نوع مقاله : مقاله پژوهشی
نویسندگان
1 استادیار گروه ترویج و آموزش کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
2 دانشجوی کارشناسی گروه اقتصاد کشاورزی، دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان، ملاثانی، ایران
چکیده
کلیدواژهها
موضوعات
عنوان مقاله [English]
نویسندگان [English]
Today, climate changes are the most serious challenges facing humans. The climate change refers to any change in the climate over time which is primarily due to natural changes or human activities. Drought is one of the most dangerous climate changes affecting a wide range of climates and ecosystems and the affected geographical areas have increased sharply in the last four decades. In this regard, the outlook for the drought situation in Iran over the next 30 years shows that drought in the country will increase and during 2025, 2032, 2035, and 2039 most parts of the country will face a severe drought. Meanwhile, the drought situation in 2039 will be much more critical. This is because most of our country is in the realm of arid and semi-arid climates of the world. Iran alone has more severe arid, arid, and semi-arid areas than most of the Europe. During the last 40 years, 27 different drought phenomena have occurred in the country. Therefore, some experts believe that drought is a climatic reality in Iran. The location of more than 50% of Iran's area in arid and low water regions causes drought periods and its effects to overcome wet periods. Areas that are climatically arid and semi-arid are prone to the effects of drought. In this regard, the most vulnerable class of the society, which are farmers, are more severely affected by this natural disaster, because farmers' reliance on dry farming can increase vulnerability and affect the lives of farmers. Therefore, in case of drought, it is necessary to review the living conditions of rural households and identify factors affecting them. Rural households in Hindijan County, like other rural areas in Khuzestan province, have faced many challenges in recent years due to drought and increasing dust, and their living standards have dramatically decreased. In this regard, the present study was conducted with the general aim of explaining the cognitive factors affecting farmers’ tendency towards livability in drought conditions. The statistical population of the study consisted of all rural households in Hendijan County located in Khuzestan province, the total number of which was 1906 households. By using Krejcie and Morgan Table, 230 of them were selected by the stratified sampling method with a proportional assignment. The data collection tool was a standard questionnaire whose validity was confirmed by a panel of experts. Its construct validity and reliability were confirmed by Cronbach's alpha and combined reliability. In this study, the Theory of Planned Behavior (TPB) was used as the basis. The results showed that attitude, moral norms, adaptation knowledge, self-efficacy, and sense of belonging had a positive and significant effect on the tendency of rural households to live in drought conditions. While individual identity and perceived behavioral variables did not have a significant effect on the intention of rural households towards livability. It should be noted that the independent variables accounted for 84.5% of the variance of the dependent variable (intention of rural households to livability). In this regard, according to the results of the research, it is suggested that by improving the knowledge of adaptability and self-efficacy of rural households, they can improve their livability in drought conditions.
کلیدواژهها [English]
مقدمه
پیشبینی میشود به دلیل تغییرات اقلیمی و خشکسالی، بهرهوری بخش کشاورزی در مناطق خشک و نیمهخشک به میزان چشمگیری کاهش یابد و سطح زیستپذیری خانوارهای روستایی را با چالش اساسی مواجه کند (Foster & Rosenzweig‚ 2010: 14; Zhang et al., 2017: 8- 31)؛ چنانکه خشکسالیهای پیدرپی در طول سالهای گذشته به کاهش 80درصدی تولیدات بخش کشاورزی در کشورهای در حال توسعه منجر شده است (Knox et al., 2012: 32- 34). براساس گزارش سازمان ملل در آیندهای نزدیک 18 کشور جهان با کمبود آب مواجه خواهند شد و پیشبینی میشود تا سال 2025 بیش از دوسوم جمعیت جهان در شرایط کمبود جدی آب قرار گیرند (Pozzi et al., 2015: 112- 191).
شاخص وضعیت بحران آب در کشور ما نشان میدهد این بحران به علت قرارگرفتن ایران در منطقة خشک و نیمهخشک بهمراتب نامطلوبتر از دیگر نقاط دنیاست (خورانی و خواجه، 1393: 85)؛ به همین دلیل خشکسالی با شدتی متفاوت هرساله در سطح استانها و هر پنج سال یکبار بهطور گسترده در کشور روی داده است (سواری و همکاران، 1397: 18)؛ از این رو برخی متخصصان معتقدند خشکسالی، یک واقعیت اقلیمی در کشور به شمار میرود (امیرخانی و چیذری، 1388: 118). واقعشدن بیش از 50درصد مساحت کشور در مناطق خشک و کمآب موجب میشود دورههای خشکسالی و آثار ناشی از آن بر دورههای ترسالی غلبه کند. مناطقی که ازنظر اقلیمی خشک و نیمهخشک هستند، استعداد پذیرش آثار سوء ناشی از خشکسالی را دارند. در این زمینه آسیبپذیرترین قشر جامعه یعنی کشاورزان بیشتر از این بلای طبیعی تأثیر میپذیرند؛ زیرا تکیة آنها بر کشاورزی بهویژه سیستم کشاورزی دیم است (غلامی و علیبیگی، 1393: 611- 683)؛ از سوی دیگر آثار پدیدة خشکسالی بر مناطق شهری و روستایی یکسان نیست و بررسی شیوههای مقابله و راهبردهای کشاورزان در طول این دوران برای جلوگیری از پیامدهای این بحران یا کاهش آثار آن حائز اهمیت است و یکی از چالشهای عمدة زمان حاضر به شمار میرود (دلفیان و همکاران، 1397: 79- 92).
