عوامل کلیدی مؤثر در احیای فضاهای ناکارآمد شهری با رویکرد ارتقای کیفی (موردمطالعه: محلۀ بیسیم زنجان)

نوع مقاله : مقاله پژوهشی

نویسندگان

1 دانشجوی دکتری گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، زنجان، ایران

2 استادیار گروه معماری، دانشگاه آزاد اسلامی واحد زنجان، زنجان، ایران

چکیده

چکیده
یکی از معضلات شهرهای معاصر، وجود بافت‌های ناکارآمد شهری است که اغلب موجب ناپایداری در ابعاد مختلف شده و محلات شهری را با چالش‌های جدی مواجه کرده است. با عنایت به‌ ضرورت احیای این نوع فضاها، هدف پژوهش حاضر، بررسی عوامل مؤثر در ارتقای کیفی فضاهای ناکارآمد شهری از دیدگاه ساکنان محلات مستقر در این نوع بافت‌هاست. در این پژوهش کاربردی، که به روش توصیفی- تحلیلی تهیه ‌شده است، وضعیت عوامل پنج‌گانۀ «کالبدی»، «اجتماعی»، «عملکردی»، «اقتصادی» و «مدیریتی» با نظرسنجی از ساکنان محله و انجام آزمون‌ T تک نمونه‌ای ارزیابی و سپس با استفاده از آزمون تحلیل عاملی اولویت‌بندی شده است. جامعۀ آماری پژوهش را، ساکنان محلۀ بیسیم زنجان و نمونۀ آماری را ساکنان 20 سال به بالای این محله تشکیل می‌دهد. نتایج بررسی‌ها حکایت از سطح پایین کیفیت محیطی و نارضایتی ساکنان از وضعیت نامناسب محلۀ بیسیم دارد که بهبود این وضعیت مستلزم توجه به ترجیحات ساکنان و تصورات ذهنی آنهاست. ارزیابی‌ها نیز نشان‌دهندۀ آن است که عامل «اقتصادی» با وزن 621/0 در رتبۀ نخست اولویت، عوامل «عملکردی» و «کالبدی» با وزن 592/0 در رتبۀ دوم و عوامل «مدیریتی» و «اجتماعی» نیز با وزن 583/0 و 507/0 به‌ترتیب در رتبه‌های بعدی قرار دارد. درخصوص متغیرها نیز «قیمت مسکن»، «حضورپذیری فضاها»، «تعمیر و نگهداری ساختمان‌ها»، «سازمان فضایی و نفوذپذیری» و «دسترسی و ارتباطات فضایی» به‌ترتیب بیشترین تأثیر را در ارتقای کیفیت محیطی این محله دارد.

کلیدواژه‌ها

موضوعات


عنوان مقاله [English]

Investigating the Key Effective Factors in Reviving Inefficient Urban Spaces with the Approach of Quality Improvement (Case Study: Bisim Neighborhood of Zanjan)

نویسندگان [English]

  • Pari Alavi 1
  • Hooman Sobouti 2
  • Majid Shahbazi 2
1 Ph.D. candidate, Department of Architecture, Zanjan branch, Islamic Azad University, Zanjan, Iran
2 Assistant professor, Department of Architecture, Zanjan branch, Islamic Azad University, Zanjan, Iran
چکیده [English]

 

Introduction

One of the problems faced by contemporary cities is the existence of inefficient urban structures, which often cause instability in various dimensions and make urban neighborhoods encounter serious challenges. Despite the existence of "theoretical foundations", unfortunately, the "comprehensive approach and attitude" in dealing with these spaces has not been able to provide a basic solution to organize the chaotic and disturbed faces of these urban neighborhoods. Perhaps, the lack of processing theoretical bases in addition to security has distorted their historical and architectural identities to a great extent. Considering the necessity of reviving these types of spaces, the current study aimed to improve the environmental qualities of such neighborhoods and find effective quality criteria in reviving inefficient spaces.
 

Methodology

In this applied research, which was prepared using a descriptive-analytical method, the five "physical", "social", "functional", "economic" and "management" factors were evaluated by surveying the residents of the studied neighborhood and performing a one-sample T-test. Then, they were prioritized by using the factor analysis test. The research statistical population included the residents of Bisim Neighborhood in Zanjan and the statistical sample consisted of the 20-year-old residents of this neighborhood.
 

Discussion

The results indicated the low level of environmental quality in Bisim Neighborhood and the residents' dissatisfaction with its poor condition. Thus, improvement of this situation required attention to the residents' preferences and their mental perceptions. The evaluations also showed that the "economic" factor with a weight of 0.621 was the first priority; the "functional" and "physical" factors with a weight of 0.592 were in the second place; and the "managerial" and "social" factors with the weights of 0.583 and 0.507 were in the next ranks, respectively. From the points of view of the residents of Bisim Neighborhood, the components of "housing price", "presence of spaces", "repair and maintenance of buildings", "spatial organization and permeability", and "access and spatial communication" respectively had the greatest impacts on improving the environmental quality of this neighborhood.
 

Conclusion

Since paying attention to the physical, social, economic, functional, and management dimensions are necessary and complementary to each other in order to improve the condition of inefficient tissues, in this research, the effective factors in improving the environmental quality in inefficient urban spaces were extracted from the theoretical bases and research literature. They were investigated after being implemented in the Bisim Neighborhood of Zanjan City. The results of the assessment of these factors indicated the residents' dissatisfaction with the poor condition of Bisim Neighborhood. The values ​​obtained from the results of the one-sample T-test also showed the fact that this neighborhood was at a low level of environmental quality and improving this situation required paying attention to the residents' preferences and their mental perceptions.
 
Keywords: environmental quality, wornout texture, inefficient spaces, residents' preferences, Bisim Neighborhood of Zanjan
 
References
- Azhar, J. (2019). Exploring the Potential of Urban Leftover Spaces, (Unpublished doctoral Philosophy). Victoria University, Wellington, Ph.D.
- Filip, S. & Cocean, P. (2021), Urban industrial brownfields: constraints and Opportunities in Romania, Carpathian Journal of Earth and Environmental Sciences, Vol. 7, No. 4, p. 155 – 164
- Thomson, G. & Newman, P. (2018).Urban fabrics and urban metabolism–from sustainable to regenerative cities. Resources, Conservation and Recycling, 132, 218-229.
- Basova1, S. Sopirova1, A. and Kristianova1, K.  (2019). Potential of Recycling Urban Territories,IOP Conference Series: Materials Science and Engineering, 471, 9.
 
 

کلیدواژه‌ها [English]

  • environmental quality
  • wornout texture
  • inefficient spaces
  • residents' preferences
  • Bisim Neighborhood of Zanjan

مقدمه

طی چند سال اخیر، یکی از معضلات جدی که گریبان‌گیر بسیار از شهرهای ایران شده است، مسئلۀ بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری است. این نوع بافت‌ها، که در فرایند زمان طولانی شکل‌ گرفته‌ و در گذشته به‌مقتضای زمان عملکرد منطقی و سلسله‌مراتبی داشته‌، امروز در محاصرۀ فناوری عصر حاضر گرفتار شده‌ است و ازلحاظ ساختاری و عملکردی کمبودهایی دارد که آن‌گونه که ‌باید پاسخگوی نیاز ساکنان خود نیست. از یک‌سو، گستردگی بافت‌های ناکارآمد شهری و از سوی دیگر، مشکلات و موانع ساختاری و عملکردی موجود در این بافت‌ها و شیوه‌های مقابله با آنها باعث شده است که توجه به این بافت‌ها همواره به‌عنوان مسئلۀ اصلی برنامه‌ریزی شهری مطرح شود (رسولی و همکاران، 1400).

طرح مسئلۀ احیای بافت‌های فرسوده و فضاهای ناکارآمد به این دلیل بسیار حائز اهمیت است که فضاهای بلاتکلیف و رهاشدۀ شهری را شناسایی می‌کند و راهکارهای مداخله‌گرانه برای سامان‌دهی آنها ارائه می‌دهد؛ اما متأسفانه راه‌حل‌ها و سازوکارهای ارائه‌شده از سوی معماران، شهرسازان و مدیران شهری برای مقابله با افزایش این نوع فضاها تاکنون پاسخگوی انتظارات ساکنان از محیط محل سکونت خود نبوده است (شیعه و همکاران، 1392)؛ زیرا این راهکارها فقط دیدگاه کالبدی دارد و سایر کیفیت‌های سازندۀ محیطی اعم از کیفیت‌های عملکردی، ادراکی، اجتماعی و اقتصادی را نادیده گرفته است (کاکاوند و همکاران، 1392). از سوی دیگر، اقدامات و برنامه‌های متعدد بهسازی و نوسازی شهری که طی دهه‌های گذشته، از سوی دولت و شهرداری‌ها به اجرا درآمده است، به دلیل بی‌توجهی به مسئلۀ «کیفیت» در سیاست‌گذاری، برنامه‌ریزی، طراحی و اجرا موجب تخریب بخش‌های عمده‌ای از بافت‌های شهری، جایگزینی ساختار کالبدی و اجتماعی بیگانه با زمینۀ اصلی و درنتیجه بروز مسائل جدید در این عرصه‌ها شده است (ایزد فر و همکاران،1399).

