نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 دانشیار برنامه ریزی شهری و منطقه ای دانشگاه
2 دانشگاه تربیت مدرس
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Determining the location of the different areas in the national division of labor and the structure of industry in the country is of particular importance. One of the most important elements of industrial structure is geographic concentration. As in most studies related to regional development, spatial concentration and regional specialization are considered as two sides of a coin. This research aimed to analyze the patterns of regional specialization and geographic concentration of industries in the country in the period 1997–2011, to answer the question of whether between regional specialization and geographic concentration, there is a significant relationship. To achieve the goal of research, various techniques such as Gini coefficient and location quotient were taken into consideration. The results indicated that the average of spatial concentration during the studied period increased by 21 percent which means that the manufacturing industries tend to become geographically concentrated. However, it seems that this concentration in 2011 tended towards the provinces such as Khorasan, Yazd, and Khuzestan. Finally, the results showed that there is a direct relation between geographical concentration and regional specialization in Iran and the concentrated provinces have become specialized in concentrated industries as well. Thus, the division of space in some regions of Iran formed.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
توسعة فراگیر در آینده مستلزم شناخت موقعیت مناطق مختلف در مجموعة اقتصاد کشور است. کشور ما نیز به دلیل داشتن شرایط ناهمگن و امکانات طبیعی متنوع از این قاعده مستثنی نیست. از آنجا که یکی از محورهای اطلاعاتی لازم برای برنامهریزی ملی و منطقهای، آگاهی از توانمندیهای تولیدی بخشهای اقتصادی در مناطق است، بنابراین تعیین موقعیت و جایگاه مناطق مختلف در شکلگیری تقسیم کار ملی و درنهایت شکلدهی به ساختار فضایی صنعت در سطح کشور اهمیت ویژهای دارد (قنبری، 1391: 169). یکی از اهداف اصلی آمایش سرزمین و برنامههای کلان توسعه در کشور نیز تأکید بر گسترش فعالیتهای صنعتی در فضای جغرافیایی و تخصصیشدن منطقهای برای شکلگیری تقسیم کار فضایی است. با وجود توجه به این موضوع در برنامههای توسعة پیش و پس از انقلاب، در عمل اهداف برنامة فضایی سرزمین تحقق نیافته و تمرکز فعالیتهای صنعتی در چند نقطة خاص و توزیع نامتوازن آنها در پهنة سرزمین، به یکی از مهمترین مسائل فراروی سیاستگذاران کشور تبدیل شده است (ختایی و همکاران، 1379: 4-3).
از سوی دیگر در اقتصاد صنعتی یکی از مهمترین متغیرهای ساختار بازار، تخصصیشدن صنعتی معرفی میشود که برای شناسایی ساختار فضایی صنعت مهم است؛ به طوری که با تحلیل آن ارتباط عناصر ساختاری و عملکردی و حتی رفتاری بازار بهتر درک میشود. حال سیاستگذاران و برنامهریزان با شناخت ساختار فضایی صنعتی و چگونگی ارتباط عناصر بازار با یکدیگر و علل بروز آن، برنامههای صنعتی خود را پایهریزی میکنند (مهرگان و تیموری، 1391: 106). مسلّم است برای این کار، فهم نظریههای مرتبط با صرفهجوییهای تجمع و توجهکردن به آنها در بیان نظری تمرکز فوق مورد نیاز است تا از این طریق فعالیتهای صنعتی در بعد فضایی و چرایی علاقة واحدهای تولیدی به تخصصیشدن و همجواری فضایی فعالیت بررسی شود.
تراکم و توزیع فضایی تولید بهمنزلة نیروی محرک توسعة منطقهای، موضوع مهمی است؛ زیرا تراکم صنایع یا بنگاهها تأثیر مثبتی بر توسعة منطقهای دارد. نکتة جالب توجه در بیشتر مطالعات مربوط به توسعة منطقهای این است که موضوع تخصصیشدن منطقهای و تمرکز جغرافیایی صنایع همواره در کنار هم مطرح شدهاند (Aiginger & Davies, 2004: 31). تخصصیشدن (که صنعتیشدن یکی از اشکال آن است) هنگامی به وجود میآید که فضاها درنتیجة هزینههای ناشی از دیگر فعالیتها فقط بر یک فعالیت ویژه متمرکز شوند.
بسیاری از اقتصاددانان منطقهای و جغرافیدانان اقتصادی اظهار داشتهاند بیشترین گرایش به تمرکز از فعالیتهای اقتصادی به یک فعالیت ویژه در نسبت با «مزیت نسبی» مکان در مقایسه با دیگر مکانهاست. رشتة جدیدی از متون اقتصاد منطقهای به نقش پررنگ تخصصیشدن منطقهای در عملکرد اقتصادی اشاره میکنند. آنچه کشورها یا مناطق تولید میکنند در توضیح الگوی توسعة آنها اهمیت دارد (Hansen, 2016: 907)؛ بر این اساس در سیاستهای آمایشی از گذشته تاکنون، همواره وجود نوعی تقسیم کار میان مناطق برای تخصصیشدن و گسترش فعالیت در فضاهای مختلف کشور مطرح بوده است؛ از این رو شناسایی این عناصر در جهتگیریها و سیاستگذاریهای صنعتی مهم و ضروری به نظر میرسد.
با توجه به مباحث بالا، هدف اصلی مقالة حاضر، ارزیابی «نقش تمرکز جغرافیایی صنایع و تخصصیشدن منطقهای در شکلدهی به ساختار فضایی ایران طی دورة زمانی 1390 -1376» است تا با شناخت این الگوها، رابطة احتمالی بین تخصصیشدن و تمرکز جغرافیایی صنایع مشخص شود. برای دستیابی به این مهم، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به سه پرسش کلیدی است:
آیا تمرکز جغرافیایی صنعت در ایران در دورة 14 سالة 1390 -1376 افزایش داشته یا کاهش یافته است؟
آیا مناطق در این مدت به سمت تخصصیشدن بیشتر حرکت کردهاند؟
آیا بین تخصصیشدن منطقهای و تمرکز صنعت در ایران رابطة معناداری وجود دارد؟
به منظور درک بهتر موضوع، پیشینة نظری و تجربی پژوهش در این زمینه مرور شده است. در گام بعدی، روشهای مرتبط برای اندازهگیری تمرکز جغرافیایی و تخصصیشدن منطقهای براساس مبانی نظری پژوهش تعیین و درنهایت پس از محاسبة شاخصهای مدنظر، یافتهها تحلیل، نتایج جمعبندی و توصیههای سیاستگذاری ارائه شده است.
پیشینة نظری و تجربی پژوهش
در بخش نظریههای کلاسیک و در توجیه اقتصادی تجارت، نخستین گام را آدام اسمیت (1776) برداشت. وی مبنای تحلیل از اقتصاد و تجارت را بر تقسیم کار و تخصص نهاد. وی بیان کرد تقسیم کار جهانی هزینة تولید را کاهش میدهد و تخصیص بهتر منابع را موجب میشود؛ بنابراین به جای آنکه کشورها به خودکفایی ادامه دهند یا برای رسیدن به آن تلاش کنند، به نفع آنهاست از تولید کالاهای گرانتر درمقایسه با دیگر نقاط صرفنظر کنند (Sedillot & Maurel, 1999: 585).