نتایج بررسی وضعیت خشکسالی در استان خوزستان نیز همانند سایر نقاط کشور نشان میدهد در سالهای اخیر در تمام ایستگاههای سینوپتیک، خشکسالی با شدتهای مختلف رخ داده است (بنینعیمه و همکاران، 1397: 14). بحران ریزگردهای خوزستان براثر خشکسالیهای زیاد امروزه بر کسی پوشیده نیست و در چند سال اخیر عرصه را بر فعالیتهای انسانی تنگ کرده است (راحمی اردکانی و همکاران، 1397: 40). در شهرستان هندیجان نیز در چند سال اخیر شدت وضعیت خشکسالی افزایش یافته است (مهریچروده و بنینعیمه، 1392: 12). از مهمترین پیامدهای خشکسالی در این شهرستان، افزایش پدیدة گردوغبار و کاهش زیستپذیری خانوارهای روستایی است؛ زیرا بیشتر خانوارها راهبردهای مقابلهای و ظرفیت سازگاری مناسبی در این زمینه نداشتند (سواری و مرادی، 1398: 12)؛ از سوی دیگر در مناطق روستایی شهرستان هندیجان عمدتاً به دلیل نبود زیرساختهای اقتصادی و تنوع شغلی در شرایط خشکسالی، سطوح زیستپذیری خانوارهای روستایی بیش از هر زمان دیگری کاهش یافته است (همان). در چنین شرایطی مهمترین اقدام کشاورزان برای بهبود زیستپذیری خود و جلوگیری از کاهش بیش از حد محصولات کشاورزی، سازگاری و انجام اقدامات انطباقی است (Khanal et al., 2018: 147). زیستپذیری در شرایط خشکسالی به تلاش جوامع انسانی برای کاهش آسیبهای خشکسالی با استفاده از فرصتهای سازگاری بهمنظور مقاومسازی معیشت اشاره دارد (IPCC, 2014)؛ بنابراین کشاورزان برای مدیریت مناسب خشکسالی به راهبردهای مناسب سازگاری نیازمندند (Keshavarz & Karami, 2014: 56; Keshavarz et al., 2017: 230).
تعدادی از پژوهشها در کشورهای در حال توسعه راهبردهای سازگاری کشاورزان را در مقابله با خشکسالی مشخص کردهاند (Deressa et al., 2011: 31; Bryan et al., 2013: 35; Alauddin & Sarker 2014: 213; Shikuku et al., 2017: 245; Rahut & Ali‚ 2017: 525). تعدادی از این پژوهشها بر مدیریت سطح مزرعه بهمثابة پاسخ سازگار تأکید داشتند که شامل تغییر نوع محصول، کاشت درخت، حفظ آب و خاک، تغییر تاریخ کاشت و تنوع زراعی است (Below et al., 2012: 235; Deressa et al., 2011: 31; Tesfaye & Seifu‚ 2016: 270; Ubisi Nomcebo et al., 2017: 27) و تعدادی دیگر بر افزایش تحصیلات، درآمد، دسترسی به اعتبارات و خدمات و مسائل اقتصادی تأکید کردهاند (Adimassu & Kessler‚ 2016: 13; Ubisi Nomcebo et al., 2017: 27)؛ با این حال بیشتر پژوهشها برای بهبود سطح زیستپذیری خانوارهای روستایی بر سطح فناوریهای سازگار با خشکسالی تأکید داشته و به عوامل روانی نیز توجه کردهاند که اساس رفتار زیستپذیری کشاورزان است و آن را ضروری دانستهاند (Foster & Rosenzweig‚ 2010: 125; Zarafshani et al., 2012: 130)؛ زیرا رفتار زیستپذیر انسانی نقش مهمی در سلامت محیط ایفا میکند و بقای طولانیمدت جامعة انسانی نیازمند اتخاذ رفتارهای فردی و سیاستهای سازمانی سازگار با محیطزیست است (Hirsh, 2014: 240)؛ بنابراین توجه به مسائل روانشناختی به مداخلههای مؤثر برای سازگاری و افزایش زیستپذیری در خانوارهای روستایی منجر میشود (Kichamu et al., 2018: 2680)؛ زیرا درک و تمایل کشاورزان، پیششرط کلیدی در انتخاب رفتارهای سازگار در شرایط خشکسالی است (Yegbemey et al., 2014: 238)؛ بنابراین زمانی که کشاورزان تمایلی به زیستپذیری در شرایط خشکسالی نداشته باشند، قطعاً تلاشی برای تغییر رفتار و انتخاب راهبردهای مقابله با خشکسالی نخواهند داشت (Yaro et al., 2016: 82)؛ از این رو برای بررسی عوامل روانشناختی تأثیرگذار بر زیستپذیری کشاورزان در شرایط خشکسالی و تغییرات اقلیمی در پژوهشهای گذشته، بیشتر بر نظریههای روانشناسی تأکید کردهاند (Artikov et al., 2006: 1214)؛ در این میان رفتار برنامهریزیشده، معروفترین نظریة رفتاری در روانشناسی است که بهمنظور سنجش عامل تأثیرگذار بر تمایل به کار برده میشود (Yazdanpanah et al., 2015: 83; Fengjiao et al., 2013: 3147; Sawitr et al., 2015: 33; Alzahrani et al., 2017: 251; Goh et al., 2017: 127; Ajzen, 1991: 211). این نظریه درحقیقت تکاملیافتة نظریة منطقی فیشبین و آیزن است که در سال 1975 مطرح کردند (Koen et al., 2013: 48). نظریة رفتار برنامهریزیشده بهطور فزاینده بهمثابة یک چهارچوب متداول و محبوب برای پیشبینی و تبیین مداخلات تغییر رفتار استفاده شده است (سورانی و احمدوند، 1398: 17). نظریة رفتار برنامهریزیشده با در نظر گرفتن تعامل بین عوامل فردی، اجتماعی و محیطی، ابزاری ارزشمند و قوی برای پیشبینی تمایلات و نیتهای رفتاری به شمار میرود (Rahmanian et al., 2012: 144)؛ بنابراین مدل پایة نظریة رفتار برنامهریزیشده سه عامل نگرش، هنجار ذهنی و کنترل رفتار درکشده است که بر تمایل افراد به یک رفتار خاص تأثیر میگذارند؛ اما پژوهشگران مختلف با توجه به موضوع و رفتار مخاطب بررسیشده برای توسعة رفتار برنامهریزیشده اقدام کردهاند (Yazdanpanah et al., 2015: 83). آیزن (2002) خود بهمثابة یکی از بنیانگذاران این نوع رفتارشناسی بیان میدارد برای بهبود این نظریه باید مؤلفهها و ساختارهای ارتباطی جدیدی را مدنظر قرار داد؛ بنابراین بسیاری از پژوهشگران متغیرهای دیگری را مطالعه کردهاند که در این چهارچوب قرار ندارد (Yadav & Pathak, 2016: 128)؛ بر این اساس در این پژوهش با بررسی پژوهشهای پیشین دربارة تمایلات زیستپذیری، چهار متغیر دانش سازگاری، هویت فردی، خودکارآمدی و احساس تعلق به این چهارچوب اضافه شد که در ادامه چرایی علت افزودن متغیرهای یادشده توضیح داده خواهد شد.
