شناسنامه علمی شماره
مقاله پژوهشی
برنامه ریزی گردشگری
هدایت الله درویشی؛ سیامک شرفی؛ مریم بیرانوندزاده
چکیده
گردشگری ورزشی بهمثابة قابلیتی محرز و مغفولمانده، نیازمند فرصتهایی است که ضمن شکوفاکردن و بالفعلکردن این مزیت نسبی، در تحقق چشمانداز و سازمان فضایی مطلوب سرزمینی نقش داشته باشند. براساس سند آمایش استان لرستان در شکلبندی کلان نظام فضایی، این استان قلمروهای فضایی مستعد گردشگری دارد که بسیاری از آنها برای گردشگری ورزشی مناسباند. ...
بیشتر
گردشگری ورزشی بهمثابة قابلیتی محرز و مغفولمانده، نیازمند فرصتهایی است که ضمن شکوفاکردن و بالفعلکردن این مزیت نسبی، در تحقق چشمانداز و سازمان فضایی مطلوب سرزمینی نقش داشته باشند. براساس سند آمایش استان لرستان در شکلبندی کلان نظام فضایی، این استان قلمروهای فضایی مستعد گردشگری دارد که بسیاری از آنها برای گردشگری ورزشی مناسباند. هدف پژوهش حاضر، واکاوی و تحلیل نارساییهای گردشگری ورزشی از منظر فرصتها و قابلیتهاست. ابزار و روش گردآوری اطلاعات مبتنی بر شیوة کتابخانهای و پرسشنامة محققساخته (تحلیل آثار متقاطع عوامل) بوده است. برای انجام پژوهش از روشهای تحلیلی مبتنی بر ابزار دلفی و مدلسازی تفسیریساختاری استفاده شده است؛ بدین منظور براساس نظرات خبرگان (10 نفر از خبرگان استانی) امتیازبندی و با بهرهگیری از نرمافزار میکمک تحلیل صورت گرفته است. نتایج پژوهش نشان میدهد از بین مؤلفههای «قابلیت» و «فرصت»، بیشترین مؤلفههای اثرگذار بر گردشگری ورزشی با 54.5 درصد به متغیر «فرصت» مربوط است. خوشهبندی، تحلیل و پراکنش پیشرانهای گردشگری ورزشی بیانکنندة این واقعیت است که پیشرانهای کلیدی در هر دو بعد «فرصت» و «قابلیت» بهصورت متوازن و مساوی توزیع شده است؛ این در حالی است که تعدد پیشرانهای وابسته و مستقل در بعد «فرصت» به ترتیب با میزان 9.10 درصد و 13.60 درصد بیشتر از بعد «قابلیت» است.
مقاله پژوهشی
ژئوموفولوژی
فاطمه خدائی قشلاق؛ شهرام روستایی؛ داود مختاری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف پایش روند بیابانزایی در محدودة پیرامونی دریاچة ارومیه در بازة زمانی 2000 تا 2018 میلادی انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، نخست هفت فریم از تصاویر سنتینل-2 مربوط به سال 2018 و سه فریم از تصاویر ماهوارة لندست 5 مربوط به سال 2000 میلادی با استفاده از نرمافزار QGIS و ENVI 5.3 پیشپردازش و پردازش، و شاخصهای معرف بیابانزایی ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف پایش روند بیابانزایی در محدودة پیرامونی دریاچة ارومیه در بازة زمانی 2000 تا 2018 میلادی انجام شده است. برای رسیدن به این هدف، نخست هفت فریم از تصاویر سنتینل-2 مربوط به سال 2018 و سه فریم از تصاویر ماهوارة لندست 5 مربوط به سال 2000 میلادی با استفاده از نرمافزار QGIS و ENVI 5.3 پیشپردازش و پردازش، و شاخصهای معرف بیابانزایی در قالب زوج شاخصهای طیفی آلبدو – شاخص پوشش گیاهی تفاضلی نرمالشده، میزان سبزینگی- ضریب روشنایی و میزان رطوبت– ضریب روشنایی استخراج شد. در مرحلة بعد روابط آماری موجود بین زوج شاخصهای یادشده بررسی شد.
