شناسنامه علمی شماره
دوره 31، شماره 2 ، تیر 1399
مقاله پژوهشی
ژئوموفولوژی
علی مهرابی؛ صادق کریمی؛ مجید صفی پور
چکیده
حوضة آبریز سیرجان واقع در استان کرمان، یکی از مناطق درگیر با بحران کمآبی است. هدف از این پژوهش، پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی در این حوضه با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و GIS است. در این پژوهش بهمنظور شناسایی خطوارههای تکتونیکی، یکی از عوامل مهم در تشکیل منابع آب زیرزمینی، از تصاویر راداری سنتینل 1 استفاده شد. در این زمینه ...
بیشتر
حوضة آبریز سیرجان واقع در استان کرمان، یکی از مناطق درگیر با بحران کمآبی است. هدف از این پژوهش، پتانسیلیابی منابع آب زیرزمینی در این حوضه با استفاده از تکنیکهای سنجش از دور و GIS است. در این پژوهش بهمنظور شناسایی خطوارههای تکتونیکی، یکی از عوامل مهم در تشکیل منابع آب زیرزمینی، از تصاویر راداری سنتینل 1 استفاده شد. در این زمینه با انجام آنالیز بافت و تهیة پارامترهای مربوط به ماتریس همرویداد گامهای خاکستری، شامل میانگین، واریانس، یکنواختی، تباین، اختلاف، آنتروپی، موقعیت ثانویه و همبستگی، مؤلفههای اصلی مربوط تهیه شد؛ سپس با اعمال فیلترهای جهتدار روی تصویر مؤلفة اصلی 1، تعداد 389 خطوارة تکتونیکی بارزسازی شد. بهمنظور پتانسیلیابی منابع آبی جدید، عوامل مختلف هیدرولوژی و هیدروژئولوژیکی مؤثر بر تشکیل منابع آب زیرزمینی شامل لایة تراکم خطوارههای تکتونیکی، بارندگی، تراکم آبراههای، سنگشناسی، شیب و پوشش گیاهی در محیط GIS تهیه شد. پس از تشکیل ماتریس مقایسات زوجی براساس روش Fuzzy-AHP، لایههای مدنظر وزندهی و تلفیق شد؛ درنتیجه نقشة پتانسیل آب زیرزمینی حوضة سیرجان تهیه شد. براساس نتایج، محدودة پژوهش بهلحاظ پتانسیل آب زیرزمینی به پنج منطقة خیلی خوب (228 کیلومترمربع)، خوب (836 کیلومترمربع)، متوسط (4016 کیلومترمربع)، ضعیف (2252 کیلومترمربع) و خیلی ضعیف (396 کیلومترمربع) تقسیم میشود. بهمنظور صحتسنجی نتایج از دادههای 30 چاه مشاهدهای استفاده شد. براساس ماتریکس خطای تهیهشده، صحت نتایج بهدستآمده برمبنای دبی و شوری به ترتیب 33/83 درصد و 33/73 درصد برآورد شد.
مقاله پژوهشی
جغرافیای شهری
علیرضا محمدی؛ بهروز خدابنده لو
چکیده
دادههای سنجش از دور و الگوریتمهای مختلف طبقهبندی تصاویر ماهوارهای، ارزیابی روند تغییرات محیطی را در مقایسة چندزمانه امکانپذیر میکنند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی محدوده و حریم شهر زنجان طی دو دهة گذشته با استفاده از الگوریتمهای شیگرا و پیکسل پایه است. در این پژوهش، از تصاویر ماهوارهای لندست 5 ...