ریکاردو (1817) در نظریة مزیت نسبی خود بیان میکند کشورها در تولید کالا براساس مزیت نسبی خود تخصص پیدا میکنند و تجارت درنتیجة تفاوت کشورها در فناوری و تولید شکل میگیرد؛ بنابراین کشورها بر کالایی تمرکز میکنند که با سود بیشتری تولید میشود.
هکشر و اوهلین[1] (1991) در نظریة نئوکلاسیک برای توضیح دلایل تفاوت میان قیمت نسبی کالاها در دو کشور، نظریة مکملی را ارائه میکنند که دلیل این اختلاف را تفاوت در استعدادهای عوامل تولید، فناوری یا ذائقة مردم کشورها بیان میکنند؛ به گونهای که این اختلافات به اختلاف در امکانات تولید و عرضة یک کشور منجر میشود و اختلاف در سلیقة مردم وضعیت تقاضا را مشخص میکند و به تعیین قیمت عوامل تولید میانجامد (Martinez, 2012: 256)؛ علاوه بر این تفکر غالب دربارة اقتصاد تجارت این بود که با گشودهشدن درهای تجارت (به تعبیر دیگر با کاهش هزینة تجارت) طرفین تجارت از بازشدن اقتصاد بهره خواهند برد؛ اما در عمل با وجود کاهش میزان هزینههای تجارت در جهان و گرایش کشورهای جهان به کاهش تعرفههای تجاری، تولید به سمت تمرکز بیشتر در بعضی مناطق جغرافیایی سوق یافت (Falcioglu & Akgungor, 2008: 306).
با انتقاد از رویکردهای پیشین، جغرافیای اقتصادی جدید[2] به منظور بیان پدیدة تجارت درونصنعتی و بین صنعتی در طول دهة 1980 و 1990 توسعه یافت (Falcioglu & Akgungor, 2008: 307). این رویکرد فرض میکند فعالیتها با افزایش بازگشت به مقیاس در مناطقی خوشهبندی میشوند که دسترسی به بازار داشته باشند و از مناطق پیرامونی فاصله میگیرند (1990: 56-57 ,Krugman & Venables). در این شرایط بهتدریج ساختار صنعتی منطقهای شکل میگیرد و الگوی پیشین تخصصیشدن منطقهای تغییر مییابد (Liang, 2004: 236). در این رویکرد بازدههای فزاینده، محرکی برای تخصصیشدن محسوب میشود. آثار ناشی از صرفههای هممکانی و شهرنشینی، هزینههای حملونقل و صرفههای ناشی از مقیاس و تخصصیشدن، بخشی از عوامل مؤثر در این رویکرد به شمار میآیند (داداشپور و احمدی، 1389: 59).
بهتازگی موج جدیدی از مطالعات نظری و تجربی شکل گرفته است که بر ارتباط بین تولید، همجواری جغرافیایی و صنایع محلی تأکید میکند (Barufi et al, 2016: 711).
کروگمن (1991) نشان داد تمرکز فعالیتهای اقتصادی درنتیجة تعامل بین نیروهای مرکزگرا شکل میگیرد. براساس دیدگاه وی، نخست به منظور صرفهجویی در هزینههای حملونقل، بنگاهها به تجمع در مکانهایی با دسترسی بهتر به بازار تمایل پیدا میکنند و افزایش تعداد بنگاهها منجر به تنوع کالاهای محلی میشود. درنتیجه شاخص قیمت کم محلی و افزایش واقعی دستمزدها، کارگران جدید را به مراکز شهری جذب میکند. این سازوکار دسترسی به بازار، با تقاضا برای کالای واسطه تقویت و تمام این ویژگیها سبب تشدید تمرکز میشود (Krugman, 1991: 485-487).
در اواخر قرن نوزدهم، مارشال[3] (1890) معتقد بود خوشهبندی صنعتی و تمرکز اقتصادی با سه زیربخش «مقیاس اقتصادی کالاهای واسطه، تجمع نیروی کار و سرریز دانش» روی میدهد (Kim, 2014: 364). وی بر این باور بود برای بنگاههای مربوط به یک صنعت، مکانگزینی در همجواری یکدیگر مزیت محسوب میشود؛ زیرا کارگران و بنگاهها از یکدیگر یاد میگیرند و این یادگیری به توسعة ایدههای جدید کمک میکند. تخصصیشدن در یک نوع خاص تولید به بنگاهها این امکان را میدهد که نیروی کار ماهر خود را از نیروهای ذخیرهشده در منطقه به واسطة همجواری فضایی دریافت دارند.
پورتر[4] (1990) از جنبة دیگری به موضوع سرریز دانش نگاه میکند و معتقد است رقابت بیش از انحصار منجر به نوآوری و سرریز دانش میشود (Roy, 2012: 5). وی به پیروی از مارشال بیان میکند خوشههایی از بنگاههای تخصصیشدة مشابه، تولید تمام بنگاهها را از طریق سرریز دانش افزایش میدهد. پورتر استدلال میکند رقابت محلی در زمینة تخصصیشدن صنایع متمرکز جغرافیایی، محرک رشد است (De Groot & De Vor, 2010: 5).
مطالعات انجامشده در سطح جهانی و داخلی، مبیّن نتایج جالب توجهی هستند. فالجیولو و آکگونگور[5] (2008) در پژوهشی با عنوان «الگوهای تخصصیشدن منطقهای و تمرکز منطقهای در صنعت تولید ترکیه» محرکهای تمرکز صنایع را در سطح مناطق و همچنین علل چنین تمرکزهایی را طی دورة 2000-1980 بررسی کردهاند. این مطالعه که با بهرهگیری از شاخصهایی نظیر ضریب جینی انجام شده است، نشان میدهد مناطق ترکیه تخصصیتر و صنایع متمرکزتر شدهاند؛ همچنین در زمینة بررسی نیروهای محرک تمرکز صنایع دیده شد بنگاهها به تمرکز در مناطقی با صرفههای اقتصادی ناشی از مقیاس تمایل دارند.
باروفی[6] و همکاران (2016) در پژوهشی تأثیر تمرکز بر توزیع صنعتی را در برزیل براساس نیروی کار رسمی بازار در سه سال 2004، 2008 و 2012 بررسی کردهاند؛ این تأثیر براساس پنج بخش اقتصادی تولید با فناوری کم، تولید با فناوری متوسط، تولید با فناوری پیشرفته، خدمات با دانش کم و خدمات با دانش زیاد ارزیابی شده است. نتایج یافتهها نشان میدهد برای بخشهای اول و دوم و چهارم منطبق بر دیدگاه مارشال با افزایش تمرکز، تخصصیشدن صنایع افزایش یافته است.