براساس نتایج حاصل، زوج شاخصهای میزان سبزینگی– ضریب روشنایی و میزان رطوبت– ضریب روشنایی، با کسب همبستگی منفی بهمثابة زوج شاخصهای معرف بیابانزایی انتخاب و نقشة شدت خطر بیابانزایی برمبنای آنها تهیه شد. برای صحتسنجی نتایج بهدستآمده، الگوریتم بیشترین درجة شباهت به کار رفت. الگوریتم یادشده با کسب درجة صحت 96/91 و ضریب کاپای 95/0 برای سال 2000 میلادی، درجة صحت 25/91 و ضریب کاپای 89/0 در سال 2018 نشاندهندة انطباق مناسب نتایج کسبشده با واقعیتهای زمینی است. برای پایش روند وقوع پدیدة بیابانزایی، تغییر مساحت کلاسهای خطر بیابانزایی در محدودة مطالعهشده بررسی شد. براساس نتایج بهدستآمده، مساحت کلاسهای خطر شدید (01/5 درصد)، نسبتاً شدید (47/11 درصد) و متوسط (12/6 درصد) رشد مثبت و مساحت کلاسهای خطر ضعیف (17/9 درصد) و بدون بیابانزایی (43/13 درصد) رشد منفی دارد؛ بنابراین روند افزایشی درصد مساحت کلاسهای خطر شدید، نسبتاً شدید، متوسط و کاهش مساحت کلاسهای خطر ضعیف و بدون خطر بیابانزایی نشاندهندة روند صعودی وقوع بیابانزایی در محدودة مطالعهشده است. معیار آب زیرزمینی، اقلیم و درصد پوشش گیاهی، مهمترین عوامل مؤثر در وقوع بیابانزایی در محدودة مطالعهشده است.
مقاله پژوهشی
جغرافیای شهری
مصطفی محمدی ده چشمه؛ سهراب قائدی؛ ندا پیوند
چکیده
تغییرات آبوهوایی درنتیجة انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای انسانی و گسترش شهرنشینی، شرایط زیست انسان را روی کرة زمین با چالشهای جدی روبهرو کرده است. پژوهش حاضر بهلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روششناسی، توصیفیتحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و بررسیهای میدانی و تحلیل پرسشنامهای است. برای دستیابی به اهداف ...
بیشتر
تغییرات آبوهوایی درنتیجة انتشار گازهای گلخانهای ناشی از فعالیتهای انسانی و گسترش شهرنشینی، شرایط زیست انسان را روی کرة زمین با چالشهای جدی روبهرو کرده است. پژوهش حاضر بهلحاظ هدف، کاربردی و ازلحاظ روششناسی، توصیفیتحلیلی مبتنی بر مطالعات کتابخانهای و بررسیهای میدانی و تحلیل پرسشنامهای است. برای دستیابی به اهداف پژوهش، شاخصهایی در هشت دسته با توجه به اهداف پژوهش استخراج شد. با استفاده از فرمول کوکران، 100 نفر از متخصصان حوزة محیطزیست شهری بهمثابة نمونة پژوهش تعیین شدند؛ سپس با استفاده از روش ترکیبیAnp-Dematil ، مهمترین معیارها و شاخصهای زیستمحیطی شهر کربن صفر در شهرکرد رتبهبندی شد. برای اندازهگیری ردپای بومشناختی در شهرکرد از نرمافزارIPCC استفاده شد. برمبنای نتایج بررسی شاخصهای مؤثر بر استقرار شهر کمکربن در شهرکرد، شاخصهای خلاقیت زیستمحیطی و طراحی منظر شهری بهمثابة پایدارترین شاخصها و شاخص انرژی بهمثابة ناپایدارترین شاخص شناخته شدند؛ همچنین برای تعیین ردپای بومشناختی از سرانة انتشار دیاکسیدکربن شهرکرد در سال 1396، 4.51 تن، بهره گرفته شد که در مقایسه با مقیاس جهان که 4.47 تن است، بیشتر و در مقایسه با مقیاس ایران که 6.76 تن در سال است، کمتر است. نتایج نشان داد ردپای بومشناختی کربن در شهرکرد فراتر از میانگین جهانی و کمتر از میانگین ایران است.