با وجود موجودبودن «مبانی نظری»، متأسفانه «رویکرد و نگرش همه‌جانبه» در برخورد با این فضاها راه‌حلی اصولی برای سامان‌دهی چهرۀ آشفته و پریشان این محلات شهری ارائه نداده است. چه‌بسا فقدان فراوری مبانی نظری، علاوه بر امنیت، هویت تاریخی و معماری آنها را نیز تا حد زیادی مخدوش کرده استدر شرایطی که دانش موجود از عهدۀ حل مسئله، پاسخ به پرسش‌های دشوار و ادارۀ امور جامعه برنیاید، ناگزیر باید دانش جدیدی تولید شود. واقعیت آن است که کشور ما در زمینۀ بافت‌های فرسودۀ شهری، نتوانسته است بهرۀ کامل را از دانش موجود ببرد. از طرف دیگر، قادر به تولید علم جدید برای حل مسائل و مشکلات نیز نبوده است. نشانۀ این امر، وجود حجم عظیمی از بافت‌های فرسوده در کشور است که نه‌تنها طی سالیان متمادی وسعت آن کاهش نیافته، روزبه‌روز بر وسعت آن نیز افزوده ‌شده است (حاتمی‌نژاد و همکاران، 1398).

در چنین شرایطی کهبیش از یک‌چهارم جمعیت ایران در محدودۀ بافت‌های ناکارآمد شهری سکونت دارد، اهمیت موضوع برنامه‌ریزی برای این محدوده‌ها و ضرورت توجه به ابعاد کیفی و اجتماعی اقدامات آشکار می‌شود که به میزان رضایت یا نارضایتی شهروندان از شرایط اجتماعی- فرهنگی و کالبدی محیط شهری منجر می‌شود. (هادوی و همکاران، 1396).

از این‌ رو، مسئلۀ اصلی پژوهش، شناخت متغیرهای کلیدی، عوامل اثرگذار بر ارتقای کیفی وضعیت بافت‌های فرسوده و اتخاذ رویکردی مناسب را اجتناب‌ناپذیر کرده است؛ بنابراین دغدغۀ اصلی پژوهش حاضر، توجه به ترجیحات ساکنان محلات مستقر در بافت‌های فرسوده و در اولویت قراردادن نیازهای آنها در راستای احیای فضاهای ناکارآمد شهری است. این پژوهش که با هدف ارتقای کیفیت محیطی در محلات، به‌دنبال یافتن عوامل کیفی مؤثر در احیای این نوع فضاها و رتبه‌بندی آنهاست، از نوع اکتشافی بوده است؛ بنابراین به‌جای فرضیه‌های پژوهش، سؤال‌ها مطرح می‌شود که عبارت‌ است از:

  1. مهم‌ترین عوامل مؤثر در کیفیت محیطی فضاهای شهری کدام‌ است؟
  2. وضعیت موجود این عوامل در محلۀ موردمطالعۀ پژوهش از دیدگاه ساکنان آن چگونه است؟
  3. طبق ترجیحات ساکنان، کدام‌یک از این عوامل بیشترین تأثیر را بر ارتقای کیفی فضاهای ناکارآمد شهری دارد؟

برای دستیابی به پاسخ این سؤال‌ها، محلۀ بیسیم زنجان یکی از محلات مستقر در بافت فرسودۀ این شهر، به‌عنوان نمونۀ مطالعاتی موردبررسی قرار گرفته است تا ضمن ارزیابی وضعیت کیفیت محیطی این محله، اولویت‌های تعیین‌کنندۀ کیفیت محیطی در فضاهای ناکارآمد این محله از دیدگاه ساکنان شناسایی شود.

 

پیشینۀ تحقیق

در زمینۀ شناسایی بافت‌های ناکارآمد و ارائۀ طرح برای توسعۀ مجدد آنها، کشورهای آمریکا و کانادا بیشترین سابقه را دارد و سایر کشورها اغلب از تجارب آنها استفاده کرده و به بومی‌سازی شاخص‌های ارائه‌شده از سوی کشورهای آمریکایی و اروپایی توجه کرده‌ است. در ایران بافت ناکارآمد، به معنای بافت فرسوده و سکونتگاه غیررسمی به کار می‌رود. اگرچه با توجه به تعریف بافت ناکارآمد، بافت‌های فرسوده و سکونتگاه‌های غیررسمی نیز در دستۀ بافت‌های ناکارآمد شهری قرار می‌گیرد (مشکینی و حیدری، 1395)، شرکت مادر تخصصی عمران و بهسازی کشور برای راهبری و مدیریت یکپارچه و همچنین ایجاد وحدت رویه در عملیات ستاد ملی بازآفرینی، در سال 1393 اقدام به تدوین «سند ملی راهبردی احیا، بهسازی، نوسازی و توانمندسازی بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری» کرد. این اقدام، مرجع تعاریف مشترک، اهداف، اصول، راهبردها و سیاست‌های دولت جمهوری اسلامی ایران در زمینۀ احیا، بهسازی و نوسازی شهری، ساماندهی سکونتگاه‌های غیررسمی و توانمندسازی ساکنان شد. سپس در قالب دو دسته تدابیر پیشگیرانه و تدابیر مربوط به فرایند بازآفرینی پایدار محدوده‌ها و محله‌های هدف برنامه‌های احیا، نوسازی و بهسازی شهری قرار گرفت (شرکت بازآفرینی شهری ایران، 1400).

در پی تدوین این سند، پژوهش‌های متعددی در ایران پیرامون احیا، نوسازی و بهسازی بافت‌های ناکارآمد انجام شد که با عنایت به گستردگی موضوع موردبحث و برای خودداری از گسترده‌نویسی در تدوین پیشینۀ پژوهش، فقط به اسنادی اشاره می‌شود که قرابت و اشتراکات بیشتری با مبانی نظری، زمینه و بستر مکانی پژوهش دارد.

اگرچه مطالعۀ نظام‌مند دربارۀ کیفیت محیط به نیمۀ دوم قرن بیستم بازمی‌گردد (رحیمی و کرمی، 1398) و پژوهش‌های گسترده‌ای در حوزۀ شناسایی و سنجش کیفیت محیط انجام‌ شده است (اصغری زمانی و مصطفایی، 1397؛ زارعی و همکاران، 1398؛ سلطانی و دارابی، 1393؛ طبیبیان و منصوری، 1392)، اندک نمونه‌هایی موجود است که به‌صورت کلی بر کیفیت فضاهای ناکارآمد شهری و ارائۀ راهکاری برای ارتقای آنها توجه کرده باشد.

در باب پیشینۀ مطالعات بافت‌های فرسوده و فضاهای ناکارآمد شهری، به پژوهش کیانی و حیدری (1395)، اشاره می‌شود که در مقاله‌ای با عنوان «ارزیابی عوامل اثرگذار در روند فرسودگی بافت‌های قدیم شهری در راستای نوسازی و بهسازی؛ مطالعۀ موردی شهر داراب»، عوامل اثرگذار در توسعۀ فرسودگی بافت‌های قدیم شهری ارزیابی شده است. نتیجۀ پژوهش آنها نشان‌دهندۀ آن است که عوامل اقتصادی، نفوذکننده‌ای قوی و عوامل زیست‌محیطی نفوذپذیری قوی است. 

فدایی و امامی (1398)؛ در پژوهش خود با تکیه ‌بر اسناد و پژوهش‌های گذشتگان، معیارهای کیفیت محیطی را شناسایی و با بررسی و تحقیقات میدانی بر روی پنج سایت پیشنهادی از زمین‌های متروکۀ شهر، میزان اثرگذاری این معیارها را ارزیابی کردند؛ همچنین در پایان برای شکل‌دهی به فضاهای متروکۀ شهر گنبدکاووس با توجه به نیاز ساکنان و معیارهای مؤثر در ارتقای کیفی محیط، پیشنهاد‌هایی عملی ارائه کردند.