از دیگر پژوهشهای انجامشده دربارة موضوع تمرکز جغرافیایی و تخصصیشدن منطقهای، پژوهش لویی تریستارو[7] و همکاران (2002) برای مرکز مطالعات اتحادیة اروپاست. آنها در این پژوهش که دربارة کشورهای بلغارستان، مجارستان، استونی، رومانی و اسلوونی در سال 2002 انجام شده است، با بررسی دادههای اشتغال، نرخ تولید خالص داخلی و هزینههای عمومی طی دورة 1999 -1990 میلادی دریافتند در این دوره با افزایش تخصصیشدن منطقهای در کشورهای مدنظر، تمرکز جغرافیایی صنایع در آنها نیز افزایش یافته و رابطهای منطقی بین تمرکز فضایی و تخصصیشدن منطقهای برقرار است.
در ایران، مهرگان و تیموری (1391) در مقالهای با عنوان «محاسبة شدت تمرکز جغرافیای صنایع در بین استانهای کشور» شدت تمرکز صنعتی را در بین استانها محاسبه کردند. نتایج نشان داد بیش از نیمی از صنایع اقتصاد ایران تمرکز جغرافیایی بسیار شدید دارند؛ به طوری که صنعت تولیدی ماشینآلات اداری، حسابگر و محاسباتی با میزان 51% بیشترین تمرکز را دارند.
آنها در همین سال در مقالهای دیگر با عنوان «ارزیابی تمرکز جغرافیایی استانی صنعت و عوامل مؤثر بر میزان آن در ایران»، تمرکز جغرافیایی استانی در صنعت و عوامل مؤثر بر میزان آن را در ایران بررسی کردند. نتایج پژوهش نشان میدهد سه استان سمنان، قزوین و تهران به ترتیب بیشترین تمرکز جغرافیایی فعالیتهای مختلف را در خود دارند؛ همچنین سه عامل موجودی سرمایة انسانی، دسترسی به حملونقل و دسترسی به بازار مصرف به ترتیب بیشترین تأثیر معنادار را بر میزان تمرکز جغرافیایی صنایع در بین استانها دارند؛ با وجود این بررسی شواهد تجربی در ایران نشان میدهد در مقیاس استانهای کشور به بررسی تخصصیشدن و تمرکز جغرافیایی توجه کمتری شده است؛ از این رو پژوهش حاضر با هدف رفع این خلأ، این موضوع را بررسی میکند.
روششناسی پژوهش
روش مقاله کمّی و رویکرد آن توصیفی- تحلیلی است. جامعة آماری پژوهش استانهای کشور است و دادههای لازم برای شاخصهای اندازهگیری شامل اشتغال و ارزش افزوده از آمار سرشماری کارگاههای صنعتی ده نفر کارکن و بیشتر طی سه دورة 1376، 1385 و 1390 اقتباس شده است. برای دستیابی به هدف، روشهای تحلیل کمّی شامل ضریب جینی تمرکز، ضریب جینی تخصصیشدن و ضریب مکانی به کار رفته است. درنهایت با بهرهگیری از ضریب پیرسون، همبستگی بین تخصصیشدن و تمرکز جغرافیایی در بخشهای صنعتی مختلف ایران سنجیده و دادهها با نرمافزار آماری Excel و سیستم اطلاعات جغرافیایی (GIS) تجزیهوتحلیل شده است.
به منظور پاسخ به پرسشهای پژوهش، نخست از شاخص ضریب جینی تمرکز جغرافیایی، شاخص مرتبط و استخراجشده از مبانی نظری پژوهش، استفاده شده کهیکی از معروفترین شاخصهای نشاندهندة تمرکز فضایی است. این شاخص مقداری بین صفر و یک است که هرچه به صفر نزدیک باشد، نشاندهندة تمرکز کمتر و هرچه به عدد یک نزدیکتر باشد، نشاندهندة تمرکز بیشتر است. نحوة محاسبة آن به شرح زیر است (Falcioglu & Akgungor, 2008: 307-308):
سهم اشتغال صنعت i در منطقة j به کل اشتغال در صنعت i |
|
سهم اشتغال در منطقة j در اشتغال کل |
|
تعداد صنایع |
|
موقعیت منطقه در رتبهبندی Cj ها در حالت نزولی |
علاوه بر این برای بررسی الگوی تخصصیشدن صنایع، از دو ضریب جینی تخصصیشدن منطقهای و ضریب مکانی برای استانهای کشور استفاده شده است (Falcioglu & Akgungor, 2008: 308). نحوة محاسبة ضریب جینی تخصصیشدن منطقهای به شرح زیر است:
همچنین به منظور مشخصشدن انواع فعالیتهای صنعتی و شناسایی تخصصهای صنعتی در مناطق مختلف کشور، از ضریب مکانی، یکی از شاخصهای مهم و پرکاربرد، استفاده شده است (موسوی، 1385: 68). ضریب مکانی، معیار آماری است که نشان میدهد فعالیت اقتصادی خاصی در یک منطقه نسبت به کل متمرکزتر است؛ بدین ترتیب در صورتی که ضریب مکانی یک فعالیت صنعتی از عدد یک بزرگتر باشد، نشاندهندة فعال و متمرکزبودن این فعالیت صنعتی در منطقة مدنظر نسبت به کل اقتصاد است و بالعکس هرچه میزان ضریب بهرة مکانی در یک فعالیت صنعتی در منطقه بزرگتر باشد، نشاندهندة تخصص بیشتر منطقة مدنظر در آن فعالیت است. ضریب سهم مکانی براساس متغیرهای مختلفی چون ارزش افزودة فعالیتهای صنعتی، میزان اشتغال فعالیتهای صنعتی و ... محاسبه میشود. در این مقاله برای محاسبة ضریب مکانی فعالیتهای صنعتی برای استانهای ایران از ارزش افزودة فعالیتهای صنعتی استفاده شده است. روش محاسبة این شاخص به شرح زیر است:
LQ= (v.aij/ v.atj) / (v.ain/ v.atn)
در رابطة بالا:
v.aij، ارزش افزودة فعالیت صنعتی i ام در منطقة j، v.atj، ارزش افزودة بخش صنعت در منطقة j،
v.ain، ارزش افزودة فعالیت صنعتی i ام درکل کشور، v.atn، ارزش افزودة بخش صنعت در کل کشور است.
درنهایت نیز برای پاسخ به پرسش سوم پژوهش، با بهرهگیری از نرمافزار SPSS همبستگی بین تخصصیشدن و تمرکز جغرافیایی صنایع با محاسبة ضریب همبستگی پیرسونبررسی میشود. ضریب همبستگی پیرسون، میزان همبستگی خطی بین دو متغیر تصادفی را میسنجد. مقدار این ضریب بین ۱- تا ۱ تغییر میکند که ۱ به معنای همبستگی مثبت کامل، ۰ نبود همبستگی و ۱- همبستگی منفی کامل است.
cov کوواریانس، σ انحراف معیار متغیر X، μx میانگین متغیر X و E امید ریاضی را نشان میدهد.