مقاله پژوهشی
جغرافیای شهری
همایون نورائی؛ فائزه شفیع
چکیده
با گسترش پیچیدگیهای شهری در قرن حاضر، فقر و محرومیت شهری نیز ابعاد و جنبههای متفاوتی یافته است؛ به گونهای که سنجش فقر از دیدگاه صرفاً درآمدی و اقتصادی در گذشته، به آزادی چندبعدی انسان و اهداف توسعة هزاره در عصر فعلی ارتقا یافته است و بررسی چندبعدی و ارتباطی فقر شهری، نگرشی نوین در برنامهریزی و مدیریت شهری محسوب میشود. هدف مقالة ...
بیشتر
با گسترش پیچیدگیهای شهری در قرن حاضر، فقر و محرومیت شهری نیز ابعاد و جنبههای متفاوتی یافته است؛ به گونهای که سنجش فقر از دیدگاه صرفاً درآمدی و اقتصادی در گذشته، به آزادی چندبعدی انسان و اهداف توسعة هزاره در عصر فعلی ارتقا یافته است و بررسی چندبعدی و ارتباطی فقر شهری، نگرشی نوین در برنامهریزی و مدیریت شهری محسوب میشود. هدف مقالة حاضر، تحلیل میزان فقر «اجتماعی و اقتصادی» و محرومیت و فقر «کالبدی و کارکردی» در مناطق پانزدهگانة شهر اصفهان و واکاوی میزان معناداری ارتباط بین این دو است. در این زمینه، براساس مرور ادبیات نظری و تجربی، سنجههای مربوط شناسایی و اطلاعات لازم برای بررسی سنجهها به روش اسنادی و میدانی (از نوع مصاحبه) گردآوری شد؛ ضمن اینکه با استفاده از آمار توصیفی و استنباطی (تحلیل عاملی، رگرسیون خطی و تحلیل همبستگی پیرسون) و بهرهگیری از نرمافزارهای GIS و SPSS، سنجهها و عوامل یادشده تبیین و تحلیل شد. نتایج حاکی است با توجه به امتیازات هر عامل در تحلیل عاملی بهلحاظ فقر اجتماعی و اقتصادی، مناطق 14 و 15، مناطقی بسیار محروم و مناطق 1 و 5، مناطقی بسیار برخوردارند. بهلحاظ محرومیت کالبدی و کارکردی نیز، منطقة 14 بسیار محروم و منطقة 6 بسیار برخوردار است؛ همچنین ضریب همبستگی بین دو عامل «فقر اجتماعیاقتصادی» و «محرومیت کالبدیکارکردی»، 594/0 مثبت و معنادار، و این موضوع در بیشتر مناطق پانزدهگانة شهر اصفهان کاملاً مشهود است. در پایان نیز بعضی پیشنهادها برای کاهش سطح محرومیت و فقر در ابعاد «اجتماعی و اقتصادی» و «کالبدی و کارکردی» به تفکیک مناطق پانزدهگانة شهر اصفهان ارائه شده است.
مقاله پژوهشی
جغرافیای شهری
حسن سجادزاده؛ مهسا عباسی کرناچی؛ ندا سهرابی
چکیده
نابسامانیها و ناهنجاریهای ایجادشده در ابعاد مختلف کالبدی، عملکردی و معنایی که پیامد بیتوجهی به ساختار و سازمان فضایی شهرهای کهن و استخوانبندی اصلی آنهاست، لزوم بازنگری و کنکاش را در روشهای مطلوبتر طراحی و ساماندهی فضاهای شهری قطعی میکند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پیکرهبندی و همپیوندی فضایی بهمثابة مشخصههای ...