ملائی یگانه (1399) نیز در رسالۀ دکترای خود با عنوان «ارائۀ الگوی بازآفرینی بافت‌های ناکارآمد شهری»، ضمن استخراج وضعیت محیطی محدودۀ بیسیم شهر زنجان از جدول سرانۀ‌ کاربری‌ها، پتانسیل اراضی قابل توسعه در محدوده را برای نیل به رویکرد توسعۀ دارایی‌محور تبیین می‌کند. نتایج پژوهش نشان‌دهندۀ آن است که نیازهای اقتصادی و مشکلاتی نظیر اعتیاد، کمبود سرانه‌های خدماتی مردم محدوده و نبودِ آگاهی آنان، از مفاهیم و فرایندهای مشارکت است؛ بنابراین پس از ارائۀ مؤلفه‌های اثرگذار در گریزناپذیری محدودۀ بیسیم شهر زنجان از معضلات و مسائل موجود، درنهایت رویکرد بازآفرینی را مبتنی بر توسعۀ دارایی‌ها و اجتماع‌محور را مبتنی بر مشارکت ذی‌نفعان با در نظر گرفتن اقتضائات نهادی به‌عنوان یک الگو برای بافت‌های ناکارآمد توصیه می‌کند که در قالب رویکرد کلی بازآفرینی جامع یکپارچه استفاده می‌شود و هر سه بعد اقتصاد، برابری و محیط را دربر دارد.

در پژوهشی که رضوانی و همکاران (1400) بر روی بافت‌های ناکارآمد شهر ارومیه داشتند، عوامل اولیۀ اثرگذار را بر بازآفرینی، شناسایی و از میان آنها کلیدی‌ترین عوامل را برای بررسی بیشتر انتخاب کردند. یافته‌های آنها نشان‌دهندۀ آن است که بعد اجتماعی- سیاسی با 6 متغیر، بعد کالبدی- محیطی با 5 متغیر و بعد اقتصادی با 4 متغیر به‌ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر بازآفرینی بافت‌های ناکارآمد شهری در شهر ارومیه دارد.

نتایج پژوهش علوی و همکاران (1400) بر روی فضاهای گمشدۀ محلۀ بیسیم نیز نشان‌دهندۀ آن است که با عنایت به تعدد فضاهای گمشده در این محله، مؤلفه‌های «سازمان فضایی و نفوذپذیری»، «کنترل و نظارت»، «مدیریت و نگهداری» و «تأمین آسایش بصری و محیطی» ازجمله مؤلفه‌هایی است که در رده‌های نخست ترجیحات ساکنان برای ارتقای کیفیت محلۀ بیسیم قرار دارد. در میان عوامل اجتماعی و عملکردی نیز به‌ترتیب مؤلفه‌های «تعاملات اجتماعی»، «سازگاری و تجانس» و «قابلیت دسترسی» نسبت‌به سایر مؤلفه‌ها در اولویت قرار گرفته است.

در این خصوص و میان پژوهش‌های خارجی، به پژوهش ازهر[1] (2019) اشاره می‌شود که با هدف ارتقای کیفیت محیط شهری، پتانسیل فضاهای رهاشده و باقی‌ماندۀ شهری شهر ولینگتون[2] را بررسی می‌کند. وی معتقد است که از طریق مداخلات استراتژیک طراحی به‌منظور تجدید حیات و ارتقای کیفیت فضاهای رهاشده و باقی‌ماندۀ شهری، پویایی یک شهر گسترش داده می‌شود. نتایج پژوهش‌های وی نشان‌دهندۀ آن است که اعطای کاربری فضای سبز و پارک‌های محلی، یک ویژگی مهم طراحی برای چنین فضاهایی است که ضمن استفادۀ مجدد از فضاها، زمینۀ ارتقای کیفی محیط پیرامون خود را نیز فراهم می‌کند.

پژوهش تامسون و نیومن[3] (2018)، بر روی شهر پرث[4] استرالیا چگونگی تأثیر انواع بافت‌های شهری را بر کیفیت محیطی و زندگی ساکنان بررسی می‌کند. در این پژوهش، نویسندگان ضمن شناسایی سه نوع بافت متفاوت در شهر پرث درمی‌یابند که از طریق بهبودهای هدفمند، با احیای بافت‌های ناکارآمد و اراضی رهاشدۀ درون‌شهری، بازسازی عناصر تخریب‌شده و ساختمان‌های متروکه، آسیب وارده را به محیط‌زیست کاهش می‌دهد و از این طریق به ارتقای کیفیت محیطی و رضایت ساکنان کمک می‌کند.

در پژوهشی که باسوئل و همکاران[5] (2019) پیرامون بازیافت مناطق شهری براتیسلاوا[6] پایتخت کشور اسلواکی انجام دادند، پتانسیل نهفته را در فضاهای خالی و متروک این مناطق شناسایی کردند و به‌دنبال یافتن کاربری مناسب برای این فضاهای بلااستفاده در ساختار شهری بودند. یافته‌های آنها نشان‌دهندۀ آن بود که استفاده از این «پتانسیل‌های شهری خفته» در زمینه‌های اجتماعی، اقتصادی، زیست‌محیطی و تبدیل آنها به کاربری‌های جدید با تأکید بر محدودیت‌های قلمرو و پایداری محیطی برای توسعۀ شهری آینده مفید است؛ از این ‌رو، بررسی و درک ساختار آن در چارچوب سلسله‌مراتب و موقعیت متمایز این مناطق در داخل شهر ضروری است.

همچنین فیلیپ و کوکین[7] (2021) در پژوهش خود، جنبه‌های مختلف اراضی قهوه‌ای صنعتی را در کشور رومانی بررسی کردند. تجزیه‌وتحلیل آنها شامل بررسی اراضی 60 شهر با اندازه‌های مختلف بود که بسیاری از آ‌نها قبل از سال 1989 دارای کارخانه‌های بزرگی بودند که اکنون تعطیل ‌شده‌اند. ازجمله یافته‌های پژوهش آنها، شناسایی موقعیت فضایی و مساحت اشغال‌شدۀ 222 سایت صنعتی با سطوح متفاوت و زیادبودن نسبت اراضی قهوه‌ای به فضای سبز شهری بود. در انتها، الگویی ارائه شد که نشان‌دهندۀ توزیع فضایی سایت‌های قهوه‌ای در رابطه با منطقۀ ساخته‌شده (الگوی فضایی فشرده، الگوی فضایی دوقطبی، الگوی فضایی پراکنده) و همچنین اختلالات اصلی ناشی از آنها بود.

بررسی سوابق پژوهشی پیرامون موضوع موردبحث، علاوه بر ایجاد فرصت استفاده از نتایج و یافته‌های آنها، در حوزۀ علمی و عملی گویای این مسئله است که ‌تاکنون پژوهشی مستقل براساس دیدگاه ساکنان و با هدف تعیین اولویت‌های مؤثر در ارتقای کیفی فضاهای ناکارآمد به‌ویژه در محلۀ بیسیم صورت نگرفته است؛ پژوهشی که با ملاک عمل قراردادن ترجیحات ساکنان، دغدغه و نیاز اصلی ساکنان را انعکاس دهد. همین مسئله نشان‌دهندۀ وجه تمایز پژوهش حاضر در مقایسه با پژوهش‌های پیشین است.

 

مبانی نظری

بافت‌های ناکارآمد جزئی از پیکرۀ شهر است که به دلیل فرسودگی رو به فزونی، از صحنۀ حیات شهری به دور مانده است. این فرسودگی‌ها فقط کالبدی نیست، فرسودگی اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی را نیز شامل می‌شود (مطیعیان، 1399). به‌گونه‌ای که ناکارآمدی بافت و نبودِ معاصرسازی بناها موجب افول ارزش‌های فرهنگی میان مردم، کاهش تعلق‌خاطر ساکنان قدیمی و خروج آنها از بافت شده و فرسودگی را در بعد اجتماعی و فرهنگی به‎دنبال دارد؛ همچنین نابرابری‌های اقتصادی، کمبود مشاغل و پایین‌بودن میزان درآمد شاغلان در چنین بافت‌‌هایی، فرسودگی را در بعد اقتصادی به‌همراه داشته است (قانع و همکاران، 1398).

از آنجا که هدف مداخلۀ دریافت‌های شهری، یافتن راهکارهای بهینه برای حل مسائل و مشکلات زیستی شهروندان می‌باشد، مداخله در این نوع بافت‌ها و شیوۀ برخورد با آنها، یکی از بحث‌برانگیزترین مسائل در برنامه‌های شهری بوده است؛ از این ‌رو، مکتب‌ها و نظریه‌های متعددی در زمینۀ سامان‌دهی و بهسازی بافت‌های فرسوده و ناکارآمد شهری ارائه ‌شده است؛ اما در این ‌بین، مکتب انسان‌گرایی، توجه خاصی به مردم و مشارکت آنها با حضور متخصصان و کارشناسان در امر بهسازی و نوسازی شهری دارد (حاتمی نژاد و همکاران، 1398). علاوه بر این، نظریه‌های اجتماعی و کیفی توسعه که در قالب مفاهیمی چون کیفیت زندگی، رفاه اجتماعی، عدالت اجتماعی و ... نمود یافته است، یکی از گرایش‌های نوینی است که تأثیر شگرفی در فرایند تحول دیدگاه‌ها و روش‌های برنامه‌ریزی شهری در نیمۀ دوم قرن بیستم داشته است.