بیشتر
دادههای سنجش از دور و الگوریتمهای مختلف طبقهبندی تصاویر ماهوارهای، ارزیابی روند تغییرات محیطی را در مقایسة چندزمانه امکانپذیر میکنند. هدف پژوهش حاضر، ارزیابی روند تغییرات کاربری اراضی محدوده و حریم شهر زنجان طی دو دهة گذشته با استفاده از الگوریتمهای شیگرا و پیکسل پایه است. در این پژوهش، از تصاویر ماهوارهای لندست 5 سنجندة TM سالهای 1999 و 2009 و سنجندة OLI/TRIS لندست 8 سال 2019 استفاده شد؛ همچنین از قابلیتهای سامانة گوگلارث انجین بهمنظور اخذ تصاویر تصحیحشده و طبقهبندی کاربری اراضی استفاده شد. بهمنظور تهیة نقشة کاربری اراضی، الگوریتمهای طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان، حداقل فاصله و جنگل تصادفی در بستر گوگلارث انجین با روش نزدیکترین همسایة الگوریتم طبقهبندی شیگرا در نرمافزار eCognition مقایسه شدند. براساس نتایج ارزیابی صحت، ضرایب کاپا و صحت کلی الگوریتم طبقهبندی شیگرا برای سال 2019 و الگوریتم طبقهبندی ماشین بردار پشتیبان برای سالهای 1999 و 2009، بهترین نتیجه را نسبت به سایر الگوریتمها نشان دادند و مبنای ارزیابی تغییرات کاربری قرار گرفتند. نتایج ارزیابی تغییرات طی سالهای گذشته (1999- 2019) نشان میدهد اراضی دیمی 1264 هکتار، مراتع 648 هکتار، زراعت آبی و فضای سبز 142 هکتار و شبکة دسترسی راهها 122 هکتار به کاربری اراضی ساختهشده تغییر کاربری دادند و مناطق حومهای جدید مانند شهرک الهیه، گلشهر، کاظمیه، کارمندان، کوی سایان، کوی فرهنگ، کوی فاطمیه و شهر آرا نیز در این دوره توسعه یافتهاند؛ این امر ضرورت توجه به موضوع گسترش شهری و پیامدهای آن را در شهر و پیرامون آن نشان میدهد.
مقاله پژوهشی
آب و هواشناسی
زهرا قصابی؛ مائده فتحی؛ معصومه نوروزی؛ پرویز رضازاده
چکیده
تاریخچة اقلیمی استان چهارمحال و بختیاری در منطقة زاگرس مرکزی نشاندهندة فراوانی بارش برف در فصل سرد است. در سالهای اخیر گرایش بارشها از برف به باران در فصول پاییز و زمستان افزایش و بارش برف در فصل زمستان در استان نسبت به میانگین بلندمدت کاهش یافته است؛ این در حالی است که گاهی شاهد بارش برف بهاری در استان هستیم.
در این پژوهش شرایط ...
بیشتر
تاریخچة اقلیمی استان چهارمحال و بختیاری در منطقة زاگرس مرکزی نشاندهندة فراوانی بارش برف در فصل سرد است. در سالهای اخیر گرایش بارشها از برف به باران در فصول پاییز و زمستان افزایش و بارش برف در فصل زمستان در استان نسبت به میانگین بلندمدت کاهش یافته است؛ این در حالی است که گاهی شاهد بارش برف بهاری در استان هستیم.
در این پژوهش شرایط دینامیکی و ترمودینامیکی برای سه بارش فرین برف در فصل بهار با استفاده از دادههای era5 با تفکیک شبکهای 25/0 درجه تحلیل میشود. برای بررسی اقلیمی، نابهنجاریهای دما، بارش و ارتفاع ژئوپتانسیلی طی دورة آماری 30ساله (1981- 2010) محاسبه شد؛ همچنین کمیتهای فرارفت تاوایی، شار رطوبت و آب قابل بارش برای دستیابی به منابع رطوبت مؤثر در ریزش برف در سطح استان بررسی شد. تحلیل نابهنجاریهای بارش نشان میدهد مقدار آنها در همة رویدادهای بارشی بیش از میانگین بلندمدت بوده است که با نابهنجاری دما و ارتفاع ژئوپتانسیل تراز 500 هکتوپاسکال همخوانی دارد.