آگاهیها و اطلاعات سازگاری مستقیماً بر تمایل تأثیرگذار است. درواقع آگاهی، هم بر رفتارهای ناآگاهانه مانند عادتها و واکنشهای غیرارادی و هم بر رفتارهای آگاهانه مانند نگرش، تمایل و خودادراکی تأثیر میگذارد (Gregory & Di leo, 2003: 1296). سطح پاسخ کشاورزان به مقابله با خشکسالی در میزان دانش سازگاری آنان نهفته است؛ زیرا کشاورزانی که از دانش سازگاری بیشتری برخوردارند، معمولاً توان سازگاری بیشتری نیز دارند (سواری و شوکتیآمقانی، 1398: 42).
یافتههای پژوهشگران حاکی است دانش سازگاری هم بر نگرش و هم بر تمایل به زیستپذیری در شرایط تهدیدآمیز مخاطرات طبیعی تأثیر دارد (Bremer & Linneluecke, 2017: 521)؛ همچنین در پژوهشهای دیگری به ارتباط بین دانش با نگرش و تمایل اشاره داشته و بیان کردهاند دانش علاوه بر پیشدرآمد سازگاری، سازهای مهم برای مقابله با تغییرات آبوهوایی است (آزادی و همکاران، 1397: 134). درواقع سطح دانش فرد با نگرش به تصمیم فرد تأثیرگذار است (صافی سیس و همکاران، 1398: 22).
علاوه بر دانش سازگاری، بسیاری از پژوهشها بر اهمیت خودکارآمدی برای بهبود توان مقابلهای افراد درزمینة شناخت و سطح بهکارگیری راهبردهای سازگاری و مقابلهای با خشکسالی تأکید داشتهاند (Kiu et al., 2014: 173). خودکارآمدی از مهمترین متغیرهای نظریة انگیزش حفاظت است و از آن بهمثابة مهمترین متغیرهای پیشبینیکنندة تمایلات رفتاری نام برده میشود؛ زیرا خودکارآمدی افراد نقش مهمی در ایجاد انگیزه و تمایل به رفتار مناسب در مقابله با یک موقعیت استرسزا دارد (Goulao, 2014: 246). خودکارآمدی درواقع نوعی باور کنترلی است که ممکن است تسهیلکننده یا ممانعتکنندة تمایل به زیستپذیری و رفتارهای سازگاری مناسب باشد (De Leeuw et al., 2015: 138; Yazdanpanah et al., 2015: 573). پژوهشگران اظهار داشتهاند هرقدر افراد در شرایط بحرانی از خودکارآمدی بیشتری برخوردار باشند، نگرش و تمایل به موفقیت بیشتری دارند (Yadav & Pathak, 2016: 128).
هویت فردی، متغیر دیگری است که بر تمایلات رفتاری تأثیرگذار است. هویت فردی بر ساختار اجتماعی تأثیر میگذارد و بهنوبة خود رفتار اجتماعی را میسازد و در بررسیها پیشبینیکنندة تمایل است (رحیمی و همکاران، 1395: 17). با مشخصشدن هویت انسان میتوان به جهانبینی افراد دست یافت؛ بنابراین شناخت جهانبینی افراد، عامل تعیینکنندة تمایلات رفتاری آنهاست (Yue et al., 2012: 562)؛ همچنین پژوهشگران دیگری اشاره داشتند که هویت تأثیر معناداری بر تمایل به ماندن در روستا دارد (Yazdanpanah et al., 2017: 117).
احساس تعلق به مکان، متغیر دیگری است که بر تمایل افراد به زیستپذیری در شرایط خشکسالی اثرگذار است. وابستگی به مکان زمانی تقویت میشود و تداوم مییابد که بین نیازهای استفادهکنندگان و محیط آنان تطابق و تعاملی سازنده برقرار باشد (Livingston et al., 2008: 1457). تعلق مکانی نشاندهندة رابطة عاطفی شخص با مناطق جغرافیایی است (Lee & Shen, 2013: 308) که حس عاطفی میان شخص و محل زندگی را ایجاد میکند و انگیزهای است تا فرد از محیط زندگی خود مراقبت کند، به مکانهای معنادار بازگردد یا نزدیک آن باقی بماند؛ درواقع این متغیر با تأثیرگذاری بر نگرش بر سطح تمایل افراد در زیستپذیری تأثیر میگذارد (Trell et al., 2012: 148). نتیجة این امر، پایداری جوامع یا جوامع پایدار است (Figueroa & Rotarou, 2016: 1093). پژوهشگران بر این باورند که حس تعلق مکانی بیانکنندة ریشة افراد برای زندگی در یک منطقه و تعصبات شخص به مکانی خاص است؛ در صورتی که شخص به محل زندگی خود تعصب خاصی نشان دهد، درواقع از نگرش محیطی مساعد برخوردار است و تمایلی به تغییر مکان ندارد؛ بنابراین این مؤلفه ارتباط معناداری با نگرش و تمایل به زیستپذیری دارد (Tisen, 2014: 94)؛ همچنین پژوهشگران دیگری ارتباط بین تعلق و تمایل به ماندن در روستا را به اثبات رساندهاند (Yazdanpanah et al., 2017: 117).
در این زمینه این پژوهش با هدف کلی عوامل شناختی مؤثر بر زیستپذیری خانوارهای روستایی هندیجان انجام شد و چهارچوب مفهومی آن به شکل زیر ارائه میشود:
شکل 1. چهارچوب مفهومی پژوهش
روش پژوهش
پژوهش حاضر از نوع کمّی و ازنظر ماهیت، توصیفیهمبستگی است و با استفاده از فن پیمایش انجام شده است. جامعة آماری این پژوهش شامل همة خانوارهای روستایی شهرستان هندیجان واقع در استان خوزستان است (شکل 2) که تعداد کل آنها براساس آخرین سرشماری سال 1395، 1906 خانوار است؛ با استفاده از جدول کرجسی و مورگان، تعداد 230 نفر از سرپرستان خانوارهای روستایی به روش نمونهگیری طبقهای تصادفی با انتساب متناسب (به این صورت خود شهرستان براساس تقسیمبندی مرکز آمار شامل چهار بخش بود؛ سپس براساس میزان جمعیت هر بخش، حجم نمونه از نمونة کل و در مرحلة بعد از هر بخش، دو دهستان و از هر دهستان، دو روستا مشخص شد) برای بررسی انتخاب شدند.