 امروزه توجه به کیفیت زندگی شهری، به‌عنوان یک ضرورت اساسی در برنامه‌های توسعۀ شهری و به‌ویژه در بافت‌های ناکارآمد، حکایت از بازتولید محیط‌های شهری به نحوی مطلوب در تقویت جنبه‌های اجتماعی- مکانی دارد؛ از این ‌رو، انسان‌گراها معتقدند که شهروندان نقش اساسی در سامان‌دهی شهری دارند. بر این اساس، در عصر حاضر، برنامه‌ریزی سنتی توان پاسخگویی به مشکلات و مسائل موجود در بافت فرسوده را ندارد تا برنامه‌ریزی مناسبی برای آیندۀ بافت‌های فرسوده شهری داشته باشد (فرج پور و همکاران، 1394).

سیاست‌ها و برنامه‌های مداخلۀ دریافت‌های ناکارآمدی شهری در هر دوره متناسب با رویکردهای غالب، نیروهای مؤثر و هدایتگر (اقتصادی، سیاسی و اجتماعی) و همچنین شرایط و ویژگی‌های محیطی، اقتصادی و اجتماعی شهرها مشخصه‌ها و ابعادی دارد که معرف دوره و براساس سیاست قالب بر آن مطرح‌ شده است. در حال حاضر، متأخرترین رویکرد مداخله در بافت‌های ناکارآمد شهری، رویکرد «بازآفرینی شهری» است (هادوی و همکاران، 1396). این رویکرد، یک دید جامع، یکپارچه و کنشی است که به حل مسائل شهری و بهبود پایای اقتصادی، فیزیکی و محیطی محلات هدف منجر می‌شود (شهریاری، 1400).

بررسی مبانی نظری و ادبیات پژوهش پیرامون کیفیت محیطی در بافت‌های ناکارآمد شهری نشان‌دهندۀ آن است که عوامل متعددی در ارتقای کیفیت این نوع فضاها مؤثر است. عمده‌ترین معیارهایی که شناسایی شد، به‌عنوان ابزار سنجش کیفیت محیطی در پژوهش‌های پیشین استفاده شده است. برای دستیابی به شاخص‌های عملیاتی‌تر و همچنین بومی‌سازی آنها، شاخص‌های اصلی، مورد قضاوت و ارزیابی گروه متخصصان، خبرگان و کارشناسان مرتبط با بازآفرینی شهری کشور قرار گرفت. در این مرحله، برای هر شاخص در هر معیار، امتیازی بین ١ تا ٣ مشخص شد (امتیاز ١ به معنای اهمیت کم، امتیاز ٢ به معنای متوسط و امتیاز ٣ به معنای اهمیت زیاد آن شاخص ازلحاظ معیار انتخابی ذی‌ربط است). با توجه به ضرایب هرکدام از شاخص‌ها، مجموع نمرات آ‌نها و نیز میانگین و انحراف معیار محاسبه‌شده برای هرکدام از آنها، تعداد 49 شاخص برای ارزیابی کیفیت محیطی محلات انتخاب شد که در ادامه به ‌تفصیل به آنها اشاره می‌شود. شاخص‌های پژوهش پس از عملیاتی‌کردن آ‌نها، مطابق جدول شمارۀ (1) در قالب پنج گروه «کالبدی»، «اجتماعی»، «اقتصادی»، «عملکردی» و «مدیریتی» تقسیم شد.

جدول (1) شاخص‌های عملیاتی و متغیرهای مؤثر بر کیفیت محیطی فضاهای ناکارآمد شهری (منبع:‌ نویسندگان، 1400)

Table (1) Indicators and variables affecting the environmental quality of inefficient urban spaces

شاخص‌ها

متغیرها

سؤال‌ها

کالبدی

سازمان فضایی و نفوذپذیری، یکپارچگی و انسجام فضایی، مقیاس و تناسبات، اندازه و تراکم در فضا، نبود ساختمان‌های متروکه و اراضی خالی، ساختار مناسب معابر و پیاده‌روها، ایمنی و امنیت، خوانایی فضاها

Q1-Q9

اقتصادی

ارزش زمین، قیمت مسکن، وضعیت اشتغال ساکنان و درآمد خانوار، سرمایه و توان مالی

Q10-Q16

عملکردی

تنوع و اختلاط کاربری، سازگاری و تجانس فعالیت‌ها، سهولت شبکۀ دسترسی، تردد وسایل نقلیه و موتورسیکلت، نبودِ فعالیت‌های نامتعارف، برخورداری از خدمات و تجهیزات شهری، بهره‌مندی از تسهیلات عمومی

 

Q17-Q24

اجتماعی

حضورپذیری، سرزندگی اجتماعی، همه‌شمولی، عدالت اجتماعی، همبستگی و تعاملات اجتماعی، تعاون و مشارکت اجتماعی

Q25-Q38

مدیریتی

توجه به بستر طبیعی، کنترل و نظارت بر فضاها، تأمین نور و روشنایی فضاها و معابر، تعمیر و نگهداری ساختمان‌ها و مبلمان شهری، بهداشت محیط

Q39-Q49

 

روش‌ پژوهش

پژوهش حاضر، ازنظر ماهیت، کاربردی و ازنظر روش انجام، توصیفی- تحلیلی است. داده‌های موردنیاز با روش میدانی و ابزار پرسشنامه گردآوری‌ شده است. جامعۀ آماری این پژوهش، ساکنان محلۀ بیسیم شهر زنجان است که با 5921 تعداد خانوار و 18406 نفر جمعیت برای مطالعه انتخاب ‌شده است (شهرداری زنجان، 1399). نمونه‌گیری، از بین افراد بالای 20 سال ساکن در این محله و به‌صورتی تصادفی در دسترس انجام گرفته و حجم نمونۀ آماری با استفاده از فرمول کوکران 384 نفر محاسبه‌ شده است. پس از شناسایی معیارهای کیفیت محیطی در محلات از میان معیارهای مطرح‌شده از سوی اندیشمندان طراحی شهری و تهیۀ پرسشنامه، برای بررسی روایی محتوایی پرسشنامه، نظرات 7 نفر از اساتید، صاحب‌نظران معماری و شهرسازی دانشگاه‌های زنجان در آن اعمال شد. برای اطمینان از پایایی پرسشنامه نیز ضریب آلفای کرونباخ برای نمونۀ اولیه با تعداد 40 نفر محاسبه شد. مقدار آلفای به‌دست‌آمده، 958/0 بود که قابلیت اطمینان پرسشنامه و همسانی درونی گویه‌ها را تأیید می‌کرد.

داده‌های اولیه با استفاده از ابزار پرسشنامه، جمع‌آوری و تجزیه‌وتحلیل ‌آنها در دو بخش آمار توصیفی و استنباطی با استفاده از روش‌های آماری و آزمون‌های متفاوت تحت پشتیبانی نرم‌افزارهای AMOS24 و SPSS24 انجام‌ شده است. برای بررسی نرمال‌بودن توزیع داده‌ها از ضرایب چولگی[8] و کشیدگی[9] و برای بررسی وضعیت مطلوب‌بودن متغیرها و بررسی سؤال‌های پژوهش به‌ترتیب از آزمون T تک نمونه‌ای و تحلیل عاملی تأییدی استفاده‌ شده است. پیش از آزمون، تحلیل مسیر سؤال‌های به‌کاررفته در پرسشنامه به تفکیک متغیرهای پژوهش ازنظر قابلیت برازش مدل سنجش و ارزیابی شد.

محدودۀ موردمطالعۀ پژوهش

در پژوهش حاضر، محلۀ بیسیم زنجان که یکی از پرتراکم‌ترین محلات شهر زنجان به شمار می‌آید، به‌عنوان محدودۀ پژوهش انتخاب‌ شده است. این محله در شمال شرقی شهر و سمت جنوب شرقی کوچمشکی واقع شده است. شکل شمارۀ (1) نشان‌دهندۀ موقعیت محلۀ بیسیم در شهر زنجان است.