یافتههای پژوهش
در این بخش از مقاله، اطلاعات بهدستآمده از شاخصهای متفاوت در سه بخش بررسی و تحلیل خواهد شد. در بخش اول، یافتههای مربوط به تمرکز جغرافیایی صنایع در دورههای 1376، 1385 و 1390 بررسی میشود؛ در بخش دوم، یافتههای مربوط به تخصصیشدن منطقهای در استانهای کشور تحلیل و در بخش سوم، رابطة بین تمرکز جغرافیایی و تخصصیشدن منطقهای در کشور مطالعه میشود.
یافتههای تحلیل تمرکز جغرافیایی صنایع
میزان ضریب جینی تمرکز جغرافیایی محاسبهشده برای هریک از فعالیتهای صنعتی کشور (جدول 2) نشان میدهد در سال 1376، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده، محصولات فلزی فابریکی به جز ماشینآلات و تجهیزات، تولید فلزات اساسی و صنایع و تولید مواد و محصولات شیمیایی، بیشترین میزان ضریب جینی تمرکز جغرافیایی را داشتهاند؛ در حالی که بخشهای بازیافت، تولید ماشینآلات اداری، حسابگر و محاسباتی، تولید ابزار پزشکی و ابزار اپتیکی کمترین ضریبهای جینی را داشتهاند. این موضوع نشاندهندة تمرکزنیافتن صنایع با فناوری جدیدتر در استانهای ایران است؛ در صورتی که صنایع با فناوری قدیمیتر و همچنین مبتنی بر منابع طبیعی بسیار متمرکز شدهاند. این بررسی در سال 1390 نشان میدهد دو گروه صنعتی تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی و تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی، همچنان بیشترین ضریب جینی تمرکز را دارند؛ حتی در دورة 14 سالة بررسیشده تمرکز این دو صنعت افزایش یافته است. صنعت تولید سایر وسایل حملونقل با 35 درصد افزایش ضریب جینی و صنعت تولید مواد غذایی و آشامیدنی با 22 درصد افزایش ضریب جینی، به صنایع متمرکز پیوستهاند. در این سال نیز صنایع با فناوری پیشرفتهتر همچنان کمترین میزان ضریب جینی را به خود اختصاص دادهاند؛ در حالی که صنایع با فناوری سنتی و مبتنی بر منابع متمرکزتر شدهاند.
نکتة جالب توجه در سه دورة مدنظر این است که در بیشتر صنایع، طی بازة زمانی 1385 – 1375 افزایش تمرکز روی داده است؛ اما این روند در بازة زمانی 1390 – 1385 معکوس بوده است؛ برای نمونه صنعت تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی در سال 1385 با 30 درصد افزایش در ضریب جینی تمرکز جغرافیایی نسبت به سال 1375 مواجه بوده است؛ اما در بازة زمانی 1390 -1385، تمرکز این صنعت 18 درصد کاهش یافته است. این موضوع، تغییر روند تمرکز را در صنایع نشان میدهد.
جدول 1. ضریب جینی تمرکز جغرافیایی صنایع کشور بین سالهای 90- 76 و تغییرات آن
ردیف |
فعالیت صنعتی |
سال 76 |
سال 85 |
سال 90 |
تغییر دورة 90-76 (درصد) |
|||
15 |
صنایع مواد غذایی و آشامیدنی |
0/437 |
0/652 |
0/536 |
22/654 |
|||
16 |
تولید محصولات از توتون و تنباکو ـ سیگار |
0/065 |
0/086 |
0/091 |
40/000 |
|||
17 |
تولید منسوجات |
0/421 |
0/498 |
0/300 |
-28/741 |
|||
18 |
تولید پوشاک ـ عملآوردن و رنگکردن پوست ـ خزدار |
0/243 |
0/256 |
0/386 |
58/847 |
|||
19 |
دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف و … |
0/326 |
0/437 |
0/410 |
25/766 |
|||
20 |
تولید چوب و محصولات چوبی و چوبپنبه |
0/418 |
0/352 |
0/561 |
34/210 |
|||
21 |
تولید کاغذ و محصولات کاغذی |
0/319 |
0/341 |
0/306 |
-4/075 |
|||
22 |
انتشار و چاپ و تکثیر رسانههای ضبطشده |
0/261 |
0/249 |
0/251 |
-3/831 |
|||
23 |
صنایع تولید زغال کک ـ پالایشگاههای نفت و … |
0/246 |
0/347 |
0/406 |
65/040 |
|||
24 |
صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی |
0/630 |
0/653 |
0/560 |
-11/111 |
|||
25 |
تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی |
0/764 |
0/987 |
0/806 |
5/497 |
|||
26 |
تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی |
0/793 |
0/812 |
0/842 |
6/179 |
|||
27 |
تولید فلزات اساسی |
0/656 |
0/652 |
0/594 |
-9/451 |
|||
28 |
تولید محصولات فلزی فابریکی بهجز ماشینآلات و تجهیزات |
0/658 |
0/634 |
0/578 |
-12/158 |
|||
29 |
تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده |
0/710 |
0/683 |
0/576 |
-18/873 |
|||
30 |
تولید ماشینآلات اداری و حسابگر و محاسباتی |
0/087 |
0/091 |
0/106 |
21/839 |
|||
31 |
تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی |
0/338 |
0/321 |
0/417 |
23/372 |
|||
32 |
تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی |
0/321 |
0/415 |
0/494 |
53/894 |
|||
33 |
تولید ابزار پزشکی و ابزار اپتیکی و... |
0/136 |
0/196 |
0/277 |
103/676 |
|||
34 |
تولید وسایل نقلیة موتوری و تریلر و... |
0/254 |
0/323 |
0/368 |
44/881 |
|||
35 |
تولید سایر وسایل حملونقل |
0/442 |
0/478 |
0/601 |
35/972 |
|||
36 |
تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندینشده |
0/305 |
0/319 |
0/297 |
-2/622 |
|||
37 |
بازیافت |
0/087 |
0/076 |
0/121 |
39/080 |
|||
متوسط |
0/387 |
0/428 |
0/429 |
21/306 |
|
|||
منبع: محاسبة نویسندگان
بررسی سهم اشتغال این فعالیتها در استانهای کشور نشان میدهد بین سالهای 1390 -1376، از میزان تمرکز فعالیتهای صنعتی در استان تهران کاسته شده و به سمت استانهای اصفهان، خراسان، آذربایجان شرقی و قزوین سوق پیدا کرده است (جدول 2). با درنظرداشتن افزایش ضریب جینی تمرکز جغرافیایی صنایع طی این دوره، درنتیجه صنایع کشور به سمت تمرکز جغرافیایی حرکت کردهاند؛ با این تفاوت که در پهنة سرزمینی، این تمرکز علاوه بر منطقة کلانشهری تهران، قطب پیشتاز توسعة کشور، به سوی مناطق پیرامونی و کلانشهری دیگر نیز سوق یافته است.