نتایج نشان داد رطوبت سامانههای مطالعهشده بیشتر از دریای سرخ، دریای عرب، دریای عمان و شمال اقیانوس هند تأمین شده و با فرارفت تاوایی مثبت همراه بوده است. بررسی شرایط ترمودینامیکی نیز نشان داد شاخصهای ناپایداری در ساعات پیش از آغاز بارش مساعد بوده و فعالیت همرفتی سامانهها را تشدید کرده است. سرمایش همرفتی همراه با کاهش شدید دما سبب تبدیل باران به برف شده است. کاهش چشمگیر دما نسبت به میانگین بلندمدت و سردبودن ستون جوّ، بارش برف را در فصل بهار توجیه میکند.
مقاله پژوهشی
ژئوموفولوژی
سمیه سادات شاه زیدی؛ علی بازوند
چکیده
روابط متقابل انسان و محیط، یکی از بحثهای مهم و مطرح در علوم جغرافیایی است و میزان تأثیرپذیری انسان از محیطهای طبیعی همواره مورد کنکاش و در مرکز توجه عام و خاص بوده است. در این پژوهش، چگونگی اثر کارست و غیرکارست بر الگوهای شاخص سکونت در منطقة رومشکان ارزیابی شده و براساس شیوة بررسی همدید (سینوپتیکی) محوطههای باستانی سعی شده است ...
بیشتر
روابط متقابل انسان و محیط، یکی از بحثهای مهم و مطرح در علوم جغرافیایی است و میزان تأثیرپذیری انسان از محیطهای طبیعی همواره مورد کنکاش و در مرکز توجه عام و خاص بوده است. در این پژوهش، چگونگی اثر کارست و غیرکارست بر الگوهای شاخص سکونت در منطقة رومشکان ارزیابی شده و براساس شیوة بررسی همدید (سینوپتیکی) محوطههای باستانی سعی شده است با پیمایش و تحلیل نقشهها، روابط فضایی آنها با قلمروهای کارستی و غیرکارستی مشخص شود؛ در ادامه الگوهای استقرار آنها طبقهبندی شد.
نتایج حاصل از این پژوهش، سه الگوی شاخص سکونت شامل غارنشینی، نیمهکوچنشینیو یکجانشینی را تأیید میکند؛ با این توضیح که الگوی یکجانشینی از ساختارهای غیرکارستی اثر پذیرفته و سکونت دائم به دلیل شرایط ژئومورفیک و هیدرولوژی تابع شرایط خاص محیطی شکل گرفته است؛ ولی الگوهای غارنشینی و نیمهکوچنشینی تطابق زیادی با قلمروهای کارستی منطقه داشتهاند.
مقاله پژوهشی
برنامه ریزی در محیط های روستایی
علی افشاری پور؛ حمید برقی؛ یوسف قنبری
چکیده
وجود چالشهای متعدد در نواحی روستایی، پژوهشگران جغرافیا را به انجام پژوهش برای رفع این چالشها واداشته است. یکی از ارکان تأثیرگذار بر دستیابی نواحی روستایی به توسعه، شیوة ادارة آنها و نحوة سیاستگذاری است. آیندهپژوهی برای نگاشتن آینده و تغییرات محتمل در زمینههای ملی، منطقهای و سازمانی بهمنظور پاسخ به تغییرات استفاده میشود. ...