سابقۀ تشکیل این محله، به سال‌های ۱۳۵5- ۱۳۵0 بازمی‌گردد که تعداد محدودی واحد مسکونی در محدودۀ بین دو مسیر روستایی پایین کوه و دو اسب ساخته‌ شده بود و با تشدید روند مهاجرت روستائیان به شهر زنجان از سال ۱۳۵۰ به بعد گسترش یافت. بیشترین تعداد مهاجران، در فاصلۀ سال‌های ۱۳65-۱۳50 به این منطقه وارد شدند و پس ‌از آن قسمت شرقی محلۀ بیسیم با کوچه‌های بن‌بست و پرپیچ‌وخم توسعه یافت. هستۀ اولیۀ این منطقه قبل از تهیۀ طرح مصوب ساخته ‌شده بود و بعد از تصویب طرح نیز به گسترش خود ادامه داد (رضایی، 1393). تا اینکه درنهایت این قسمت از شهر که در ابتدا به‌صورتی جداافتاده از بافت شهر بود، به‌طور کامل به شهر پیوست و اکنون هیچ‌گونه جدایی کالبدی بین این محله و بافت شهر دیده نمی‌شود (نصیری، 1393)؛ اما توزیع ناعادلانۀ امکانات رفاهی و تجهیزات شهری موجب شده است که این محله ازلحاظ اجتماعی، مالی و فرهنگی به‌هیچ‌عنوان قابل قیاس با محله‌های هم‌جوار خود نباشد. ریزدانگی، مساحت پایین ملک‌ها و نفوذناپذیری معابر، آشفتگی‌های بصری، ساخت‌وسازهای نامناسب و غیراصولی، معابر باریک و پرتردد، کوچه‌هایی با عرض کمتر از شش متر و پیاده‌روهای ناهموار، از ویژگی‌های این محله است (قهرمانی،1390).

 

شکل (1) موقعیت محلۀ «بیسیم» در شهر زنجان (منبع:‌ آمارنامۀ شهر زنجان، 1396)

Figure (1) Location of "Bisim" neighborhood in Zanjan

بحث و بررسی

قبل از شروع تحلیل، باید از توزیع نرمال[10] داده‌ها اطمینان حاصل کرد. برای این منظور، ابتدا چولگی و کشیدگی داده‌ها آزمون شده است. در حالت کلی، چنانچه چولگی و کشیدگی در بازۀ (2،2-) نباشد، داده‌ها توزیع نرمال ندارد. نتایج جدول شمارۀ (2) نشان‎دهندۀ آن است که در تمامی موارد، مقادیر به‌دست‌آمده در بازۀ (2،2-) قرار دارد؛ بنابراین نرمال‌بودن توزیع داده‌ها تأیید می‌شود.

جدول (2) نتایج نرمال‌بودن متغیرهای موجود در پژوهش (منبع:‌ نویسندگان، 1400)

Table (2) Results of the normality of the variables in the research

متغیرها

ضریب چولگی

ضریب کشیدگی

نتیجۀ آزمون

مقدار آماره

خطای استاندارد

مقدار آماره

خطای استاندارد

عوامل کالبدی

-330/0

125/0

-734/0

248/0

نرمال است

عوامل اقتصادی

-426/0

125/0

-636/0

248/0

نرمال است

عوامل عملکردی

-434/0

125/0

-616/0

248/0

نرمال است

عوامل اجتماعی

-130/0

125/0

-585/0

248/0

نرمال است

عوامل مدیریتی

-535/0

125/0

-678/0

248/0

نرمال است

 

سپس برای حصول اطمینان از کفایت حجم نمونه، از آزمون کفایت نمونه‌برداری (KMO)، تعیین غیر صفر بودن همبستگی بین متغیرها و تأیید کرویت روابط از آزمون بارتلت[11] استفاده شد. با عنایت به مقدار آمارۀ KMO، که برابر با 963/0 و بیشتر از 7/0 می‌باشد و معناداری آزمون Bartletts، این‌گونه استنباط می‌شود که کفایت حجم نمونه موردتأیید است. برای بررسی ارتباط بین متغیرها و مستقل یا وابسته بودن آنها، از آزمون همبستگی پیرسون استفاده شد؛ همان‌طور که در جدول (3) مشاهده می‌شود، سطح معناداری آزمون همبستگی بین تمامی متغیرهای تحقیق کمتر از 05/0 است؛ بنابراین این‌گونه برداشت می‌شود که بین تمامی متغیرهای موردمطالعه، همبستگی و ارتباط مثبت و معناداری وجود دارد.

جدول (3) آزمون همبستگی پیرسون بین متغیرها (منبع:‌ نویسندگان، 1400)

Table (3) Pearson correlation test between variables

متغیرهای پژوهش

شاخص کالبدی

شاخص اقتصادی

شاخص عملکردی

شاخص اجتماعی

شاخص مدیریتی

شاخص کالبدی

مقدار همبستگی

1

 

 

 

 

سطح معناداری

00/0

 

 

 

 

شاخص اقتصادی

مقدار همبستگی

332/0

1

 

 

 

سطح معناداری

00/0

00/0

 

 

 

شاخص عملکردی

مقدار همبستگی

320/0

358/0

1

 

 

سطح معناداری

00/0

00/0

00/0

 

 

شاخص اجتماعی

مقدار همبستگی

325/0

341/0

238/0

1

 

سطح معناداری

00/0

00/0

00/0

00/0

 

شاخص مدیریتی

مقدار همبستگی

332/0

333/0

387/0

262/0

1

سطح معناداری

00/0

00/0

00/0

00/0

00/0

یافته‌های توصیفی

درروند تکمیل پرسشنامه‌ها، اطلاعاتی اعم از جنسیت، سن، وضعیت تأهل، تحصیل و اشتغال پاسخ‌دهندگان به دست آمد که خلاصۀ این یافته‌ها در جدول (4) ارائه ‌شده است. مطابق این جدول، تعداد 124 نفر (32 درصد) از کل پاسخ‌دهندگان را زنان و 260 نفر (68 درصد) را مردان تشکیل داده‌اند که 284 نفر (74 درصد) از کل پاسخ‌دهندگان متأهل و 100 نفر (26 درصد) از آنها مجرد بودند؛ همچنین بیشترین فراوانی مربوط به بازۀ سنی 31 تا 40 سال و کمترین، بازۀ سنی بالای 60 سال است. بیشترین آمار اشتغال به پاسخ‌دهندگان به شغل آزاد تعلق دارد که حدود 94 نفر (معادل 5/24 درصد) از کل پاسخ‌دهندگان را تشکیل داده است و بیشترین میزان تحصیلات پاسخ‌دهندگان نیز با تعداد 126 نفر (معادل 8/32 درصد) به دارندگان مدرک تحصیلی زیر دیپلم تعلق دارد.

جدول (4) یافته‌های توصیفی تحقیق (منبع:‌ نویسندگان، 1400)

Table (4) Descriptive findings of the research

ویژگی فردی

دسته‌ها

فراوانی

درصد فراوانی

ویژگی فردی

دسته‌ها

فراوانی

درصد فراوانی

جنسیت

زن

124

3/32

اشتغال

کارمند

74

3/19

مرد

260

7/67

آزاد

94

5/24

کل

384

100

بازنشسته

58

1/15

وضعیت تأهل

مجرد

100

26

در حال تحصیل

64

7/16

متأهل

284

74

خانه‌دار یا بیکار

94

5/24

کل

384

100

کل

384

100

سن

20 تا 30 سال

40

4/10

تحصیلات

بی‌سواد

42

9/10

31 تا 40 سال

136

4/35

زیر دیپلم

126

8/32

41 تا 50 سال

98

5/25

کاردانی

94

5/24

51 تا 60 سال

76

8/19

کارشناسی

76

8/19

بیشتر از 60 سال

34

9/8

ارشد و دکترا

46

12

کل

384

100

کل

384

100

 

یافته‌های تحلیلی

در این پژوهش ابتدا برای اطمینان از اندازه‌گیری درست متغیرهای پنهان و سنجش رابطۀ عوامل مؤثر در ارتقای معیار کیفیت محیطی بافت‌های ناکارآمد (متغیرهای پنهان) با متغیرهای مشاهده‌پذیر، از تحلیل عاملی تأییدی مرتبۀ اول استفاده‌ شده است. در این روش، هیچ‌گونه رابطه‌ای بین متغیرهای پنهان بررسی نمی‌شود. تنها رابطۀ یک عامل با چندگویه یا چند عامل با چند گویه بررسی می‌شود. از مدل اندازه‌گیری ضرایب استانداردشده، این برداشت می‌شود که بین متغیرهای پنهان مربوطه و معیار‌های متناظر با آنها،‌ همبستگی معناداری وجود دارد یا خیر. ضرایب استانداردشده، درواقع نشان‌دهندۀ ضرایب مسیر یا بارهای عاملی استانداردشده بین عامل‌ها و نشانگرهاست. برای داشتن روایی باید بین متغیرها و سؤال‌های پرسشنامه (گویه ها)، همبستگی معناداری وجود داشته باشد. در صورتی ‌که بار عاملی[12] استانداردشده بیشتر از 4/0 باشد،‌ گفته می‌شود که سؤال‌های مدنظر قدرت تبیین خوبی دارد.