جدول 2. استانهای دارای بیشترین سهم اشتغال در فعالیتهای پیشرو
ردیف |
فعالیت صنعتی |
استان |
15 |
صنایع غذایی و آشامیدنی |
تهران، خراسان رضوی، خوزستان، آذربایجان شرقی، فارس |
24 |
صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی |
خوزستان، تهران، مرکزی، بوشهر، قزوین |
25 |
تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی |
تهران، اصفهان، قزوین، فارس، گیلان |
26 |
تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی |
اصفهان، تهران، یزد، قزوین، خراسان رضوی |
27 |
تولید فلزات اساسی |
اصفهان، خوزستان، مرکزی، تهران، یزد |
28 |
تولید محصولات فلزی فابریکی به جز ماشینآلات |
تهران، مرکزی، اصفهان، قزوین، مازندران |
29 |
تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده |
تهران، آذربایجان شرقی، اصفهان، مرکزی، خراسان رضوی |
35 |
تولید سایر وسایل حملونقل |
تهران، هرمزگان، مرکزی، بوشهر، قم |
منبع: محاسبة نویسندگان (1395)
بیشترین کاهش ضریب جینی تمرکز جغرافیایی در صنعت تولید منسوجات روی داده است که علت آن، واردات بیرویة پوشاک از مبادی رسمی و غیررسمی است. در صنایع تولید کاغذ و محصولات کاغذی، انتشار و چاپ و تکثیر رسانه، تولید مواد و محصولات شیمیایی، تولید فلزات اساسی، تولید محصولات فلزی فابریکی، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده و تولید مبلمان نیز ضریب جینی تمرکز با کاهش مواجه بوده است. این کاهش در بازة زمانی 1390 –1385 صورت گرفته است؛ با وجود این باز هم این صنایع تمرکز زیادی دارند. با توجه به افزایش ضریب جینی تمرکز جغرافیایی در 16 بخش صنعتی، فعالیتهای صنعتی کشور طی دورة زمانی مطالعهشده به سمت تمرکز جغرافیایی تمایل داشتهاند و این تمرکز عمدتاً در استانهای تهران، اصفهان، خراسان و آذربایجان شرقی بوده است.
تحلیل یافتههای مربوط به تخصصیشدن منطقهای
بررسیهای انجامشده دربارة ضریب جینی تخصصیشدن منطقهای (جدول 3) استانهای کشور در دورة 1390 -1376 و پایینبودن میزان این ضریب در استانها، نشان میدهد به طور کلی در کشور پدیدة تخصصیشدن منطقهای فعالیتهای صنعتی طی دورة زمانی مدنظر در حد بسیار کمی روی داده و افزایش
3 درصدی این ضریب نیز نشاندهندة این موضوع است. بررسی ضریب جینی تخصصیشدن منطقهای در سال 1376 نشان میدهد استانهای اصفهان، قزوین، تهران، مازندران، فارس و آذربایجان شرقی نسبت به بقیة استانها از ضریب جینی تخصصیشدن بالایی برخوردارند. در میان این استانها نیز اصفهان، قزوین و تهران ضریب جینی تخصصیشدن بالاتری دارند. در دورة زمانی مدنظر این ضریب برای استانهای اصفهان و تهران با کاهش مواجه بوده و استان قزوین روند تخصصیشدن خود را حفظ کرده است.
در سال 1390 استانهای کرمان، سمنان، خراسان رضوی و یزد به جمع استانهای با تخصص بیشتر پیوستهاند. همانطور که در جدول (4) نیز دیده میشود، این سه استان بیشترین افزایش را در ضریب تخصصیشدن داشتهاند. به طور کلی بیش از نیمی از استانها با کاهش این ضریب مواجه بودهاند؛ اما استان ایلام با 60 درصد کاهش در این ضریب، بیشترین سیر نزولی را در تخصصیشدن در بازة زمانی 14 سالة مدنظر داشته است.
بررسی ضریب مکانی فعالیتهای صنعتی این استانها در سال 76 (جدول 4) نشان میدهد استان اصفهان در فعالیتهای تولید فلزات اساسی، صنایع تولید زغال کک پالایشگاههای نفت و تولید منسوجات، استان قزوین در تولید سایر وسایل حملونقل، تولید ابزار پزشکی و ابزار اپتیکی، تولید منسوجات، صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی و تولید کاغذ و محصولات کاغذی و استان تهران در تولید ماشینآلات اداری و حسابگر محاسباتی، انتشار، چاپ و تکثیر رسانههای ضبطشده، تولید وسایل نقلیة موتوری و تریلر، دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف، تولید رادیو و تلویزیون، دستگاهها و وسایل ارتباطی، تولید ابزار پزشکی و ابزار اپتیکی، تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندینشده، صنایع تولید زغال کک پالایشگاههای نفت، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده و تولید محصولات فلزی فابریکی به جز ماشینآلات و تجهیزات تخصصی شدهاند.
استان مازندران در تولید چوب و محصولات چوبی و چوبپنبه، تولید پوشاک ـ عملآوردن و رنگکردن پوست ـ خزدار، تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندینشده، تولید سایر وسایل حملونقل، تولید منسوجات و صنایع مواد غذایی و آشامیدنی تخصصی شده است.
در استان فارس تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی بیشترین میزان تخصصیشدن را به خود اختصاص داده است.
استان آذربایجان شرقی به دلیل وجود مرکزی قوی چون تبریز، بیشترین میزان تخصصیشدن را در تولید پوشاک و چرم دارد.
استان گیلان نیز در صنعت تولید کاغذ و محصولات کاغذی، بیشترین ضریب تخصصیشدن را به خود اختصاص داده که این موضوع با توجه به دسترسی به منابع اولیه توجیهشدنی است.