محدودة پژوهش
محدودة پژوهش حاضر، شهرستان هندیجان است. شهرستان هندیجان، یکی از شهرهای تاریخی ایران با قدمتی بیش از 3000 سال، در جنوب شرقی استان خوزستان و در ۷۰کیلومتری جنوب شرقی بندر ماهشهر و در شمال خلیج فارس قرار دارد. ارتفاع این شهر از سطح دریا به ۵ متر میرسد. رودخانهای موسوم به هندیجان یا زهره این شهر را به دو نیمة شمالی و جنوبی تقسیم میکند. بندر هندیجان نیز، بندری است که در ۳۰.۲۴° شمالی و ۴۹.۷۱° شرقی قرار دارد. این بندر ۹۰ کیلومتر مرز آبی با خلیج فارس دارد (شکل 2).
شکل 2. منطقة پژوهش
ابزار اصلی این پژوهش، پرسشنامهای استاندارد و از پیش آزمونشده است؛ شامل بخشهای ویژگیهای فردی و حرفهای سرپرست خانوار روستایی، چهار گویه برای سنجش تمایل به زیستپذیری در شرایط خشکسالی (Chan & Bishop, 2013: 102; Lee, 2011: 308; Greaves et al., 2013: 10- 120; Russel & Fielding, 2010: 12)، چهار گویه برای سنجش نگرش (Läpple & Kelley, 2013: 19)، چهار گویه برای سنجش هنجار ذهنی (De Bruijn, 2010: 22; Wauters et al., 2010: 94)، چهار گویه برای سنجش رفتار درکشده (De Leeuw et al., 2015: 136)، سه گویه برای هویت فردی (Yue et al., 2012: 562)، چهار گویه برای سنجش احساس تعلق مکان (Lee & Shen, 2013: 308)، سه گویه برای سنجش دانش سازگاری (Movahedi et al., 2017: 111; Smith et al., 2014: 122) و سه گویه برای سنجش خودکارآمدی (Yadav & Pathak, 2016: 128)؛ (جدول ۱).
در مرحلة بعد برای بررسی روایی صفتهای مکنون پژوهش از پانل متخصصان استفاده شد؛ شامل اعضای هیئت علمی گروه ترویج و آموزش کشاورزی دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان که براساس دیدگاه آنان اصلاحات لازم در پرسشنامه انجام شد؛ علاوه بر این مقدار واریانس استخراجشده (AVE) نیز برآورد شد. برای بررسی پایایی ابزار پژوهش از پایایی ترکیبی (CR) و آلفای کرونباخ استفاده شد. برای اینکه صفتهای مکنون پژوهش از روایی و پایایی مناسب برخوردار باشند، باید مقدار واریانس استخراجشده (AVE) بیش از 5/0 و مقدار پایایی ترکیبی (CR) بیش از 6/0 و مقدار آلفای کرونباخ بیش از 7/0 باشد (Khoshmaram et al., 2020: 25) که نتایج آن در جدول 4 ارائه شده است.
در پژوهش حاضر برای آزمون فرضیات، مدلیابی معادلات ساختاری با نرمافزار Smart Pls به کار رفته است؛ همچنین برای بررسی و تحلیل وضعیت متغیرهای پژوهش از آمارة ضریب تغییرات در قالب نرمافزار SPSS استفاده شده است.
جدول 1. تعاریف متغیرهای پرسشنامه و سنجههای آن
متغیر گویهها تعاریف متغیر
تمایل من دوست دارم با وجود خشکسالی در روستا بمانم. متغیر تمایل از مهمترین متغیرها در این نظریه است و پیشبینیکنندة بسیار خوبی برای رفتارهای واقعی است (Chan & Bishop, 2013: 102; Lee, 2011: 308; Greaves et al., 2013: 120). قصد و تمایل رفتاری نیز بهمثابة آمادگی فرد برای انجام رفتاری خاص تعریف شده است و یک پیششرط ضروری برای رفتار واقعی خواهد بود (Russel & Fielding, 2010: 12).
من قصد دارم با وجود خشکسالی به فعالیتهای کشاورزی ادامه دهم.
من برای ماندگاری در روستا حتی با وجود خشکسالی برنامه دارم.
من حاضرم در برنامههای آموزشی و طرحهای مقابله با خشکسالی شرکت کنم.
نگرش زندگی در روستا حتی با وجود خشکسالی برایم لذتبخش است. نگرش بیانکنندة گرایش مثبت و منفی فرد به بروز یک رفتار است (Läpple & Kelley, 2013: 19).
بهکارگیری راهبردهای سازگاری با خشکسالی در مناطق روستایی ضروری است.
مهاجرت به شهر در شرایط خشکسالی، پاسخ مناسبی نیست.
من فکر میکنم ماندن در روستا با وجود خشکسالی، عملی منطقی است.
هنجار ذهنی بیشتر افرادی که برایم مهم هستند، از من میخواهند مهاجرت نکنم. هنجار ذهنی، فشار اجتماعی درکشده برای مواجهشدن یا نشدن با رفتار است (Wauters et al., 2010: 94). افراد غالباً برمبنای باور خود از درک دیگران عمل میکنند و قصد آنها برای پذیرش رفتار بالقوه، متأثر از افرادی است که ارتباطات نزدیکی با آنها دارند (De Bruijn, 2010: 22).
جامعه از من انتظار دارد حتی در شرایط خشکسالی، همچنان بخش روستایی و تولید را رها نکنم.
بیشتر افراد مهم جامعه همچنان بر ادامة فعالیت و تولید در جامعة روستایی تأکید دارند.
جامعة روستایی از من انتظار دارد حتی با وجود خشکسالی به فعالیتم ادامه دهم.