درنهایت برای تأیید مدل تحلیل عاملی و مستندبودن نتایج حاصله، لازم است تا معیار‌های برازش مدل پذیرفته شود. در بررسی این معیار‌ها در مدل تحلیل عاملی، مقدار x2 به درجۀ آزادی 206/1 و کمتر از 3 است؛ همچنین مقدار جذر برآورد واریانس خطای تقریب (RMSEA) برابر با 023/0 و کمتر از 08/0 است. از آنجا که مقادیر معیار‌های برازندگی تطبیقی (CFI)، برازندگی افزایشی (IFI) و نیکویی برازش (GFI) به‌ترتیب برابر با 98/0، 98/0 و 87/0 به ‌دست‌ آمده است و همگی در حد مناسبی قرار دارد، در حالت کلی برازش مطلوب مدل تأیید می‌شود.

شکل (2- الف) نشان‌دهندۀ مدل مرتبۀ اول تحلیل عاملی برای شناسایی عوامل مؤثر در ارتقای کیفیت محیطی بافت‌های ناکارآمد و (2- ب) مدل مرتبۀ دوم تحلیل عاملی برای تأیید معناداری عوامل اصلی است.

 

الف- مدل تحلیل عاملی تأییدی مرتبۀ اول                               ب- مدل تحلیل عاملی تأییدی مرتبۀ دوم

شکل (2) مدل تحلیل عاملی تأییدی شاخص‌های ارتقای کیفیت محیطی فضاهای ناکارآمد (منبع:‌ نویسندگان، 1400)

Figure (2) Confirmatory factor analysis model of environmental quality improvement indicators of inefficient spaces

 

همان‌طور که در شکل فوق نمایان است، مقدار آمارۀ T معیار‌های ارتقای کیفیت محیطی با مؤلفه‌های خود معنادار و بیشتر از 96/1 برآورد شده است؛ بنابراین این‌گونه استنباط می‌شود که معیار‌های ارتقای کیفیت محیطی بافت‌های ناکارآمد، به پنج زیرمجموعه یا زیر مؤلفه تقسیم می‌شود. ضریب آلفای کرونباخ معیار‌های ارتقای کیفیت محیطی بافت‌های ناکارآمد (958/0) نیز بیشتر از 7/0 محاسبه ‌شده و حاکی از آن است که پایایی سازه‌ها در سطح مطلوبی قرار دارد. درنهایت نتایج آزمون‌های تحلیل عاملی تأییدی نشان‌دهندۀ آن است که از بین پنج عامل اصلی، «عامل اقتصادی» با وزن 621/0 به‌عنوان مهم‌ترین عوامل در رتبۀ نخست ترجیحات ساکنان قرار دارد. «عوامل عملکردی» و «کالبدی» با وزن 592/0 هر دو در رتبۀ دوم، «عامل مدیریتی» با وزن 583/0 در رتبۀ چهارم و «عامل اجتماعی» با وزن 507/0 در آخرین رتبه قرار گرفته است. این نتایج در جدول (5) ارائه ‌شده است.

جدول (5) مقدار بار عاملی استانداردشده و آمارۀ T (منبع:‌ نویسندگان، 1400)

Table. (5): The amount of standardized factor load and T statistic

عامل

متغیرها

مقدار بار عاملی استانداردشده

مقدار T

شاخص کالبدی

Q1

یکپارچگی و انسجام فضایی

832/0

592/0

-

Q2

مقیاس و تناسبات

848/0

857/20

Q3

اندازه و تراکم در فضا

825/0

929/19

Q4

نبود ساختمان‌های متروکه و اراضی خالی

831/0

165/20

Q5

سازمان فضایی و نفوذپذیری

885/0

396/22

Q6

ساختار مناسب معابر و پیاده‌روها

812/0

850/21

Q7

نفوذپذیری فیزیکی و بصری

837/0

402/20

Q8

وضوح و خوانایی فضاها

819/0

703/19

Q9

ریزدانگی و مساحت قطعات

837/0

386/20

شاخص اقتصادی

Q10

وضعیت اشتغال ساکنین

832/0

621/0

-

Q11

بهره‌مندی از تسهیلات رفاهی

835/0

188/20

Q12

میزان تمایل به سرمایه‌گذاری

834/0

143/20

Q13

سرمایه و توان مالی

823/0

733/19

Q14

درآمد خانوار

819/0

573/19

Q15

ارزش زمین

842/0

463/20

Q16

قیمت مسکن

913/0

459/23

شاخص عملکردی

Q17

تنوع و اختلاط کاربری و عملکردی

846/0

592/0

-

Q18

امکانات و خدمات همگانی

830/0

602/20

Q19

برخورداری از خدمات و تجهیزات شهری

832/0

704/20

Q20

سازگاری عملکردی و نبود فعالیت‌های نامتعارف

853/0

104/21

Q21

دسترسی و ارتباطات فضایی

864/0

435/20

Q22

تردد وسایل نقلیه و موتورسیکلت

840/0

052/21

Q23

سهولت شبکۀ دسترسی

830/0

620/20

Q24

سازگاری و تجانس فعالیت‌ها

836/0

858/20

شاخص اجتماعی

Q25

تراکم خالص مسکونی

821/0

507/0

-

Q26

همکاری و تعاون اجتماعی

841/0

273/20

Q27

همبستگی و تعاملات اجتماعی

832/0

928/19

Q28

عدالت اجتماعی

806/0

011/19

Q29

امنیت اجتماعی

836/0

088/20

Q30

پویایی و سرزندگی اجتماعی

844/0

375/20

Q31

هویت و جایگاه اجتماعی

813/0

241/19

Q32

مشارکت‌های محلی

825/0

672/19

Q33

اعتماد اجتماعی

831/0

911/19

Q34

سرمایۀ اجتماعی

797/0

690/18

Q35

حضورپذیری فضاها

889/0

280/23

Q36

همه‌شمولی

820/0

487/19

Q37

رضایت اجتماعی از سکونت در بافت

819/0

451/19

Q38

تراکم جمعیتی در بافت

805/0

974/18

شاخص مدیریتی

Q39

توجه به بستر طبیعی

828/0

583/0

-

Q40

کنترل و نظارت بر فضاها

821/0

669/19

Q41

تعمیر و نگهداری ساختمان‌ها

875/0

827/21

Q42

تأمین نور و روشنایی فضاها و معابر

838/0

331/20

Q43

مبلمان شهری

855/0

977/20

Q44

پاکیزگی و بهداشت محیط

814/0

395/19

Q45

ارتباطات و دسترسی‌ها

830/0

014/20

Q46

توجه به اکوسیستم

812/0

345/19

Q47

ایمنی و امنیت فضاها

783/0

293/18

Q48

نبود آلودگی صوتی

842/0

462/20

Q49

نبود آلودگی بصری

713/0

021/16

 

مطابق جدول مذکور، مؤلفۀ «قیمت مسکن» از متغیرهای شاخص اقتصادی با بار عاملی 913/0 مهم‌ترین نقش را در ارتقای کیفی محله برعهده دارد. ساکنان این محله معتقدند که به دلیل فرسودگی بافت کالبدی، قیمت مسکن و ارزش ملک در محلۀ بیسیم با کاهش زیادی مواجه بوده است؛ از این‌ رو، ساکنان تمایلی به تعمیر و بازسازی ساختمان‌های خود ندارند. آنها بر این باورند که اگر قیمت مسکن و ارزش زمین افزایش یابد، استقبال ساکنان محله و مالکان اراضی برای احیای بافت و نوسازی ساختمان‌ها افزایش خواهد یافت. در میان متغیرهای شاخص اجتماعی، مؤلفۀ «حضورپذیری فضاها» با بار عاملی 889/0، مهم‌ترین نقش را در ارتقای کیفی محله برعهده دارد؛ زیرا از دید ساکنان این محله افزایش تعاملات اجتماعی، مشارکت، همبستگی و پیوندهای اجتماعی درگرو حضورپذیری و همه‌شمولی فضاهاست که زمینه‌ساز ارتقای کیفی محله از بعد اجتماعی است؛ همچنین مؤلفه‌های «تعمیر و نگهداری ساختمان‌ها» با بار عاملی 875/0، «سازمان فضایی و نفوذپذیری» با بار عاملی 885/0 و «دسترسی و ارتباطات فضایی» با بار عاملی 864/0 در رتبه‌های بعدی ترجیحات ساکنان قرار دارد.

در زمینۀ مدیریتی، بیشتر ساکنان این محله بر این باورند که اگر رسیدگی به وضعیت زمین‌های خالی، ساختمان‌های نیمه‌کاره و رهاشده و همچنین توجه به برقراری امنیت در رأس امور مدیریتی قرار گیرد، شاهد بهبودی بیش‌ازپیش کیفیت محیطی در این محله خواهند بود. در بعد کالبدی و عملکردی، بیشترین نارضایتی ساکنان این محله از ساختار فضایی، معابر تنگ و تاریک و کوچه‌های بن‌بست این محله است. آنها معتقدند که هرچه میزان دسترسی به فضاها و رؤیت‌پذیری آنها بیشتر باشد، میزان جرم و جنایت کاهش‌ یافته و با افزایش امنیت در فضاها به ارتقای کیفی محله کمک می‌شود.