جدول 3. ضریب جینی تخصصیشدن منطقهای در دورة 1390 -1376 در استانهای کشور و تغییرات در این دوره
استان |
سال 76 |
سال 85 |
سال 90 |
تغییرات در دورة1390-1376 (درصد) |
آذربایجان شرقی |
0/234 |
0/244 |
0/268 |
14/529 |
آذربایجان غربی |
0/176 |
0/133 |
0/131 |
-25/568 |
اردبیل |
0/092 |
0/111 |
0/145 |
57/608 |
اصفهان |
0/373 |
0/221 |
0/235 |
-36/997 |
ایلام |
0/136 |
0/081 |
0/054 |
-60/291 |
بوشهر |
0/107 |
0/092 |
0/085 |
-20/560 |
تهران |
0/289 |
0/228 |
0/218 |
-24/567 |
چهارمحال و بختیاری |
0/173 |
0/144 |
0/185 |
6/936 |
خراسان جنوبی |
0/068 |
0/040 |
0/048 |
-29/411 |
خراسان رضوی |
0/144 |
0/213 |
0/315 |
118/75 |
خراسان شمالی |
0/084 |
0/096 |
0/134 |
59/523 |
خوزستان |
0/211 |
0/167 |
0/160 |
-24/170 |
زنجان |
0/159 |
0/154 |
0/152 |
-4/402 |
سمنان |
0/160 |
0/207 |
0/321 |
100/625 |
سیستان و بلوچستان |
0/119 |
0/130 |
0/142 |
19/327 |
فارس |
0/244 |
0/174 |
0/172 |
-29/508 |
قزوین |
0/298 |
0/214 |
0/207 |
30/536 |
قم |
0/179 |
0/178 |
0/175 |
-2/234 |
کردستان |
0/180 |
0/152 |
0/145 |
-19/444 |
کرمان |
0/176 |
0/291 |
0/377 |
114/204 |
کرمانشاه |
0/200 |
0/181 |
0/187 |
-6/500 |
کهگیلویه و بویراحمد |
0/099 |
0/108 |
0/104 |
5/050 |
گلستان |
0/124 |
0/145 |
0/154 |
24/193 |
گیلان |
0/221 |
0/183 |
0/176 |
-20/362 |
لرستان |
0/139 |
0/112 |
0/114 |
-17/985 |
مازندران |
0/262 |
0/163 |
0/162 |
-38/167 |
مرکزی |
0/182 |
0/157 |
0/142 |
-21/978 |
هرمزگان |
0/103 |
0/101 |
0/100 |
-2/912 |
همدان |
0/181 |
0/135 |
0/131 |
-27/624 |
یزد |
0/170 |
0/174 |
0/214 |
25/882 |
متوسط |
0/176 |
0/157 |
0/170 |
2/706 |
بررسی این روند در سال 1390 نیز نشان میدهد استانهای کرمان و سمنان به ترتیب بیشترین رشد را در ضریب جینی تخصصی داشتهاند و به جمع استانهای با ضرایب تخصصی بالا در دورة زمانی پیشین پیوستهاند. این بررسی (جدول 5) نشان میدهد استان کرمان در تولید مبلمان، دباغی و عملآوردن چرم، تولید کاغذ و محصولات کاغذی، تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی، تولید محصولات فلزی فابریکی به جز ماشینآلات و تجهیزات، تولید سایر تجهیزات حملونقل، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده، تولید ابزار پزشکی و ابزار اپتیکی، تولید وسایل نقلیة موتوری و تریلر، تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی تخصصی شده است.
جدول 4. رتبههای برتر تخصصیشدن استانهای کشور و صنایع تخصصی آنها در سال 1376
رتبة استان |
نام استان |
صنایع تخصصی (ضریب مکانی) |
1 |
اصفهان |
تولید فلزات اساسی (9/2)، صنایع تولید زغال کک ـ پالایشگاههای نفت (5/2)، تولید منسوجات (9/1) |
2 |
قزوین |
تولید سایر وسایل حملونقل (2/4)، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی (1/3)، تولید منسوجات (1/4)، تولید مواد و محصولات شیمیایی (3/1)، تولید کاغذ و محصولات کاغذی (3/1) |
3 |
تهران |
تولید ماشینآلات اداری و حسابگر و محاسباتی (14/3)، انتشار و چاپ و تکثیر رسانههای ضبطشده (6/2)، تولید وسایل نقلیة موتوری و تریلر (3/2)، دباغی و عملآوردن چرم (2/2)، تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی (8/1)، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی (7/1)، تولید مبلمان (7/1)، تولید زغال کک و پالایشگاههای نفت (5/1)، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده (4/1)، تولید محصولات فلزی فابریکی به جز ماشینآلات و تجهیزات (3/1) |
4 |
مازندران |
تولید چوب و محصولات چوبی (9/12)، تولید پوشاک (17/2)، تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندینشده (01/2)، تولید سایر وسایل حملونقل (96/1)، تولید منسوجات (89/1)، صنایع مواد غذایی و آشامیدنی (52/1) |
5 |
فارس |
تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی (5/9)، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی (1/2)، صنایع تولید مواد و محصولات شیمیایی (18/1)، صنایع مواد غذایی و آشامیدنی (7/1)، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (5/1) |
6 |
آذربایجان شرقی |
تولید پوشاک ـ عملآوردن و رنگکردن پوست ـ خزدار (1/7)، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده (3/3)، دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف و... (5/1)، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (28/1) |
7 |
گیلان |
تولید کاغذ و محصولات کاغذی (8/3)، تولید ماشینآلات مولد برق و دستگاههای برقی (2/2)، تولید پوشاک (69/1)، تولید منسوجات (67/1)، دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف (63/1)، تولید چوب و محصولات چوبی و چوبپنبه (59/1)، تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندینشده (49/1)، صنایع مواد غذایی و آشامیدنی (41/1) |
8 |
خوزستان |
تولید کاغذ و محصولات کاغذی (4/4)، تولید فلزات اساسی (2/4)، تولید مواد و محصولات شیمیایی (8/2) |
منبع: محاسبة نویسندگان
جدول 5. رتبههای برتر تخصصیشدن استانهای کشور و صنایع تخصصی آنها در سال 1390
رتبة استان |
نام استان |
صنایع تخصصی (ضریب مکانی) |
1 |
کرمان |
تولید فلزات اساسی (71/4)، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی (05/3) |
2 |
سمنان |
تولید مبلمان (5/4)، دباغی و عملآوردن چرم (75/3)، تولید کاغذ و محصولات کاغذی (43/3)، تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی (38/3)، تولید محصولات فلزی فابریکی به جز ماشینآلات و تجهیزات (77/1)، تولید سایر تجهیزات حملونقل (74/1)، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده (64/1)، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی (39/1)، تولید وسایل نقلیة موتوری و تریلر (26/1)، تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی (25/1) |
3 |
خراسان رضوی |
تولید منسوجات (02/3)، تولید پوشاک (38/2)، مواد غذایی و آشامیدنی (04/2)، تولید وسایل نقلیة موتوری، تریلر و نیمتریلر (02/2)، دباغی و عملآوردن چرم (6/1)، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی (5/1)، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (35/1) |
4 |
اصفهان |
تولید فلزات اساسی (15/3)، تولید منسوجات (04/2)، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی (76/1)، تولید زغال کک، پالایشگاه نفت و سوختهای هستهای (59/1)، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده (32/1) |
5 |
آذربایجان شرقی |
تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده (92/4)، دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف (99/3)، تولید کاغذ و محصولات کاغذی (68/1)، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (28/1) |
6 |
تهران |
انتشار، چاپ و تکثیر رسانههای چاپشده (17/3)، تولید پوشاک (34/2)، تولید ماشینآلات اداری، حسابگر و محاسباتی (24/2)، تولید رادیو و تلویزیون و دستگاههای ارتباطی (13/2)، تولید محصولات از توتون و تنباکو (98/1)، دباغی و عملآوردن چرم (79/1)، تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده (59/1)، تولید ماشینآلات مولد برق و دستگاههای برقی (54/1)، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی (49/1) |
7 |
یزد |
تولید منسوجات (73/3)، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی (27/3)، تولید فلزات اساسی (7/2)، تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی (71/1) |
8 |
قزوین |
تولید ماشینآلات اداری، حسابگر و محاسباتی (05/4)، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی (92/2)، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی (65/2)، تولید منسوجات (98/1)، تولید محصولات کانی غیرفلزی (8/1)، تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندینشده (71/1)، تولید کاغذ و محصولات کاغذی (47/1)، تولید محصولات فلزی فابریکی به جز ماشینآلات و تجهیزات (45/1) |
منبع: محاسبة نویسندگان
در دورة 1390 -1376، استانهای خراسان رضوی، کرمان، سمنان، خراسان شمالی، اردبیل، قزوین، یزد، گلستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان شرقی و چهارمحال و بختیاری برخلاف استانهای دیگر کشور که شاهد رشد منفی در ضریب جینی تخصصیشدن منطقهای بودهاند، در این ضریب رشد صعودی داشتهاند و به سمت تخصصیشدن پیش رفتهاند. در میان آنها، استانهای خراسان رضوی، کرمان و سمنان، بیشترین رشد را در ضریب جینی تخصصیشدن داشتهاند.