بیشتر
نابسامانیها و ناهنجاریهای ایجادشده در ابعاد مختلف کالبدی، عملکردی و معنایی که پیامد بیتوجهی به ساختار و سازمان فضایی شهرهای کهن و استخوانبندی اصلی آنهاست، لزوم بازنگری و کنکاش را در روشهای مطلوبتر طراحی و ساماندهی فضاهای شهری قطعی میکند. هدف از پژوهش حاضر، بررسی تأثیر پیکرهبندی و همپیوندی فضایی بهمثابة مشخصههای رابطهای در شناخت فضایی بازارهای سنتی است. در این پژوهش از برنامة گراف استفاده شده است؛ نرمافزاری تکمیلی و مناسب با آیتمهایی که نقش مهمی در شناخت فضایی دارد. در این نرمافزار که توانایی مشخصکردن ریزترین خطوط محوری را دارد، نقشهها با فرمت JPEG وارد میشود. در پژوهش پیش رو، محدوده، بازار اسلامی و بازار زرگرهای شهر کرمانشاه در ایران انتخاب شده است. محدودة پژوهش به 4 محدوده تقسیم شده است که با توجه به نتایج بهدستآمده در محدودة 2 و 4، فضای سبز کاربریهای شاخص را تشکیل میدهد. با توجه به مطالعات انجامشده براساس نظریة چیدمان فضایی، بخشهای شمالی بدنة این مناطق نسبت به سایر نقاط این منطقه، عمق فضایی بیشتر و همپیوندی کمتری دارد. ایجاد همپیوندی و انسجامبخشی در سازمان فضایی شهرها، هم برای باززندهسازی بافت قدیم بهویژه استخوانبندی قدیم شهر کارایی دارد و هم برای رفع نابسامانیهای بافتهای شهری معاصر مناسب است.
مقاله پژوهشی
حامد غلامیان؛ علیرضا ایلدرمی
چکیده
تغییر کاربری اراضی بر چرخة طبیعی آب و برآورد دبی حداکثر سیلاب در حوضههای آبخیز کوچک تأثیر میگذارد و همواره جزو مسائل مهم مدنظر هیدرولوژیستهاست. پژوهش حاضر با هدف برآورد دبی حداکثر هیدروگراف سیل متأثر از تغییر کاربری اراضی در حوضة آبخیز سنقر با استفاده از مدل Win TR-55 و تصاویر ماهوارهای لندست 7 و 8 برای سالهای 2000- 2015 به کمک نرمافزار ...
بیشتر
تغییر کاربری اراضی بر چرخة طبیعی آب و برآورد دبی حداکثر سیلاب در حوضههای آبخیز کوچک تأثیر میگذارد و همواره جزو مسائل مهم مدنظر هیدرولوژیستهاست. پژوهش حاضر با هدف برآورد دبی حداکثر هیدروگراف سیل متأثر از تغییر کاربری اراضی در حوضة آبخیز سنقر با استفاده از مدل Win TR-55 و تصاویر ماهوارهای لندست 7 و 8 برای سالهای 2000- 2015 به کمک نرمافزار ENVI انجام شده است. بررسی هیدروگراف خروجی حوضه نشان داد مقادیر حداکثر سیلاب در سال 2015 نسبت به سال 2000 به میزان 2/12 درصد افزایش داشته است؛ این در حالی است که وسعت کاربری اراضی مرتعی 32/23 درصد کاهش و مساحت اراضی کشاورزی دیم، آبی و باغ و مناطق مسکونی به ترتیب 91/5، 66/20 و 83/16 درصد افزایش یافته است.