نتیجه‌گیری

از آنجا که توجه به ابعاد کالبدی، اجتماعی، اقتصادی، عملکردی و مدیریتی برای بهبود وضعیت بافت‌های ناکارآمد لازم و مکمل یکدیگر است، در این پژوهش، عوامل مؤثر بر ارتقای کیفیت محیطی در فضاهای ناکارآمد شهری از میان مبانی نظری و ادبیات پژوهش استخراج‌شده و پس از عملیاتی‌کردن در محلۀ بیسیم شهر زنجان بررسی شد؛ بنابراین در پاسخ به اولین سؤال پژوهش چنین اذعان می‌شود که مهم‌ترین عوامل مؤثر بر کیفیت محیطی فضاهای ناکارآمد شهری، شامل عوامل پنج‌گانۀ «کالبدی»، «اجتماعی»، «عملکردی»، «اقتصادی» و «مدیریتی» است که هرکدام از آنها متغیرهای مختص خود را دارد. نتایج ارزیابی این عوامل، حکایت از نارضایتی ساکنان از وضعیت نامناسب محلۀ بیسیم دارد. در این راستا، مقادیر به‌دست‌آمده از نتایج آزمون T تک نمونه‌ای نیز گویای این واقعیت است که این محله، در سطح پایینی از کیفیت محیطی قرار دارد و بهبود این وضعیت مستلزم توجه به ترجیحات ساکنان و تصورات ذهنی آ‌نهاست. نتایج آزمون‌های تحلیل عاملی تأییدی نیز نشان‌دهندۀ آن است که عامل «اقتصادی» با وزن 621/0 در رتبۀ نخست ترجیحات ساکنان قرار دارد و عوامل «عملکردی» و «کالبدی» با وزن 592/0 هر دو در رتبۀ دوم، «عامل مدیریتی» با وزن 583/0 در رتبۀ چهارم و «عامل اجتماعی» با وزن 507/0 در آخرین رتبه قرار گرفته است. از دید ساکنان محلۀ بیسیم، مؤلفه‌های «قیمت مسکن»، «حضورپذیری فضاها»، «تعمیر و نگهداری ساختمان‌ها»، «سازمان فضایی و نفوذپذیری» و «دسترسی و ارتباطات فضایی» به‌ترتیب بیشترین تأثیر را در ارتقای کیفیت محیطی فضاهای ناکارآمد این محله دارد.

همسویی نتایج به‌دست‌آمده با یافته‌های پژوهش‌های پیشین، بر درستی یافته‌های این پژوهش صحه می‌گذارد. چنانچه یافته‌های پژوهش علوی و همکاران (1400)، بر توجه به مؤلفه‌های «سازمان فضایی و نفوذپذیری»، «کنترل و نظارت» و «مدیریت و نگهداری» تأکید دارد، این موضوع با یافته‌های پژوهش حاضر در ابعاد کالبدی و مدیریتی همخوانی دارد؛ همچنین یافته‌های پژوهش حاضر با نتایج مطالعۀ رضوانی و همکاران (1400) در ابعاد عملکردی، کالبدی و مدیریتی همسو بوده است و اثرگذاری متغیرهای مختلف را در بازآفرینی بافت‌های ناکارآمد شهری و ارتقای کیفیت محیطی آنها تأیید می‌کند. پژوهش ازهر (2019) نیز که استفادۀ مجدد از فضاهای رهاشده و باقی‌ماندۀ شهری را محرکی برای ارتقای کیفی محیط پیرامون می‌داند، مؤید یافته‌های پژوهش حاضر در ابعاد کالبدی، مدیریتی و اقتصادی محلۀ بیسیم است که ضمن استفاده از پتانسیل‌های نهفته در بافت، موجب ارتقای کیفی محیط پیرامون می‌شود.

در این پژوهش، با علم به تأثیر سایر عوامل شخصی و اجتماعی نظیر سطح فرهنگی و اقتصادی ساکنان بر ادراک و ترجیحات آنها از کیفیت محیطی محل سکونت خود، بیشترین تأکید و تمرکز بر روی عوامل اجتماعی و کالبدی مؤثر بر ارتقای کیفیت محیطی بوده است؛ بنابراین برای پژوهش‌های آتی پیشنهاد می‌‌شود که با شناسایی عوامل میانجی مؤثر در ادراک و تصویر ذهنی افراد از فضاهای باکیفیت، نقش این نوع عوامل در سنجش کیفیت محیطی محل سکونت شهروندان بررسی تا عوامل احتمالی شخصی و اجتماعی دخیل در ادراک ساکنان محلات در فرایند برنامه‌ریزی، طراحی و ایجاد محلات باکیفیت اعمال شود.

با عنایت به ظرفیت‌های محیطی- اجتماعی مطلوب و نهفته در این‌ محله،‌ در شرایطی که مدیریت شهری بخواهد از مشارکت مردم در قالب نهادهای اجتماعی استفاده کند، با کمترین هزینه و عملکرد، شاهد کاهش فقر و افزایش کیفیت محیطی و درنتیجه توسعۀ این محله می‌شود؛ با این‌ حال برای برون‌رفت از وضعیت نابسامان این محله و همچنین ارتقای کیفیت محیطی آن‌، راهکارهای زیر برای مدیران، برنامه‌ریزان و طراحان معماری و شهرسازی پیشنهاد می‌‌شود:

  • پرهیز از نگرش فقط کالبدی در حوزۀ طراحی و بازآفرینی محله‌های شهری
  • رونق کسب‌وکار محلی و صنایع‌دستی در محلات هدف بازآفرینی در راستای توانمندسازی اقتصادی ساکنان و ایجاد اشتغال برای آنها
  • وضع ضوابط و مقرراتی متناسب با توان مالی ساکنین بافت‌های ناکارآمد با هدف کاهش فقر اجتماعی- اقتصادی
  • اعمال سیاست‌های حمایتی از قبیل معافیت‌های مالیاتی و بخشودگی عوارض
  • ارتقای آگاهی، دانش و توسعۀ مهارت‌های ساکنان بافت در راستای توانمندسازی اجتماعی آنها
  • بهبود وضعیت اقتصادی و اجتماعی ساکنان با هدف جلب مشارکت ساکنان محلات هدف بازآفرینی

 

[1].  Jasim Azhar

[2] . Wellington

[3]. Thomson & Newman

[4]. Perth

[5]. Basova1 et al

[6]. Bratislava

[7]. Filip & Cocean

[8] . Skewness

[9]. Kurtosis

[10] . توزیع داده‌ها باید نشان‌دهندۀ آن باشد که پراکندگی و گستردگی داده‌هایی که جمع‌آوری ‌شده است، چگونه است. توزیع نرمال زمانی است که داده‌ها میل به جمع‌شدن در اطراف مقدار میانگین دارند و به‌‌سمت چپ یا راست تمایل ندارند.