براساس بررسیهای انجامشده دربارة ضرایب مکانی فعالیتهای این استانها در دورة 1390 -1376، مشخص شد هریک از این استانها در کدام بخش فعالیتی تخصصی شدهاند؛ علاوه بر این استانهای اصفهان، قزوین و تهران در سال 1376، استانهای کرمان، آذربایجان شرقی و تهران در سال 1385 و استانهای کرمان، سمنان و خراسان رضوی در سال 1390 به نسبت بقیة استانهای کشور، از ضریب جینی تخصصیشدن بالاتری برخوردار بودهاند. در این دوره، استان تهران از میان فعالیتهای یادشده، فقط در فعالیتهای صنعتی تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی و تولید مبلمان و مصنوعات طبقهبندینشده رشد مثبت در ضریب مکانی و تمایل به افزایش تخصص داشته است و بقیة فعالیتهای تخصصی، رشد منفی داشتهاند؛ ضمن اینکه بعضی صنایع نظیر صنایع تولید زغال کک و پالایشگاههای نفت از حالت تخصصی در تهران خارج شدهاند. علاوه بر تهران، استان اصفهان طی دورة مطالعهشده در بین فعالیتهای صنعتی، فقط در صنایع تولید منسوجات رشد مثبت در ضریب مکانی داشته است که نشاندهندة قطبیشدن دوبارة این صنعت در استان اصفهان با توجه به قدمت صنعت در منطقة یادشده است. به طور خلاصه مقایسة تغییرات بین سالهای یادشده حاکی است با گذشت زمان، علاوه بر مناطق کلانشهری اصلی کشور مانند منطقة کلانشهری تهران و اصفهان که همزمان از تخصص و تنوع صنعتی گستردهای برخوردارند، استانهای کرمان، سمنان، خراسان، گیلان، قزوین و... نیز گرایش به سمت تخصصشدن داشتهاند که این امر، گواه روند دورشدن فعالیتهای صنعتی کشور از مناطق مرکزی به سمت استانهای پیرامونی است (شکل 1).
شکل 1. ضریب جینی تخصصیشدن برای استانهای کشور (1390 - 1376) منبع: محاسبة نویسندگان
بررسی رابطة تمرکز جغرافیایی صنایع و ضریب تخصصیشدن منطقهای
نتایج بهدستآمده از مطالعات تمرکز جغرافیایی صنایع نشان داد در بازة بررسیشده استانهای تهران، اصفهان، خراسان، آذربایجان شرقی، یزد، سمنان، کرمان و قزوین، محل تجمع فعالیتهای پیشرو صنعت کشور و متمایل به تمرکز جغرافیایی بودهاند؛ از سوی دیگر در همین دوره، با توجه به شاخص تخصصیشدن منطقهای، این استانها از ضریب تخصصی بالایی برخوردار بودهاند و تمایل به تخصصیشدن داشتهاند.
در دورة 1390 -1376 با توجه به مقایسة نتیجة استانهای تخصصیشده و صنایع تخصصیترشده در آن استانها درمییابیم فعالیتهای صنایع مواد غذایی و آشامیدنی، تولید محصولات از توتون و تنباکو، سیگار، تولید منسوجات، دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف، تولید چوب و محصولات چوبی و چوبپنبه، انتشار، چاپ و تکثیر رسانههای چاپشده، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی، صنعت تولید ماشینآلات و تجهیزات طبقهبندینشده، تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی، تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی و تولید سایر وسایل حملونقل نیز تخصصیتر شدهاند.
براساس نتایج ضریب تمرکز جغرافیایی، در بازة زمانی 1390 – 1376 فعالیتهای صنایع مواد غذایی و آشامیدنی، تولید محصولات از توتون و تنباکو، سیگار، تولید پوشاک، دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف، تولید چوب و محصولات چوبی و چوبپنبه، صنایع تولید زغال کک و پالایشگاههای نفت، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی، تولید ماشینآلات اداری و حسابگر و محاسباتی، تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی، تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی، تولید وسایل نقلیة موتوری و تریلر، تولید سایر وسایل حملونقل و بازیافت با افزایش تمرکز در بازة بررسیشده مواجه بودهاند.
با مقایسة استانهای دارای تمرکز فعالیتهای صنعتی در دورة 1390-1376 و استانهای تخصصیشده در همین دوره درمییابیم تمرکز جغرافیایی صنایع در استانهای تهران، اصفهان و خراسان با تخصصیشدن در بعضی صنایع نیز همراه بوده است. حال برای اثبات این مدعا، ضریب همبستگی پیرسون را با بهرهگیری از نرمافزار SPSS برای بررسی همبستگی بین ضریب تخصصیشدن فعالیتهای صنعتی و ضریب جینی تمرکز جغرافیایی آنها محاسبه میکنیم (جدول 6). ضریب پیرسون، همبستگی مثبت بین ضریب تخصصیشدن و ضریب تمرکز جغرافیایی را در تمامی استانهای تخصصیشده نشان میدهد؛ اما این ضریب فقط برای استان تهران معنادار نیست؛ این موضوع با روند افزایش تمرکز و کاهش تخصصیشدن در تهران توجیهشدنی است.