بیشتر
وجود چالشهای متعدد در نواحی روستایی، پژوهشگران جغرافیا را به انجام پژوهش برای رفع این چالشها واداشته است. یکی از ارکان تأثیرگذار بر دستیابی نواحی روستایی به توسعه، شیوة ادارة آنها و نحوة سیاستگذاری است. آیندهپژوهی برای نگاشتن آینده و تغییرات محتمل در زمینههای ملی، منطقهای و سازمانی بهمنظور پاسخ به تغییرات استفاده میشود. این پژوهش بهدنبال تبیین شاخصهای اثرگذار بر سیاستگذاری برای مدیریت نواحی روستایی استان کرمان است تا به گرفتن تصمیمات دقیقتر برای آیندة روستاها و سیاستگذاری متناسب با این شاخصها کمک کند؛ درواقع پرسش اصلی این است که اثرگذارترین شاخصها در سیاستگذاری برای مدیریت نواحی روستایی استان کرمان در آینده کداماند.روش پژوهش، توصیفیتحلیلی است و با دید سیستماتیک و ساختاری با رویکرد آیندهپژوهی و استفاده از نرمافزار MICMAC انجام شده است. نتایج نشان داد سیستم موجود سیاستگذاری برای مدیریت نواحی روستایی در استان کرمان پایدار و مطلوب نیست. تأثیرگذارترین شاخصها در سیاستگذاری برای مدیریت نواحی روستایی استان کرمان، محیط (با امتیاز 986)، روستاییت (با امتیاز 918)، اقتصاد (با امتیاز 884) و فرهنگ (با امتیاز 850) است؛ همچنین تأثیرپذیرترین آنها، شاخصهای محیط (با امتیاز 952)، اقتصاد (با امتیاز 952)، شناخت شرایط موجود (با امتیاز 918) و پایداری سیاستها (با امتیاز 884) بوده است. برای سیاستگذاری بهتر و مدیریت مطلوب نواحی روستایی استان در آینده باید به متغیرهای راهبردی توجه کرد؛ این متغیرها به ترتیب محیط بهمثابة عامل مؤثر، روستاییت یا هویت محیطی- اجتماعی و هویت اقتصادی روستا و تأثیر و اهداف اقتصادی سیاستها هستند؛ همچنین میتوان با دستکاری و بهبود متغیرهای اقتصاد، نقش دولت و افزایش مشارکت مردم برای تکامل و پایداری و بهبود سیستم مدیریت روستایی استان اقدام کرد.
مقاله پژوهشی
ژئوموفولوژی
منصور پروین
چکیده
سیلاب ناگهانی، پدیدهای پیچیده و مخرب و پیشبینی آن بسیار دشوار است. حوضة قصر شیرین به علت رخنمون سازندهای نفوذناپذیر، شبکة زهکشی متراکم، توپوگرافی ناهموار، ویژگیهای کاربری اراضی و رخداد بارشهای سنگین، مستعد وقوع سیلاب ناگهانی است؛ بر این اساس هدف این پژوهش، ارزیابی و پهنهبندی خطر سیلاب ناگهانی در این حوضه است.
در پژوهش حاضر ...
بیشتر
سیلاب ناگهانی، پدیدهای پیچیده و مخرب و پیشبینی آن بسیار دشوار است. حوضة قصر شیرین به علت رخنمون سازندهای نفوذناپذیر، شبکة زهکشی متراکم، توپوگرافی ناهموار، ویژگیهای کاربری اراضی و رخداد بارشهای سنگین، مستعد وقوع سیلاب ناگهانی است؛ بر این اساس هدف این پژوهش، ارزیابی و پهنهبندی خطر سیلاب ناگهانی در این حوضه است.
در پژوهش حاضر از دو روش محاسبة درجة خطر و MFFPI استفاده شده است. روش درجة خطر از یازده پارامتر مورفومتریکی مؤثر در سیلخیزی و روش MFFPI از شش پارامتر فیزیوگرافی برای پهنهبندی خطر سیلاب ناگهانی استفاده میکنند.
نتایج نشان میدهد براساس روش محاسبة درجة خطر، 93 درصد مساحت حوضة قصر شیرین، پتانسیل خطر زیاد و خطر شدید سیلاب ناگهانی دارد. براساس مدل MFFPI، پهنههای با پتانسیل خطر زیاد و خیلی زیاد رخداد سیلاب ناگهانی، 60 درصد مساحت حوضة قصر شیرین و پهنههای با خطر کم و خیلی کم نیز، 20 درصد مساحت این حوضه را دربرگرفتهاند. ناهمگونی بالایی نقشة نهایی مدل MFFPI ناشی از ژئومورفولوژی فرسایشیافتة حوضه است و نواحی کوهستانی، پتانسیل کم و مناطق تپهماهوری و دشت فرسایشی، پتانسیل خطر زیاد سیلاب ناگهانی دارند. روش درجة خطر مبتنی بر اندازهگیری پارامترهای مورفومتری است و پتانسیل خطر سیلاب ناگهانی را برای کل حوضه ارائه داده است؛ اما مناطق پرخطر و کمخطر را در داخل حوضه مشخص نمیکند. درمقابل مدل MFFPI، پارامترهای فیزیوگرافی مؤثر در ایجاد سیلاب را در پهنهبندی خطر سیلاب به کار میگیرد و براساس آن، مناطق پرخطر و کمخطر را در داخل حوضه مشخص میکند. بهطور کلی برپایة نتایج این مدلها، حوضة قصر شیرین پتانسیل خطر زیاد در رخداد سیلاب ناگهانی دارد.