کنترل رفتار درکشده من از توان مالی مناسبی برای زیستن در شرایط خشکسالی برخوردارم. کنترل رفتار درکشده به میزان ادراک شخص از سهولت یا دشواری انجام یک رفتار اشاره دارد. براساس این تعریف افرادی که کنترل بیشتری دارند، احتمال قویتری وجود دارد که رفتاری خاص داشته باشند (De Leeuw et al., 2015: 138).
من از دانش و اطلاعات مناسبی برای زیستن در شرایط خشکسالی برخوردارم.
من از مهارت برای بهکارگیری راهبردهای سازگاری برخوردارم.
من توان مقابله با شرایط خشکسالی را دارم.
هویت فردی زندگی در روستا مایة افتخار است. هویت فردی عبارت از مجموعه ویژگیها، توانمندیها و صفات فرد است. با مشخصشدن هویت انسان، امکان تشخیص رفتار و افکار و اقدامات او فراهم میشود (Yue et al., 2012: 562).
زندگی در روستا، بخش مهمی از هویت و شخصیت من است.
اگر تمام جمعیت روستا به شهر مهاجرت کنند، من حاضر نیستم این کار را بکنم.
دانش سازگاری من نحوة بهکارگیری راهبردهای سازگاری (ارقام اصلاحی، فناوری آبیاری و...) را میدانم. دانش سازگاری به معنای آگاهی دربارة راهبردهای سازگاری و ارائة راهحلهای ممکن برای مشکلات است. دانش سازگاری و تمایل به زیستپذیری با یکدیگر ارتباط تنگاتنگ دارند و کسب آگاهی سازگاری، نخستین گام در مسیر پایداری در شرایط خشکسالی است (Movahedi et al., 2017: 111; Smith et al., 2014: 122)
من اطلاعات زیادی دربارة نحوة مقابله با خشکسالی دارم.
من در دورههای آموزشی زیادی برای بهبود زندگی در شرایط خشکسالی شرکت کردم.
خودکارآمدی من به زندگی در شرایط خشکسالی همچنان ادامه میدهم.
من میدانم چگونه در شرایط خشکسالی به زندگی در روستا ادامه دهم.
با شناختی که از خود دارم، میدانم خشکسالی بر من تأثیر زیادی نخواهد گذاشت. خودکارآمدی ازجمله سازههای مرتبط با خود است که به باورها و قضاوتهای فرد دربارة توانایی انجام وظایف و مسئولیتها اشاره دارد. هرچه افراد احساس خودکارآمدی بیشتری کنند، تمایل به سازگاری و زیستپذیری بیشتری از خود نشان میدهند (Yadav & Pathak, 2016: 128).
حس تعلق مکانی من به زندگی در روستا وابستگی زیادی دارم و به هیچ وجه حاضر به ترک آن نیستم. پیوند انسان و محیط باعث میشود فرد احساس تعلق و هویت کند. تعلق مکانی نشاندهندة رابطة عاطفی شخص با مناطق جغرافیایی است که میزان وابستگی و دلبستگی شخص را به مکان مشخص میکند (Lee & Shen, 2013: 308).
من خاطرات زیادی در روستا دارم؛ بنابراین حاضرم در شرایط سخت هم در روستا بمانم.
گاهی اوقات که مجبورم چند روزی بیرون از روستا باشم، احساس خلأ عاطفی میکنم و دوست دارم هرچه زودتر به روستا برگردم.
از فعالیت و آداب معاشرت در روستا لذت میبرم.
یافتههای پژوهش
- بررسی ویژگیهای فردی و حرفهای خانوارهای روستایی پژوهش
نتایج بررسی سن افراد پژوهش نشان داد میانگین سن آنان، ۸۷/49 با انحراف معیار 15/9 سال و دامنة سنی سرپرستان خانوارهای روستایی بین 23 تا 69 سال متغیر بود. نتایج جنسیت افراد پژوهش نشان داد 32/18 درصد زن و 68/81 درصد نیز مرد بودند. نتایج میانگین بعد خانوارهای بررسیشده نشان داد میانگین بعد خانوار 25/4 با انحراف معیار 48/2 نفر بود. میانگین درآمد سالیانة خانوارهای روستایی برابر با 98/9 با انحراف معیار 52/4 میلیون تومان بود. سطح تحصیلات بیشتر افراد ابتدایی بود و بیشتر آنها عضو تعاونیهای روستایی نبودند؛ همچنین بیشتر خانوارهای روستایی (52/48 درصد) بر این باور بودند که خشکسالی آثار زیادی بر درآمد آنان گذاشته است.
- بررسی وضعیت تمایل به زیستپذیری و عوامل شناختی
برای ارزیابی تمایل به زیستپذیری و عوامل شناختی در میان خانوارهای روستایی از آمارة ضریب تغییرات استفاده شد. براساس نتایج، هویت فردی و احساس تعلق وضعیت بهتری در میان خانوارهای روستایی دارد؛ این در حالی است که دانش سازگاری بهمثابة یکی از پیششرطهای زیستپذیری در وضعیت مساعدی قرار ندارد (جدول 2).
جدول 2. بررسی وضعیت مؤلفههای زیستپذیری
عوامل بررسیشده میانگین انحراف معیار ضریب تغییرات رتبه
هویت فردی 87/3 704/0 181/0 1
احساس تعلق 28/3 685/0 208/0 2
هنجار ذهنی 18/3 674/0 211/0 3
خودکارآمدی 89/2 621/0 217/0 4
نگرش 39/2 541/0 226/0 5
کنترل رفتار درکشده 62/2 663/0 253/0 6
تمایل 28/2 602/0 264/0 7
دانش سازگاری 46/2 652/0 265/0 8
- ارزیابی مدل اندازهگیری تأثیر عوامل شناختی بر تمایل به زیستپذیری در شرایط خشکسالی
بهمنظور بررسی برازش، روایی و پایایی سازههای پژوهش، تمایل به زیستپذیری، نگرش، دانش سازگاری، خودکارآمدی، احساس تعلق، کنترل رفتار درکشده، هنجار ذهنی و هویت فردی از تحلیل عاملی تأییدی استفاده شد. شاخصهای نیکویی برازش (جدول 3)، خلاصۀ نتایج ارزیابی مدلهای اندازهگیری (جدول 4) و جذر میانگین واریانس استخراج و ضرایب همبستگی بین سازهها (جدول 5) در ادامه ارائه شدهاند.