جدول 6. همبستگی بین ضریب تخصصیشدن فعالیتهای صنعتی و ضریب جینی تمرکز جغرافیایی آنها
استان تخصصیشده |
ضریب همبستگی پیرسون |
Sig* |
معناداری همبستگی |
اصفهان |
126/0 |
036/0 |
+ |
آذربایجان |
245/0 |
026/0 |
+ |
خراسان رضوی |
101/0 |
044/0 |
+ |
تهران |
078/0 |
081/0 |
- |
سمنان |
182/0 |
040/0 |
+ |
قزوین |
066/0 |
046/0 |
+ |
کرمان |
431/0 |
022/0 |
+ |
یزد |
320/0 |
013/0 |
+ |
* در صورتی که این آماره مقدار کمتر از 05/0 داشته باشد، ضریب همبستگی بین دو متغیر معنادار خواهد بود. منبع: نویسندگان (1395)
نتیجهگیری
نتایج بهدستآمده از مقاله نشاندهندة روند افزایشی تمرکز فضایی فعالیتهای صنعتی در مناطق کلانشهری و بعضی مناطق نوظهور در کشور است. بعضی از دلایل گرایش به قطبیشدن در این مناطق به وجود صرفهجویی ناشی از مقیاس، اهمیت و وجود افزایش برگشت به مقیاس، تقاضای مؤثر برای تولیدات فعالیتهای صنعتی کشور و بازار بزرگ اصلی در این مناطق بازمیگردد که موجب افزایش تمایل صنایع تولیدی به تمرکز جغرافیایی شده است (داداش پور و فتح جلالی، 1392: 16).
مقایسة تفضیلی نشان میدهد در بعضی استانها و همچنین در بیشتر بخشهای فعالیتی، افزایش تمرکز با افزایش تخصصیشدن همراه بوده است؛ به نحوی که افزایش سهم اشتغال و تمرکز صنایع در استانهای تهران، اصفهان، خراسان، آذربایجان شرقی، خوزستان، فارس، یزد و قزوین با افزایش تخصصیشدن این استانها در فعالیتهای صنایع مواد غذایی و آشامیدنی، تولید محصولات از توتون و تنباکو، سیگار، تولید پوشاک، دباغی و عملآوردن چرم و ساخت کیف، تولید چوب و محصولات چوبی و چوبپنبه، تولید محصولات لاستیکی و پلاستیکی، تولید سایر محصولات کانی غیرفلزی، تولید ماشینآلات اداری و حسابگر و محاسباتی، تولید ماشینآلات مولد و انتقال برق و دستگاههای برقی، تولید رادیو و تلویزیون و دستگاهها و وسایل ارتباطی، تولید ابزار پزشکی و اپتیکی و تولید سایر وسایل حملونقل همراه بوده است.
با درنظرگرفتن نتایج ضریب تمرکز جغرافیایی، این فعالیتها در بازة زمانی مدنظر مقاله افزایش تمرکز جغرافیایی نیز داشتهاند؛ همچنین بررسی همبستگی بین تخصصیشدن و تمرکز صنایع در استانهای ایران، گواه وجود رابطة معنادار مثبت بین این دو شاخص است؛ به این ترتیب نتایج تمرکز جغرافیایی برای فعالیتها و استانها با نتایج تخصصیشدن و ضریب همبستگی همسوست و با افزایش تخصصیشدن صنایع، افزایش تمرکز جغرافیایی رخ داده است.
نتیجة این پژوهش دربارة وجود رابطه بین تخصصیشدن صنایع در استانها و تمرکز صنایع با بیشتر پژوهشهای مرتبط در زمینة ارتباط بین تخصصیشدن و تمرکز صنایع نظیر کشورهایی چون ترکیه (Falcioglu & Akgungor, 2008)، اتحادیة اروپا (Traistaru et al, 2002) و برزیل (Barufi et al, 2016) همسو بوده است؛ همچنین یافتة این پژوهش مبتنی بر تمرکز فضایی در دستکم نیمی از زیربخشهای صنعتی با نتایج مقالة مهرگان و تیموری (1391) با عنوان «محاسبة شدت تمرکز جغرافیایی صنایع در بین استانهای کشور» همراستاست. مقالة اخیر نشان میدهد بیش از نیمی از صنایع اقتصاد ایران تمرکز جغرافیایی بسیار شدید دارند. این صنایع عمدتاً در استانهای تهران و اصفهان تمرکز داشتهاند؛ ولی روند این تمرکز در پهنة فضایی سرزمینی، نشاندهندة کاهش سهم تمرکز در این استانها (توسعهیافتهتر و مرکزیتر) و توزیع آنها در مناطق پیرامونی مانند استانهای خوزستان، خراسان و یزد (کمتر توسعهیافته و پیرامونی) و نویدبخش حرکت به سوی تعادل فضایی در پهنة سرزمینی است؛ علاوه بر این روند تخصصیشدن فعالیتها در استانهای کشور، به طور کلی نشاندهندة کاهش تمایل صنایع به تخصصیشدن منطقهای است؛ همچنین با توجه به ماهیت صنایع در حال تخصصیشدن در استانهای کشور، تمایل استانهای توسعهیافتهتر کشور مانند تهران به سمت تخصصیشدن در صنایع با فناوری پیشرفته است و از سوی دیگر، تمایل استانهای کمتر توسعهیافته به سمت تخصصیشدن در فعالیتهای با فناوری سنتی، نیازمند نیروی کار ارزان و غیرمتخصص و منبع- پایه است.
معناداربودن رابطة بین تمرکز جغرافیایی و تخصصیشدن یک امتیاز است؛ زیرا دولت برای تنظیم تمرکز جغرافیایی در بین استانها و مناطق مختلف کشور و در جهت ایجاد توسعهای هماهنگ در استانهای محروم، سیاستهای محرک تخصصیشدن صنایع وضع کرده است و در مقابل از تخصصیشدن همة صنایع در استانهای برخوردارتر جلوگیری میکند.
ازجمله توصیههای این پژوهش در امر تمرکز جغرافیایی و تخصصیشدن منطقهای، تقویت جریان بهوجودآمده در زمینة کاهش تمرکز و تخصص صنایع در استانهای توسعهیافتهای نظیر تهران و اصفهان و افزایش آن در استانهای پیرامونی و کمتر توسعهیافتة کشور است؛ همچنین پیشنهاد میشود سازمانهای مرتبط با فعالیتهای صنعتی کشور ازجمله وزارت صنعت، معدن و تجارت و شرکت شهرکهای صنعتی و سازمانهای برنامهریز ازجمله سازمان مدیریت و برنامهریزی ریاست جمهوری برای سیاستهای توسعة صنعتی و آمایش منطقهای خود به صنایع تخصصیشده توجه ویژهای کنند.
به دلیل گستردگی پژوهش، متغیرهایی که در این پژوهش در توزیع و تمرکز به کار گرفته شدند، تعداد شاغلان زیربخشهای مختلف صنعتی و ارزش افزوده بودند. برای مطالعات بیشتر میتوان پژوهشهای دیگری در حوزة تمرکز جغرافیایی صنایع براساس متغیرهایی مانند بهرهوری کارگاههای صنعتی، میزان سرمایهگذاری بنگاههای صنعتی، تعداد بنگاهها، دادة رفتوآمد به محل سکونت و کار و ... انجام داد. پرسشهای پژوهش به الگوی توزیع صنایع براساس متغیرهای یادشده توجه دارد. در همین راستا پیشنهاد میشود در پژوهشی رابطة بین فاصله تا شبکة ارتباطی و تمرکز اشتغال در زیربخشهای صنعتی در سطح کشور بررسی شود.