد دارای ادراک قوی و بسیار قوی تمایل بیشتری به راهبردهای اقتصادی و حفاظتی دارند، درحالیکه افراد دارای ادراک ضعیف و بسیار ضعیف دارای تمایل بیشتری به راهبردهای اجتماعی هستند که دلیل احتمالی آن نیز کارآمدی و تأثیر بیشتر راهبردهای حفاظتی و اقتصادی در سازگاری و کاهش آثار تغییر اقلیم است. مطالعههای پیشین مؤثربودن ادراک از تغییرات آبوهوایی بر استفاده از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم را تأیید میکنند (Gandure et al., 2013; Mahmud et al., 2008).
نتایج آزمون فریدمن نشان دادند محدودیتهای فیزیکی، اجتماعی و اقتصادی مقابله با تغییر اقلیم اهمیت بیشتری بین روستاییان دارند و عواملی مانند ایجاد سدهای بزرگ در کشور افغانستان، کارایینداشتن سامانههای ذخیرهسازی در سطح منطقه، نبود آبانبارهای مناسب برای ذخیرهسازی، نبود توان مالی، ناتوانی در دریافت تسهیلات بانکی، نداشتن سرمایه برای استفاده از روشهای نوین آبیاری، ناآگاهی افراد از راهبردهای مقابله با تغییر اقلیم و همکارینکردن برخی افراد با کمتر مصرف کردن آب از مهمترین محدودیتهای سازگاری با تغییر اقلیم هستند. مطالعۀ Silvestri و همکاران (2012) نشان داد فقدان اعتبار یا پسانداز و در پی آن، دسترسینداشتن به زمین و نهادهها، موانع اصلی سازگاری با تغییر اقلیم در کنیا هستند. در این راستا برخی مطالعهها نظیر مطالعۀ Gbetibouo (2009) نشان میدهند دسترسینداشتن به اعتبار، عامل اصلی بازدارندۀ تطابق است. نتایج مقایسۀ محدودیتها بین گروههای مختلف پاسخگویان نشان دادند درک افراد از محدودیتهای مقابله با تغییر اقلیم تحتتأثیر متغیرهای وضعیت تأهل، سطح سواد، مدت اقامت، نوع شغل، مالکیت دام و داشتن بیمۀ خشکسالی است. نتایج پژوهشی در این زمینه نشان دادند فقدان اطلاعات، کمبود نیروی کار، زمین و پول، موانع اصلی تطابق با تغییر اقلیم در کشورهای کمدرآمد و در حال توسعه هستند (Mahmud et al., 2008). پژوهش دیگری نیز فقدان اطلاعات دربارۀ روشهای سازگاری و محدودیت مالی در حوضۀ رودخانۀ نیل در کشور اتیوپی را موانع سازگاری با تغییر اقلیم گزارش کرده است (Deressa et al., 2008).
پیشنهادها