جدول 3. شاخصهای ارزیابی برازش مدل اندازهگیری
شاخص برازش SRMR D_G1 D_G2 NFI RMS_Theta
مقدار پیشنهادشده 10/0< 05/0> 05/0> 90/0> 12/0≤
مقدار برآوردشده 07/0 765/0 887/0 98/0 08/0
نتایج پژوهش نشان داد شاخصهای ارزیابی نیکویی برازش مدلهای اندازهگیری پژوهش، مقدار مناسبی داشتند؛ بنابراین مدل اندازهگیری، برازش مناسبی دارد (جدول 4).
جدول 4. خلاصة نتایج ارزیابی مدل اندازهگیری
متغیرهای نهفته ƛ t CR AVE α
تمایل
659/0 **807/8 911/0 712/0 878/0
652/0 **718/6
798/0 **601/20
733/0 **414/28
نگرش
716/0 **595/9 905/0 668/0 856/0
720/0 **531/10
570/0 **880/5
706/0 **335/8
خودکارآمدی
793/0 **572/14 835/0 535/0 801/0
765/0 **516/15
619/0 **467/7
دانش سازگاری
885/0 **135/17 900/0 652/0 865/0
649/0 **662/6
525/0 **524/5
احساس تعلق
776/0 **923/11 844/0 559/0 748/0
920/0 **712/48
914/0 **622/50
715/0 **352/45
هویت فردی
742/0 **957/4 938/0 748/0 911/0
593/0 **279/3
561/0 **544/2
کنترل رفتار درکشده
538/0 **602/4 948/0 845/0 932/0
720/0 **046/10
677/0 **139/8
720/0 **969/10
هنجار ذهنی
530/0 **347/5 958/0 857/0 941/0
687/0 **118/10
818/0 **915/26
831/0 **739/23
** معناداری در سطح خطای یک درصد
نتایج ارائهشده در جدول 4 نشان داد بار عاملی استانداردشدة (ƛ) تمامی نشانگرهای انتخابی برای سازههای مدنظر (بیش از 50/0) و ازلحاظ آماری در سطح خطای یک درصد معنادار بودند (P<0.01). این نتایج شواهد کافی را برای تأیید تکبُعدیبودن نشانگرهای انتخابی در هریک از مدلهای اندازهگیری فراهم کرد؛ بنابراین نشانگرهای انتخابی برای سنجش سازههای پژوهش بهدرستی انتخاب شدهاند؛ علاوه بر این نتایج ارائهشده در جدول 3، بیانکنندة این است که میانگین واریانس استخراجشده (AVE) برای تمامی سازههای مدل پیشنهادی پژوهش بیش از 50/0، پایایی ترکیبی (CR) تمام سازههای موجود در مدل پیشنهادی پژوهش بیش از 60/0 و ضریب آلفای کرونباخ آنها نیز بیش از 70/0 است؛ بنابراین تمامی متغیرهای نهفتة (سازهها) مدل پیشنهادی پژوهش از پایایی و روایی مناسبی برخوردار بودند.
نتایج بررسی روایی تشخیصی نشان میدهد نشانگرهای انتخابی برای اندازهگیری سازههای موجود از روایی تشخیصی لازم برخوردارند؛ زیرا ریشة دوم میانگین استخراجشده برای هر سازه در قطر ماتریس از تمام همبستگیهای سایر عوامل با آن عامل بیشتر است (جدول 5). به این معیار، اصلاح فورنل و لارکر نیز گفته میشود. درواقع این شاخص میزان رابطة یک سازه را با نشانگرهایش در مقایسه با رابطة آن سازه با سازههای دیگر مدل ارزیابی میکند. این معیار برای روایی تشخیصی یا همان روایی واگرا، زمانی در سطح پذیرفتهای قرار میگیرد که میانگین واریانس استخراجشدة هر سازه بیش از واریانس اشتراکی بین آن سازه و سازههای دیگر (مربع مقدار ضریب همبستگی بین سازهها) در مدل باشد (Nevitt & Hancock, 2001: 377). نتایج نشان میدهد هر نشانگر بیشترین همبستگی را فقط با سازة خود نشان میدهد و با سایر سازهها نیز کمترین همبستگی را دارد؛ زیرا میانگین نشانگر بیشترین بار عاملی را فقط با سازة خود نشان میدهد؛ از این رو روایی تشخیصی عوامل، مقدار پذیرفتهای دارد.
جدول 5. جذر میانگین واریانس استخراجشده و ضرایب همبستگی سازهها 1
هویت فردی هنجار ذهنی کنترل رفتار درکشده دانش سازگاری خودکارآمدی احساس تعلق نگرش تمایل سازهها
- - - - - - - 876/0 تمایل
- - - - - - 779/0 752/0 نگرش
- - - - - 687/0 652/0 788/0 احساس تعلق
- - - - 769/0 536/0 757/0 563/0 خودکارآمدی
- - - 504/0 602/0 624/0 602/0 578/0 دانش سازگاری
- - 601/0 432/0 505/0 500/0 542/0 6524/0 کنترل رفتار درکشده
- 402/0 465/0 385/0 468/0 498/0 532/0 502/0 هنجار ذهنی
633/0 388/0 502/0 308/0 528/0 507/0 502/0 498/0 هویت فردی
1- اعداد عناصر قطری جدول، جذر میانگین واریانس استخراجشده و عناصر پایین قطر جدول، ضرایب همبستگی بین سازههاست.