[11].  Bartlett's test of sphericity tests

[12]. Factor load

منابع و مراجع

اصغری زمانی، اکبر، مصطفایی، هیرش (1397). سنجش و پهنه‌بندی کیفیت محیط مناطق شهری در بافت میانی با استفاده از مدل AHP  و شاخص همپوشانی وزنی (مطالعۀ موردی: بافت میانی شهر تبریز). جغرافیا و برنامه‌ریزی، سال 22، شمارۀ 64، صص 18-1.
ایزدفر، نجمه، رضایی، محمدرضا، محمدی، حمید (1399). ارزیابی بافت‌های ناکارآمد شهری براساس رویکرد بازآفرینی پایدار (مطالعه موردی: بافت ناکارآمد شهر یزد). پژوهش‌های جغرافیای برنامه‌ریزی شهری، سال 8، شمارۀ 2، صص 345-327.
حاتمی نژاد، حسین، پوراحمد، احمد، نصرتی هِشی، مرتضی (1398). آیندهپژوهی در بافت فرسودۀ شهری، (مطالعۀ موردی: ناحیۀ یک، منطقۀ 9 شهر تهران). اطلاعات جغرافیایی سپهر. سال 28، شمارۀ 109، صص 55-37.
حیدری، محمدتقی، شماعی، علی، ساسان پور، فرزانه، سلیمانی، محمد، احدنژاد روشتی، محسن (1393). تحلیل عوامل مؤثر بر زیستپذیری بافت‌های فرسوده شهری (مطالعۀ موردی: بافت فرسودۀ بخش مرکزی شهر زنجان). فضای جغرافیایی، سال 7، شمارۀ 5، صص 25-1.  
رحیمی، لیلا، کرمی، اسلام (1398). ارزیابی عوامل مؤثر بر ادراک ساکنان از کیفیت‌های محیطی محله (مطالعۀ موردی: کوی گل شهر و پرواز تبریز). مطالعات شهری، سال 8، شمارۀ 30، صص 40-29.
رسولی، محمد، احدنژاد، محسن، حیدری، محمدتقی (1400). تحلیل اهمیت- عملکرد عوامل کلیدی موفقیت در بازآفرینی بافتهای ناکارآمد شهری با تأکید بر ذینفعان (مطالعۀ موردی: شهر زنجان). برنامه‌ریزی توسعۀ شهری و منطقه‌ای، سال 6، شمارۀ 16، صص 178 – 149.
رضایی، الهام (1393). استفاده از طراحی در افزایش امنیت اجتماعی فضاهای جرم‌خیز شهری (مطالعۀ موردی: محلۀ بیسیم زنجان). پایان‌نامۀ منتشرنشدۀ کارشناسی ارشد رشتۀ معماری، دانشگاه زنجان، دانشکدۀ مهندسی، گروه معماری.
رضوانی، لیلا، احمدزاده، حسن، هوشیار، حسن (1400). واکاوی پیشران‌های کلیدی مؤثر بر بازآفرینی بافت‌های ناکارآمد شهری (مورد پژوهی: بافت فرسودۀ شهر ارومیه). پژوهش و برنامه‌ریزی شهری.
زارعی کرگ آباد، فاطمه، آهنی، سمیه، داوودپور، زهره (1392). امکان‌سنجی پهنۀ امن خانگی (Home Zone) عاملی جهت ارتقای کیفیت محیط در کالبد محلات شهری (مطالعۀ موردی: محله خانقاه سنندج). آمایش محیط، سال 6، شمارۀ 22، صص 139-121.
سلطانی، لیلا، دارابی، مریم (1393). ارزیابی کیفیت محیط در محله‌های تاریخی شهرها (مطالعۀ موردی: محلۀ نفرآباد شهرری). پژوهش‌های جغرافیای انسانی، سال 3، شمارۀ 84، صص 439-429.
شرکت بازآفرینی شهری ایران (1400). سند توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه‌های غیررسمی (مصوب هیئت وزیران-بهمن 1392). تهران: وزارت راه و شهرسازی، شرکت بازآفرینی شهری ایران، دبیرخانه ستاد ملی توانمندسازی و ساماندهی سکونتگاه‌های غیررسمی.
شهرداری زنجان (1399). آمارنامۀ شهر زنجان. زنجان: معاونت برنامه‌ریزی و توسعۀ انسانی شهرداری زنجان.
شهریاری، محمدرضا (1400). سنجش شاخصهای بازآفرینی شهری و تاثیرآن بر کیفیت زندگی شهروندان (مطالعه موردی محله شریف آباد). جغرافیا و روابط انسانی. سال 4، شمارۀ 2، صص 356-336.
شیعه، اسماعیل، زرآبادی، سعیده، یزدان پناهی، زهرالسادات (1392). بررسی و تبیین مفهوم محلۀ سالم در محلات سنتی ایران، (مطالعۀ موردی: محلۀ امامزاده یحیی تهران). مطالعات و پژوهش‌های شهری و منطقه‌ای، سال 7، شمارۀ 17، صص 20-1.
صداقت رستمی، کبریا، اعتماد، گیتی، بیدرام، رسول، ملاذ، جعفر (1390). تدوین شاخص‌های شناسایی بافت‌های ناکارآمد. برنامه‌ریزی فضایی. سال 1، شمارۀ 1، صص 120-103.
طبیبیان، منوچهر، منصوری، یاسر (1392). ارتقای کیفیت محیطی و رضایتمندی از زندگی در محلات جدید با اولویت‌بندی اقدامات براساس نظرهای ساکنان (نمونۀ موردی: کاشان). محیط‌شناسی، سال 4، شمارۀ 39، صص 16-1.
علوی، پری، ثبوتی، هومن، شهبازی، مجید (1400). شناسایی و اولویت‌بندی معیارهای تعیین‌کنندۀ کیفیت محیطی در فضاهای گمشدۀ پیراشهری (موردمطالعه: محلۀ بیسیم زنجان). توسعۀ فضاهای پیراشهری. سال 2، شمارۀ 3، صص 241-225.
فدایی، بابک، امامی، علی (1398). شکل‌دهی به فضاهای متروکه شهر گنبدکاووس. معماری و شهرسازی آرمان‌شهر، سال 12، شمارۀ 29، صص 152-141.
فرج پور، مریم، سلطان‌زاده، حسین، دودانگی، علیرضا (1394). احیا و سازماندهی بافت فرسودۀ شهری در راستای توانمندسازی زنان شهروند (موردپژوهی: اقدامات شهرداری تهران). مدیریت شهری، سال 19، شمارۀ 39، صص 134-109.
قانع، مهسا، محمود، آروین، ملکی، سعید (1398). سنجش قابلیت بهرهگیری از محرکهای توسعۀ شهری در بازآفرینی بافت فرسوده (موردشناسی: محلۀ شاهجوق سمنان). جغرافیا و آمایش شهری-منطقهای، سال 10، شمارۀ 34، صص 22-1.
قهرمانی، صغرا (1390). تأثیر نقش تأمین اجتماعی در توانمندسازی سکونتگاه‌های غیررسمی (محلۀ نجف‌آباد زنجان). پایان‌نامۀ منتشرنشدۀ کارشناسی ارشد رشتۀ مدیریت امور شهری، دانشگاه فردوسی مشهد، دانشکدۀ علوم انسانی، گروه جغرافیا.
کاکاوند، الهام، براتی، ناصر، امینزاده گوهرریزی، بهرام (1392). سنجش تطبیقی تصویر ذهنی شهروند و شهرساز به مفهوم کیفیت محیط شهری (مطالعۀ موردی: بافت فرسودۀ شهر قزوین). باغ نظر، 10(25)، 112-101.
کیانی، اکبر، حیدری، فاطمه (1395). ارزیابی عوامل تأثیرگذار در روند فرسودگی بافتهای قدیم شهری در راستای نوسازی و بهسازی (مطالعۀ موردی: شهر داراب). آمایش محیط. سال 9، شمارۀ 34، صص 44-27.
مشکینی، ابوالفضل، حیدری، محمدجواد (1395). واکاوی تأثیرات شهرسازی مدرن در ساخت اقتصادی و تجاری بافت‌های کهن شهری (مطالعۀ موردی: بافت کهنِ شهر زنجان). جغرافیای اجتماعی شهری، سال 3، شمارۀ 3، صص 171-147.
مطیعیان، حمید ( 1399 ). ارائۀ شاخص مکانی جهت ارزیابی فرسودگی بافتهای شهری به کمک سیستم اطلاعات مکانی و تصمیمگیری چنده معیاره، برنامه‎ریزی توسعۀ شهری و منطقه‎ای، سال 4، شمارۀ 9، صص 114-93.
ملائی یگانه، حبیب (1399). ارائۀ الگوی بازآفرینی بافت‌های ناکارآمد شهری (موردمطالعه: محدودۀ بیسیم شهر زنجان). رسالۀ دکتری تخصصی رشتۀ جغرافیا و برنامه‌ریزی شهری، دانشگاه زنجان، دانشکدۀ علوم انسانی.
نصیری، اسماعیل (1393). راهبردهای کاهش فقر شهری با تأکید بر اجتماعات محلی (موردمطالعه: محلۀ بیسیم شهر زنجان)، مطالعات برنامه‌ریزی شهری، سال 2، شمارۀ 7، صص 125 – 107.
هادوی، فرامرز، پوراحمد، احمد؛ کشاورز، مهناز، علی‌اکبری، اسماعیل (1396). بازآفرینی پایدار بافت‌های ناکارآمدی شهری (موردمطالعه: منطقۀ 10 شهر تهران). آمایش محیط، سال 10، شمارۀ 37، صص 194-167.
Azhar, J. (2019). Exploring the Potential of Urban Leftover Spaces, (Unpublished doctoral Philosophy). Victoria University, Wellington, Ph.D.
Filip, S., & Cocean, P. (2021). Urban industrial brownfields: constraints and Opportunities in Romania, Carpathian Journal of Earth and Environmental Sciences, Vol. 7, No. 4, pp 155 – 164
Thomson, G., & Newman, P. (2018). Urban fabrics and urban metabolism–from sustainable to regenerative cities. Resources, Conservation and Recycling, 132, 218-229.
Basova1, S. Sopirova1, A., & Kristianova1, K (2019). Potential of Recycling Urban Territories, IOP Conference Series: Materials Science and Engineering, 471, 9.