مقاله پژوهشی
ژئوموفولوژی
معین جهان تیغ؛ منصور جهان تیغ
چکیده
پوشش گیاهی نقش بسزایی در تعیین دینامیک و مورفولوژی تپههای ماسهای در محیطهای بیابانی دارد. وجود پوشش گیاهی در سطح زمین با حفاظت از سطح خاک و تأثیر بر شرایط حملونقل رسوبات حملشده با باد موجب ایجاد چشمانداز بادی طی واکنشی طبیعی با ایجاد پدیدة نبکا در مناطق بیابانی میشود؛ این فرایند برای خنثیکردن تنش فرسایش بادی در این مناطق ...
بیشتر
پوشش گیاهی نقش بسزایی در تعیین دینامیک و مورفولوژی تپههای ماسهای در محیطهای بیابانی دارد. وجود پوشش گیاهی در سطح زمین با حفاظت از سطح خاک و تأثیر بر شرایط حملونقل رسوبات حملشده با باد موجب ایجاد چشمانداز بادی طی واکنشی طبیعی با ایجاد پدیدة نبکا در مناطق بیابانی میشود؛ این فرایند برای خنثیکردن تنش فرسایش بادی در این مناطق به وقوع میپیوندد. هدف از اجرای پژوهش حاضر، بررسی تأثیر احیای پوشش گیاهی بر مؤلفههای مورفومتری نبکا و نقش آن در تثبیت شنهای روان سیستان است. به این منظور پس از اجرای طرح پخش سیلاب و جنگلکاری در منطقة نیمروز سیستان طی سال ۱۳۸۲، با احیای پوشش گیاهی در عرصه، براساس روش تکبعدی و با استقرار ۵ ترانسکت خطی به طول ۵۰ متر بهطور تصادفی، پارامترهایی همچون ارتفاع، قطر قاعده، حجم نبکا، قطر تاج پوشش، ارتفاع گیاه، دامنة رو به باد و دامنة پشت به باد در 45 نبکا مربوط به گونة گز (Tamarix) در بازههای زمانی مختلف طی دورهای 16ساله اندازهگیری شد. با اندازهگیری ویژگیهای مورفومتری نبکاها، همبستگی مؤلفههای مورفومتری براساس آنالیز همبستگی و تحلیل رگرسیون چندمتغیره بررسی شد. در بررسی همبستگی معیارها، یافتهها نشان داد عوامل پوشش گیاهی با مؤلفههای مورفومتری نبکاها همبستگی معناداری دارد. نتایج حاصل از تحلیل رگرسیون چندگانه نیز مبین توجیه ۹/۹۲درصدی تغییرات حجم نبکاها با مؤلفة مساحت تاج پوشش گیاهی است. در بررسی رسوبات تثبیتشده در نبکاها نیز یافتهها حاکی است با رشد پوشش گیاهی، حجم نبکاها بهطور میانگین از ۵۳/۰ به ۶۹/۱۵ مترمکعب افزایش یافته که پیرو آن، میزان رسوب نیز از ۹۷/۱۸۴ به ۷۹/۸۷۹ تن افزایش یافته است. مقایسة آماری دادههای اندازهگیریشده نشان داد اختلاف معناداری بین میانگین مقدار رسوب تثبیتشده (در سطح یک درصد) در نبکاها وجود دارد. با توجه به نتایج بهدستآمده، احیای پوشش گیاهی با پخش سیلاب و جنگلکاری در مکانهای مناسب، راهکار کارآمدی برای تثبیت شنهای روان در منطقة پژوهش است.