- ارزیابی مدل ساختاری تأثیر عوامل شناختی بر تمایل به زیستپذیری در شرایط خشکسالی
پس از تأیید مدلهای اندازهگیری پژوهش با استفاده از تحلیل عاملی تأییدی، بهمنظور آزمون فرضیهها در قالب مدل مفهومی پیشنهادی پژوهش از روش تحلیل مسیر (ارزیابی مدل ساختاری) استفاده شد. مدل مسیر پژوهش با نمایش بارهای عاملی استانداردشده (شکل 3) و خلاصۀ نتایج ارزیابی مدل ساختاری پژوهش (جدول 6) در ادامه ارائه شده است. نتایج ارائهشده در شکل ۳ نشان داد ضریب تبیین متغیر نهفتة درونزای پژوهش، یعنی تمایل به زیستپذیری در شرایط خشکسالی برابر با 845/0 است؛ بدین معنی که 5/84 درصد از تغییرات واریانس تمایل به زیستپذیری با متغیرهای نگرش، احساس تعلق، خودکارآمدی، دانش سازگاری و هنجار اخلاقی تبیین میشود که بیانکنندة مقدار زیاد و چشمگیری است؛ علاوه بر این نتایج این بخش نشان میدهد متغیر خودکارآمدی، مهمترین متغیر تأثیرگذار بر تمایل به زیستپذیری در شرایط خشکسالی است. این مؤلفه بهطور مستقیم و غیرمستقیم بر سطح زیستپذیری خانوارهای روستایی تأثیرگذار است.
شکل 3. تحلیل مسیر مدل نظری پژوهش
با توجه به مدل بالا، برای آزمون فرضیات از روش بوت استرپ و آزمون t استفاده شد که نتیجة آن در جدول 5 ارائه شده است. جدول 6 نتایج حاصل از آزمون فرضیهها را در قالب ضرایب مسیر به همراه سطح معناداری و در ارتباط با فرضیههای پژوهش نشان میدهد. در این جدول، مقادیر ضریب مسیر و معناداری آنها، برای هریک از فرضیهها بررسی شده است. با مقادیر آمارة t، معناداری ضرایب مسیر بررسی میشود. چنانچه قدر مطلق مقادیر t برای ضرایب مسیر از 96/1 بیشتر باشد، در سطح پنج درصد و چنانچه از 56/2 بیشتر باشد، در سطح یک درصد معنادارند؛ همچنین ضریب مسیر و مقدار آمارة t روی خطوط مدل ساختاری پژوهش نمایش داده شدهاند. همانطور که از نتایج پیداست، بهطور کلی از هفت فرضیة ارائهشده، فقط دو فرضیة آثار رفتار درکشده و هویت فردی بر تمایل خانوارهای روستایی به زیستپذیری در شرایط خشکسالی معنادار نشده است و سایر فرضیات پژوهش معنادار شدهاند.
جدول 6. آزمون فرضیهها با استفاده از مدل PLS
فرضیهها و ارتباط متغیرها اثر مستقیم اثر غیرمستقیم اثر کل نتیجة فرضیه
نگرش تأثیر معناداری بر تمایل به زیستپذیری خانوارها دارد. 261/0 - 261/0 پذیرش
احساس تعلق تأثیر معناداری بر تمایل به زیستپذیری خانوارها دارد. 161/0 011/0 172/0 پذیرش
دانش سازگاری تأثیر معناداری بر تمایل به زیستپذیری خانوارها دارد. 155/0 141/0 291/0 پذیرش
کنترل رفتار درکشده تأثیر معناداری بر تمایل به زیستپذیری خانوارها دارد. 045/0- - 045/0- رد
هنجار ذهنی تأثیر معناداری بر تمایل به زیستپذیری خانوارها دارد. 242/0 - 242/0 پذیرش
هویت فردی تأثیر مستقیم معناداری بر تمایل به زیستپذیری خانوارها دارد. 042/0- - 042/0- رد
خودکارآمدی تأثیر معناداری بر تمایل به زیستپذیری خانوارها دارد. 358/0 129/0 487/0 پذیرش
منبع: یافتههای پژوهش
نتیجهگیری و پیشنهادها
پژوهش حاضر با هدف تبیین عوامل شناختی تأثیرگذار بر تمایل خانوارهای روستایی به زیستپذیری در شرایط خشکسالی در شهرستان هندیجان (استان خوزستان) انجام شد.
نتایج پژوهش نشان داد خانوارهای روستایی بررسیشده تمایل مساعدی به زیستپذیری در شرایط خشکسالی ندارند. در تبیین این یافته میتوان گفت همواره بیشتر خانوارها بر این باور بودند که در پی خشکسالیهای گذشته به دلیل اثرگذاری منفی بر بندر هندیجان بهمثابة مهمترین منبع آب کشاورزی در منطقة پژوهش، میزان تولیدات کشاورزی آنان نسبت به گذشته کاهش بسیار محسوسی داشته است؛ این در حالی است که آنان در وضعیت مؤلفههای احساس تعلق، هنجار ذهنی و هویت فردی در وضعیت بهتری نسبت به سایر مؤلفهها هستند. خانوارهای روستایی دلبستگی و وابستگی خاصی به مکان زندگی خود دارند و حتی حاضر نیستند هنگام تنگی معیشت مهاجرت کرده و همواره میخواهند هویت فردی و مکانی خود را حفظ کنند؛ بنابراین داشتن حس تعلق خاطر همواره مانعی اساسی درمقابل مهاجرت است (کریمی مشاور و نگینتاجی، 1397: 84)؛ بر این اساس با توجه به این مؤلفهها میتوان تأثیر مثبتی بر زیستپذیری آنان گذاشت؛ زیرا بسیاری از خانوارهای روستایی همچنان از وابستگی مناسبی به مکان زندگی خود (روستا) برخوردار بودند. مشکل خانوارهای روستایی برای بهبود وضعیت زیستپذیری، نداشتن دانش سازگاری، نگرش و خودکارآمدی مناسب در این زمینه است. بسیاری از خانوارهای روستایی نحوة بهکارگیری راهبردهای سازگاری اطلاعات و مهارت مناسبی ندارند یا راهبردهای مهم توان مقابله با خشکسالی را نمیدانند؛ بنابراین در این زمینه به سازمانهای متولی جوامع روستایی و جهاد کشاورزی پیشنهاد میشود همواره با کمک مروجان آگاه و کارآزموده، روشهای مقابله با خشکسالی را در میان جوامع روستایی ترویج کنند.