نتایج حاکی است در تمامی زیرحوضهها براساس میزان و شدت تغییر کاربری اراضی، دبی اوج در سال 2015 نسبت به سال 2000 افزایش یافته است. این امر نشان میدهد بیشترین افزایش دبی به زیرحوضة S6 با مقدار 88/24 درصد و زیرحوضة S8 با مقدار 44/22 درصد به علت کاهش وسعت اراضی مرتعی و زیرحوضة S3به مقدار 29/15 درصد به علت تغییر کاربری اراضی بهمنظور توسعة شهرستان سنقر در سال 2015 نسبت به سال 2000 مربوط است. نتایج واسنجی مدل نشان داد کمترین خطا به دورة بازگشت 100ساله به میزان 6/7 درصد و بیشترین خطا به دورة بازگشت 5ساله به مقدار 34 درصد مربوط است. مقایسة نتایج مقادیر دو آمارة (R2) و (RMSE) نیز نشان داد مدل در برآورد دبی اوج سیلابی بهویژه در دورة بازگشت 100ساله از دقت قابل قبولی برخوردار است.
پیشنهاد میشود طرح جامع تغییر کاربری اراضی و آمایش سرزمین بهمنظور حفاظت و صیانت از اراضی ملی در حوضة آبخیز تهیه شود.
مقاله پژوهشی
ژئوموفولوژی
مهران مقصودی؛ فاطمه گراوند؛ بایرامعلی عبدی نژاد؛ پریسا پیرانی
چکیده
تپههای ماسهای بهمثابة یکی از لندفرمهای مناطق بیابانی ایران وسعت زیادی از بخشهای این مناطق را دربرگرفته است. شناخت موقعیت، رفتار و ماهیت تپههای ماسهای و شناسایی محلهای برداشت، حمل و رسوبگذاری این لندفرمها به دلیل مشکلات عدیدهای که برای محیط زیست انسانی داشته، ضروری است. در این پژوهش مطالعة الگوی گسترش و توسعة تپههای ...
بیشتر
تپههای ماسهای بهمثابة یکی از لندفرمهای مناطق بیابانی ایران وسعت زیادی از بخشهای این مناطق را دربرگرفته است. شناخت موقعیت، رفتار و ماهیت تپههای ماسهای و شناسایی محلهای برداشت، حمل و رسوبگذاری این لندفرمها به دلیل مشکلات عدیدهای که برای محیط زیست انسانی داشته، ضروری است. در این پژوهش مطالعة الگوی گسترش و توسعة تپههای ماسهای در سطح ریگ زهک در شرق دشت سیستان در دو بخش انجام شده است؛ در بخش اول بهمنظور بررسی تغییرات محدودة تپههای ماسهای از دو تصویر ماهوارهای سری LandSat-7 مربوط به سال 2001 (ETM) و Landsat 8 مربوط به سال 2019 و برای بررسی روند تغییرات و جابهجاییها از تصاویر گوگلارث منطقه مربوط به سالهای اخیر (2006، 2018) استفاده شد؛ در بخش دوم برای آگاهی از وضعیت بادهای فعال و الگوی حرکت آنها، دادههای ایستگاه بادسنجی ارزیابی شد. نتیجة بررسی تپهها در بخشهای مختلف سطح ریگ نشاندهندة جابهجایی با روند شمال غربی- جنوب شرقی است. این نتیجه با نتایج تحلیل دادههای جهت الگوی باد همخوانی و مطابقت داشته است؛ اما میانگین مقدار جابهجایی 53/1 متر در سال برای بازة زمانی 12ساله (2006 تا 2018) با نتایج دادههای ایستگاه بادسنجی زابل که مقدار حمل ماسه را بیش از 300 تن در متر برای یک سال نشان میدهد و بررسی روند تغییرات سرعت باد در این ایستگاه همخوانی نداشته است. این موضوع نشاندهندة این واقعیت است که حداکثر این مقدار حاصلشده به پیش از تثبیت تپههای ماسههای فعال مربوط بوده است؛ علاوه بر این ماسههای روان در سطح زمین و مستقل از تپههای ماسهای حرکت میکنند که با تصاویر قابل اندازهگیری نیستند.