علاوه بر این نتایج مدلسازی معادلات ساختاری نشان داد مهمترین متغیر تأثیرگذار بر تمایل خانوارهای روستایی به زیستپذیری در شرایط خشکسالی، خودکارآمدی است. این متغیر بهطور مستقیم و غیرمستقیم با تأثیرگذاری بر اصلاح نگرش بر زیستپذیری خانوارهای روستایی تأثیرگذار است. در تفسیر نتایج این بخش میتوان گفت خودکارآمدی به داشتن مهارت یا مهارتها مربوط نمیشود، بلکه به داشتن باور به توانایی انجام کار در موقعیتهای مختلف اشاره دارد. انجام وظایف توسط افراد مختلف با مهارتهای مشابه در موقعیتهای متفاوت بهصورت ضعیف، متوسط یا قوی یا توسط یک فرد در شرایط متفاوت به تغییرات باورهای کارآمدی آنان وابسته است؛ بنابراین خانوارهایی که به توانایی خود باور داشتند، بر سطح تمایل آنان به زیستپذیری تأثیرگذار بوده است (Kiu et al., 2014: 173). این یافته با نتایج پژوهشهای دیلیو و همکاران (2015)، یزدانپناه و همکاران (2015)، گولو (2014) و یداو و پاتاک (2016) مطابقت دارد.
متغیر دانش سازگاری نیز همانند متغیر خودکارآمدی بهطور مستقیم و غیرمستقیم (با تأثیرگذاری بر اصلاح نگرش) بر تمایل به زیستپذیری مؤثر است. در تفسیر نتایج این بخش میتوان گفت خانوارهای با دانش و آگاهی کافی همواره تمایل بیشتری به زیستپذیری در شرایط خشکسالی دارند؛ زیرا تا زمانی که خانوارهای روستایی دانش کافی درزمینة اقداماتی نداشته باشند که باید در شرایط خشکسالی انجام دهند، چارهای را جز مهاجرت از روستا تشخیص نمیدهند؛ بنابراین دانش از اساس رفتار درست افراد در هر شرایطی است (Smith et al., 2014: 122; Yadav & Pathak, 2016: 128). این یافته با نتایج گروگری و دیلو (2003) و بریمر و لینلوکی (2017) همسوست.
متغیر بعدی در این زمینه، نگرش خانوارهای روستایی به زندگی در شرایط خشکسالی است؛ بنابراین چنین میتوان استنباط کرد که کشاورزانی که نگرش مساعدی به توانایی خود در شرایط خشکسالی دارند، تمایل بیشتری به مقابله با خشکسالی و ماندن در محل زندگی خود دارند؛ زیرا نگرش هر فرد از تجربههای شخصی او در شرایط مختلف پدید میآید که تعیینکنندة دیدگاه فرد به جهان هستی و خود است و همچنین تعیینکنندة نوع رفتار فرد در شرایط مختلف است که با مطالعه، کسب آگاهی و تمرین تغییرپذیر از حالت منفی به مثبت است؛ از سوی دیگر نگرش، کلیدیترین عامل تأثیرگذار بر تمایل افراد در یک موقعیت است (Lapple & Kelley, 2013: 19; Yazdanpanah et al., 2015: 83). نتایج این بخش با نتایج پژوهشهای لاپلی و کیلی (2013) و یزدانپناه و همکاران (2015) همسوست.
چهارمین متغیر تأثیرگذار در این زمینه، هنجار ذهنی است. این موضوع از یک سو بیانکنندة این است که خانوارهای روستایی درک درستی از فشارهای خشکسالی دارند و از سوی دیگر بر این باورند که جامعه رفتار زیستپذیری آنان را در شرایط خشکسالی تأیید میکند و تمایل بیشتری به انجام رفتار مقابلهای دارند؛ بنابراین از تمایل به زیستپذیری بیشتری برخوردارند (Wauters et al., 2010: 94). این نتیجه با یافتههای دی بروجن (2010) و واترز و همکاران (2010) همسوست.
اثر مستقیم متغیر حس تعلق مکانی هم بر تمایل معنادار شد. این یافته با نتایج پژوهشهای لیوینگستون و همکاران (2008)، تیسن (2010) و یزدانپناه و همکاران (2017) همسوست؛ اما با یافتههای فیگورا و روتارو (2016) و ترل و همکاران (2012) مبنی بر اثر غیرمستقیم حس تعلق مکانی بر تمایل با اصلاح نگرش به زندگی در شرایط خشکسالی مطابقت ندارد. در تحلیل این زمینه میتوان گفت خانوارهایی که از وابستگی عاطفی بیشتری به زندگی در مناطق روستایی برخوردارند، تمایل به زیستپذیری بیشتری در شرایط خشکسالی دارند و حاضرند تنگناهای محیط را بیشتر تحمل کنند و با شرایط کنار بیایند (Yazdanpanah et al., 2017: 117; Figueroa & Rotarou, 2016: 1093; Trell et al., 2012: 148)؛ علاوه بر این نتایج پژوهش نشان داد کنترل رفتار درکشده و هویت فردی اثر معناداری بر تمایل به زیستپذیری در شرایط خشکسالی ندارد. این یافته با پژوهش یزدانپناه و همکاران (2015) مطابقت دارد.
در این زمینه با توجه به نتایج پژوهش پیشنهادهایی ارائه میشود:
1. جلوگیری از جوّ ناامیدی و اضطراب در میان کشاورزان با استفاده از راهبردهای مناسب تولید در بخش کشاورزی (ارقام مقاوم به کمآبی، فناوریهای نوین آبیاری و...)؛
2. برگزاری کارگاههای آموزشی و معرفی نحوة بهکارگیری راهبردهای سازگاری برای کشاورزان؛
3. پیشبینی دقیق خشکسالی و ارائة اطلاعات موثق از وضعیت خشکسالیهای آینده به کشاورزان برای ایجاد آمادگی روانی؛
4. جلوگیری از مهاجرت کشاورزان با تنوعبخشی به درآمد و بهبود سطح رفاه و کیفیت زندگی آنان؛
5. حفظ انسجام و همبستگی در میان کشاورزان درزمینة فعالیت و کنش جمعی آنها برای مقابله با خشکسالی با استفاده از تشکلهای مختلف در بخش کشاورزی.
سپاسگزاری
این مقاله برگرفته از طرح پژوهشی مصوب در دانشگاه علوم کشاورزی و منابع طبیعی خوزستان با شمارة 06/981 است که با حمایت مالی این دانشگاه انجام شده است. نویسندگان مراتب قدردانی خود را از این دانشگاه اعلام میدارند.